تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: راز ماندگاری
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2
ما وصله ی جور و صله ناجوریم
باداشتن شفق زخونت کوریم
هر هفته اگر چه دیدنت می آییم
ما از تو هزاران سال نوری دوریمIdeaIdeaIdea
از علی حنیفه کتاب((....و این است راز ماندگاری))انتشارات دانش
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر شما و خدا قوت

اللهم عجل فی فرج مولانا صا حب الزمان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما ومتشکر
لطفاتمامی کاربران اشعاری راکه اززبان خودرزمندگان ویا در رثای آنها است را در این قسمت به دیدهمگان برسانید.
متشکر ازشمادوستان:منتظر انتقادات وپیشنهاد هایتان هستیم.
التماس دعا
از لوله ی تفنگم یک گل سرخ روییده است
من برای پرپر شدن یک دشت بزرگ کم دارم وبادی که نوازش کند وطنم را.....تنم را.....
از لوله ی تفنگم یک گل سرخ روییده است من همرزم خورشیدم وتاریکی همرزم ماه است
من دشتی را سراغ دارم که شهیدان به گل های سرخ می نگرند و آه میکشند
من یک گل سرخم......Heart(ازحامد رحمتی)
بسم الله

خدا قوت

التماس دعا
((به نام خدا))
آب هرچند که مهریه دلتنگی هاست
آب یک عمر خجالت زده ی روی شماست

آب آتش شد وبر مجمره ی جان افتاد
نیمه شب،خستگی شهر به دوشش پیداست

شعله درشعله به خاکستر باران می ریخت
آه مادر چه بگویم که شروع اش اینجاست

ای کریمی که به احسان تو مشهور شده است
اهل بیتی که غزل مرثیه اش سهم شماست

دشت تا دشت عطش بود و کویری در راه
رود تا رود مسیری که به تنهایی ماست

بانوی آب یقین دارم از آغاز ازل
آب،لب تشنه به دنبال شه کرب و بلاست
(از حسن علی پاکزاد)
((به نام خدا))
.....ودست های زمانه اگر امان می داد،
به پای خسته ی من لحظه ای توان می داد،

بهانه ام که تو بودی به یاد تو این خاک،
قدم قدم همه جا بوی آسمان می داد.

وباد،هرم نفس را به سمت خود می برد،
خطوط،جای قدم هات را نشان می داد.

وقلب من که به سمت خیال تو چرخید
به پیکری که غریبانه داشت جان می داد

چه قصه ها که نگفت و چه سطرها که نریخت
به برگ های سپیدی که امتحان می داد

همیشه هست دو چشمی که منتظر.....اما....
به جای پیکر او،خاک،استخوان می داد

هزار حرف برای تو داشتم در دل،
هزار حرف ،زمانه اگر امان می داد
(از رویا باقری)
((به نام خدا))
زنی که چادر مشکی همیشه برسر داشت
شکسته،از لبه ی سنگ قبر سر برداشت

نگاه دوخت به باران،به رنج نامه ی ابر
وابر های دبش ترک برداشت

طنین هق هق ابری سیاه پوش شکست
فضای خاطره از بس که بغض در بر داشت

هنوز ،کهنه پلاکی که کاشته شده بود
هزار نقطه ی تردید جای باور داشت

دوباره قلب خودش را مرور کرد،هنوز
به مرد گمشده اش عشق صد برابرداشت

سکانس آخر این ماجرا زنی که گریست
به روی شانه ی مردی در آخرین برداشتHeart
(از حسن سلطانی)
((به نام خدا))
جبهه به سرم زده،کفن پوشم کن
فرهادک قصه -تیشه بردوشم کن

از بس که نفس کشیده ام له شدم
در حادثه با مرگ هم آغوشم کن
(ازعلی حنیفه)
((به نام خدا))
ای پاک ترین! تورا چه پاک آوردند
بوی تو از آسمان به خاک آوردند

پیک تو نیامدوپیامت نرسید
دیدیم؛که از تو یک پلاک آوردند
(از هادی وحیدی)
((به نام خدا))
هر چند تکه تکه شده نخل قامتش
کوه است وهیچ کم نشود استقامتش

خود با سری بریده به معراج می رود
یعنی که از حسین(ع) گرفته حاجتش

خاکسترش نشسته به اندام بادها
((ثبت است بر جریده ی عالم))شهادتش

در سجده می رود،و سر افراز می شود
عطر حماسه می دهدآری عبادتش

مست کدام باده ی غیب است کاینچنین
حتی برای رفتن طاق است طاقتش

حالا به دوش حادثه تشییع می شود
اینگونه باز سرزده صبح سعادتش
(از سعید توکلی)
((به نام خدا))
همسنگر سپیده وهمرزم آب ها
شرمنده ی تو اند هنوز آفتاب ها

یک چفیه،یک پلاک،کمی عشق وبوی خاک
مردی بزرگ سمت غزل ریز خواب ها

کشف وشهود شرقی تو دیدنی تر است
از قیل وقال حضرت عالیجناب ها

باید تورا به لحن جنون وغزل نوشت
جای تو نیست گوشه ی دنج کتاب ها

تاعطر تو درون اتاقم رها شود
باید نوشت نام تورا با گلاب ها

یک عمر چشم بسته به سوی تو می روم
ای انتخاب مطمئن انتخاب ها

(ازحامد رحمتی)
صفحه‌ها: 1 2
لینک مرجع