شهدای بروجرد
۱۳ دي ۱۳۹۳, ۰۹:۱۴ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
![]() متن وصيت نامه شهيد احمد بروجردي ![]() بسم الله الرحمن الرحيم ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون
به نام الله پاسدار خون شهدا كه رحمان است به همه و رحيم است بر مقربان درگاهش ( شهيدان ) كه مي فرمايد و حساب نكنيد كساني را كه كشته شدند در راه خدا مرده ، بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند .مرگ حق است و هيچ ترديدي در آن نيست هر گاه اجل رسد هيچ راه گريزي ديگر باقي نمي ماند و در هر حالت و هر كجايي كه باشيم در آن لحظات جانمان گرفته مي شود و خود ميمانيم و اعمالمان ، ديگر نه پدر و مادر به درد مي خورد و نه دوستان و آشنايان ، تنها چيزي كه ما را از عذاب قبر و آخرت نجات مي دهد حب اهل بيت است و حب اهل بيت چيزي جز اطاعت مطلق از آنان نيست . بعضي بر اين عقيده هستند كه اين جواناني كه به جبهه مي روند و شهيد مي شوند اگر در شهر باقي مي ماندند شايد زنده مانده و از لذت اين دنيا بهره مند مي شدند ، اما چنين نيست زيرا كه اجل هر شخص از قبل ، جا و همچنين نوع مرگش مشخص شده و واقعا خوشا به حال كسي كه مرگش در جبهه حق عليه باطل باشد زيرا كه بهترين مرگ ها شهادت در راه خداست و واقعا آفرين و خوشا به حال آن پدر و مادري كه امانت خود را به بهترين وجه به صاحب اصليش پس داده و در مرحله اولين امتحان الهي پيروز در آمده و مرحله ي بعدي آن صبر بر مصائب و رفتار صحيح جهت به ثمر رساندن خون شهيد خود چون حضرت زينب ( ع ) و امام سجاد ( عليه السلام ) كه صورت واقعي واقعه ي كربلا را با صبر بر مشكلات ، بر گمراهان و غافلان آشكار نماياندند . وصيت من به پدر و اقوامم اين است كه اگر لياقت پيدا كردم و خدا طلبيدم ، در شهادتم صبر كنند و بي تابي نكنند زيرا كه پسرشان عاشق بود و با اين تغيير لباس و حالت به معشوق خود رسيد ، حال بعد از شهادتش به بهترين نعمات الهي كه همان رضاي خداست رسيده ، ولي نمي گويم كه گريه نكنيد زيرا كه همين گريه هاست كه اسلام را زنده نگه داشته و گريه براي شخص من نكنيد براي مظلوميت مولايم امام حسين (ع) و شهداي گمنام و مفقود الاثرها كنيد و بهترين گريه براي من ادامه دادن راهم است . پس ، از پدر و مادر و همچنين اقوام خواهش مي كنم كه حلالم كنند و اگر خطائي ديده اند به بزرگواري خود مرا ببخشند زيرا كه در آن دنيا خيلي همت كنم كه جواب اعمال خودم را در برابر خداوند متعال بدهم و ديگر جواب شما را نمي توانم بدهم و از شما خواهش مي كنم كه اگر هر گونه حسابي روي من باز كرده بوديد آن را ببنديد كه من را خودم را پيدا كرده ام و خواهش مي كنم حامد و حميد را طوري تربيت كنيد كه راه برادرشان را ادامه دهند . همچنين از شما مي خواهم كه تا آخرين نفس حامي اين انقلاب اسلامي و ولايت فقيه باشيد و اگر كمبودي و نقطه ي ضعفي وجود دارد روي آن تكيه نكرده و آن را بزرگ نكنيد بلكه سعي كنيد از مرحله ي حرف خارج شده و به مرحله ي عمل وارد شويد و بيشتر به نقاط قوت بپردازيد و اگر خواستيد مجلس ختمي بگيريد مجلس را به نام شهيدان گمنام و مفقود الاثرها كه هيچ عزاداري و مجلسي به يادبودشان گرفته نمي شود ، بگيريد. و حال وصيتم به دوستانم اين است كه همانطوركه حسن ها و عليرضاها و محسن ها و ابراهيم ها رفتند من هم راه آنان را پيدا كرده و مي روم . بچه ها اين را بدانيد كه روزي همه ميرويم چه زود چه دير چه در وقت جواني و چه در پيري ولي آنچه كه مهم است اين است كه در لحظه رفتن حسين گونه رويم يا در رختخواب در حالي كه در خواب غفلتيم برويم . بچه ها هيچ عذر و بهانه اي باعث نرفتن به جبهه نمي شود و همانطور كه امام ما فرموده هم اكنون رفتن به جبهه از فروع دين واجب تر است . اگر مسئله درس است خوب مگر پيكاني و مشايخي و سروي و … همچنين مسئله اي نداشتند ، مگر آنها هم بدشان مي آمد كه درس بخوانند و مهندس و دكتر شوند و يك زندگي راحت داشته باشند . بچه ها خودمان را گول نزنيم كه ما درس مي خوانيم و دكتر يا مهندس شده و بعد با استفاده از علممان به انقلاب خدمت مي كنيم آيا هر چقدر بخوانيد از شيخ علي تهراني يا شريعتمداري و … عالمتر مي شويد مگر شما به آينده و حالت روحي خود مطمئنيد آيا آنقدر تقوا داريم كه از وسوسه هاي شيطان جان سالم بدر بريم تا بعد به انقلاب و اسلام خدمت كنيم به خدا قسم اينها همه يك بهانه است آخر مگر كار جنگ با گفتن اينكه ديگران مي روند، ما درسمان را بخوانيم انجام مي شود ، البته اين سوء تفاهم پيش نيايد كه با درس مخالفيم ما اين را مي گوييم كه هر كدام اولويت دارد ، اول بايد آن انجام شود . خلاصه جبهه و امام و انقلاب اسلامي را تنها نگذاريد و با دعا و قرآن مانوس شويد و نماز اول وقت و جماعت را ترك نكنيد . البته البته اين فكر را نكنيد كه دارم به شما توصيه و امري مي كنم ، زيرا كه ما كوچكتر از آنيم كه به شما بزرگان امري كنيم . خلاصه از كليه دوستانم و معلمان مي خواهم كه مرا حلال كنند و اگر بدي ديده اند به بزرگي خود مرا ببخشيد و سلامم را به همه برسانيد مخصوصا به امام نه بيان بيان فضل كردم كه نصيحت تو گفتم هم ازآدمي شنيدم نشان آدميت
در جمع خوانده نشود .http://mofidnews.com/index.php?page=desc...ab=shohada آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا