تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: پدر و مادر
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
من به همه این پستای الکی مثلا خندیدم Smile
جز یه نفر که پست گذاشته بود Sad
مامانم اومد مدرسه کارنامه مو گرفت ...
.
.
.
.
الکی مثلا منــم ❤مـــادر❤ دارم..
یکی بهم گفت میری بهشت؟
گفتم نه،
اونجا فقط جای مادرمه...
گفت:
نمیخای کنار مادرت باشی؟
گفتم:
این دنیاشو ازش گرفتم نمیخام تو بهشت هم شب و روزش حواسش بمن باشه...
کاش فقط یه روز مادرم برای خودش زندگی میکرد...
در جوانی ات با بچگی هایم پیرت کردم به موی سپیدت مرا ببخش مادر...
بزرگ شدیم و فهمیدیم بابابزرگ دیگر هیچگاه باز نخواهد گشت، آنطور که مادر گفته بود!
بزرگ شدیم و فهمیدیم چیزهایی ترسناک تر از تاریکی هم هست…
بزرگ شدیم…
به اندازه ای که فهمیدیم پشت هر خنده ی مادر هزار گریه بود!
و پشت هر قدرت پدر یک بیماری نهفته…
بزرگ شدیم و یافتیم که مشکلاتمون دیگر در حد یک شکلات، یک لباس یا کیف نیست…
و این که دیگر دستهایمان را برای عبور از جاده نخواهند گرفت و یا حتی برای عبور از پیج و خم های زندگی!!!
بزرگ شدیم و فهمیدیم که این تنها ما نبودیم که بزرگ شدیم، بلکه والدین ماهم همراه با ما بزرگ شده اند و چیزی نمانده که بروند!
و یا هم اکنون رفته اند…
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم سخت گیری مادر عشق بود
غضبش عشق بود
و تنبیه اش عشق…
خیلی بزرگ شدیم وقتی فهمیدیم پشت لبخند پدر خمیدگی قامت اوست!
عجیب دنیایی ست
و عجیب تر از دنیا چیست و چه کوتاه ست عمر


معذرت میخواهم فیثاغورس!
پدر سخت ترین معادلات ست!
معذرت میخواهم نیوتن!
راز جاذبه، مادر است!
معذرت میخواهم أدیسون!
اولین چراغهای زندگی ما، پدرو مادر هستند…
یه بزرگی میفرمود :
بوسیدن کف پای پدر و مادر ثوابش مثل بوسیدن تربت حرم اباعبدالله است ٰ
هرچی خدا تو خاک حرم امام حسین داده به خاک پای پدر و مادرم اما کو بچه ای که کمر خم کند و این دست و پا را ببوسد...
نذر کردم که شوم زاِِِِِِِير بین الحرمین
(مادرم) بود مشوق که ادا سازم دین
(پدر) آهسته مرا گفت که ای نور دو عین
هر دری بسته شود جز در پر فیض حسین
نامت هنوز هم هیجان میدهد مرا
این پرچم شماست تکان میدهد مرا
وقتی شبیه مرده حسینیه میرویم
سینه زنی دو مرتبه جان میدهد مرا
ارباب ماست آنکه فقط در تجارتش
با قطره اشک سود کلان میدهد مرا
در ازدهام روز قیامت دلم خوش است
انگشت (مادر) تو نشان میدهد مرا...
تقدیم به پدری که ندارم.....
ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم ...
شانس ديدنت را هر روز ندارم ...
ولي دوستت دارم...
وقتي دلم هوايت را ميكند حق شنيدن صدايت را ندارم...
ولي دوستت دارم...
وقت هايي كه روحم درد دارد و ميشكند شانه هايت را براي گريستن كم دارم...
ولي دوستت دارم...
وقت دلتنگي هايم , آغوشت را براي آرام شدن ندارم ...
ولي دوستت دارم ....
آري همه وجودمني ولي هيچ جاي زندگيم ندارمت و ميان تمام نداشتن ها باز هم با تمام وجودم...
دوستت دارم  پدرم
خواب دیدم پدرم می‌آید...
باهمان صورت محبوب ِ پُر از لبخندش...
صورتش بود پر از نورِ خدا...
دست بردم که عصایش گیرم...
گفت: باشی تو عصایم فرزند...
دل من تاب نیاورد
و من بوسه زدم بر دستش...
که نگاهش
همان لحظه به چشمم لغزید....
اشک در چشم دوتایی جوشید...
دست پر مهرش را بر سرم باز کشید...
گفتمش ای پدرم...
ما کجا و تو کجا...؟؟؟
ما که دلتنگ توهستیم ، پدر!
پدرم لذت دیدار تو را کم دارم...
سالها میگذرد...
دستی از مهر ندارم به سرم...
و چنان غرق توام ، که ندارم باور...
گفتمش باز ، پدر...
اشکی از گوشه چشمش افتاد...
وندیدم که چه سان رفت پدر...
و دگر باز نگشت...


پنجشنبه است...
از همان پنجشنبه‌های دلتنگی...
سـلام ای سکــوت غریبـانـه دل
سـلام ای امیــد دل نا امیـدم
سـلام ای لبخنـد زیبـای خـدا


سکـوت قبرستـان
این دیـار خفتـگان خامـوش را با کلام خـدا می‌شکنیم تا به عزیـزانمان بگـوییم
هنـوز به یادتان هستیـم
هنـوز با شاخه‌های گل به دیدارتان می‌آییم
و با آب و گلاب مزارتان را شستشـو میدهیم.
درست است که شمـا در دیار فـرامـوشـان آرمیـده‌ایـد
امـا خانـه ای در قلبهـای مـا داریـد ابـدی...
آرام بخـوابیـد کـه به یـادتـان هستیـم...
خـداحافـظ ای آشنـای قـدیمـی
خـداحافظ ای خفتـه در خاک
خداحافـظ ای مانـده در یـاد...
صفحه‌ها: 1 2 3 4 5
لینک مرجع