شهدای کربلا
۱۶ آذر ۱۳۹۰, ۱۱:۲۱ صبح
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: شهدای کربلا
51 سويد بن عمرو الخثعمى
مردى شريف و كثيرالصلوه و دلير و صاحب تجربه در جنگها بود. او يكى از دو نفرى است كه تا لحظات آخر در كنار امام حسين (ع ) بود. سويد در روز عاشورا قدم پيش گذاشت و جنگيد تا بدنش پر از جراحت شد و از اسب نقش زمين گشت و به رو افتاد، لذا دشمن گمان كرد كه او كشته شده است . او كه زخمى بود، چون شنيد كوفيان شادى كنان مى گويند: حسين كشته شد با همان تن مجروحش از جا بر خاست و با خنجرى كه داشت ، به جنگ پرداخت تا به شهادت رسيد. چون شهادتش پس از شهادت امام (ع ) بود، او را آخرين كشته ميدان كربلا گفته اند. 52 ابوالشعثا الكندى نام او يزيد بن زياد مى باشد و مردى شريف ، دلير و جسور و تير اندازى ماهر بود. وى پيش از ملاقات حسين (ع ) با حر، از كوفه به سوى آن حضرت رفت . ابوالشعثا در روز عاشورا سواره مى جنگيد، چون اسبش پى شد، روى زانو در محضر امام (ع ) نشست و تيرهاى فراوانى به طرف دشمن پرتاب كرد و جمعى از آنان را به هلاكت رساند. امام حسين (ع ) براى وى چنين دعا مى كرد: خدايا! خدايا تيرش را به هدف برسان و بهشت را پاداش او قرار ده . چون تيرهايش تمام شد، از جا برخاست و با شمشير جنگيد تا به شهادت رسيد. 53 بشير بن عمروالحضرمى او از تابعين بود (از كسانى كه اصحاب رسول خدا را درك كرده اند) دلاورى فرزندان او در جنگها معروف است . قبل از شروع جنگ به امام حسين (ع ) پيوست . در روز عاشورا در حالى كه مشغول جنگيدن بود به او گفته شد كه : فرزندت در مرز رى اسير گشته است . امام حسين (ع ) به او فرمود: خدا رحمتت كند، من بيعتم را از تو برداشتم ، برو و در آزادى پسرت كوشش كن . بشير گفت : درندگان مرا پاره پاره كنند اگر از تو جدا شوم . او در روز عاشورا و در حمله اول به شهادت رسيد. 54 عبدالله بن عروه (عزره ) 55 عبدالرحمن بن عروه (عزره ) اين دو برادر از اشراف و دليران كوفه بودند. جدشان از ياران على (ع ) بوده و در جنگهاى آن حضرت شركت داشت . عبدالله و عبدالرحمن در كربلا به خدمت امام حسين (ع ) رسيدند. آنها در روز عاشورا به نزد حضرت آمده و سلام كردند و گفتند: دوست داريم كه در برابرت مبارزه كرده و از حريم تو دفاع كنيم . حضرت به آنها فرمود: آفرين باد بر شما! اين دو برادر در حاليكه نزديك امام بودند با دشمن جنگيده تا به شهادت رسيدند. 56 عبدالله بن عمير الكلبى 57 ام وهب النمريه او مردى دلاور و از مسيحيان كوفه بود كه با ديدن كثرت لشكريان كوفه براى قتل امام حسين (ع ) مسلمان شد. وى شب هنگام همراه با همسرش ام وهب به سوى كربلا حركت كرده و به خدمت امام حسين (ع ) رسيدند. عبدالله در روز عاشورا به ميدان جنگ شتافت در حالى كه جراحاتى بر بدنش وارد شده بود، همسرش ام وهب به ميدان آمده و به او گفت : پدر و مادرم به فدايت ، در برابر فرزند رسول خدا با دشمن مبارزه كن . پس از شهادتش ، ام وهب بر بالين او نشست و گفت : بهشت تو را گوارا باد! از خدا مى خواهم كه مرا همراه تو در بهشت قرار دهد. در اين هنگام ، دشمن عمودى آهنين را بر سر ام وهب فرود آورد و در كنار شوهر شهيدش جان سپرد. ![]() |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
شهدای کربلا - مریم گلی - ۷ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۴۷ عصر
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۸ آذر ۱۳۹۰, ۰۳:۱۶ عصر
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۹ آذر ۱۳۹۰, ۰۹:۵۶ صبح
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۱۰ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۴۱ صبح
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۱۲ آذر ۱۳۹۰, ۰۴:۵۳ عصر
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۱۳ آذر ۱۳۹۰, ۰۸:۳۱ عصر
RE: شهدای کربلا - safirashgh - ۱۳ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۵۴ عصر
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۱۴ آذر ۱۳۹۰, ۰۶:۴۶ عصر
RE: شهدای کربلا - مریم گلی - ۱۶ آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۲۱ صبح
RE: شهدای کربلا - هُدهُد صبا - ۱۷ آذر ۱۳۹۰, ۱۰:۴۹ صبح
RE: شهدای کربلا - هُدهُد صبا - ۲۰ آذر ۱۳۹۰, ۰۸:۲۶ عصر
زندگینامه حضرت ابوالفضل(ع) - خادم شهدا - ۱۹ بهمن ۱۳۹۰, ۰۹:۱۴ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا