عصرگاه با طعم مشاعره

[هُدهُد صبا]

به نام خداوند جان و خرد

سلامي چو بوي خوش آشنايي

به همه شما اهالي شعر و ادب

با مشاعره موافقيد؟

سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟

خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم.

لطفا حداقل يه بيت باشه

و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد.

[گمنام]

در این دنیا کسی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد

[hamed]

در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد، نظری کن به کار ما

[هُدهُد صبا]

ابيات قبلي بيشتر از حضرت حافظ بوده و اين از رهبري

از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسیدن است

دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم

باری علاج شوق گریبان دریدن است

[آشنای غریب]

تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
پرده غنچه میدرد خنده دلگشای تو

[مریم گلی]

وفا نکردی و کردم،جفا نندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم،بریدی و نبریدم

[hamed]

مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..

[هُدهُد صبا]

دردایره قسمت مانقطه تسلیمیم


لطف انچه تواندیشی حکم انچه تو فرمائی

[آشنای غریب]

یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود

[هُدهُد صبا]

دل مي‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[hamed]

ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری

کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی

ای آنکه در حجابت دریای نور داری