درس زندگی از قرآن کریم
۲۴ بهمن ۱۳۸۹, ۰۷:۳۰ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ بهمن ۱۳۸۹ ۰۷:۳۶ عصر، توسط boshra.)
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: درس زندگی از قرآن
سلام علیکم؛
بسم الله الرحمن الرحیم وَلاَ تَتَمَنَّوْاْ مَا فَضَّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُواْ اللّهَ مِن فَضْلِهِ إِنَّ اللّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾ و زنهار آنچه را خداوند به [سبب] آن بعضى از شما را بر بعضى [ديگر] برترى داده آرزو مكنيد براى مردان از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است و براى زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كردهاند بهرهاى است و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزى داناست (۳۲) سوره نساآیه 32 [b]پیام ها: به موجب این آیه وآیات مشابه دیگر انسان ها از نظر استعداد و قابلیت متفاوت می باشند. به دادههاى الهى راضى باشيم و حسودانه، آرزوى برتريهاى ديگران را نداشته باشيم. «ولا تتمنوا» تفاوتهاى زن و مرد از نظر خلقت و طبيعت، از نمونههاى برترى دادن خداوند در آفرينش است. «فضل اللّه... للرجال... للنساء» به جاى تمنّاى آنچه ديگران دارند، در پى كسب وتلاش باشيم. «نصيبممّااكتسبوا...» به جاى چشمداشت به داشتههاى ديگران به فضل و لطف خدا چشم داشته باشيد. «ولا تتمنّوا... واسئلوا اللّه» تفسیر نور آقای قرائتی: عدالت، غير از تساوى است. عدالت همه جا ارزش است، ولى تساوى گاهى ارزش است و گاهى ظلم. مثلاً اگر پزشك به همه مريضها يك نوع دارو بدهد، يا معلّم به همه شاگردان يك نوع نمره بدهد، تساوى هست، امّا عدالت نيست. عدالت، آن است كه به هر كس بر اساس استحقاقش بدهيم، گرچه موجب تفاوت شود، زيرا تفاوت گذاشتن بر اساس لياقتها و كمالات حقّ است، امّا تبعيض باطل است. تبعيض آن است كه بدون دليل و براساس هواى نفس يكى را بر ديگرى ترجيح دهيم، ولى تفاوت آن است كه بر اساس معيارها يكى را بر ديگرى ترجيح دهيم. بنابراين بايد آرزوى عدالت داشت، ولى تمنّاى يكسان بودن همه چيز و همه كس نابجاست. اعضاى يك بدن و اجزاى يك ماشين از نظر جنس و شكل و كارايى متفاوتند، امّا تفاوت آنها حكيمانه است. اگر خداوند، همه را يكسان نيافريده، طبق حكمت اوست. بنابراين در امورى كه به دست ما نيست، مثل جنسيّت، زيبايى، استعداد، بيان، هوش، عمر و... بايد به تقسيم و تقدير الهى راضى بود. ما كه خدا را عادل و حكيم مىدانيم، اگر در جايى هم دليل و حكمت چيزى را نفهميديم نبايد قضاوت عجولانه و جاهلانه همراه با سوءظن يا توقّع نابجا به خداوند حكيم داشته باشيم و يا بر دارندگان اين نعمتها حسد ورزيم، چرا كه با فزونى هر نعمتى، مسئوليّت بيشتر مىشود و با آمدن هر نعمتى، غم از دست دادنش همراه است. اين حقيقت را در نهجالبلاغه مىخوانيم. در موارد اختيارى، بايد با كوشش و تلاش و پرهيز از كسالت و تنبلى، در رقابتى سالم به قوّت و كثرت و استقلال رسيد و اجازهى استثمار و استعمار به ديگران نداد و در مواردى كه بدست ما نيست، بايد تفاوها را دليل رشد و آزمايش و تحرك و تعاون و پيوستگى جامعه دانست، زيرا كه اگر همه مردم داراى امكانات يكسان باشند، صفات انسانى از قبيل سخاوت، شجاعت و ايثار در انسان رشد نمىكند. انسان در لابلاى فراز و نشيبها خود را نشان مىدهد، حركت مىكند و با ديگران به خاطر نيازش پيوند مىخورد. امام صادقعليه السلام در پاسخ از آيه فرمودند: كسى به همسر و فرزند ديگران چشم داشت نداشته باشد، ولى همانند آن را از خداوند بخواهد.[268] زمانى كه اين آيه نازل شد، اصحاب پيامبراكرم گفتند: مقصود از فضل در «واسئلوا اللّه من فضله» چيست؟ قرار شد تا علىعليه السلام اين موضوع را از پيامبر سؤال كند. پيامبرصلى الله عليه وآله در پاسخ فرمودند: خداوند ارزاق را در ميان مردم از طريق حلال تقسيم كرده وحرام را نيز عرضه كرده است. كسى كه حرام را تحصيل كند، به همان اندازه از رزق حلال خود كاسته است وبرحرام مورد محاسبه قرار مىگيرد.[269] 268) وسائل، ج 12، ص241. 269) تفسير عيّاشى، ج1، ص 215.[/b] پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا