ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات: 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱۱ مهر ۱۳۹۰, ۱۱:۰۵ صبح
ارسال: #3
REانتظار
بسم الله الرحمن الرحیم

انتظار، معنا و مفهوم

بسياري از آيات و روايات، بر اين مسأله تأکيد کرده-اند که بشر در طول دوران زندگي فردي و اجتماعي خود، هماره مرهون نعمت(( انتظار)) است. از اين رو، اگر از اين حالت خارج شود و اميد به آينده¬اي نيکو را از دست بدهد، زندگي برايش مفهومي نخواهد داشت. آدمي موجودي است که هميشه در گرداب نگراني، رنج و ناملايمات گرفتار است و اميد و انتظار به فردايي آرام و آسوده است که باعث مي¬شود زندگي تحمل¬پذير گردد. به سخن ديگر، اگر انتظار در فرا راه جامعه¬اي نباشد، ادامه حيات زندگي براي بشر بي¬روح و بي¬معنا مي¬شود. انتظار است که به زندگي صفا و جلا مي¬دهد و آدمي را به کوشش و جنبش وامي ¬دارد. بايد افزود انتظار براي رهايي انسان¬ها، همانند خمير مايه¬اي است که در اعماق وجود همه آدميان و جوامع گوناگون وجود دارد.
اين مفهوم، در لغت به معناي چشم داشت و چشم به راه بودن و نوعي اميد به آينده داشتن و انتظار بردن، منتظر بودن و چشم به راه داشتن است.1 اما انتظار در ادبيات ديني، مفهومي است بسي ژرف و پرارج که مي¬توان آن را زيباترين و کامل¬ترين جلوه بندگي حق برشمرد.

انتظار و ريشه¬ها

انتظار، ريشه¬ها و زمينه¬هاي گوناگوني دارد که برخي از آن ها را برمي¬شماريم:
1. ظلم و جنگ: فراگير شدن اين نابساماني¬ها، يکي از اساسي ترين ريشه¬هاي انتظار عمومي است. به سخن ديگر، گسترش ستم و جنگ و ناملايمات، انسان¬ها را براي مسأله انتظار، بيشتر تحريک مي¬کند.2
2. کنجکاوي و بي¬قراري: اين مسأله موجب مي¬شود تا هر انساني، سر از پنجره وجود و حالت موجود بيرون آورده و انتظار دريافتي جديد و دستاوردهاي نو داشته باشد.
3. انفجار نيروها: وضعيتي است که براي بيشتر انسان¬ها پيش مي¬آيد و در آن ها تفسير جديد و عميقي از آينده را پديد مي¬آورد.
از سوي ديگر، انتظار، مقوله¬اي است اعتقادي و بايد در کتاب و سنت ريشه داشته باشد که چنين است، و البته بايد راه و رسم آن نيز آموخته شود و تلاش فرهنگي در شناخت ابعاد انتظار، از زمينه¬ها و ريشه¬هاي آن به شمار مي¬آيد.

انتظار و درجات آن

انتظار در وجود انسان قدرتي پديد مي¬آورد که زندگي بدون آن درخشان نمي¬شود. اين حالت، گل واژه¬هاي است که آدمي را به سوي کمال و تعالي رهنمون مي¬گردد. از مفهوم فوق اين گونه بايد سخن گفت که حتي آفريدگار جهانيان نيز در انتظار است.3 انتظار روزي که جهان هستي، پس از امتحان بشريت، رو به کمال آورد و با شناخت کامل از پروردگار خويش و حجت او، خود را بشناسد و آن گاه در راه اطاعت و بندگي گام بردارد. نيروي انتظار بر اثر پديد آمدن مقدماتش در آدمي به وجود مي¬آيد و با تقويت آن، ديوارهاي غفلت شکسته مي-شود. بديهي است اين نيرو، شدت و ضعف دارد و هر درجه از آن، مقدمات خاص خود را مي¬طلبد. حال اگر کسي بخواهد از بالاترين درجه انتظار بهره گيرد، بايد:
1. به وقوع حادثه¬اي که انتظارش را مي¬کشد،يقين داشته باشد؛
2. انجام شدن آن را نزديک بداند؛
3. آن چه را قرار است رخ دهد، دوست داشته باشد؛
4. چشم انتظار آمدن آن کسي که مي¬آيد، باشد.
در نتيجه، آدمي براي دستيابي به کمال انتظار، خودسازي مي¬کند، به ياري اجتماع مي¬شتابد، در فساد محيط که فراگير شده، حل نمي¬شود، با پروردگار رابطه¬اي عاشقانه برقرار مي¬کند و مي¬کوشد از قومي باشد که خداوند آن ها را بسيار دوست دارد.4

انتظار و مذهب

از ديدگاه مذهبي، مقوله انتظار،حالتي است که از ترکيب ايمان و اعتقاد کامل و راسخ به مباني دين در وجود آدمي پديد مي¬آيد. اشتياق و علاقه به ظهور رهبري الهي که مردمان را تحت فرمان حضرت حق درآورد، ستمگران را از ميان بردارد و حکومتي مبتني بر قسط و عدل در سراسر جهان برقرار نمايد، در درون انسان¬هاي آزاده جا دارد. انتظار از ديدگاه مذهب، اميد به آينده¬اي است نويدبخش و سعادت آفرين.آينده¬اي که در آن، جهانيان از مفاسد و گرفتاري¬ها رها مي¬شوند و بشر راه خير و صلاح در پيش مي¬گيرد. انتظار، يعني اميد رسيدن به جامعه¬اي که مي¬توان آن را مدينه فاضله دانست. اين معنا، زمان و مکان نمي¬شناسد؛ حديث نفس همه انسان¬هاست و خواست مشترک همه اديان. حتي نويسندگاني که چندان پابيند دين و مذهب نبوده و نيستند، براين باورند که باور به انتظار، يکي از آرزوهاي مهم و ديرين بشر است و شگفت نخواهد بود اگر مي¬بينيم در هر زمان، انسان، به آينده-اي بهتر اميدوار بوده و عامل مهم اين باور، ايمان است.5
ديگر نمي¬توان ترديد داشت که هر کس ايمان داشته باشد، انتظار فردايي روشن دارد و چه نوري بالاتر از ظهور امام عشق و نور.

انتظار و پايداري

يکي از مهم¬ترين اهداف اسلام، آزاد ساختن بشر و برقرار نمودن ظلم و عدالت و حاکم کردن رحمت و فضيلت و عقل و ايمان در سراسر جهان بوده و هست. اسلام با اين اهداف ارزنده و برنامه¬هاي سازنده، کار خود را آغاز کرد و اگر موانع و انحرافات پس از رحلت پيامبر اعظم(صلي الله عليه و آله) نبود، دستگاه¬هاي جبار بني اميه و بني عباس و بعدها جنگ¬هاي صليبي و استعمارگران قرون اخير شکل نمي¬گرفتند. اما آن چه سبب شد مسلمانان راستين در آن روزگاران سخت، دوام آورند، وعده فتح و پيروزي نهايي براي اسلام بود و البته در سنت الهي، تبديل و تحولي رخ نخواهد داد.6 بنابراين، انتظار از يک سو، فکر و انديشه و در پي آن تلاش و کوشش آدمي را آينده¬گرا مي¬کند و او را در استقامت و پايداري مصمم مي¬نمايد و از سوي ديگر، اين ايمان در وجود وي روزافزون مي¬شود که دوران انتظار، به سرانجامي خوش خاتمه مي¬يابد. اين انتظار اگر چه با سختي و تلخي و در عين حال پايداري-ها همراه بود، اما چون عاقبت از آن پرهيزگاران است،7 بايد انتظار کشيد تا دانست آنان که در مسير مستقيم به سر بردند و هدايت يافته بودند، چه کساني بوده-اند.8

انتظار در ادب فارسي

چه خوش باشد که بعد از انتظاري *** به اميــــــدي رسد اميــــــــدواري
(جامي)
فرق است ميان آن که يارش در بر *** با آن که دو چشم انتظارش بر در
(سعدي)
بيا صبا ببر از اين گدا يکي پيغام *** به سوي پادشه ملک جان، امام انام
نهيم در ره تو چند ديده اميــــد *** در انتظار تو تا کي به سر بريم ايام
(آيت الله محمد جواد صافي گلپايگاني)
شـد الف حرف نــــــخست انتظار *** پس الف را سرفرازي لازم است
نــــون او سرمايـــــــه ناز است باز *** ناز او را دل¬نـــــوازي لازم است
تـــاي او تکـــــبير را آوازه اســت *** پس بگو تکبير را تا در زنـــــد
کز ظهورش نـاي هستيِّ جـــــهان ***نعــــــره الله اکبـــر بـــر زنـــد
ظاي او ظلــمت زدايي مي¬کنـــــد *** تا خـــدا باشـد خدايي مي¬کـند
بــار ديـــگر از الف گويم سخــن *** آن الف قامت، قيامت مي¬کـند
با قيـــامش بر سرير عـــدل و داد *** با حضـــور دل، اقامت مي¬کند
رأي او بر مــا دهــد ره را نشـــان *** تانشان گيري ز ياس بــي¬نشان
نستـــــرن¬ها، ياسمــــن¬ها، لاله¬ها *** سـوز وســاز سيــنه¬ها با نـاله¬ها
از دل و جان انتظارش مي¬کشند *** انتـظار اقتـــدارش مي¬کــــشند
(ژوليده نيشابوري)
تمـام خاک را گشتم به دنبال صـــــداي تو *** ببين باقي است روي لحظه¬هايم جاي پاي تو
تو را من با تمام انتظارم جست و جو کردم *** کدامين جاده امشب مي¬گذارد سر به پاي تو
(يوسفعلي ميرشکاک)

پي نوشتها:

1. لغت نامه دهخدا، ج3، ص 3453.
2. بقره: 2.
3. نک: قصص: 5.
4. نک: مائده: 54.
5. مهدي موعود، ص 178.
6. نک: فاطر: 43.
7. اعراف: 128.
8. طه: 135.

سيد محمد حسين حسيني هرندي

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، مریم گلی ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
انتظار - boshra - ۱۷ دي ۱۳۸۹, ۱۰:۰۲ صبح
برداشت های انحرافی از انتظار - منتظر - ۱۸ مرداد ۱۳۹۰, ۰۶:۵۰ عصر
REانتظار - منتظر - ۱۱ مهر ۱۳۹۰ ۱۱:۰۵ صبح
RE: انتظار - مریم گلی - ۱۹ مهر ۱۳۹۰, ۰۳:۰۵ عصر
انتظار - Entezar - ۲۲ دي ۱۳۹۲, ۰۱:۳۲ صبح
انتظار - Entezar - ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۰۴:۲۵ عصر

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا