تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: سخنان حکیمانه، اخلاقی و عرفانی، استاد ارجمند: حاج آقا پور شبانان
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7
حضرت امام حسین (ع) ؛
خدا را با چشم بصیرت میدید، او گوش به فرمان الله بود، او می دانست که در ماموریتی بزرگ قرار دارد.
او می دانست که ماموریتش روزی بشریت را هدایت خواهد کرد.
امام " ثانیه ها " را درک می کرد و می دانست، کم و زیاد شدن این " ثانیه ها " در حیات امام تاثیری ندارد بلکه چگونه گذراندن این ثانیه ها برای ایشان مهم بود .
ایشان آنچه را که برای دیگران مایه خوشبختی، رفاه و لذت است همچون شهرت، ثروت و زن و فرزند را وسیله رسیدن به الله و وسیله آزمایش میدانست.
و این است دلیل تقرب امام حسین.
" و شاید درک ما از فهم این حرکت و فهم این حرکت برای درک ما بسیار مشکل باشد. "
و کلام ما نتواند صفات امام حسین را بستاید و این در شان ملائک است که بگویند : 《 فتبارک الله احسن الخالقین. 》


" و امام حسین یک انسان اشرف مخلوقات بود .
یاهو
هفت سین
یکسال دل به امید حضورت بستیم، چشم به راهت دوختیم و بر سبیل دیدنت بنشستیم، بادهای پاییزی را به جان خریدیم و به سرمای زمستان تن دادیم، خبردار شدیم که در راهی، به استقبالت شتافتیم و چه ها که نکردیم!

برزن آب زدیم و راه روبیدیم، سفره هفت سین گسترانیدیم و به گل و لاله زینت دادیم و در میانش کلام خداوند مقابل آیینه گشودیم.تن را طاهر و سر و روی بیاراستیم، لباس نو بر تن و با اشتیاق وصف ناپذیر تا رسیدنت لحظه شماری کردیم. حال که رسیدی مشتاقم از ارمغان و پیامت سؤال کنم و بدانم چه در سبد داری؟

با خیال خویش سر می کردم؛ ناگهان اینچنین گفت: در گوشم هاتفی!!

"ارمغان عید احیای زمین است و طراوت هوا،

شکوه شکوفه و شکفتن انواع گل به الوان دل انگیز و عطرهای روحبخش و دلنشین، صحرای سبز و دشت و بیابان و کوهسار،برگ درخت و شاخساران دلربا،رقصند پروانه ها گِرد گل و نغمه سرایند بلبلان،انواع نعمت اعجاز آفرین، با رنگ و شکل و طعم و خاصیت های مختلف، آماده بهر پذیرایی و فرحناکی شما.

عبرت، درس، شگفتی و هم معرفت، ارمغان عید بُوَد.

هاتف همی خطاب به من از اشیاء سفره پرسید و گفت: «هفت» سین، چرا؟ نه کمتر، نه بیش؟

چه رابطه ای بین اشیاء سفره است؟ چیست پیام سفره هفت سین؟

مکثی نمود و پاسخ خود را چنین بگفت: "آنها که خوردنی هستند خورده می شوند. پس در بین خوردنی ها کتاب مقدس چرا جای گرفته است؟ از قول کیست و از زبان چه کسی؟ از محتوای آن بگو ! ویرانگر است یا که آباد می کند؟

مُنذر بود یا که بشارت دهنده است؟ گمراه کند یا که هدایت کننده است؟ و و ...."

سنگینی مهلکی بر جسم و جانم نشست، زبان در کام بیحرکت ماند؟ سر در پیش روی فرود آوردم، ایام گذشته و سالی که به پایان رسید را در ذهن مرور کردم تا بیابم جواب!!

کار، تفریح، میهمانی، خرید، خواب، تلویزیون، بازار، مطالعه، تفکر، عبادت، سیاحت، زیارت و.....

آن را غریب یافتم، خیلی کم از آن می دانستم، شاید اصلاً هیچ نمی دانستم . در پاسخ سؤال ماندم، خویشتن را نهیب زدم، به خود گفتم: قرآن! قرآن !

چه اندازه به آن نزدیک شدی؟ چه اندازه تلاش کردی از آن بدانی ؟ سال هاست که قرآن میهمان تو است، فرموده خدای بلند مرتبه و مهربانت می باشد. پروردگارت تو را مخاطب قرار داده، با تو سخن گفته!

بدان فردای رستاخیز در محضر خداوند بر تو خطاب شود" کتاب و نوشته های فراوان خواندی، اوقاتی از عمرت به تماشای فیلم، بازی، تفریح و سرگرمی گذشت، اما یکبار هم این کتاب مقدس و چراغ هدایت را نخواندی و ندانستی خدایت چه فرموده در حالی که بارها به آن سوگند خوردی یا دیگران را قسم دادی، هنگام مسافرت بوسیدی یا در سفره عقد و هفت سین گذاشتی، هنگام رنج و گرفتاری و درد به اتفاق دوستان و همسایگان بخشی از آن را طوطی وار خواندی و درک نکردی فرمان خالقت چه بود، و اگر هم خبردار شدی هرگز سعی نکردی به آن عمل کنی.

خویشتن را سرزنش کردم و آن را از سفره هفت سین برگرفتم، بوسیدم و بر چشمانم گذاشتم، بر آن شدم و اراده نمودم تا نوروز بعدی با عزمی راسخ و جزمی محکم به فراگیری مفاهیم منشاء نور و رحمت، کلام ارزشمند خداوندم کمر همت بربندم و در مسیر رشد قدم نهم.

[تصویر:  www.roozgozar.com-2109.gif]
نویسنده: خادمین حضرت خدیجه ( ص )
Rose به استقبال ماه مبارک رمضان Rose
مرگ و حیات دو پدیده تکوینی هستند که بسیار بسیار مهم هستند، این دو پدیده مهم تحت فرمان پروردگار عالم انجام می شود ،یعنی فرمانروای انجام این پدیده ها و این پدیده مرگ و حیات، زیر نظر خداوند و با فرمان خداوند انجام می شود و این خیلی مهم است. فکر نکنیم نطفه ای تشکیل شد و جنینی شکل گرفت و به دنیا آمد بی حساب وکتاب است، تمام اینها با حساب و کتاب انجام می شود. برای سرنوشت هر کسی مقدراتی را تعیین می کنند و خداوند سبحان نظر دارند بر این فرد و بر این افراد تا جایی که در قالب دستورات خداوندی انجام وظیفه کنیم. اگر فرزندمان را به حال خود رها کنیم وبه بیراهه رفتنش را تشویق کنیم ،آن سرنوشتی که برایش منظور شده مقدر و انجام نمی شود مگر اینکه از شروع طبق دستورات خداوند عمل کنیم و فرزندمان را به راه و مسیر درست بیاوریم.خداوند سبحان می فرمایند:« له ملک السموات والارض یحیی و یمیت و هو علی کل شئ قدیر». خداوند مالک جهان هستی است، اوست که حیات می بخشد و اوست که می میراند و او برهر کاری توانا و قادر است.

انسانی که خلقتی عجیب دارد و دانشمندان او را ماکروکوزم ،یعنی کائنات فشرده می دانند و در خلقتش عجائب صنع شده؛ انسانی که اگر دانشمندان و پروفسورها بخواهند به یک عضو ساده او بپردازند و از آن عضو اطلاعاتی بدست آورند هرگز به رموز آن و به حکمت خلقت این عضو دست پیدا نمی کنند(هر چند که امروز تکنولوژی بسیار پیچیده و پیشرفته است) انسانی که اگر فلاسفه و دانشمندان دنیا جمع شوند و بخواهند بر یک عضو از اعضای بدن این انسان تحقیق و تفحص کنند هرگز نمی توانند به همه رموز عجیب این عضو پی ببرند، ما امروزه فقط به مسئله ژن و ژنتیک و کروموزوم و یا سلول دست یافته ایم اما اینکه هسته سلول چکار میکند؟ چرا یک سلول سرطانی می شود و کدامیک از غدد بدن انسان بر چه اساسی ترشح می کند؟ یک تئوریها و فرضیه هایی داده شده اما عمق آن اعجازها و آن موارد عجیبی که در این خلقتها هست را انسان نتوانسته کشف کند. پس این انسانی که با این تشکیلات ، خداوند او را خلق میکند و دنیا می آید ،آیا فقط برای این است که چهار روزی در این دنیا زندگی کند ، با یک سری درد و مشکلات و مصائب روبرو شود و بعد هم برود زیر خاک و بپوسد؟!! یعنی هدف همین است؟!!
اگر اینگونه فکر کنیم بسیار اشتباه است. هدف از خلقت انسان این نیست که چهار صباحی بر این دنیا زندگی کند و سپس برای همیشه نابود شود.

ادامه دارد......

از زمانی که انسان به صورت جماد و نبات و گیاه بوده تا رسیدن به این مرحله، مراحل گوناگونی را طی کرده و از ابتدا این انسان بعنوان جماد در خاک بوده و بعدوارد میوه درخت و شیر گوسفند و عسل و...شد وهمه اینها به نوعی ترکیبی ازآب وزمین هستند و انسان با ارتزاق از این مخلوقات خداوندی رشد کرده و انسان شده است. این مراحلی را که انسان طی کرده ، اگر می دانست و می توانست فکر کند، به این نتیجه می رسید که طی کردن همه این مراحل برای این است که انسان به یک جایگاه ابدی و همیشگی و باقی برسد و بپیوندد . پس انسان آن مراحل یعنی از زمانی که جماد بوده و غیر از حیوان بوده را اگر می دانست و بررسی می کرد می فهمید از اول تا اینجا که آمده و بعد که می میرد برای یک زندگی دائمی است و تا زمانی که از جنس ماده هست می رود تا بمیرد یعنی آخرین مرحله این رشد مادی از جماد و نبات تا اینجا، نهایت و پایانش مرگ است واز مرگ به دنیای ابدی و همیشگی رسیدن وپیوستن است. پس انسانی که با این قدرت و شگفتی خلق شده هرگز آفریده نشده که چند سال زندگی با درد و سختی و مشقت داشته باشد بلکه برای یک زندگی ابدی است و بایستی این مراحل را طی کند.مولانا می گوید:
هفتصد و هفتاد منزل دیده ام
همچو سبزه بارها روئیده ام

ما مراحل بسیاری را گذرانده ایم تا به اینجا رسیده ایم ، حال که به این مرحله رسیدیم فقط برای هفتاد،هشتاد سال زندگی و بعد مرگ و فنا نیست، این هدف از خلقت انسان نیست و یکی از معضلات جامعه و بشریت اینست که آن معنویت در وجود اکثر انسانها وجود ندارد، زیرا خداوند هم می فرمایند : اکثرا الناس لایتفکرون، اکثر انسانها تفکر نمی کنند پس عیب اکثرماانسانها این است که فکر نمی کنیم کجا هستیم؟چکار می کنیم؟ چکار باید انجام دهیم؟ خیر و شر و ضرر و زیان خود را نمی دانیم، بر اساس یک سری افکار برای خود رؤیاهایی می سازیم و فکر می کنیم این رؤیاها صحیح است و آن را دنبال می کنیم این انسان به آن بینش و معرفت و شناخت معنوی دست پیدا نمی‌کند اگر این انسان تلاش کند و عقل خود را به کار ببرد و بر اساس عقلش جستجوگر باشد حقایق را دریافت می کند.
ماه مبارک رمضان در پیش است اگر ما به این درجه از درک رسیدیم که خدای من بی نیاز از من است، خدای من بی نیاز از هر بنده و هر مخلوقی است، خداوند به هیچ‌کس نیازی ندارد، فرمان بردن انسان از دستورات خداوند این نیست که خداوند را بزرگ کند و یا اگر انسان نافرمانی کند این نیست که باعث پایین آمدن قدرت خدا باشد و یا در ملک خداوند نقصی پیدا شود، اگر کسی به دنبال حق گشت و جهد و جهاد کرد و حق را دریافت کرد، آنگاه این نتایج حاصلش می شود که خداوند بی نیاز از فرمان برداری و قدرت و سخن و ثروت من است اینها را خدوند نیازی ندارند من اگر بنا بر فرمان خداوند کاری انجام دادم این برمی گردد برای خودم و آن دنیای من ،آن دنیای باقی و ابدی که می خواهم به آن بپیوندم. در آن صورت لازم الاجراست پس انسان حق جو به اینجا می رسد که عبادت خداوند برای خود انسان مفید است و تاج افتخاریست بر سر خود انسان.
ادامه دارد...
ماروزه بگیریم و یا نگیریم برای خداوند و در جهان هستی هیچ اثری نخواهد داشت که از آن کم کند یا بر آن بیفزاید، نه قدرت خدا را، نه نور خورشید را، نه کائنات را، نه کهکشان ها را، هیچ تأثیری ندارد عبادت کنیم یا نکنیم. عبادت ما آنگاه ارزشمند است که مااز روی بینش و آگاهی و تعقل آن عبادت را انجام دهیم و در اینصورت گامی به سوی تکامل برداشته ایم و آن کسی که ما را خلق کرده و این دستور را می دهد می داند عبادت ما به چه منظوری است. یک مهندس که ماشینی را می سازد میگوید باید داخل رادیاتورش آب باشد حال این آب کجا می‌رود؟ کسی که کمی اطلاعات دارد می داند که این آب دور سیلندر می رود و آنرا خنک می کند اما انفجاراتی که بین پیستون و سیلندر انجام می شود این را مهندس تنظیم کرده و می داند چند انفجار باید انجام دهد،شمع برای چیست؟باتری برای چیست؟ما فقط ماشین را خریداری کرده و میدانیم این سوئیچ استارت است،این دنده و ... اما آن کس که ساخته می شناسد و می داند.
پس خداوندی هم که ما راخلق کرده اند می‌دانند این روزه برای ماست، برای بدن من، برای روح من، برای جان من، برای فکر من است،این روزه انسان ساز است و انسان را برای بقائش و برای همیشگی زیستن ،می پروراند.
کودکی را که پدر به مدرسه می فرستد کودک چیزی نمی داند اما پدر می داند که باید این کلاسها را یکی یکی طی کند تا به مدارج عالی برسد . ولی آن کودک این را نمی داند ، یا می خواهد فرار کند یا اگر عاقلانه فکر کند خوب تلاش می کند و لذت می برد که مدرسه می رود، اما برای چه می رود ، نمی داند. ما هم برای عبادت هایمان به همین شکل هستیم، خداوند چیزی می دانند و از چیزی خبر دارند در رابطه با عبادات ما که ما هرگز به همه آنها اطلاع نداریم فقط ظاهری می دانیم. مثلاً می گوییم روزه ضیافت الله است می خواهیم از حال گرسنگان باخبر شویم و صبور شویم و ... اینها خیلی جزئی است.برای بقا و جاودانگی، اجرای اوامر الهی از روی ذوق و شوق ما را به آن سمت می برد و ما را جاودانه می سازد و یکی از این عبادات روزه داری است.
ادامه دارد.....
می خواهیم وارد ماه مبارک رمضان شویم، رمضان یعنی چه؟ روزه داری یعنی چه؟ می‌گویند ضیافت الله است، یعنی خداوند تبارک و تعالی بارعام می دهند به بندگانش.
در گذشته پادشاهان یک روز را بارعام می دادند تا صنعت گر و رعیت و کارگر و...همه بروند و هنر و اِشکالات کار خود را بیان کنند.
ما همه در محضرخداوند هستیم و ضیافتی است و میوه این ضیافت پذیرفتن توبه های ماست ان شاءالله و نزول نعمت ها و تغییر سرنوشت ما هست در شب قدر، پس یک بارعام و دعوتی است برای همه و به حضور خداوند رسیدن است.
در بعضی جاهای خیابان سرعت گیر گذاشته اند که وقتی سرعتت زیادبود و به این سرعتگیرها رسیدی سرعتت را کم کنی. ماه رمضان هم در سال چنین حکمی دارد. البته مثال است و در مثل مناقشه نیست. یک چنین سرعتگیری است از آنهایی که تندروی می کردند، پرخوری می کردند، حرام و حلال می کردند، جنایت می کردند،گناه می کردند، کج می رفتند، بیراهه می رفتند و دستشان به ظلم و جور و خیانت آلوده می شد . یک ترمز است یک سرعتگیر است بِایست، صبر کن پشت این سرعتگیر، خودت را تنظیم کن .
اگر کسی به دنبال آن مرتبه عالی تقرب و رسیدن به یک زندگی جاودانه باشد باید این عبادت ها را از روی شوق و ذوق و خالصانه انجام دهد نه اینکه فقط یک وعده غذا نخورد. پشت این سرعتگیر وقتی متوقفت می کنند یعنی بریز زمین غرورت را، بریز زمین نافرمانی و کج دهنی و کج رفتاریت را، بریز زمین آنچه را که در دل داری، ببند دهانت را به روی غیبت و گوشهایت را، ببند زبانت را بر روی تهمت و ببند دریچه دلت را به آن تصورات و ذهنیتهای پوچ و بی معنی. این نیست که فقط یک وعده غذا نخوری، نه، بایستی از درون و از بنیان روزه باشی، بایستی همه اعضای بدن ما روزه باشد و بر تلاشمان بیفزاییم که این اعضاء را تا پایان رمضان به حد اعلا و زیبای خودش برسانیم.
ادامه دارد ....
پس بایستی در ماه مبارک رمضان درون و بیرون را پاک کرد و آن طوری شد که سرنوشت را تغییر دهند ؛ ولی اگر همان بودی و فقط یک وعده غذا نخوردی، که این یک وعده را هم گفته اند زکات فطریه بده و برو ، باری به جایی نبرده ای. زمانی از رمضان بهره می‌گیری که در شب قدر آن توبه ای که (در «سوره ق» که به آن اشاره کردیم) انجام دهی ،آن قلبی را که خداوند می فرمایند، آن سمعی را که باید به درونت القا کنی و آن درونی را که خداوند در« سوره قاف» می فرمایند: من می دانم که نفس تو به تو چه القا می کند؛ نفسانیتت را باید مهار کنی، اندیشه های ناپاکت را از خود بزدایی، گمانهای بد را در باورت دیگر نگه نداری ، افکارت را راجع به دیگران باید تصفیه کنی ، آنچه را که نسبت به دیگران ظلم کردی باید و در این ماه فرصت داری که برگردی و عذرخواهی کنی، اگر می خواهیم از رمضان بهره بگیریم، اگر می خواهیم رمضان بر ما گوارا باشد و ماه خجسته و مبارکی باشد.
مبارک بودن رمضان به نخوردن یک وعده غذا آن هم با هزار منت، سحر بااخم وقبل از افطار هم بی حوصله وبداخلاق نیست و این به درد نمی خورد.
رمضانی برای ما ارزش دارد که روح و قلب و جان ما روزه باشد، تزکیه کنیم، آلایش دهیم، پیرایش دهیم درونمان را، افکارمان را، اندیشه هایمان را و مهار کنیم وسوسه های نفسانی خود را، ما آنقدر که اسیر نفس خود هستیم،شیطان آنقدر ما را آزار نمی دهد ما خطا میکنیم و می گوییم لعنت به شیطان اما باید گفت لعنت به خودِما که نفسمان را مهار نمی کنیم، این را به نفس باید بگوییم.
ادامه دارد.....
اسم این ماه ، ماه مبارک رمضان است، چرا؟ برای اینکه این سرنوشتی را که به دنبالش می گردیم تا مورد رضایت خداوند قرار گیرد ،در این رمضان حاصل می شود ،شبی که از هزار ماه ارزشش بالاتر است، تا آن شب باید درون و بیرون مبرای از هر لغزش و هر اندیشه و هر فکر ناپاک و هر نیت ناخالص باشد. مثلاً نبایدتوطئه کنیم و زمین را ارزان بخریم؛ بد بگوییم و طرف مقابل را خراب کنیم؛ کلاه سر دیگران بگذاریم؛ اینها برای رمضان وروزه انسان آفت است. اگر به ظاهر هم نگفتند که این روزه باطل است اما در حقیقت این روزه، روزه نیست.


روزه تنها به خوردن و آشامیدن و سیگار، باطل نمی شود چون خداوند می فرمایند: من می دانم نفس تو به تو چه القا می کند. پس نَفْس هم می تواند مبطل روزه باشد اگر نیت بد داشته باشی و روزه هم بگیری آیا درست است؟ در حالی که خداوند می فرمایند: «یعلم الجهر و مایخفی» من آنچه که در باطن و در آشکارا هست را می دانم؟ خداوند چقدر در قرآن به باطن ما اشاره کرده اند و تکیه کرده اند و از درون ما صحبت کرده اند.
حضرت علی (ع) به جوانی که نزد ایشان نشسته و گردن کج کرده اند می گوید گردنت را صاف کن و آن پیچ را در دلت بینداز برخیز و دلت را درست کن ، یعنی صداقت و اخلاص. در آخرین مرتبه بندگی خداوند می فرمایند من مخلصین را خودم زیرپوشش میگیرم. آخرین مرتبه بندگی در راه سازندگی خودش و رسیدن به کمال و سعادت ، مخلَص بودن است. انسانی که به این درجه رسید خداوند او را زیر چتر خودش از هر جهت دارد و اگر هم خواست گناه کند خداوند نمی گذارد ولی کِی به آن درجه می رسیم؟

بیاییم و به خود بیاییم، بیاییم و درون خود را خانه تکانی کنیم و به درون خود بپردازیم آنقدر که به ظاهر خود می رسیم و توجه می کنیم کمی هم در این ماه رمضان ،در این فاصله به درونمان بپردازیم ودرونمان را زیبا کنیم وآرایش دهیم و پاک کنیم و از ناپاکیها دل را صیقل دهیم.
پس اگر قرار است همین باشیم و گرسنگی بخوریم و منتظر عید فطر باشیم ، این ماه رمضان هم می گذرد و هیچ. در هر صورت باید به درون پرداخت و درون را ساخت و آماده شد آن را که هدف از رمضان است را دست یافت و دنبال کرد برای دستیابی به اهداف رمضان. رمضان ماه مبارک، در صورتی مبارک است که ما آنرا درک کنیم بیاییم و واقعا خانه تکانی کنیم اگر به این مرتبه(سرعتگیر) رسیدیم و خود را اصلاح کردیم و آرام از آن گذشتیم ته ماشین به سرعتگیر نمی‌خورد، نمی پریم بالا،کمک فنر نمی شکند آرام وزیبا رد
می شویم ، ولی اگر با سرعت همان روش را داشتیم و ادامه دادیم ماشین و خودمان آسیب می بینیم یعنی خستگی و گرسنگی بی فایده و بدون تعقل کاری را انجام دادن. بتکانیم درون را از امیال شیطانی و نفسانی، غرور و تکبر، به دیگران نسبت بد دادن، به دنبال عیب و نقص دیگران بودن و پرداختن به آن، ببینیم کی چه عیبی دارد به دنبال عیب دیگران گشتن، چکار داریم به کار دیگران، بیاییم در حد خودمان امر به معروف و نهی از منکر هر کجا لازم است انجام دهیم .
ادامه دارد.....
محصول روزه داری ما زمانی ارزشمند است که این توصیه ها را انجام دهیم ونتیجه آن عاید خودمان می شود. کسی که عمل صالح انجام دهد برای خودش است و کسی که عمل بد انجام دهد گریبان گیر خودش خواهد بود. اگر می خواهیم استفاده بهینه کنیم، اگر می خواهیم رمضانمان سودمند باشد باید به راستی جهد کنیم، تلاش کنیم، به راستی به دنبال این حق بگردیم و از آن استفاده کنیم، حیف است، نگذاریم یک ماه رمضان از ما بگذرد و ما همچنان بر آن اسب مراد سوار باشیم و فکر کنیم در ۳۰ روز ،۳۰ وعده نخوریم خیلی شاهکار کرده ایم ،نه این نیست اگر ۳ وعده هم در روز غذا نخوریم و روزه داری کنیم و فلسفه روزه را ندانیم و بر اساس دستور خداوند اجرا نکنیم ودر این ماه پاک نشویم و همچنان آلوده از این ماه خارج شویم ،به درد نمی خورد، بیگاری است.
«مدخل صدق و مخرج صدق»
خداوندا مرا با اخلاص وارد این ماه کن و با پاکی و خلوص از این ماه خارج کن انشاء الله .
" رمضان؛ ماهی است به اندازه و وسعت سالها ... "
پس به اندازه همه خوبیها و اوقات خوب از لحظه ها و دقایق این ماه بهره بگیرید.
و ثانیه ها را به بهای اندک از دست ندهید.
اگر گناهکارهستید توبه نمایید که خداوند صادق است و به وعده خود عمل می نماید و گناهان را بخشوده و توبه را میپذیرد .
رمضان؛ ماه " رحمت و مغفرت " خداوند است.
گمان نکنید رحمت خداوند چیزیست که شمارا در همان لحظه خوشحال کند .
بلکه " رحمت " آنست که شما را به خداوند نزدیک نموده و خداوند را از شما خوشنود سازد.
ماه_مبارک_رمضان
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7
لینک مرجع