مقام معظم رهبری - نسخه قابل چاپ +- تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید (http://forum.ghorany.com) +-- انجمن: مذهبی (/forum-3.html) +--- انجمن: معرفی شخصیت های بزرگ اسلام (/forum-35.html) +--- موضوع: مقام معظم رهبری (/thread-561.html) |
RE: خاطرات مقام معظم رهبری - safirashgh - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱ ۰۹:۰۹ صبح بسم الله الرحمن الرحیم
رفتار آیت الله خامنه ای با جوانان مدگرا يكي از اسناد ساواك كه ارتباط مقام معظم رهبري را با نسل جوان مورد تأكيد قرار ميدهد، سند شماره9/3003 به تاريخ 1/8/1353 است كه مينويسد: مطهري از اين كه نماز جماعت سيدعلي خامنهاي در مشهد (توسط ساواك) تعطيل شده، ابراز ناراحتي كرده و گفته است : سيد علي خامنهاي از نمونههاي ارزندهاي است كه براي آينده موجب اميدواري است و در اين مدت كوتاه در مشهد، كارهاي پر ثمري انجام داده كه يكي از آنها جمع كردن جوانان روشنفكر حوزه و دانشگاه است. ۱ مقام معظم رهبری با ذکر خاطره ای رابطه خوب خود را با جوانان اینگونه بیان میکند:مسجدي كه بنده نماز ميخواندم، بين نماز مغرب و عشا هيچ وقت داخل مسجد جا نبود؛ هميشه بيرون مسجد هم جمعيت متراكم بود؛ هشتاد درصد جمعيت هم از قشر جوان بودند؛ براي خاطر اينكه با جوان تماس ميگرفتيم. در همان سالها پوستينهاي وارونه مد شده بود و جوانان خيلي اهل مد آن را ميپوشيدند. يك روز ديدم جواني كه از اين پوستينهاي وارونه پوشيده، صف اول نماز در پشت سجاده من نشسته است؛ يك حاجي محترم بازاري هم كه مرد خيلي فهميدهاي بود و من خيلي خوشم ميآمد كه او در صف اول مينشست، در كنار اين جوان نشسته بود. ديدم رويش را به اين جوان كرد و چيزي در گوشش گفت و اين جوان يكباره مضطرب شد. برگشتم به آن حاجي محترم گفتم چه گفتي؟ به جاي او جوان گفت چيزي نيست. فهميدم كه اين آقا به او گفته كه مناسب نيست شما با اين لباس در صف اول بنشينيد! گفتم نه آقا، اتفاقاً مناسب است شما همينجا بنشينيد و تكان نخوريد! گفتم حاجي! چرا ميگويي اين جوان عقب برود؟ بگذار بدانند كه جوان با لباسي از جنس پوستين وارونه هم ميتواند بيايد به ما اقتدا كند و نماز جماعت بخواند. برادران! اگر پول و امكانات هنري نداريم، اگر فعلاً ترجمه قرآن به زبان سعدي زمانه را نداريم، «اخلاق» كه ميتوانيم داشته باشيم؛ «في صفه` المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه». با اخلاق، سراغ اين جوانان و دلها و روحها و وراي قالبهاشان برويد؛ آن وقت تبليغ انجام خواهد شد. ۲ ۱- سلاله الابرار، ص 88 ، به نقل ازاسناد ساواك، آرشيو وزارت اطلاعات، ش27 به ارزيابي573 مركزاسناد انقلاب اسلامي ۲- مقام معظم رهبري در ديدار با مسئولان سازمان تبليغات اسلامي، 26/3/1376 RE: خاطرات مقام معظم رهبری - safirashgh - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱ ۰۱:۳۲ عصر بسم الله الرحمن الرحیم طوبي للخامنه اي! طوبي له حجت الاسلام والمسلمين صديقي، امام جمعه موقت تهران به مناسبت فرارسيدن پانزدهمين سالگرد رحلت عارف زاهد، حضرت آيت الله سيدرضا بهاء الديني با «پاسدار اسلام» مصاحبه داشته كه در لابه لاي آن به نكات خواندني درباره امام خامنه اي(مدظله العالي) اشاره شده كه در ذيل به اختصار آمده است. ¤ از آقاي بهاءالديني در ارتباط با مقام معظم رهبري مطالب مختلفي نقل شده است، شما در اين خصوص چه مي دانيد؟حافظه ام خيلي قوي نيست. گاهي خدا مي آورد در ذهن مان و يك چيزهايي به مناسبت ها مي آيد، ولي الان چيزي كه يادم هست، ايشان همين اواخر عمرشان آمدند تهران و رفتند بيمارستان. من هم اينجا رفتم ديدن شان و هم بعد رفتم قم. ايشان فرمود: «مي دانستم مشكل من پزشكي نيست. با طبيب حل نمي شود، ولي چون حضرت آقا خواستند بروم، به احترام ايشان رفتم.» ¤ آقا از ايشان خواسته بودند كه براي معالجه بروند؟بله. ايشان با پيشنهاد حضرت آقا رفته بود و مي گفتند با اينكه مي دانستم موثر واقع نمي شود، به احترام ايشان رفتم. تا اينجا را خودم از آقاي بهاءالديني شنيدم. آقاي شمشيري مي گفت كه آقاي بهاءالديني فرمودند: «من مي دانستم كار اين جوري نيست و به احترام آقا آمدم بيمارستان شهيد رجايي، ولي وقتي آمدم فهميدم خيري در آن بوده و وجود مبارك امام زمان ( ارواحنا فداه ) براي عيادت اينجا تشريف آوردند.» معلوم شد كه حكمتش اين بوده كه حضرت قرار بوده قدم شان را اينجا بگذارند. ¤ درباره موضوعي كه از ايشان در مورد قائم مقام رهبري نقل شده و اينكه چه كسي جانشين امام خواهد بود، شما چيزي در ذهن تان هست؟خودم از ايشان نشنيدم، ولي يكي از دوستان مان آقاي «فرحناك» برايم نقل كرد، صحبت قائم مقامي [آقاي منتظري] كه شد، ايشان گفت: «نه! من اين جور نمي بينم. كسي كه ما دلخوش به او هستيم، آسيد علي آقا است.» آن وقت اصلاً كسي خوابش را هم نمي ديد، اصلاً آن فضا، فضايي بود كه كسي نمي توانست مقابل قائم مقامي چيزي بگويد.ايشان خيلي عاطفي نسبت به حضرت آقا بود. حتي گاهي كه آقازاده هاي آقا مي رفتند آنجا و بعد كه ما مي رفتيم، با خوشحالي مي گفت كه آقامصطفي يا آقازاده ديگرشان اينجا بود.ايشان [فردي كه حاج آقا صديقي پيشتر درباره ايشان نكاتي را بيان كرده است] گفتند كه در مدرسه حجتيه كه آقا [امام خامنه اي(مدظله العالي)] هم در آنجا حجره داشتند، در همان ايام به آقا گفته بودند كه شما در آينده رئيس اين مملكتيد! نكته ديگر كه ايشان گفت، اينكه: «آقاي خامنه اي گوهر پاكي است... به همين دليل مكرر خدمت حضرت تشرف داشته است، ولي نشناخته.» سال بعد ايشان گفت: «طوبي للخامنه اي! طوبي له. وجود مبارك امام زمان(ارواحنا فداه ) در عرفات با اسم ايشان را دعا مي كرد.»با توجه به قرائن صدقي كه ايشان براي بازگشت ما به مدينه پيشگويي قطعي كرد و همين جور شد، من يقين دارم آنكه گفت حضرت زهرا(س) را خودم ديدم، گذشته را هم همين جور مي بيند و در مورد آقا هم يقيناً درست مي گفت، هم دعاي امام زمان(عج) را و هم تشرفات ايشان را خدمت حضرت.جملاتي كه آقا در پايان آن خطبه نمازجمعه شان خطاب به حضرت حجت(عج) بيان كردند، يك سر عجيبي دارد كه هربار كه انسان مي شنود، آتش مي زند آدم را.خدا به حق مادرش حضرت زهرا(س) مستدامش كند. ان شاءالله پرچم را خودشان بدهند به دست آقا. [با حالت تضرع] ان شاءالله. RE: خاطرات مقام معظم رهبری - safirashgh - ۱۸ شهريور ۱۳۹۱ ۰۵:۳۳ عصر بسم الله الرحمن الرحیم فرزند گمشده رئيسجمهور ایران پیدا شد !!!! با يكي از محافظان آقا ديداري كوتاه داشتم ، از زندگي ساده ، صميمي و مردمي آقا و روح لطيفش ميگفت و گفت ؛آیت الله خامنه ای محافظ ما بوده است... وي كه اكنون شغل معلمي را اختيار كرده است از داستان ناشناس به جبهه رفتن فرزند آیت الله خامنه ای خاطره ای را ذکر کرد و گفت که او آنقدر گمنام بود که کسی اور ا نمی شناخت و یکی از خاطرات وی را بیان کرد :«مدتي بود كه از پسر آقا خبري نداشتيم(زمان رياستجمهوري) و هراسان به دنبال او ميگشتيم ديگر شك داشتيم كه خوشبين باشيم و فرضيههاي ربودن وي پيش آمد و...تا اينكه يكروز از بيمارستان فياضبخش به دفتر رئيسجمهوري تماس گرفتند و گفتند آقا يك پسر جواني اينجا هستند كه از جبهه آمدهاند و موجي است و ما هر چه از او ميپرسيم كه فرزند چه كسي هستي جواب ميدهد من پسر سيدعلي خامنهاي هستم اين سه روز است دائم اين جواب را به ما ميدهد. و ما هم رفتيم و پسر گمشده رئيسجمهور كه كسي آن را نميشناخت و به باور كسي هم نميرسيد كه او فرزند شخص دوم مملكت باشد را به خانه برگردانديم. RE: خاطرات مقام معظم رهبری - safirashgh - ۱۹ شهريور ۱۳۹۱ ۰۲:۵۹ عصر بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم احفظ قاعدنا الامام الخامنه ای آمین یا رب العالمین RE: خاطرات مقام معظم رهبری - safirashgh - ۲۰ شهريور ۱۳۹۱ ۰۶:۲۸ عصر بسم الله الرحمن الرحیم چرا اقتصاد مقاومتی مهم است؟ مقام معظم رهبری در جمع کارگزاران نظام ۳/۵/۹۱در باب اهمیت اقتصاد مقاومتی فرمودند: ما چند سال پيش «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم. همهى كسانى كه ناظر مسائل گوناگون بودند، ميتوانستند حدس بزنند كه هدف دشمن، فشار اقتصادى بر كشور است. معلوم بود و طراحىها نشان ميداد كه اينها ميخواهند بر روى اقتصاد كشور متمركز شوند. اقتصاد كشور ما براى آنها نقطهى مهمى است. هدف دشمن اين بود كه بر روى اقتصاد متمركز شود، به رشد ملى لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملى دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشكل شوند، دلزده بشوند، از نظام اسلامى جدا شوند؛ هدف فشار اقتصادى دشمن اين است، و اين محسوس بود؛ اين را انسان ميتوانست مشاهده كند. من سال ۸۶ در صحن مطهر علىبنموسىالرضا (عليه الصّلاة و السّلام) در سخنرانىِ اول سال گفتم كه اينها دارند مسئلهى اقتصاد را پيگيرى ميكنند؛ بعد هم آدم ميتواند فرض كند كه اين شعارهاى سال حلقههائى بود براى ايجاد يك منظومهى كامل در زمينهى مسائل اقتصاد؛ يعنى اصلاح الگوى مصرف، مسئلهى جلوگيرى از اسراف، مسئلهى همت مضاعف و كار مضاعف، مسئلهى جهاد اقتصادى، و امسال توليد ملى و حمايت از كار و سرمايهى ايرانى. ما اينها را به عنوان شعارهاى زودگذر مطرح نكرديم؛ اينها چيزهائى است كه ميتواند حركت عمومى كشور را در زمينهى اقتصاد ساماندهى كند؛ ميتواند ما را پيش ببرد. ما بايد دنبال اين راه باشيم. مسئلهى اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتى مهم است. البته اقتصاد مقاومتى الزاماتى دارد. مردمى كردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين سياستهاى اصل ۴۴ كه اعلام شد، ميتواند يك تحول به وجود بياورد؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. البته كارهائى انجام گرفته و تلاشهاى بيشترى بايد بشود. بخش خصوصى را بايد توانمند كرد؛ هم به فعاليت اقتصادى تشويق بشوند، هم سيستم بانكى كشور، دستگاههاى دولتى كشور و دستگاههائى كه ميتوانند كمك كنند - مثل قوهى مقننه و قوهى قضائيه - كمك كنند كه مردم وارد ميدان اقتصاد شوند. كاهش وابستگى به نفت يكى ديگر از الزامات اقتصاد مقاومتى است. اين وابستگى، ميراث شوم صد سالهى ماست. ما اگر بتوانيم از همين فرصت كه امروز وجود دارد، استفاده كنيم و تلاش كنيم نفت را با فعاليتهاى اقتصادىِ درآمدزاى ديگرى جايگزين كنيم، بزرگترين حركت مهم را در زمينهى اقتصاد انجام دادهايم. امروز صنايع دانشبنيان از جملهى كارهائى است كه ميتواند اين خلأ را تا ميزان زيادى پر كند. ظرفيتهاى گوناگونى در كشور وجود دارد كه ميتواند اين خلأ را پر كند. همت را بر اين بگماريم؛ برويم به سمت اين كه هرچه ممكن است، وابستگى خودمان را كم كنيم. مسئلهى مديريت مصرف، يكى از اركان اقتصاد مقاومتى است؛ يعنى مصرف متعادل و پرهيز از اسراف و تبذير. هم دستگاههاى دولتى، هم دستگاههاى غير دولتى، هم آحاد مردم و خانوادهها بايد به اين مسئله توجه كنند؛ كه اين واقعاً جهاد است. امروز پرهيز از اسراف و ملاحظهى تعادل در مصرف، بلاشك در مقابل دشمن يك حركت جهادى است؛ انسان ميتواند ادعا كند كه اين اجر جهاد فىسبيلاللّه را دارد. يك بُعد ديگرِ اين مسئلهى تعادل در مصرف و مديريت مصرف اين است كه ما از توليد داخلى استفاده كنيم؛ اين را همهى دستگاههاى دولتى توجه داشته باشند - دستگاههاى حاكميتى، مربوط به قواى سهگانه - سعى كنند هيچ توليد غير ايرانى را مصرف نكنند؛ همت را بر اين بگمارند. آحاد مردم هم مصرف توليد داخلى را بر مصرف كالاهائى با ماركهاى معروف خارجى - كه بعضى فقط براى نام و نشان، براى پز دادن، براى خودنمائى كردن، در زمينههاى مختلف دنبال ماركهاى خارجى ميروند - ترجيح بدهند. خود مردم راه مصرف كالاهاى خارجى را ببندند. به نظر ما طرحهاى «اقتصاد مقاومتى» جواب ميدهد. همين مسئلهى سهميهبندى بنزين كه اشاره كردند، جواب داد. اگر چنانچه بنزين سهميهبندى نميشد، امروز مصرف بنزين ما از صد ميليون ليتر در روز بالاتر ميرفت. توانستند اين را كنترل كنند؛ كه خب، امروز در يك حد خيلى خوبى هست. حتّى بايد جورى باشد كه هيچ به بيرون نيازى نباشد، كه الحمدللّه نيست. تحريم بنزين را در برنامه داشتند؛ اقتصاد مقاومتى تحريم بنزين را خنثى كرد. و بقيهى چيزهائى كه مورد نياز كشور است. هدفمند كردن يارانهها هم در جهت شكل دادن به اقتصاد ملى است؛ كه اينها ميتواند هم رونق ايجاد كند - در توليد، در اشتغال - و هم موجب رفاه شود؛ اينها مايهى رشد توليد كشور، رشد اقتصادى كشور، مايهى اقتدار يك كشور است. با رشد توليد، يك كشور در دنيا اقتدار حقيقى و آبروى بينالمللى پيدا ميكند. اين كار بايستى به انجام برسد. و استفادهى حداكثرى از زمان و منابع و امكانات. از زمان بايد حداكثر استفاده بشود. طرحهائى كه سالهاى متمادى طول ميكشيد، امروز خوشبختانه با فاصلهى كمترى انسان مىبيند كه فلان كارخانه در ظرف دو سال، در ظرف هجده ماه به بهرهبردارى رسيد. بايد اين را در كشور تقويت كرد. حركت بر اساس برنامه، يكى از كارهاى اساسى است. تصميمهاى خلقالساعه و تغيير مقررات، جزو ضربههائى است كه به «اقتصاد مقاومتى» وارد ميشود و به مقاومت ملت ضربه ميزند. اين را، هم دولت محترم، هم مجلس محترم بايد توجه داشته باشند؛ نگذارند سياستهاى اقتصادى كشور در هر زمانى دچار تذبذب و تغييرهاى بىمورد شود. يك مسئله هم مسئلهى وحدت و همبستگى است. در كشور ما خوشبختانه ملت متحدند؛ اين خيلى دستاورد مهمى است؛ از اين بايد صيانت كرد؛ نگذاريم از بين برود. اين اختلافاتى كه گاهى بين مسئولين بروز ميكند - كه به سطح رسانهها هم كشيده ميشود؛ بيخود، بىمورد، بىفايده - به اتحاد ملى ضربه ميزند. يك عده ميشوند طرفدار اين، يك عده هم ميشوند طرفدار آن؛ مخالفت كردن، متهم كردن يكديگر؛ يك عدهاى قوهى مجريه را متهم كنند، يك عدهاى از آن طرف قوهى مقننه را متهم كنند، يك عدهاى قوهى قضائيه را متهم كنند، تقصيرها را گردن هم بيندازند؛ اين جزو كارهاى بسيار مضر است و دوستان محترم ما، مسئولان عزيز كشور بدانند كه اين در بين مردم هم هيچگونه آبرو و وجههاى ايجاد نميكند كه ما مشكلات را هى به گردن اين و آن بيندازيم. نه، يك مشكلاتى وجود دارد؛ بايد حل كرد و ميتوانيم هم حل كنيم؛ ما از حل مشكلاتمان ناتوان نيستيم. همان طور كه عرض كردم، اينها واقعيتهاى كشور است كه دارد به ما نشان ميدهد. RE: مقام معظم رهبری - safirashgh - ۲۵ شهريور ۱۳۹۱ ۰۷:۴۵ عصر بسم الله الرحمن الرحیم روش جدید لبنان برای دفاع از مرزهای خود شاید در دید اول ایرانیان از وجود تصاویر رهبران انقلاب اسلامی در كشور لبنان تعجب كنند اما از دید شیعیان لبنان كه عمده آنان چه در زمان حیات امام خمینی (ره) و چه در زمان رهبری آیت الله خامنه ای از آنها تقلید می كنند، این امر متفاوت است.اما اخیرا روند نصب این تصاویر در مناطق و شهرهای شیعه نشین جنوب لبنان به مرزهای آبی لبنان با رژیم صهیونیستی رسید و تابلویی در ساحل دریای مدیترانه و در نزدیكی شهر مرزی 'ناقوره'، تنها در فاصله چند صد متری مرزهای رژیم صهیونیستی با لبنان نصب شد به نحوی كه شخصی كه در كنار این تابلو می ایستد، می تواند با دید غیر مسلح سرزمین های اشغالی را مشاهده كند.
این اقدام مردم ناقوره در حالی صورت می گیرد كه این منطقه در جنوب رودخانه لیطانی واقع شده و كنترل این بخش در اختیار نیروهای حافظ صلح سازمان ملل قرار دارد. جنگنده ها و حتی قایق های تندروی جنگی صهیونیست ها روزانه بارها با نقض حریم دریایی و تمامیت ارضی لبنان، از مقابل این ساحل دریایی لبنان رد می شوند. این گونه امور تبلیغاتی كه از سوی مردم جنوب لبنان صورت می پذیرد، به شكل گسترده ای بر روحیه سربازان صهیونیست تاثیر منفی دارد. برای مثال مردم منطقه 'بوابة فاطمه' كه توسط رژیم صهیونیستی دید این منطقه به داخل فلسطین اشغالی با احداث دیواری حایل كور شده است، اقدام به نوشتن شعارهایی ضد صهیونیستی بر روی دیوار كردند كه حتی این امر نیز حساسیت شدید صهیونیست ها را برانگیخت و آن ها را مجبور كرد كه اطراف دیوار سیم خاردار كشیده و داخل آن قطعات هوشمند كار گذارند. RE: مقام معظم رهبری - گمنام - ۹ مهر ۱۳۹۱ ۰۸:۴۰ صبح مقام معظم رهبری: بنده از قديم مىگفتم شهادت مرگ تاجرانه و مرگ زرنگهاست. آدم همين روغن ريخته را نذر امامزاده مىكند. انسان جانِ رفتنىِ از دست دادنىِ نماندنى را به گونهاى به خداى متعال مىسپرد؛ در صورتى كه اين متعلّق به اوست و او بالاخره انسان را مىبرد. بنابراين اوّلين اجرى كه خدا به شهيد داده، خودِ شهادت است؛ يعنى روغن ريختهى او را قبول كرد و هديهاى را پذيرفت و در نتيجه شهيد در عالم وجود و تا قيامت، انسان با ارزش و ماندگارى شد. RE: مقام معظم رهبری - safirashgh - ۱۱ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۲۴ عصر بسم الله الرحمن الرحیم جنگ نرم! آقای خامنه ای مقصر است ! به گزارش سرویس وبلاگ صراط، جنگ نرم در آخرین به روز رسانی خود نوشت: مدتهاست که میخواهم چند خطی درباره آقای خامنهای بنویسم و به سهم و اندازه خودم، از ایشان در برابر هجمات چند ماه اخیر دفاع کنم. اما امروز که به گذشته نگاه میکنم و آن حوادث را با خودم مرور میکنم، میبینم که نمیتوانم، چون به نظر من عملکرد آقای خامنهای اصلا قابل دفاع نیست، ایشان خودشان مقصر اصلی هستند! آقای خامنهای مقصر هستند چون از همان ابتدا قواعد بازی سیاست را رعایت نکردند. سیاست میگوید که «میتوان مردم را تا پای صندوقهای رای آورد، اما رای آنها را حساب نکرد!» سیاست میگوید «میتوان مردم را به جان هم انداخت، تا بزرگان در بالا مشغول چانهزنی شوند» اما آقای خامنهای از همان روز اول، بازی سیاست را کنار گذاشت. آقای خامنهای چانهزنیها را قبول نکرد. وقتی چانهزنیها را دید، کوتاه نیامد و همه ماجرا را به خود مردم گفت و کار را پیچیدهتر کرد. این مساله میتوانست با چانهزنی بزرگان و شخصیتهای سیاسی و استوانههای نظام حل و فصل شود. کافی بود آقای خامنهای فقط کمی از نظر خود کوتاه بیاید و نظر بزرگان را بپذیرد. از نظر خودش هم که نه، از نظر مردم و از انتخاب مردم. باور کنید آب از آب تکان نمیخورد. مردم را هم میشد یک طوری قانع کرد. اصلا چه کسی گفته مردم همیشه باید همه چیز را بدانند؟ بالاخره مردم هر چقدر هم که عزیز باشند، عزیزتر از بزرگانی نیستند که همه عمر خود را در راه پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری جمهوری اسلامی صرف کردهاند. ما بزرگانی داریم که سالهای زیادی را در زندان بودهاند و بعد از انقلاب هم همه کاره نظام بودند. آیا به خاطر رای مردم، باید آنها را از خود برانیم؟ ارزش دارد؟ عقل چه میگوید؟ سیاست چه میگوید؟ به نظر من اشتباه آقای خامنهای این بود که مصالح این آدمها و شخصیتها را در جمهوری اسلامی رعایت نکرد و آنها را با مردم عادی کشور برابر دانست. اشتباه دیگر آقای خامنهای این بود که بیش از اندازه روی نقش مردم تاکید کرد و دائما گفت مردم. اما آیا همیشه میشود به مردم اطمینان کرد؟ اتفاقا امام خمینی هم همین را میگفت. اصلا امام هم اشتباه میکرد که میگفت «اکثریت هرچه گفتند آرایشان معتبر است، ولو به ضرر خودشان باشد!» این چه حرفی است که هر کسی را که مردم انتخاب کردند؟! خوب شاید مردم اشتباه کردند و کسی را انتخاب کردند که به درد مملکت نخورد! به نظر من آقای خامنهای باید میگفت هرکسی را که بزرگان و شیوخ کشور گفتند، همان رییس جمهور است! ما دلسوزانی داریم که مردم را قبول دارند، اما اعتقاد دارند که مردم گاهی اشتباه میکنند و نباید اجازه اشتباه را به آنها داد! به نظر من آقای خامنهای باید حرف این بزرگان را گوش میکرد و به نظر آنها احترام میگذاشت. مردم عزیزند، ولی بعضی وقتها واقعا نمیفهمند! البته این اشتباه آقای خامنهای مال امروز و دیروز هم نیست. همان سال ۷۶ هم وقتی مردم به سید محمد خاتمی رای دادند، آقای خامنهای بایستی آقای ناطق نوری را به عنوان رییس جمهور معرفی میکرد. و یا سال ۸۰، نباید اجازه انتخاب مجدد خاتمی را به مردم میداد! اما آقای خامنهای باز هم به انتخاب مردم احترام گذاشت. خوب چرا؟! مردم چکارهاند؟! آقای خامنهای مقصر است چون بیش از اندازه به قانون احترام گذاشت. قانون که وحی منزل نیست. به نظر شما، نمیشود گاهی به خاطر مصلحت بزرگان، قانون را کنار گذاشت؟ مگر دیگران قانون را قبول ندارند؟ اتفاقا آنها هم قانون را قبول دارند، حتی بیشتر از ما، ولی انصاف داشته باشید، گاهی آدم مجبور میشود از چراغ قرمز هم عبور کند! خوب قانون هم مثل چراغ قرمز، چه فرقی دارد؟ چرا آقای خامنهای قانون را موقتا تعطیل نکرد؟ اشتباه دیگر آقای خامنهای این بود که به سخنان «روشنفکران قبیلهای» احترامی نگذاشت. مخصوصا به سخنان روشنفکرترین فرد ایرانی!؟ چرا آقای خامنهای دلیل اصلی تقلب را نپذیرفت؟ وقتی ما خودمان را بینیاز از نظرات روشنفکران قبیلهای بدانیم، به چه کسی دلخوش باشیم؟ به مردم عوام روستایی عاشق ساندیس؟! اشتباه دیگر آقای خامنهای این بود که رای آن پیرزن و پیرمرد روستایی «قراخیلی» را، با رای آن مرد و زن باکلاس تهرانی، برابر دانست. خودتان قضاوت کنید، حقیقتا اینها با هم یکی هستند؟ یعنی کیفیت رای اصلا مهم نیست؟! کدامشان بیشتر میفهمند؟ کلاهتان را قاضی کنید و ببینید آیا واقعا رای آن مرد و زن «درچه پیازی» با رای تهرانیها برابر است؟ اصلا فرض کنید برابر باشد، آیا از لحاظ کیفی هم برابر است؟! اصلا تا حالا شما اسم این ده کورهها را شنیده بودید؟ تا حالا میدانستید که چنین شهر و روستایی هم در ایران وجود دارد؟ خوب وقتی خبر ندارید، پس رای آنها چه ارزشی دارد؟ مهم کیفیت آراست که همه نخبگان کشور میگویند کیفیت رای تهرانیها بیشتر از همه جای کشور است. پس چرا آقای خامنهای این را نپذیرفت؟ به نظر من باید قانونی وجود داشته باشد که انتخابات بر اساس «کیفیت آراء» باشد نه بر اساس «کمیت آراء» یعنی اگر در انتخاباتی، «خورموجیها و خیارجیها و سورانی و زارچیها و گراشیها و بیلهسواریها» یک نفر را انتخاب کردند و تهرانیها یک نفر دیگر را، باید به انتخاب تهرانیها احترام گذاشت! چون عقل این را میگوید، نخبگان هم همین را میگویند، بزرگان نظام هم اینطور راضی میشوند! حالا که دارم اعتراف میکنم، خیال همه را راحت کنم. آقای خامنهای نه تنها مقصر، که مجرم نیز هست! اینرا من نمیگویم، تمام بدهای دنیا، ببخشید تمام خوبهای دنیا میگویند. آقای خامنهای مجرم است، چون باراک اوباما میگوید. آقای خامنهای مجرم است، چون نتانیاهو میگوید. آقای خامنهای مجرم است، چون گوردون براون و سارکوزی و بلر میگویند. چون ملک عبدالله و حسنی مبارک و عبدالله دوم میگویند. آقای خامنهای مجرم است، چون اسرائیل و آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان و تمام کشورهای متمدن دنیا میگویند! اگر اینها دلیل نمیشود، پس چه چیزی دلیل میشود؟ نه تنها کشورهای مختلف، که هموطنان ضدانقلاب خارج از کشور ما هم همین را میگویند. آقای خامنهای مجرم است چون رضا پهلوی میگوید، چون بنیصدر میگوید. چون مسعود و مریم رجوی میگویند. از همه مهمتر، چون اکبر گنجی و عطاءالله مهاجرانی و دکتر سروش و کدیور میگویند. سازگارا و مخملباف و نوریزاده هم این را تایید میکنند. همین سازگارای دلاور چند ماه است که دارد همین را میگوید! رادیو اسرائیل و رادیو فردا و صدای آمریکا و بیبیسی هم همین را داد میزنند. آیا همه اینها دلیل نمیشود که باور کنیم آقای خامنهای مجرم و مقصر اصلی حوادث اخیر است؟ پس دوستان عزیز، بهتر است تعصب را کنار بگذاریم. قبول کنیم که آقای خامنهای مقصر اصلی است! معنویت رهبری - یا مهدی! - ۲۵ خرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۵۱ عصر معنویت هرگز مسئولیت های بزرگ اجرایی مانع عروج معنوی مقام معظم رهبری نیست. ایشان در اوج خدمت در جایگاه معنوی از عبادت و توسل غافل نمی شوند. معظم له پیش از رهبری نیز در این پینه سیر می کردند. فعالیت های سیاسی و اجتماعی گاه مانعی بر سر راه مسائل معنوی و عبادی می شوند . اما در زندگی آیه الله العظمی امام خامنه ای سیر در این عرصه نمود خاصی دارد. ایشان سواری از برنامه های معنوی روزانه و عبادت های شبانه گهگاهی پا به حریم قدس رضوی می گذارند و نیمه شبی در جمکران به عشق امام زمان(عج) می سوزند. ایشان هرگز از توسل به اولیای خدا و عبادت هایی که باعث صفای قلب و روحانیت آدمی می شود غافل نیستند. معظم له نه تنها این حضور در درگاه ربوبی و عبادت های عارفانه را مانعی بر سر راه انجام وظایف خطیر رهبری نمی دانند بلکه این عبادت ها را عاملی برای موفقیت در عرصه ی خدمت می شمرند که ما آن را فیض الهی می دانیم. RE: معنویت رهبری - iranmemo - ۲۲ مهر ۱۳۹۲ ۰۱:۲۶ صبح جانم فدای رهبر |