عصرگاه با طعم مشاعره
۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۹:۰۶ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ آبان ۱۳۹۱ ۱۲:۴۴ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
به نام خداوند جان و خرد سلامي چو بوي خوش آشنايي به همه شما اهالي شعر و ادب با مشاعره موافقيد؟ سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟ خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم. لطفا حداقل يه بيت باشه و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
صفحه 30 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۸:۳۱ صبح
ارسال: #291
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تنها نرو،این راه رفتن نیست
دنیای تو چیزی به جز من نیست تو از خودت چیزی نمی دونی تنها نرو تنها نمی تونی در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۵۱ صبح
ارسال: #292
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
یار مراٰ،غار مرا،عشق جگر خوار مرا
یار تویی،غار تویی،خواجه نگه دار مرا |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۱:۱۱ عصر
ارسال: #293
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
ای خوش آن روز كه پرواز كنم تا بر دوست
به هوای سر كويش پر و بالی بزنم همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۰۳ عصر
ارسال: #294
|
|||
|
|||
عصرگاه با طعم مشاعره
میرسد روزی که شرط عاشقی دل دادگیست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود... حالا که آمده ای چترت را ببند... در سرای ما جز مهربانی نمیبارد... |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۰۴ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ بهمن ۱۳۹۲ ۰۳:۰۶ عصر، توسط مریم گلی.)
ارسال: #295
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۰۹ عصر
ارسال: #296
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر این ظلمت شب آب حیاتم دادند همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۱۲ عصر
ارسال: #297
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
دی می شد و گفتم صنما عهد بجای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۳:۲۹ عصر
ارسال: #298
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است همین که تو می دانی “دوستت دارم” کافیست … بگذار خفه کند خودش را دنیـا................ |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۴:۰۲ عصر
ارسال: #299
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
تا شدم حلقه بگوش در میخانه عشق
هر دم آمد غمی از ن. به مبارک بادم |
|||
|
۱۴ بهمن ۱۳۹۲, ۰۶:۱۳ عصر
ارسال: #300
|
|||
|
|||
RE: عصرگاه با طعم مشاعره
مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان
2 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا