برده داری در اسلام حرام نیست ؟!
۵ بهمن ۱۳۸۹, ۱۱:۱۸ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ بهمن ۱۳۸۹ ۱۱:۱۹ صبح، توسط مشکات.)
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: برده داری در اسلام حرام نیست ؟!
سلام
متشکر از لطفتون "adam" عزیز اجازه بدید ادامه پاسخ رو هم بخوونیم، در صورتی که قانع کننده نبود بحث رو ادامه میدیم... ادامه: «وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاء»؛ «زنـان شـوهـردار (بـر شما حرام است)». اما در ادامه همین آیه، به این قانون کلی یک استثنا تعلق می گیرد: «إِلاَّ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ»؛ «مگر آن ها را که مالک شده اید». تـنـها استثنای این حکم، زنان غیر مسلمانى هستند که به اسارت مسلمانان در جنگ ها درمى آیند. اسلام اسارت آن ها را به منزله طلاق از شوهران سابق تلقى کـرده، اجـازه مى دهد بعد از تمام شدن عده، با آنان ازدواج کنند و یا همچون یک کنیز با آنان رفتار شود (الا ما ملکت ایمانکم ). درسـت هـمـانـنـد زن غـیر مسلمانى که با اسلام آوردن، رابطه او با شوهر سابقش (در صورت ادامه کفر شوهر) قطع مى گردد و این امر، به منزله طلاق تلقی شده و در ردیف زنان بدون شوهر قرار خواهد گرفت. اسـلام بـه هـیـچ وجه اجازه نداده است که مسلمانان با زنان شوهردار، حتى از ملل و مذاهب دیگر، ازدواج کنند یا رابطه جنسی داشته باشد تا نوعی بی بند و باری جنسی مجاز تلقی گردد. به همین جهت، برای همه این زنان کنیز یا تازه مسلمان، عده مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشویى با آن ها جلوگیرى نموده است. عده زنان حامله هم پایان دوران حمل خواهد بود. پس اولاً، اسارت اين زنان امري منطقي بود؛ زيرا این زنان کسانی بودند که خود به همراه سپاه دشمن به جنگ و مقابله با اسلام آمده بودند. در نتيجه، دشمنی، تمام عیار محسوب می شوند. در واقع، خود از خانه و کاشانه خود حرکت کرده و به جنگ که در نهایت می توانست به اسارت آنان بینجامد، دست زده بودند. برخورد اسلام با زنان اسیر به شکل کنیز شدن و حفظ جان و یا عدم زندانی بودن، بسیار عادلانه و منطقی و منصفانه بود. ثانياً، در اسلام هم هرچند به ندرت زنانی در جنگ ها اسیر می شدند، اما در همان موارد محدود فـلسـفـه حـکـم جدایی آنان از همسران شان ایـن بود کـه ایـن گونه زنان یا باید به محیط کفر بازگشت داده می شدند، یا بدون شوهر همچنان میان مسلمانان می ماندند و یا رابطه آن هـا بـا شـوهـران سـابـق قـطـع شـده و از نـو ازدواج دیـگـرى می نـمـودنـد. (3) روشن است که صـورت اول بـر خـلاف اصـول تـربـیـتى اسلام بوده، جز در موارد غیر ضروری انجام نمی شد. صورت دوم هم امری ظالمانه بوده، برخلاف نیازهای طبیعی هر انسانی است. در عین حال، می تواند منشأ بروز بسیاری از مشکلات اجتماعی و مفاسد اخلاقی گردد. بنابراین، تنها راه، همان راه سوم است که فرد به عنوان همسر یک مرد مسلمان یا کنیز او در جامعه اسلامی بماند. دارای حقوقی معین و انسانی باشد تا زمینه آشنایی با حقایق معرفتی اسلام و گرویدن به این دین برای او فراهم گردد. اما در خصوص عدم رضایت قلبی این زنان و اموري از اين دست، باید گفت: این امر مسئله ای کاملاً طبیعی است. نباید توقع داشت یک اسیر جنگی که در بسیاری از موارد به سرعت حکم قتل در مورد او اجرا می شود، یا سال ها در بدترین شرایط روحی و جسمی نگهداری و به فجیع ترین شکل با او برخورد می شد، اختیار و رضایت قلبی در خصوص چگونگی برخورد با خود داشته باشد. در این وضعیت، انتقال چنین اسیری به منزل یک مرد مسلمان و محسوب شدن به منزله افراد عادی جامعه، بالاترین خدمتی است که به این فرد می شود. البته به جهت دستورات خاص و حساب شده ای که اسلام در قبال بردگان داشت، شیوه برخورد مولا با آنان را کاملاً تحت ضوابط مشخصی در می آورد. بیش تر این افراد هم متمایل به اسلام شده، وضعیت فعلی خود را که تحت مالکیت یک مرد مسلمان بود، به مراتب بهتر از وضعیت گذشته خود می دیدند. آنان حاضر به بازگشت به وضعیت قبل نبودند و در نتیجه، رسماً مسلمان می شدند. در ضمن، با برنامه ای که در اسلام در نظر گرفته شده بود، مانند آزاد کردن برده به عنوان کفاره اعمالي چون: کفاره روزه، شکستن قسم و عمل نکردن به نذر، یا تشویق به این عمل با بیان ثواب آزاد کردن بنده که در زندگی ائمه نیز دیده می شد، در مدت زمان کوتاهی کنیزان یا بردگان آزاد می شدند. برای خود منزلت مستقل اجتماعی پیدا می کردند و زندگی شایسته ای می یافتند. همچنین رفتار خشن و خشک در جامعه آن زمان با زنان، به گونه ای بود که زن همانند کالایی از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شد. در نتیجه، این که زنی بعد از شکست قبیله اش با مسلمانان به جامعه اسلامی وارد شده، در تملک مردی مسلمان در بیای د که بر اساس آموزه های اسلامی با او رفتاری محترمانه و کریمانه داشت، نه تنها غیر قابل تحمل و نامطلوب نبود، بلکه تا حد بسیاری مطلوب بوده است. حتی این موضوع مورد توجه زنان مشرک قرار می گرفت تا جایی که برخی از این زنان از جامعه شرک آلود مکه فرار کرده، خود را به مدینه می رساندند و خواستار قرار گرفتن در پناه جامعه اسلامی می شدند. ثالثاً، اگر قرار بود این زنان در جامعه اسلامی حضور داشته و به مناطق خود باز نگردند، ولی برقراری رابطه جنسی با آن ها جایز نباشد، هم به دلیل فقر موجود در جامعه، زمینه ای برای ورود این افراد در متن جامعه نبود و مسئولیت آن ها بر عهده حکومت می افتاد و هم بستر صحیح و ضابطه مند بر طرف کردن نیازهای غریزی برای آن ها فراهم نمی شد. در نتیجه، این امر می توانست زمینه ساز بروز جدی مشکلات و مفاسد بی شمار برای آن ها و جامعه باشد. رابعاً، مسائل مرتبط با هر جامعه ای را باید در همان فرهنگ و رسوم و در همان وضعیت خاص زمانی و مکانی مورد توجه قرار داد. بسیاری از اموری که در جامعه ما قابل درک نبوده و نا معقول به نظر می رسد، در جامعه خشک زمان بعثت طبیعی و قابل قبول بود؛ مثلا این که زنی در طول زندگی خود شوهران متعددی داشته باشد که حتی برخی از آن ها دشمنان قبلی قبیله او، بلکه قاتلین بستگان او باشند، با توجه به کثرت جنگ ها و نزاع ها و قوانین آزاد ازدواج یا انواع بهره مندی جنسی از زنان در آن زمان، امری متداول بود. از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
![]() |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
بازگشت به بالابازگشت به محتوا