جز او وحده لااله الاهو
|
۱۴ دي ۱۳۹۰, ۱۲:۳۶ عصر
ارسال: #96
|
|||
|
|||
|
RE: خدای من .. تو نزدیکی و من نمی دانستم ...
دلـت را بتـکان ...
![]() غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن دلت را بتکان اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین ![]() بگذار همانجا بماند فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش قاب کن و بزن به دیوار دلت ... ![]() دلت را محکم تر اگر بتکانی تمام کینه هایت هم می ریزد و تمام آن غم های بزرگ و همه حسرت ها و آرزوهایت ... ![]() باز هم محکم تر از قبل بتکان تا این بار همه آن عشق های بچه گربه ای هم بیفتد! [/font][font=tahoma] ![]() حالا آرام تر، آرام تر بتکان تا خاطره هایت نیفتد تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟ خاطره، خاطره است باید باشد، باید بماند ... ![]() کافی ست؟ نه، هنوز دلت خاک دارد یک تکان دیگر بس است تکاندی؟ دلت را ببین چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟ ![]() حالا این دل جای "او"ست دعوتش کن این دل مال "او"ست... همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا ![]() و حالا تو ماندی و یک دل یک دل و یک قاب تجربه یک قاب تجربه و مشتی خاطره مشتی خاطره و یک "او"... ![]() خـانه تـکانی دلـت مبـارک در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
بازگشت به بالابازگشت به محتوا



![[تصویر: 01.jpg]](http://persian-star.net/1390/10/10/del/01.jpg)

![[تصویر: 08.jpg]](http://persian-star.net/1390/10/10/del/08.jpg)
![[تصویر: 09.jpg]](http://persian-star.net/1390/10/10/del/09.jpg)


