۱۱ دي ۱۳۹۰, ۰۹:۲۱ عصر
بسم الله الرحمن الرحیم
در هنگام حضور خواجه نصير الدين طوسى در حلّه و اجتماع علما براى ديدار او شيخ نجم الدين جعفر بن سعيد، در جواب درخواست خواجه براى معرفى عالمترين افراد در علم كلام و اصول به شيخ سديد الدين و مفيد الدين محمد بن جهم اشاره كرد
پدر علامه حلّى در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حلّه و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت در حالى كه اكثر مردم از ترس از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند او به محضر سلطان رسيد و بدين وسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از على عليه السلام زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيش بينى نمود
مادر علامه حلّى، خواهر محقق صاحب شرايع و دختر حسن بن ابى زكريا يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلّى است، و يكى از زنان عفيف و پاكدامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود
علامه دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، محقق حلّى كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مىكشيد، گذراند
شهر حلّه يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مىشود كه به دست سيف الدولة از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدولة بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مىشده است
علامه از طرف پدر به آل مطهر منسوب است كه خانوادهاى عربى از قبيله بنى اسد است اين قبيله بيشترين افراد را در شهر حله داشتهاند و حكومت و آقايى متعلق به آنها بوده است و مردان بزرگى كه در حوزههاى علمى و اجتماعى داراى رتبه بودهاند از اين قبيله برخاستهاند و براى شرف آنها كافى است كه امراى مزيدى بنيان گذاران حلّه واسع بر ويرانههاى شهر بابل كه مهد تمدنى بزرگ در تاريخ انسان بوده است، از آنها بودهاند و ابن علقمى وزير شيعه خليفه عباسى المستعصم نيز از آنهاست
وقايع دوران كودكى علامه
علامه در دوران كودكى خويش شاهد هول عظيمى بوده است كه بر مردم شهر حلّه بواسطه هجوم مغولان به بغداد مسلط شده بود و بيشتر مردم از شهر فرار كرده به اطراف پناهنده شده بودند ولى اين خطر بواسطه درايت پدر علامه از اين شهر و كوفه برطرف گرديد
ليكن شهر بغداد شاهد فجايع بزرگى بود كه مغولان به بار آوردند و علامه نيز شاهد اين همه رنج و بدبختى مردم بود كه پير و جوان، زن و مرد و حتى بچهها را فرا گرفت و قلب او را محزون و مجروح ساخت
علامه بحق به مجدد آثار شيعه توصيف شده است او در هيچ لحظهاى از عمرش از اين امر فارغ نبوده مناظرات بسيار او با علماى اهل سنت، كتابهاى متعددش در توضيح مبانى شيعه و جوابهاى مستدل و منطقى به ايرادات مخالفان و تبليغ تشيع در طول زندگى گواه بر اين مسأله است
موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام
موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام( دايى او مانند پدرى مهربان برايش زحمت كشيد و بيشتر علومش مخصوصا فقه و اصول را نزد او فرا گرفت
موضوع: بعضى تأليفات او در علوم عقلى
موضوع: كتاب« شرح كشف الأسرار عن غوامض الأفكار» در منطق از تأليفات خود اوست
موضوع: كتاب شفاى ابن سينا در فلسفه و علم هيئت و رياضيات
موضوع: بعضى تأليفات او در علم جدل و مناظره
ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة، موضوع: فقه
علامه يكى از علمايى است كه شاگردان زيادى تربيت كرده است بنابر نقلى نزديك به 500 مجتهد از درس او فارغ التحصيل شدهاند ولى نام اكثر آنها در تاريخ نمانده است اينك تعدادى از آنهايى كه نسبت شاگردى علامه به آنها داده شده در اينجا ذكر مىشود
فخر المحققين( فرزند علامه
قطب الدين رازى، شارح شمسيه
تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلّى
احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى
شيخ زين الدين ابو الحسن على بن احمد بن طرّاد مطاربادى
در ميان گفتهها درباره تعداد كتابهاى علامه، سخنهاى مختلفى موجود است بعضى 60 و بعضى 95 و بعضى افزون بر 120 كتاب را به او نسبت مىدهند
اين كتابها در موضوعات مختلف نوشته شدهاند به صورتى كه مىتوان گفت در علوم رسمى حوزه در آن زمان هيچ علمى نيست مگر اين كه علامه در آن زمينه كتاب نوشته است
محققان از اين كتابها 101 كتاب را يقينا به او منتسب مىدانند و در نسبت 23 كتاب به او شك دارند و 10 كتاب را بطور يقين از او نمىدانند در اين جا به توضيح مختصرى از كتابهاى او در موضوعات مختلف مىپردازيم
تبصرة المتعلمين
جلد اول در دهم ربيع الأول سال 690 ه ق و جلد دوم در اول جمادى الثانية سال 691 ه ق و جلد سوم در صفر المظفّر سال 697 ه ق و آخرين جلد در هشتم شوال 697 ه ق پايان يافته است
شيخ جمال الدين، ابو منصور، حسن بن يوسف بن على بن مطهر حلّى ملقب به علامه حلّى و علامه( على الإطلاق) در 27 رمضان سال 647 ه ق به دنيا آمد و در 21 محرم سال 726 ه ق در حلّه مزيديه وفات نمود و در يكى از صحنهاى روضه امير المؤمنين على عليه السلام در نجف اشرف دفن گرديد
نسب
پدر او شیخ
سديد الدين يوسف بن على بن مطهر حلّى از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است
سديد الدين يوسف بن على بن مطهر حلّى از علماى برجسته و نامدار و داراى مقام علمى و اجتماعى بوده است
در هنگام حضور خواجه نصير الدين طوسى در حلّه و اجتماع علما براى ديدار او شيخ نجم الدين جعفر بن سعيد، در جواب درخواست خواجه براى معرفى عالمترين افراد در علم كلام و اصول به شيخ سديد الدين و مفيد الدين محمد بن جهم اشاره كرد
پدر علامه حلّى در هنگام فتح بغداد توسط هلاكوخان با شجاعت و درايت خويش شهرهاى حلّه و كوفه را از تعرض مغول دور نگاه داشت در حالى كه اكثر مردم از ترس از آن شهر گريخته بودند و اكثر علما قبل از اطلاع از حال خليفه بغداد جرئت حضور در نزد هلاكوخان را نداشتند او به محضر سلطان رسيد و بدين وسيله به او اطمينان داد كه قلوب مردم اين دو شهر با اوست و با استناد به روايتى از على عليه السلام زوال خلافت بغداد را توسط هلاكو پيش بينى نمود
مادر علامه حلّى، خواهر محقق صاحب شرايع و دختر حسن بن ابى زكريا يحيى بن حسن بن سعيد هذلى حلّى است، و يكى از زنان عفيف و پاكدامن و عالم عصر خويش بوده و در خانه علم و شرف بزرگ شده بود
علامه دوران كودكى خويش را تحت تربيت پدر و مادر دلسوز و عالمش و تحت نظارت دايى بزرگوارش، محقق حلّى كه همچون پدرى مهربان براى او زحمت مىكشيد، گذراند
موقعيت شهر حله و اهل آن
شهر حلّه يكى از شهرهاى معروف و تاريخى عراق محسوب مىشود كه به دست سيف الدولة از قبيله بنى أسد ساخته شده است و در مدت حيات سيف الدولة بهترين و ارجمندترين شهرهاى عراق محسوب مىشده است
علامه از طرف پدر به آل مطهر منسوب است كه خانوادهاى عربى از قبيله بنى اسد است اين قبيله بيشترين افراد را در شهر حله داشتهاند و حكومت و آقايى متعلق به آنها بوده است و مردان بزرگى كه در حوزههاى علمى و اجتماعى داراى رتبه بودهاند از اين قبيله برخاستهاند و براى شرف آنها كافى است كه امراى مزيدى بنيان گذاران حلّه واسع بر ويرانههاى شهر بابل كه مهد تمدنى بزرگ در تاريخ انسان بوده است، از آنها بودهاند و ابن علقمى وزير شيعه خليفه عباسى المستعصم نيز از آنهاست
وقايع دوران كودكى علامه
علامه در دوران كودكى خويش شاهد هول عظيمى بوده است كه بر مردم شهر حلّه بواسطه هجوم مغولان به بغداد مسلط شده بود و بيشتر مردم از شهر فرار كرده به اطراف پناهنده شده بودند ولى اين خطر بواسطه درايت پدر علامه از اين شهر و كوفه برطرف گرديد
ليكن شهر بغداد شاهد فجايع بزرگى بود كه مغولان به بار آوردند و علامه نيز شاهد اين همه رنج و بدبختى مردم بود كه پير و جوان، زن و مرد و حتى بچهها را فرا گرفت و قلب او را محزون و مجروح ساخت
پاسدارى از فرهنگ اصيل تشيع
علامه بحق به مجدد آثار شيعه توصيف شده است او در هيچ لحظهاى از عمرش از اين امر فارغ نبوده مناظرات بسيار او با علماى اهل سنت، كتابهاى متعددش در توضيح مبانى شيعه و جوابهاى مستدل و منطقى به ايرادات مخالفان و تبليغ تشيع در طول زندگى گواه بر اين مسأله است
اساتيد
شخصى به نام« محرم
»
»
موضوع: خواندن و نوشتن و تعليم قرآن مجيد
شيخ سديد الدين حلّى( پدر علامه
)
)
موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام
محقق حلّى( دايى علامه
موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام( دايى او مانند پدرى مهربان برايش زحمت كشيد و بيشتر علومش مخصوصا فقه و اصول را نزد او فرا گرفت
شمس الدين محمد كيشى
موضوع: بعضى تأليفات او در علوم عقلى
شيخ نجم الدين على بن عمر كاتبى قزوينى
موضوع: كتاب« شرح كشف الأسرار عن غوامض الأفكار» در منطق از تأليفات خود اوست
خواجه نصير الدين طوسى
موضوع: كتاب شفاى ابن سينا در فلسفه و علم هيئت و رياضيات
برهان الدين فسفى
موضوع: بعضى تأليفات او در علم جدل و مناظره
ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة، موضوع: فقه
على بن طاوس، موضوع: فقه
احمد بن طاوس، موضوع: فقه
شيخ نجيب الدين يحيى بن حسن بن سعيد حلّى، صاحب الجامع( پسر عموى مادر علامه
شيخ حسن بن محمد صنعانى
شمس الدين عبد اللّه بخارى
شيخ جمال الدين محمد بلخى
شيخ مفيد الدين محمد بن على بن محمد بن جهم حلّى اسدى
شاگردان
علامه يكى از علمايى است كه شاگردان زيادى تربيت كرده است بنابر نقلى نزديك به 500 مجتهد از درس او فارغ التحصيل شدهاند ولى نام اكثر آنها در تاريخ نمانده است اينك تعدادى از آنهايى كه نسبت شاگردى علامه به آنها داده شده در اينجا ذكر مىشود
فخر المحققين( فرزند علامه
قطب الدين رازى، شارح شمسيه
عميد الدين عبد المطلّب حسينى اعرجى حلّى و برادرش ضياء الدين عبد اللّه( پسران خواهر علامه
تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلّى
احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى
شيخ زين الدين ابو الحسن على بن احمد بن طرّاد مطاربادى
محمد بن على جرجانى
رضى الدين ابو الحسن علّى بن احمد مزيدى حلّى
جمال الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى
ابو الحسن محمد استرآبادى
زين الدين نيشابورى
شمس الدين محمد حلّى
تاج الدين محمود بن زين الدين محمد بن عبد الواحد رازى
تأليفات
در ميان گفتهها درباره تعداد كتابهاى علامه، سخنهاى مختلفى موجود است بعضى 60 و بعضى 95 و بعضى افزون بر 120 كتاب را به او نسبت مىدهند
اين كتابها در موضوعات مختلف نوشته شدهاند به صورتى كه مىتوان گفت در علوم رسمى حوزه در آن زمان هيچ علمى نيست مگر اين كه علامه در آن زمينه كتاب نوشته است
محققان از اين كتابها 101 كتاب را يقينا به او منتسب مىدانند و در نسبت 23 كتاب به او شك دارند و 10 كتاب را بطور يقين از او نمىدانند در اين جا به توضيح مختصرى از كتابهاى او در موضوعات مختلف مىپردازيم
علم فقه
تبصرة المتعلمين
منتهى المطلب في تحقيق المذهب
إرشاد الأذهان في أحكام الإيمان
تحرير الأحكام الشرعية
كتابى است كه تمام فروع و جزئيات فقه در آن آمده است بدون استدلال بر آنها و در چهار مجلد نگارش يافته است مسائل اين كتاب بالغ بر چهل هزار مسأله مىباشد
جلد اول در دهم ربيع الأول سال 690 ه ق و جلد دوم در اول جمادى الثانية سال 691 ه ق و جلد سوم در صفر المظفّر سال 697 ه ق و آخرين جلد در هشتم شوال 697 ه ق پايان يافته است
قواعد الأحكام في مسائل الحلال و الحرام
مختلف الشيعة في أحكام الشريعة
تذكرة الفقهاء
نهاية الأحكام
تسبيل الأذهان إلى أحكام الإيمان
تسليك الأفهام في معرفة الأحكام و غيره
تاريخ وفات مؤلف: 726 ق