تالار گفتمان وب سایت ختم قرآن مجید

نسخه کامل: اسرار و رموز آفرینش
شما در حال مشاهده نسخه متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه‌ها: 1 2 3
Rose سری و رمزی و مجهولی نیست که روزی بر همه عالم آشکار نشود. لکن فی الحال که من در حال بیان این مطالب هستم دنیایی از مجهولات و اسرار و رموز و موهومات پیرامون ما را فرا گرفته است و ما با وجو اینها در حال زندگی هستیم و اگر پرده ها کنار روند دیگر اینگونه زندگی نخواهیم کرد. هر کسی بنا به مقتضیات وجودیش در گوشه ای از این جهان در حال طی مسیر است. و گاهی حادثه ای او را پر از شور عشق میگرداند ولی
حافظ معتقد است:
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها **********که "عشق" آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
در ادامه قصد دارم معنی و مفهوم این بیت از اولین غزل حافظ را در حد فهم خود بیان کنم. امیدوارم موردپسند دوستان قرار گیرد.
Rose ظاهرا خافظ به سادگی شروع عاشقی و دشواری راه وصل اشاره میکند.رسیدن به خدا راهی پر پیچ و خم است. هر لحظه احساس میکنی رسیدی ولی خود را در مهجوری میبینی. ولی لحظهای فرا میرسد که دیگر خود را با خدا نزدیک و یکی میبینی. ولی هنوز راه وصل طولانی است. در این راه خون دل باید خوردن و مهجوری باید کشیدن.
خداوند از خاک و آب گل انسان را ساخته که یکی محل زایش است و دیگری عامل پاکی و شفا ،آنگاه خود در این گل جای گرفته لطافتی که در وجود انسان نهاده شده و محل حضور خداست .اینجاست که خدا با خلقت انسان به خود آفرین می گوید زیرا کامل ترین وجود را به ظهور میرساند . انسان آیینه ای خلق شده از خدا که خدا خود را دراو دیده ، نور خدا در او تابیده و روح خدا در او جای گرفته ، پس برای رسیدن به خدا لازم نیست کامل شویم بلکه تنها باید تلاش کنیم کمال خود را درک نماییم و حضور خدا را در خود احساس نماییم،
در خاکدان عمر گهر زندگی گم است
این گوهری که گم شده ماییم یا که اوست
اقبال لاهوری
Rose از اسرار و رموز آفرینش سنتهای خداست. از سنتهای خدا اینکه سالیان درازی از عمر انسان میگذرد ولی چیزی قابل ذکر نیست. ولی یک مرتبه طی هزار و اندی سال آفرینش کامل میشود.
Rose صحبت در مورد خدا به آگاهی انسان پیرامون آفرینش خدا وابسته است. ولی آفرینش و مسائل آن پیچیدگیها و ابهامات زیادی دارد که مسیر واضحی در راستای شناخت آن جز با تعبد و بندگی در اختیار انسان نهاده نشده است. این در حالی است که ابزار تعبد برای همه یکسان و شاید کافی نباشد.
انسان از بیان واقعیات در مورد خدا یا واهمه دارد و می پذیرد یا از آن بی اهمیت رد میشود و میذیرد یا انکار میکند. شاید انکار خدا با شناخت از پذیرش او بدون شناخت دارای ارزش بیشتری باشد. انسانهای بی انگیزه و بدون فکر در طول زمان همانند کاه در برابر انسانهای با انگیزه و متفکر که همچون کوه هستند، میمانند. اگر خدا را حقیقتی بدانیم که محور همه حقیقتهای عالم است پس باید محور اندیشه همه انسانها باشد.
آنچه مسلم است اینکه اگر خدا حقیقت همه حقیقتهای عالم باشد به زمان وابسته نیست در حالی که دین خدا را وابسته به زمان میکند. ادامه دارد...
صفحه‌ها: 1 2 3
لینک مرجع