سلمان فارسی
۱۲ آبان ۱۳۹۰, ۱۱:۰۲ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳ آبان ۱۳۹۰ ۰۲:۳۲ عصر، توسط مریم گلی.)
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: سلمان فارسی
وفات سلمان
پايان زندگى هر كس به مرگ اوست جز مرد حق ، كه مرگ وى ، آغاز دفتر است از جمله بعضى از خصوصيات انسان هاى كامل و اولياء مقرب درگاه خداوند، اينست كه گاهى از غيبت مطلع مى شوند و از نزديك شدن اجل ، حتى روز و ساعت مرگ خويش باخبر مى گردند. سلمان ، اين مسلمان نمونه يكى از اين چهره هاست . وقتى سلمان در مدائن مريض شد، روز بروز بيمارى اش شدت مى يافت . كم كم اطمينان مى كرد كه فرصت هاى آخر زندگى اش است . از مولايش و حبيبش رسول الله (ص ) شنيده بود كه هر گاه اجلش فرا رسد، مردگان با او صحبت و گفتگو مى كنند. از اين رو درخواست كرد كه تابوتى فراهم كرده او را در آن قرار دهند و به قبرستان ببرند تا يقين كند كه آيا مرگش فرا رسيده يا نه . چنان كردند كه درخواست كرد و در تابوت ، رو به قبله و با اموات به سخن پرداخت و بر آنان سلام فرستاد:سلام بر شما كه با خاك ، هم آغوش گشته و از دنيا چشم پوشيده ايد... سلام بر شما كه خوراكتان مرگ ، و لباستان زمين شده است . شما را به خدا و رسول سوگند مى دهم كه با من صحبت كنيد، من سلمان فارسى ، آزاد كرده رسول خدايم ... مرحوم علامه مجلسى در بيان حالات سلمان ، ضمن نقل مطلب فوق ، گفتگوى مفصل و طولانى اى را نقل مى كند كه ميان سلمان فارسى و يكى از ارواح مردگان آن قبرستان انجام گرفته است و آن صدائى كه از يك قبر، به پاسخگوئى سلمان پرداخت ، از علت بهشت رفتن ، نحوه جان كندن خود، علت تفضل و رحمت خدا، خصلت ها و كارهائى كه در دنيا مى كرده ، سؤ الاتى كه پس از قبض روح از او شده ، عوالم شب اول قبر، عالم برزخ و بسيارى مطالب ديگر با سلمان گفتگو مى كرد... اين گفتگوى سلمان با اموات ، نشانه اى بود بر اينكه سلمان رفتنى است و اجل او فرا رسيده و لحظه ديدار، نزديك است . به خانه برگشت . اينك آماده هجرت بزرگ به سوى پروردگار است . آماده است تا وديعه و امانت جانرا به خداى جان آفرين باز گرداند. سلمان در بستر مرگ است . در آخرين لحظات ، و در آستانه جدائى جان از تن ، كسى به عيادتش مى آيد. سلمان مى گريد. آن شخص مى پرسد: چرا گريه مى كنى ، در صورتيكه پيامبر، هنگام وفات ، از تو راضى بود؟ سلمان جواب مى دهد: بخدا سوگند گريه ام از ترس مرگ يا طمع به دنيا نيست بلكه بخاطر توصيه پيامبر است كه ميفرمود: بايد نصيب هر يك از شما از دنيا، همچون رهتوشه يك مسافر باشد. اينك من در حالى از دنيا مى روم كه اينهمه وسائل ، پيرامون من هست (در حاليكه در كنارش فقط آفتابه اى بود و كاسه اى ...!). آن مرد از سلمان مى خواهد كه او را نصيحتى كند. سلمان مى گويد:در هر حكمى كه مى كنى ، در هر تصميمى كه مى گيرى ، و هنگام دست دراز كردن براى هر تقسيمى ، خدا را بياور...بامداد است و چيزى نمانده كه مرغ جانش از قفس تن پرواز كند. همسرش را صدا مى زند كه : آن امانت نهفته اى را كه گفته بودم پنهان كنى ، بياور امانت را مى آورد. امانت بسته اى است كه كيسه مشكى معطر در آن قرار دارد و سلمان آنرا در روز فتح جلولاء بدست آورده است و براى روز مرگ خويش نگهداشته كه خود را با آن خوشبو و معطر سازد. كاسه اى آب مى طلبد و مشك را در آن مى ريزد و با دست ، بهم مى زند و به همسرش مى دهد كه به اطراف بسترش بپاشد و مى گويد: [مخلوقاتى نزد من مى آيند كه غذا نمى خورند ولى بوى خوش را دوست مى دارند. همسرش چنان مى كند كه او مى گويد. آنگاه مى گويد:در را ببند و در كنارى بشين زن به دستورش عمل مى كند. زاذان كه در خدمت سلمان است مى گويد: چه كسى شما را غسل مى دهد؟ سلمان : آنكس كه پيامبر را غسل داد. - او در مدينه است و شما در مدائن ، چگونه ممكن است شما را غسل دهد؟ سلمان : همينكه چانه ام را بستى صداى پاى او را مى شنوى . مرا رسول الله (ص ) از اين مطلب ، آگاه كرده است . زاذان مى گويد: همينكه روح پاكش از اين جهان رخت بربست و چانه اش را بستم و جلوى در آمدم ، ديدم اميرالمؤ منين (ع ) باقنبر پياده شدند. ![]() |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
وصيّت هاي پيامبر اعظم (ص) به سلمان فارسي (ره) - ضحی - ۲۴ تير ۱۳۸۹, ۰۳:۳۸ عصر
RE: وصيّت هاي پيامبر اعظم (ص) ره ) - ضحی - ۲۵ تير ۱۳۸۹, ۱۱:۰۵ صبح
RE: وصيّت هاي پيامبر اعظم (ص) ره - ضحی - ۲۶ تير ۱۳۸۹, ۰۱:۵۳ عصر
RE: وصيّت هاي پيامبر اعظم (ص) ره - ضحی - ۲۷ تير ۱۳۸۹, ۰۶:۰۰ عصر
RE: وصيّت هاي پيامبر اعظم (ص) به سلمان فارسي ( ره ) - هُدهُد صبا - ۷ بهمن ۱۳۸۹, ۰۲:۴۷ عصر
سلمان فارسی - devil00x - ۱ آبان ۱۳۹۰, ۱۰:۴۸ صبح
RE: سلمان فارسی - مریم گلی - ۵ آبان ۱۳۹۰, ۱۰:۱۲ عصر
RE: سلمان فارسی - safirashgh - ۶ آبان ۱۳۹۰, ۰۱:۱۷ صبح
RE: سلمان فارسی - مریم گلی - ۸ آبان ۱۳۹۰, ۱۰:۰۴ صبح
RE: سلمان فارسی - مریم گلی - ۱۲ آبان ۱۳۹۰ ۱۱:۰۲ عصر
سلمان فارسی - imanreza - ۲۶ فروردين ۱۳۹۳, ۰۹:۱۷ صبح
RE: سلمان فارسی - آشنای غریب - ۲۶ فروردين ۱۳۹۳, ۰۹:۳۰ صبح
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا