نکات زیبای تفسیری
۲۶ آذر ۱۳۹۰, ۰۸:۵۵ صبح
ارسال: #1
|
|||
|
|||
نکات زیبای تفسیری
سلام
الم نجعل الارض مهادا "آیا ما زمین را مانند گهواره قرار ندادیم" با این آیه شریفه همه دوستان آشنا هستید انشاللهاما در مورد این تشبیه زیبای قرآنی یک نکته یاد گرفتم دوست دارم بذارمش اینجا همه با هم استفاده کنیم و خواهش میکنم اگه اینجور نکته هایی یاد میگیرید ما رو بی نصیب نگذارید. دوران گهوارگی هر انسانی تنها یک بخش بسیار کوچک از زندگی او را در بر میگیرد مثلا نسبت به یک عمر 60-70 ساله دوران گهوارگی حداکثر شش ماهه خیلی زیاد نیست و هدف از این دوره کسب آمادگی لازم برای شروع سایر مراحل زندگی است. نوزاد بدلیل ناتوانی،احتیاج به این مراقبت ویژه دارد. این دنیا هم حکم گهواره را برای انسان دارد رحمت خدا همه را در بر گرفته تا انسان بتواند زاد و توشه ای برای زندگی جاوید خود فراهم کند. نباید زیاد به فکر جا خوش کردن باشیم! اللهم نور قلوبنا بالقرآن حضرت استاد سلام علیک. http://hedayatnoor.org/persian/aboutus |
|||
|
۲۶ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۴۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۴۳ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
واقعا آيه 6 سوره نبا بسيار زيباست و جاي تامل داره
كلا اين سوره كه آغاز جزء 30 قرآن هم هست عجيب تكان دهنده است چه خوب بود اين آيه و سوره را بيشتر معرفي مي كرديد آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۷ دي ۱۳۹۰, ۱۲:۴۱ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۷ دي ۱۳۹۰ ۱۲:۵۴ صبح، توسط shahed.)
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
سلام
وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ
آیه 9 سوره مبارکه قلم
ودّوا از ریشه وُد ، به معنی دوست دارند و ابراز تمایل می کنند است مودت هم از همین ریشه ساخته می شود
تُدهِنُ و یُدهِنون از ریشه دُهن به معنی روغن ساخته می شوند اگر خدا توفیقتان داد و برای زیارت به عتبات عالیات تشریف بردید این حلوای پر روغن و پر چرب و چیلی که عراقی ها خیلی دوست دارند و فت و فراوون تو بازارهاشون ریخته بهش میگن الدهین به خاطر همین پر روغنیش ولی شما نخرین و نخورین! مداهنه از همین ریشه گرفته می شود به معنی نرمش و سازشکاری است اما دو نوع سازشکاری وجود دارد یکی مثبت مدارات و یکی منفی مداهنه مدارا آنی است که انسان برای اثبات و ماندگاری حق و حقیقت از حقوق خودش چشم پوشی می کند و این کار انبیاء الهی است. مداهنه آنی است که عده ای برای حفظ منافع خودشان حق وحقیقت و فضیلت را زیر پا می گذارند مداهنه یعنی امتیاز دادن و امتیاز گرفتن باج دادن و باج گرفتن و با هم کنار آمدن! حالا شما بگید اسم امروزی مداهنه چیه؟ اللهم نور قلوبنا بالقرآن حضرت استاد سلام علیک. http://hedayatnoor.org/persian/aboutus |
|||
|
۱۸ بهمن ۱۳۹۰, ۰۳:۱۹ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۰۳:۵۳ عصر، توسط خادم شهدا.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
بسم الله .سلام
افی الله شک: معنای آیه افی الله شک فاطرالسموات والارض این نیست که نباید در خدا شک کرد بلکه معنایش این است که خداوند آن مفهومی است که هیچ شکی نمی توان دراوکردو هروقت به یک معنایی دست یافتید که دیدید نمی توانیددر آن شک کنید، آن خداوندست بسم الله.سلام بسم الله كليدكوك ماست همه هنرمندان وهمه انسانهايي كه كار بزرگي مي خواهندانجام دهند بايداول بسم الله بگويند چون بدون اين اسم ما كوك نمي شويم كوك ما اينست كه ما نباشيم هركس كه اسم خودش را فراموش كردواسم او رابرد اوكوك ميشود، كوك ما كوك عشق است عشق اقتضا مي كند كه مانباشيم واگر ما بخواهيم عالم را بفهميم بدون آن نام نمي توانيم بفهميم و بايدكوكمان راباكوك عالم يكي كنيم وكوك عالم اينست كه اوهست ،همه عالم مي گويند اوهست ومابايداسم خودمان رانبريم تاباعالم بيگانه نشويم یاعلی "حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین" |
|||
|
۱۸ بهمن ۱۳۹۰, ۰۸:۰۹ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
نفاق
|
|||
|
۱۹ بهمن ۱۳۹۰, ۰۱:۲۶ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۲۸ صبح، توسط خادم شهدا.)
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
بسم الله.سلام
اینکه گفتند هرکه بسم الله الرحمن الرحیم را به خط حسن بنویسد بهشت بر او واجب می شودفقط معنای ظاهری کلمه هست، اما اگر کسی بسم الله الرحمن الرحیم را آنچنان حک کند بر صفحه دل که جدائی ناپذیر باشد از او،به کیفیتی که حضورش القائ معنای بسم الله الرحمن الرحیم را کند هرکس چنین خصلتی پیداکرداوتجسم معنی بسم الله الرحمن الرحیم است وبهترین مصداقش هم حضرت محمد است..... یاعلی اگرچیزی علی الدوام وارداحساس ما بشود ما آنرا احساس نمی کنیم ،اگرقطع ووصل درسطح احساس باشد ما چیزی را می توانیم احساس کنیم ،آنچنان که اگر خورشیدطلوع و غروبی نداشت ما نور خورشید را احساس نمی کردیم، وبه این دلیل است که ما خداوند را که اینقدرظاهر است را نمی توانیم ببینیم؛ یاعلی "حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین" |
|||
|
۲۳ مرداد ۱۳۹۱, ۰۲:۱۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ دي ۱۳۹۲ ۱۱:۱۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
عالی بود .... تفسیر کوتاه ومختصر که قابل رسوندن اصل مطلب باشه رو باید گفت تا همه به اسان فهم بودن ودرک راحت قران پی ببرن نکته 400 صفحه بنویسی کسی متوجه نشه بی خیال خوندن بقیه مطالب بشه ازتون ممنونم عالی بود
|
|||
|
۲۴ دي ۱۳۹۲, ۱۱:۱۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ دي ۱۳۹۲ ۰۷:۳۱ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
بسم الله الرحمن الرحیم
( یا ایها الذین امنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه واتقوالله ان الله تواب الرحیم) ای آنان که ایمان آوردید اجتناب کنید از بسی گمانها ، بدرستیکه بعضی از گمانها گناه است و تفحص عیوب نکنید و غیبت مکنید بعضیتان بعضی را ، آیا دوست می دارد یکی از شما که بخورد گوشت برادر مرده اش را پس ناخوش داشتید آن را و بپرهیزید از خدا بدرستیکه خدا توبه پذیر و مهربان است تفسیر آیه ی غیبت در کتاب تمثیلات حجت الاسلام قرائتی سوالی با این مظنون آمده است که : چرا قرآن ، غیبت دیگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده است ؟ پاسخ : دلائل متعددی برای این تشبیه قرآن بیان شده است (( ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا )) 1- مرده روح ندارد تا از خود دفاع کند و شخصی هم که مورد غیبت قرار می گیرد حضور ندارد تا از خود دفاع کند . 2- غیبت ، ریختن آبرو است و آبرو که رفت ، قابل جبران نیست . همان گونه که گوشت برادر مرده اگر کنده شود قابل جبران نیست . اگر مالی گم شود قابل جبران است اما آبرو که رفت دیگر جبرانش شبیه محال است و تفاوتی هم نمی کند که به قصد جدی باشد یا از روی شوخی و مزاح زیرا در هر دو صورت آبروی طرف می ریزد . 3- گوشت به تدریج رشد می کند ولی یکباره خورده می شود ، آبرو هم به تدریج پیدا می شود ولی غیبت کننده یک مرتبه آن را می ریزد . انسان سالها زحمت کشیده تا وجهه و آبرویی کسب کرده است و شما با غیبت کردن ، نتیجه ی زحمات او را نابود می کنید . آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۱۴ دي ۱۳۹۳, ۱۰:۲۷ صبح
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
در اين تحقيق كه بررسي تفسير سوره نبأ مي باشد سعي شده بر اساس تفاسير گوناگون كه فهرست آن در پايان آمده، يك يك آيات مورد بررسي و تفحص قرار گيرد. ابتدا جايگاه سوره و پيوستگي آن با سوره هاي قبل و بعد و به دنبال آن تبين واژه ها و مفردات سوره و سپس به بيان تفصيلي تفسير هر يك از آيات پرداخته و نهايتاً در يك جمع بندي آنها را مورد بررسي قرار ميدهد... ادامه مطلب و دانلود در http://pdf-doc.ir/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%..._4496.html
این صفحه شما رو هم مثل من متحول خواهد کرد
|
|||
|
۱۴ دي ۱۳۹۳, ۱۱:۰۹ صبح
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: نکات زیبای تفسیری
به نام خدا
آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» جزء سوره است ؟ برگرفته از سایت دکتر سید محسن میرباقری آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» جزء سوره است یا آیهای مستقل است، به طور خلاصه عرض میکنم از نظر شیعیان و در فرهنگ تشیّع «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» را قطعاً جزء سوره میدانند به همین خاطر هم گفتند اگر 114 سوره در قرآن است که 113 سوره با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» شروع میشود، اگرچه مفهوم این آیهی شریفه روشن است امّا در هر سوره با عنایتی است، برخی از بزرگان فرمودند «لا تكرار في التّجلى» گاهی ما آیهای را میبینیم مثل آیهی دیگری است امّا در جایگاهی قرار دارد یک عنایت ویژهای در آن است و یک تجلّی خاصی در آن آیه و در آن سوره میشود. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» در سورهی فاتحه الکتاب با همین «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» مثلاً در سورهی قتال با دو نگاه و با دو نظر تنظیم شده و قرار گرفته. در روایات ما از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که «إِنَّهُ سُئِلَ عَنْ قوله تعالى سَبْعاً مِنَ الْمَثاني» سؤال شد این آیهی شریفه که به پیغمبر خطاب میشود که «وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني» هفت مسألهی دو بخشی ما بر تو نازل کردیم یا به تو عطا کردیم، به چه معنا است؟ فرمودند: «قال هِيَ سُورَةُ الْحَمْد» این سورهی حمد است، «وَ هِيَ سَبْعُ آيَاتٍ» سورهی حمد هفت آیه دارد، «مِنْهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» یکی از این آیات «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» است. در روایات متعدّدی است که این مسئله را تأیید و تأکید میکند که بسم الله جزء سوره است، از نظر احکام فقهی هم گفتند ما هر سورهای را بخواهیم بخوانیم باید بسم الله را به قصد آن سوره بگوییم مثلاً یکی از احکام فقهی این است که اگر سورهای به نیمه نرسیده باشد انسان حق دارد آن سوره را عوض کند سورهی دیگری بخواند فرض کنید سورهی «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» را شروع میکند، میگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» آیهی بعد را فراموش میکند یا به دلیلی تصمیم میگیرد سورهی دیگری را بخواند تا به نیمه نرسیده میتواند این کار را بکند ولی وقتی میخواهد سورهی بعدی را بخواند بسم الله را به قصد آن سوره باید تکرار کند. احکام فقهی ما و روایات ما، حاکی از آن هستند که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» یک آیه جزو سوره است، در هر سورهای آیهای از همان سوره است، عمدهی علمای اهل سنّت هم همین را پذیرفتهاند و فقط برخی گفتهاند که نه ممکن است که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» آیهی مستقلی باشد یک آیهی مستقل در قرآن که ما این آیه را برای هر سوره تکرار میکنیم. در تفسیر جوامع الجامع از ابن عباس نقل شده که گفت «مَنْ تَرَكَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» اگر کسی در سورهها «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» را ترک کند «فَقَدْ تَرَكَ مِائَةً وَ ثَلَاثَ عَشْرَةَ آيَةٍِ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى» 114 آیه را از کتاب خدا رها کرده و ترک کرده، به هر حال تقربیاً اتّفاق بر این است یا بگوییم نظر قریب به اتّفاق که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» جزو سوره است، بسم الله هر سورهای برای همان سوره است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» هست کلید در گنج حکیم، در قرآن 114 سوره نازل شده و 114 «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» یک سوره بسم الله ندارد، سوره توبه، به جای آن در یک سوره دو بسم الله آمده، یعنی آنجایی که یک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم» نیامده در جای دیگری تدارک شده و آن در سورهی نمل است، در سورهی مبارکهی نمل وقتی که داستان حضرت سلیمان را نقل میکند، بعد از آنکه هدهد آمد گزارش داد چون پرندگان و جنیّان و انسانها هر سه دسته جزء لشکریان سلیمان بن داود بودند «وَ حُشِرَ لِسُلَيْمانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُون»[3] لشکریان سلیمان که عبارت بودند از جنّ و انس و پرندگان همه در پیشگاه او حضور یافتند، تنها هدهد در بین آنها نبود، حضرت سلیمان پرسیدند هدهد کجاست؟ هدهد حاضر شد گفت من از شهر سبأ برای شما خبری آوردم که شما مطلّع نبودید «وَ جِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقين»[4] حضرت سلیمان گفتند خبر تو چیست؟ گفت در آنجا جمعیتی را یافتم که خورشید را میپرستیدند و بانویی بر آنها سلطنت میکرد، حضرت سلیمان گفتند که من این مطلب را پی میگیرم، نامهای دادند به هدهد گفتند که این نامه را ببر «فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ»[5] این نامه را بر آنها بیفکن، بعد ببین چه تصمیمی میگیرند و چه پاسخی میدهند. ملکهی سبأ بلقیس آمد پشت میز کارش دید نامهای روی میز او است، نامه را خواند سران قوم را جمع کرد در آیهی 29 سورهی نمل، به اینها گفت که «قالَتْ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَريمٌ» کتاب به معنای نامه نه کتابی که ما الآن میگوییم یک مجموعهی مفصّل، نامههای دو خطی را هم میگفتند کتاب، در نهج البلاغه هم بعضی از کتابهای حضرت امیر المؤمنین (سلام الله علیه) بسیار کوتاه است، نامهای چند خطی به عثمان بن حنیف نوشتند. گفت «يا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَريمٌ» ای جمعیت سران نامهای ارزشمند بر من افکنده شده، «إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ» این نامه از سلیمان بن داود است، سلیمان یک شکوه و حشمتی داشت که همه او را میشناختند، همهی سرزمینها «وَ إِنَّهُ» متن نامه این است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ «أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِين» «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» بر من برتری نجویید و با حالت تسلیم به سوی من بیایید. اوّلاً نکتهی مهم این است که یک پیامبر الهی میخواهد نامهای بنویسد، نامه چند کلمه بیشتر نیست، «أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِين» بر من برتری نجویید، با حالت تسلیم که البته منظور تسلیم به دین خدا و رسالت است به سراغ من بیایید، این نامه را با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» آغاز میکند و این خیلی مهم است. دو کلمه میخواهد بنویسد، در روایات هم به ما همین دستور را دادند که اگر چیزی خواستید بنویسید ولو شعر حتماً با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» آغاز کنید و روایات متعدّدی است به این مضمون متن یک روایت این است که «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بالٍ لَمْ يُبْدَأ فِيه بِاسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ» هر امری قابل توجّهی که با نام خدا شروع نشود و با بسم الله او ابتر است، ابتر یعنی ناتمام، مقطوع، به قول معروف دم بریده، ناقص، هر امر قابل توجهی که با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» شروع نشود ابتر است، یک پیامبر الهی نامهای میخواهد بنویسد کوتاه با بسم الله شروع میکند و از همینجا معلوم میشود که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» در ادیان گذشته هم وجود داشته، یعنی با همین عنوان البته مثلاً به زبان عِبری امّا با همین مفهوم، به نام خدای رحمان و رحیم که حالا رحمن و رحیم را عرض میکنیم به چه معناست. این مفهوم در همهی کتابهای آسمانی بوده، حضرت سلیمان پیرو تورات بوده پس در تورات هم مثل قرآن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» وجود داشته، طبیعتاً در انجیل هم وجود داشته، اگر در یک سوره «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» نیاوردند در یک سورهی دیگر این را تدارک کردند، یعنی به ازای هر سورهای ما یک «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» در قرآن داریم. این نکتهی مهمی است یک نکتهی دیگری را هم جا دارد عرض کنیم و آن اینکه در کنار نام خدا نام دیگری را نباید آورد، یادم است که یک بار اوایل انقلاب بود یا قبل از انقلاب، اوایل انقلاب، منافقین در نوشتههای خودشان میگفتند به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران، من هیچ میمنتی در این نمیدیدم و میگفتم کار اینها به جایی نمیرسد، استاد ما میفرمودند در جنگ بین اسرائیل و کشورهای اسلامی، مصر و سوریه که در ژوئن 1967 شکست بسیار غمباری بر مسلمانها تحمیل شد، گفتند رادیوی سوریه را من میگرفتم، میگفت بسم الله تقدم، بسم عروه تقدم، به نام خدا به پیش، به نام عربّیّت به پیش، میگفتند تن من لرزید که این میمنت ندارد، به هر حال تنها به نام خدا، ما هیچ کجا در متون دینی خود نمیبینیم که بگویند به نام خدا و به نام رسول الله، اینطور نیست، فقط به نام خدا، بعد از نام خدا پیغمبر اکرم را حمد و ستایش میکنیم، بر او صلوات میفرستیم این درست است، امّا شروع کار به نام خدا، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» چند کلمه در این آیه است، «بِ»، «اسم»، «الله»، «الرّحمن»، «الرّحیم». «ب» را گفتند باء سببیت یا باء استعانت، یعنی کمک میجویم به نام خدا، استعانت میجویم یا به سبب نام خدا برکات را طلب میکنم و کار خود را آغاز میکنم، کلمهی اسم را کوفیان گفتند از «السّمه» است به معنای نشانه، بصریان گفتند «السُّمُو» است به نام بلندی، جمع اسم را گفتند اسماء است و مصغّر آن را گفتند، «سمی» به همین خاطر گفتند نظر بصریین اولی است که اسم از «سُمُو» به معنای بلندی گرفته شده، به هر حال کلمهی اسم به معنای نشانه یا به معنای علامت از «وَسم» هم بعضیها گفتند گرفته شده به معنای علامت امّا از هر چه که گرفته شده مفهوم اسم این است، گفتند «الِاسْمُ مَا دَلَّ عَلَى الْمُسَمِّي» اسم چیزی است که به مسمّی دلالت میکند، ما کلمهای را به کار میبریم ذهن ما از آن کلمه متوجّه یک مفهومی میشود یا متوجه یک حقیقتی میشود، مثلاً کلمهی امام حسن (سلام الله علیه) این کلمه را که بر زبان جاری کنیم ذهن خود ما و مخاطبین ما متوجّه وجود مقدّس امام مجتبی میشود، میگوییم الله، بلافاصله ذهن ما متوجّه ذات احدیّت میشود، «قُلْ هُوَ اللَّه» بگو او الله است، «هُوَ» ضمیر است، ضمیر به ذات برمیگردد، مرجع ضمیر ذات است، الله اسمی است برای آن ذات، ای پیامبر اکرم بگو آن ذات مقدس لایتناهی که به اصطلاح گفتند مستجمع جمیع صفات کمالیه است، همهی صفات کمالیه در آن است، نام مقدّس او الله است، اسم چیزی است که به مسمّی دلالت میکند، به همین خاطر گفتند اسم بر دو گونه است، اسم لفظی و اسم عینی، گاهی ما میگوییم سعدی، کلمهی سعدی ذهن ما را متوجّه آن ادیب توانمند میکند و گاهی کتاب گلستان را میبینیم، تا به کتاب گلستان نگاه بکنیم ذهن ما را متوجّه همان فرد میکند، پس این هم اسم است، دربارهی خدای تبارک و تعالی هم اسماء حسنای بسیاری وجود دارد، هم اسماء لفظی است که قرآن میفرماید «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَيًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى»[6] شما بگویید الله، بگویید الرّحمن، هر کدام از این نامها را که بخوانید به جا است، برای خدا اسماء حسنایی وجود دارد. پس اسمهای خدای تبارک و تعالی هم اسمهای لفظی است، هم وجودهای عینی خارجی هم اسم الله هستند، اموری که ما را به او متوجّه کنند، «الِاسْمُ مَا دَلَّ عَلَى الْمُسَمِّي» اینکه دربارهی ائمهی هدی (صلوات الله و سلامه اجمعین) گفته شده که اینها اسمهای حسنای الهی هستند، «نَحنُ الْأَسْماءُ اللَّه الْحُسْنى» چون نگاه به آنها، کلام آنها، وجود آنها، سخن آنها، منطق آنها ما را به سوی خدای تبارک و تعالی دلالت میکند. این روایت را هم اهل سنّت عرض کردند از پیامبر اکرم، هم در منابع روایی شیعه است از جمله بحار، جلد 89، صفحهی 242 و در منابع دیگری هم است با دو عبارت، گفتند «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بالٍ لَمْ يُبْدَأ فِيه بِاسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ» هر امر قابل توجّهی که با نام خدا شروع نشود ابتر خواهد بود، «لَم يُذكَر» هم گفته، امر قابل توجهی که نام خدا در آن ذکر نشود ابتر خواهد بود، در ذبیحه حتماً باید نام خدا گفته شود، یکی از شرایط اینکه تزکیه صورت بگیرد یعنی ذبح محقّق شود و ذبح شرعی باشد و پاک باشد و گوسفند یا هر حیوانی قابل خوردن باشد بردن نام خداست، یک شرط این است که مسلمان ذبح کند، رو به قبله یک شرط هم این است که نام خدا برده شود، اگر کسی عمداً نام خدا را نبرد، البته اگر سهواً باشد اشکال ندارد امّا عمداً «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» را نگوید، آن ذبیح میته میشود و قابل خوردن نیست، «وَ لا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[7] عبارت قرآن کریم است، از چیزی که نام خدا در آن برده نشود نخورید. البته نام خدا ممکن است الله اکبر باشد، گاهی اهل سنّت میگویند «بِسْمِ اللَّهِ الله اکبر» این کافی است یا هر کلمهای که نام خدا باشد روایات ما فرمودند کافی است، شاید «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» اولی باشد، در تفسیر نور الثّقلین حدیثی از ائمهی هدی (علیهم السّلام) آمده که فرمودند «إِنَّ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَقْرَبُ إِلَى اسْمِ اللَّهِ الْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ الْعَيْنِ إِلَى بَيَاضِهَا» «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» به اسم اعظم خدا نزدیکتر است، از سیاهی چشم به سفیدی آن، چقدر سیاهی و سفیدی چشم به هم نزدیک هستند، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» به اسم اعظم نزدیک است که این در تفسیر نور الثّقلین در ذیل سورهی حمد، جلد 1، صفحهی 8 آمده. به طور خلاصه «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» به این معنا است، یعنی من با نام خدا کار خود را آغاز میکنم حتی اگر مدح و ثنای او باشد، در تفسیر نور الثّقلین باز حدیثی از امام رضا (سلام الله علیه) آمده که معنای گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» که گویندهای بگوید این است، «أَيْ أَسِمُ عَلَى نَفْسِي سِمَةً مِنْ سِمَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِيَ الْعِبَادَةُ»[8] من نفس خود را به نامی از نامهای خدا مزیّن میکنم و آن عبادت خداست، پس به طور خلاصه عرض کنیم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» آیت بزرگی از آیات قرآن است و بسیار مورد توجّه است، آیهای است که خداوند خود را به دو سمت رحمت در این آیه ستوده و به ما گفتهاند هر کاری را که میخواهید انجام دهید با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» انجام دهید. از امام باقر (سلام الله علیه) در تفسیر صافی ذیل همین آیه نقل شده که «وَ يَنْبَغِي الْإِتْيَانُ بِهَا عِنْدَ افْتِتَاحِ كُلِّ أَمْرٍ عَظِيم» سزاوار است که در آغاز هر امری «عَظِيمٍ اَوْ صَغِيرٍ»، «عِنْدَ افْتِتَاحِ كُلِّ أَمْرٍ عَظِيم اَوْ صَغِيرٍ» سزاوار است در آغاز هر کاری چه کوچک و چه بزرگ، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» آورده شود، «لِيُبَارَكَ فِيهِ» که آن کار مبارک شود، تفسیر صافی، ج 1، صفحهی 70. از امیر المؤمنین (سلام الله علیه) نقل شده که «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَقْرَأَ أَوْ يَعْمَلَ عَمَلاً»[9] اگر بندهای بخواهد چیزی را بخواند یا عملی انجام دهد، «فيقول: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» این آیهی شریفه را بگوید «فَإِنَّهُ یُبَارَكَ فِيه» این کار بر او مبارک میشود. پس نکتهی اوّل در هر کاری باید با بسم الله آغاز شود، نکتهی دوم این کار، یعنی شروع با بسم الله عمل را با میمنت و مبارکی به پیش میبرد و ناتمام نخواهد ماند و نکتهی سوم اینکه خود خداوند اهتمام به این امر کرده، هر سورهای از سورههای قرآن را با بسم الله آغاز کرده، نکتهی چهارم اینکه در همهی ادیان الهی این آیه وجود داشته چون در نامهی حضرت سلیمان عیناً «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آمده که البته علیالقاعده به زبان عِبری بوده و نکتهی پنجم اینکه این آیه جزء سورهی حمد است و جزء هر سورهای است و سرآغاز همهی سورههای قرآن کریم. انشاءالله ادامهی بحث را در برنامهی بعد در خدمت شما خواهیم بود. [1]- مستدرك الوسائل، ج 4، ص 158. [2]- مستدرك الوسائل، ج 4، ص301. [3]- سورهی نمل، آیه 17. [4]- سورهی نمل، آیه 22. [5]- همان، آیه 28. [6]- سورهی اسراء، آیه 110. [7]- سورهی انعام، آیه 121. [8]- تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 11. [9]- منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة، ج 1، ص 253. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا