سلام
خواهش میکنم، خوشحالم که مفید بوده.
ادامه...
فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند ؛
تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آن ها برخورد کند؟
جواب از چند گزینه خارج نیست :
- یا باید آن ها را از دم تیغ بگذراند ،
- یا در زندان اسیر کرده
- و یا آن ها را آزاد نماید ؛
اگر دقت کنیم همه این موارد دچار مشکلات عدیده ای است ؛
زندانی کردن اسرا علاوه بر همه مفاسدی که اصل قانون زندان در پی دارد، بار مالی سنگینی را بر دولت اسلامی تحمیل می کرد .
جدای آن که با نیاز مالی بسیار مسلمانان در آن مقطع زمانی و کمبودهای فراوان و حجم زیاد اسرا این امر امکان پذیر نبود .
کشتن همه اسرا هم نتایج مثبتی در پی نداشت. زیرا بسیاری از این افراد شناخت کاملی از اسلام نداشتند .
چه بسا با آشنایی درست به اسلام می گرویدند . به علاوه کشتن بیش تر افراد آثار و نتایج سوء فرهنگی و روانی در پی داشت که با فلسفه اسلام همخوانی نداشت .
از طرف دیگر آزادی همه اسرا هم کاری بسیار نامعقول بود ، زیرا این افراد کسانی بودند که با اسلام و مسلمانان به جنگ برخاسته ، حتی برخی از آنان را کشته بودند .
یقینا آزادی آن ها همان و بازگشت به آغوش کفار و آمادگی برای شرکت در نبرد بعدی همان ؛
پس ناچار لازم بود بدون آن که نگه داری آن ها هزینه و فشاری بر جامعه اسلامی وارد کند،
این افراد در متن جامعه به نوعی وارد شوند که هم آثار مثبت اقتصادی و رفاهی برای جامعه در پی داشته باشند
و هم زمینه آشنایی آن ها با حقایق اسلام و بستر میل و گرایش به اسلام در آن ها فراهم گردد .
این همان قانون برده داری مورد امضا و تجویز اسلام بود که اعمال شد .
هر چند این نوع برده ها كم بودند، زیرا چنان که ذکر شد ، بسیاری از این افراد با دادن فدیه یا با تعلیم خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست می آوردند .
در نتیجه اکثر بردگان و کنیزان جامعه، گروه اول یعنی برده زادگان و کسانی بودند که توسط دلالان و تجار برده از مناطق آفریقایی و مانند آن اسیر می شدند
و در مناطق مختلف دنیا به فروش می رسیدند.
اما در خصوص این قشر وسیع بردگان که غیر از اسرای میدان های نبرد بودند، باید دید چرا اسلام این نوع برده داری را از ابتدا لغو ننمود
و اجازه داد ، سال های سال این جریان باقی بماند ؟
برای پاسخ به این پرسش توجه به چند نکته لازم است :
1.
اصلاح عادات غلط و فرهنگ نادرست به زمان نیازمند است .
نمی توان یک فرهنگ عمیق و رسوخ کرده در اعماق جامعه را با برخوردی ناگهانی و انقلابی برطرف کرد.
چنین برخوردهای شعاری اگر در آغاز اعمال می شد ، هیچ ضمانت عملی بر دوام آن ها وجود نداشت .
چه بسا طرح این قوانین عجین شده در اعماق فرهنگ و باورهای اجتماعی و اقتصادی جامعه ، به اصل ایمان و اعتقاد مسلمانان نو ایمان لطمه وارد می ساخت ؛
البته چنان که ذکر شد، این نوع برخورد هدفمند، مختص برده داری نبود ،بلکه در برخی انحرافات رفتاری دیگر هم اعمال شد .
2.
در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند .
گاهی بخش عظیمی از جامعه را تشکیل می دادند. اگر از ابتدا بردگی به طور کلّی ملغی می شد، رهایی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد؛
زیرا بردگان در آن زمان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.
حداقل اثر سوء آزاد کردن این جمعیت انبوه، مختل کردن امنیت جامعه بود.
بررسی دقیق ابعاد این مسئله نشان می دهد که برخورد ضربتی و یک باره با مسائلی مانند برده داری، امری غیر حکیمانه، بلکه غیر ممکن است؛
از این رو اسلام، در برخورد با این مسئله به اصلاح تدریجی پرداخت.
تاریخ، بعدها روش صحیح مبارزه تدریجی با این رسم جا افتاده را، تأیید کرد و خط بطلان بر مبارزه سریع و بی برنامه
در مورد این گونه امور مهم و رسوخ یافته در اعماق باورها و فرهنگ ها کشید.
در تاریخ معاصر آمده است که:
رییس جمهور آمریکا بدون ایجاد مقدمات لازم به یکباره برده داری را لغو و ممنوع اعلام کرد ،
ولی بردگانی که به ظاهر آزاد شده، ولی روحا آزاد نشده بودند و توان روحی و اجتماعی اداره خود را نداشتند ،
از صاحبان خود به التماس می خواستند مثل سابق آنان را به بردگی بگیرند و رها نسازند!!
3.
بردگان در آغاز اسلام منبع اقتصادی و نیروی نظامی نیرومندی برای مشرکان و حتی مسلمانان بودند.
مشرکان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و میدان های جنگ به کار می گرفتند؛اگر اسلام در ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد،
بدیهی بود که تنها مسلمانان به آن عمل کنند، چرا که مشرکان به آن اعتقادی نداشتند.
این شیوه ، پیامدهای بسیار ناخوشایند و ضربه مهلکی برای جامعه اسلامی نوپا در پی داشت.
از جمله:
الف) مسلمانان به یکباره از نیروی اقتصادی و نظامی عظیمی محروم می شدند و این ضربه مهلک اقتصادی به آنان بود.
ب) بردگانی که به اسیری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مکان و درآمد مناسبی نداشتند،
به ناچار پیش مشرکان باز می گشتند و آنان دوباره، از اینان برای تقویت بنیه اقتصادی و نیروی نظامی استفاده می کردند ،
اما آزادی بردگان به تدریج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد؛
اما راهکار اسلام برای ریشه کن ساختن برده داری:
i) بستن سرچشمه بردگی:
اسلام اکثر راه های معمول برده گیری در آن زمان را ردّ کرد و نپذیرفت؛
به علاوه از نظر فرهنگی هم با دوام این امر به انواع گوناگون مقابله نمود.
مثلا اساس اشتغال به برده فروشی را از زشت ترین و ناپسند ترین امور معرفی نمود؛
اسلام خرید و فروش بردگان را بدترین و منفورتین معاملات اعلام کرد.
پیامبر(ص) فرمود: «
شرّ النّاس مَن باع النّاس؛(1) بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد».
ii) گشودن دریچه آزادی:
اسلام، تمهیداتی گوناگون برای آزادی بردگان اندیشیده است، از جمله :
* آزادی اسیر را یکی از کفارات قرار داد.(2)
یعنی گناهانی ساده که ارتکاب آن ها زیاد رخ می داد، مانند: باطل کردن روزه، با آزادی بردگان پاک می شد.
* با ازدواج زنی که برده است با یک انسان آزاد و بچه دار شدن زن، فروش زن ممنوع شد تا از سهمیه ارث فرزندش آزاد شود.(3)
*سهمی از زکات برای خرید برده و آزاد کردن آنان قرار داده شد .
بدین ترتیب بودجه دایمی برای این کار از بیت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی کامل همه بردگان ادامه یافت.(4)
*آزادی بردگان یکی از عبادات شمرده شده و بزرگان در این زمینه پیش قدم بوده اند تا آن جا که گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد کرد.(5)
* اگر یک برده متعلق به چند نفر بود؛ هر کس سهم خود از برده مشترک را آزاد کند، سهم شریک دیگر به طور قهری آزاد می شد.(6)
*هرگاه کسی مالک یکی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دایی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و یا خواهرزاده خود از راه ارث و...، شود، آن ها فوراً آزاد می شوند.(7)
* در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، برده خود به خود آزاد خواهد شد.(8 )
*برده مى تواند با کار کردن ، بهاى خود را به خریدارش پرداخته و آزاد شود.
یعنى بنده و مولى قرارداد مى بندند که هرگاه بنده فلان مبلغى را پرداخت آزاد مى شود.
او اگر پرداخت مبلغ را تا یک ماه به تأخیر انداخت، مستحب است که مالک صبر کرده و به وى مهلت دهد.
مبلغ مذکور مى تواند تقسیط شود و این مبلغ نیز نباید بیش از مبلغى باشد که مالک براى خرید بنده پرداخت کرده است .
*چند عامل نیز موجب آزادى خود به خودى بنده مى شود. کورى ، جذام ، زمینگیر شدن و اسلام آوردن در محل جنگ و...
در نتیجه این برنامه دقیق و سفارش اخلاقی اسلام در خصوص بردگان و سیره عملی معصومین در مورد آن ها، چندی نگذشت که دیگر برده ای در جامعه اسلامی وجود نداشت،
در حالی که برده داری به شدید ترین نوع آن تا قرن های اخیر در جوامع مختلف غیر اسلامی با تمام قدرت وجود و رواج داشت.
مجموعه این مسایل و نتیجه این نوع برخورد به خوبی نشان می دهد که اسلام منطقی ترین برخورد را با برده داری اعمال نموده است ؛
البته این امر زوایا و جزییات بیش تری دارد که در صورت تمایل می توانیم به آن ها بپردازیم .
پی نوشت ها:
1. کلینی، کافی، ج 5، ص 114.
2. تفسیر نمونه، ج 21، ص 412 -423؛ شرایع الاسلام، کتاب العتق.
3. مکاسب، شیخ انصاری، ص 175، سطر 14،چ دارالحکمة.
4. تفسیر نمونه، مکارم، ج 12، ص 418، چ اسلامیة تهران.
5. بحارالانوار، مجلسی، ج 41، ص 43، چ اسلامیه تهران.
6. جواهرالکلام، شیخ محمدحسن نجفی، ج 34، ص 154 ـ 158، چ بیروت.
7. تفسیر نمونه، ج 21، ص 42.
8. وسائل الشیعه، ج 16، ص 26(20 جلدی).
برگرفته از
http://Porsojoo.ir
ببخشید که پستم طولانی شد