اشعــــــــار مناسبتی
۲ بهمن ۱۳۹۰, ۰۱:۳۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۰۱:۱۸ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
اشعــــــــار مناسبتی
زبانحال حضرت رسول اکرم ص با دخت گرامیش فاطمه زهرا در هنگام احتضار در ساعت آخرم سخن ها دارم بگذار که لب بر رخ تو بگذارم بگذار که با سوز و نوا یا زهرا من پرده ز راز دل خود بردارم من غمزده از مرگ نیم یار دلم من غمزده از میخ در و مسمارم از داغ در سوخته و سینه ی تو چون ابر بهاری، گل من می بارم آن لحظه که سوراخ شود سینه ی تو آغشته شوم با دل خون، دلدارم در موقع حادثه نگاهی انداز آن لحظه منم بین در ودیوارم سروده : جعفر ابوالفتحی
TuHaN
|
|||
|
صفحه 7 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۲۱ فروردين ۱۳۹۴, ۱۱:۵۹ صبح
ارسال: #61
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
یا حضرت زهرا(س)… دریایی و دلدادی یک روز به دریایی این شد که پدید آمد از عشق تو دنیایی کوثر تویی و مستی از چشم تو می جوشد از هر سر مژگانت بیرون زده طوبایی دریای شرابی تو غم نامه آبی توهم نور دل ساقی هم مادر سقایی گفتند که پنهانی اما به خدا دیدم هر لحظه که در ماندم،آن لحظه همان جایی شیدای جمال تو تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند وقتی که تو لیلایی آنروز چرا محشر نامش نشود؟ آخر آن روز تو می آیی یا حضرت زیبایی هم دختر طاهایی هم همسر مولایی فضل تو ولی این نیست این است که زهـــرایی …ولادت با سعادت حضرت زهرای اطهر(س) مبارک…
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۵ فروردين ۱۳۹۴, ۰۳:۲۸ عصر
ارسال: #62
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري، يكي از شعرا و عارفان نام آور ايران در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است.
به مناسبت بزرگداشت ایشان این غزل را برای شما گرامیان میگذارم ای بی نشان محض نشان از که جویمت گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت تو گم نهای و گمشدهٔ تو منم ولیک تا یافت یافت مینتوان از که جویمت دل در فنای وحدت و جان در بقای صرف من گمشده درین دو میان از که جویمت پیدا بسی بجستمت اما نیافتم اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت چون در رهت یقین و گمانی همی رود ای برتر از یقین و گمان از که جویمت در بحر بی نهایت عشقت چو قطرهای گم شد نشان مه به نشان از که جویمت تا بود که بویی از تو بیابد دلم چو جان بیرون شد از زمان و مکان از که جویمت در جست و جوی تو دلم از پرده اوفتاد ای در درون پردهٔ جان از که جویمت عطار اگرچه یافت به عین یقین تورا ای بس عیان به عین عیان از که جویمت خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱ ارديبهشت ۱۳۹۴, ۰۸:۴۸ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۰۹:۳۷ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #63
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
[b]عرفانی ترین شعر سعدی
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنیآدم ازوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم ازوست غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست پادشاهی و گدایی بر ما یکسانست که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست [highlight=#ffffff][highlight=#ffffff][highlight=#ffffff][font=Helvetica Neue, Helvetica, Nimbus Sans L, Arial, Liberation Sans, sans-serif] [/highlight][/highlight][/font][/highlight] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۴, ۰۸:۳۶ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ۱۰:۱۳ صبح، توسط hamed.)
ارسال: #64
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
هر که ما را دوست باشد گو علی را باش دوست
اى برادر تا به كى دارى ز دور روزگار ----- در تن از تشويش تاب و بر دل از ادبار، بار شكوه در وقت تعب كم كن كه با هم توام است ----- درد و دارو، زشت و زيبا، رنج وراحت ، گنج و مار از جهان بى وفا رسم وفا كردن مخواه ----- وز درخت بى ثمر چشم ثمر دادن مدار هر كسى برچيد دامان تعلق زين چمن ----- از سموم فتنه همچون سرو ماند بر كنار گر كه خواهى گلشن جانت بگيرد خرمى ----- رو خس و خار هوى و آز را از بن برآر رنجه مانى گر برنجى از قضاى آسمان ----- شاد باشى گر نخواهى جز رضاى كردگار جاى اندر كنج عزلت كردن از بى همتى است ----- ماكيان از بى پرى در خانه مى گيردقرار مرد ميدان حقيقت كى گريزد از ميان ؟ ----- غرق درياى محبت كى درافتد بر كنار؟ تا طريق مهر مى پويى ، مترس از رنج راه ----- تا شراب عشق مى نوشى مينديش ازخمار نـوبـت عـشق و نشاط است از چه هستى دل غمين ؟ ----- فرصت سور و سرور است از چه هستى سوگوار روز ناكامى گذشت آن به كه باشى كامران ----- وقت ناشادى گذشت آن به كه باشى شادخوار از چـه در ايـن گـلـسـتـان چون غنچه باشى تنگدل ----- وز چه در اين بوستان چون لاله مانى داغدار؟ گر نباشى در چنين روزى به شادى پايبند ----- شاخه خشكى كه نوميد است از خود دربهار تا كه دست دشمن حق درنيايد ز استين ----- شد برون از آستين امروز دست كردگار آمد آن شاهى كه اندر وصف ذاتش گفته اند ----- لافتى الا على لاسيف الا ذوالفقار روح مطلق ، شير حق ، شاه نجف ، صهر رسول ----- عين ايمان ، اصل دين ، كان كرم ، كوه وقار جسم دانش ، جان بينش ، دست قدرت ، پاى شوق ----- روى طالع ، روح خوشبختى ،روان افتخار دفتر حكمت ، كتاب فضل ، ديوان كمال ----- آفتاب عز و شوكت ، آسمان اقتدار ميوه باغ سه روح و پنج حس و شش جهت ----- يكه سردار دو عالم ، سرور هفت وچهار كاخ دين را پايگاه و باغ حق را باغبان ----- ملك جان را پادشاه و شهر دل را شهريار درس رحمت را كتاب و روى زحمت را نقاب ----- جام دانش را شراب و شمع بينش راشرار نااميدان را اميد و ناتوانان را توان ----- ناشكيبان را شكيب و بى قراران را قرار در خلافت عدل او كاخ امان را بام ودر ----- در فتوت جود او شاخ كرم را برگ و بار پند او پندى كه شد دست خطا را دستبند ----- لفظ او درى كه شد گوش سخن راگوشوار آن كـه بـاشـد نـزد جودش صد چو حاتم شرمگين ----- و آن كه باشد پيش علمش صد چولقمان شرمسار عقل عاجز شد ز وصف دانش و تقواى او ----- كان فزون بوداز حساب و اين برون بوداز شمار گفت پيغمبر كه بعد از من على رهبر بود ----- در ره دين خدا و سنت پروردگار هر كه ما را دوست باشد گو على را باش دوست ----- هر كه ما را يار باشد گو على را باش يار حالت ارخواهى كه در محشر نباشى روسياه ----- روشن از مهر على شو در نهان وآشكار ابوالقاسم حالت خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۲۶ خرداد ۱۳۹۵, ۱۰:۲۳ عصر
ارسال: #65
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
خديجة الكبري (س)مددي
من آن كنيز خدايم كه يار طاهايم منم كه مادر امّ الائمه زهرايم[/align][/size][/font] به افتخار كنيزي مصطفي اين بس كه من شريك نبي در نشاط و غمهايم[/align][/size][/font] خداست شاهد حالم كه من چهها ديدم اگر چه شاد ز يك عمر امتحانهايم[/align][/size][/font] گهي به شعب ابي طالبم گواه بلا گهي ستم كش اهل حجاز و بطحايم[/align][/size][/font] اگر بهشت برين جايگاه شأن من است براي اينكه به دنيا مطيع مولايم[/align][/size][/font] ز نيش طعنه نمامهاي آل قريش هنوز وارث درد و بلاست زهرايم[/align][/size][/font] تمام هستي خود را به عشق بخشيدم به عشق اينكه به بيت نبي است مأوايم[/align][/size][/font] ولي چه زود شنيدم پس از من و احمد حريم عشق بسوزد به دست اعدايم[/align][/size][/font] ستم به فاطمهام از قديم عادت داشت از آن زمان كه به دل بود انيس غمهايم[/align][/size][/font] هميشه فاطمه ميگفت از درون با من[/align][/size][/font]كه من يگانه معين تو در بلاهايم[/align][/size][/font] خدا گواه بسوزم از اين كه در غم و درد[/align][/size][/font]نبود سايه من بر سر تو، اي وايم[/align][/size][/font] مرا كفن ز بهشت آيد اي خداي حسين اگر چه مادر آن بي كفن به صحرايم.[/align][/size][/font] در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۳۱ خرداد ۱۳۹۵, ۰۷:۱۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۱ خرداد ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #66
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
[highlight=#ffffff][/highlight][highlight=#ffffff]
ولادت باسعادت امام حسن مجتبی (ع) برعاشقان حضرتش مبارک باد[/highlight][highlight=#ffffff] [/highlight][highlight=#ffffff] [/highlight] بزم حسن حال و هوایش فرق دارد [/align]از ابتدا تا انتهایش فرق دارداینجا همه کاره کریم اهل بیت است آقا نگاهش بر گدایش فرق داردبا دست خالی برنمیگردی از این در بیت الکرم جود و سخایش فرق دارد[align=START] [highlight=#ffffff][/highlight]
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۰ آبان ۱۳۹۵, ۰۸:۲۴ عصر
ارسال: #67
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
خیلی عالی بودن
|
|||
|
۲۴ آبان ۱۳۹۵, ۱۱:۳۰ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ آذر ۱۳۹۵ ۰۱:۰۷ عصر، توسط rad0701.)
ارسال: #68
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
مناجات با حضرت حجت روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفدا
صحبت آن بود که بار غم جانان بِکِشیم قسمت این شد که عمرى غم هجران بِکِشیم حسرت چشم تماشا به سحر باید برد شاید از دیده ى شب چشمه ى باران بِکِشیم دل طوفانى اگر خضر ره ما بشود مى توان ناز رخ یار به هر آن بِکِشیم خیمه نزدیک تر از این نشود با دل ما تا به کى دور ز او، سر به گریبان بِکِشیم مهزیار است مگر یک شبه مهمان حبیب گفت دلدار که ما منّت مهمان بِکِشیم آموزش زبان ايتاليايي آموزش زبان نصرت آموزش زبان عربی آموزش زبان آلمانی |
|||
|
۱۴ آذر ۱۳۹۵, ۱۲:۳۴ عصر
ارسال: #69
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت چون آب به جویبار و چون باد به دشت هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت روزی که نیامدهست و روزی که گذشت ........... نیکی و بدی که در نهاد بشر است شادی و غمی که در قضا و قدر است با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است ۱۴ اذر سالروز درگذشت حکیم عمر خیام نیشابوری [highlight=#e0cfb3][highlight=#e0cfb3] [/highlight]
[highlight=#e0cfb3] [/highlight][highlight=#e0cfb3] [/highlight][highlight=#e0cfb3] [/highlight][highlight=#e0cfb3] [/highlight][highlight=#e0cfb3] [/highlight][highlight=#e0cfb3] [/highlight][/highlight] در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۴ آذر ۱۳۹۵, ۱۰:۱۴ عصر
ارسال: #70
|
|||
|
|||
RE: اشعــــــــار مناسبتی
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا