برده داری در اسلام حرام نیست ؟!
۹ دي ۱۳۸۹, ۰۴:۲۱ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: برده داری در اسلام حرام نیست ؟!
سلام.
برده داری، به يقين امري منفور و ناپسند و برخلاف عدالت و نگاه بدون تبعيض اسلام است؛ اما به شواهد مستندات قطعی تاریخ ، پیشینه ای چند هزار ساله دارد و قرن ها پیش از اسلام برده داری به اشکال گوناگون رواج داشت. در جزیره العرب هم همانند همه مناطق دیگر جهان مدت ها پیش از ظهور اسلام ، برده داری شکل گرفت و رایج شد. در هر حال رواج اين امر دليل بر درستي آن نيست و اسلام هم هيچ گاه اين امر را سنتي پسنديده و مطلوب قلمداد ننموده است . اما سؤال اين جاست كه چرا در زمان پیامبر جلوی این سنت جاهلی و غیر انسانی گرفته نشد؟ تاریخ اسلام نشان می دهد که اسلام پس از ظهور در خصوص برخی انحرافات به طور ضربتی و قاطعانه برخورد کرد؛ اما در بسیاری از موارد هم برخورد این گونه نبود . به حکم عقل هم نباید این گونه باشد ؛ چنان که در مورد حکم شراب و حجاب تا حدودی این گونه بود . بايد وضعیت این فرهنگ در جوامع آن روز مد نظر قرار گیرد و آن گاه نحوه برخورد اسلام با این پدیده زشت بررسی گردد. در واقع ما صرفاً با یک فرهنگ اشتباه و عادت نادرست مواجه نیستیم؛ بلکه با یک ساختار پیچیده اجتماعی مواجهیم که در همه اجزا و تارو پود جامعه راه یافته، اقتصاد و فرهنگ و معیشت و دیگر ارکان جامعه با آن درهم تنیده بود. وجود بردگان در جوامع گوناگون آن قدر عمیق و بدیهی بود که در متمدن ترین کشورها تا حدود 150 سال پیش بردگان جزء جداناپذیر بسیاری از جوامع بودند. تصور حذف برده ها از ساختار زندگی فردی و اجتماعی به ذهن کسی خطور نمی کرد ؛ مسلما این مسئله در 1400 سال پیش بسیار عمیق تر و ریشه ای تر در آن جوامع استقرار داشت . اسلام نمی توانست با این مسئله به شکلی سريع و به اصطلاح انقلابی برخورد نماید . از آیات قرآن به دست می آید كه: اسلام با بردگان و برده داری به عنوان حقیقتی موجود در جامعه برخورد کرده ، احکام و راهکارهایی مشخص را در خصوص مواجهه با این حقیقت موجود و جهت گیری آن به سمتی معین ارائه داده. با اندکی تأمل می توان دریافت راهکارهای اسلام قوی ترین و منطقی ترین شیوه در مسیر منتفی نمودن و از بین بردن اساس این مسئله در سیر تکاملی یک جامعه است . اسلام به هیچ وجه به برده داری به عنوان یک اصل و ضرورت نگاه نمی کند، بلکه تنها راهکارهایی برای برخورد درست با این حقیقت موجود ارائه می دهد : در واقع ابتدا برای اساس این مسئله فلسفه و ساختار معینی تعریف کرده، تبیین می کند که در منظومه فکری اسلام، در حقیقت انسانی افراد، تفاوتی وجود ندارد . تفاوت انسان ها تنها در تقوا و ایمان آن هاست تا مولی هیچ گاه انسانیت خود را بالاتر از برده اش نبیند . این مسئله یکی از مهم ترین معضلات در مبنای فکری برده داری بود که البته طرح همین مسئله بیش از هر چیز برای کفار و مشرکان قریش ناگوار بود . در گام بعدی، اسلام، تلاش نمود در زمان بندی معینی برای ریشه کنی این پدیده شوم به مقابله عملی برخیزد . در این مسیر مسئله را به دو بخش بردگان موجود در جامعه و بردگانی که ممکن است به جامعه افزوده شوند، تقسیم کرد؛ مشخص است که مسئله ضروری در این میان مانع آفرینی در مسیر شکل گیری و توسعه این پدیده ، یعنی راه ورود افراد جدید به حوزه بردگی است که اسلام با ترفندی این مسیر را بسیار محدود نمود . در عصر بعثت رسول گرامی اسلام(ص) برای بردگی راه های متعددی وجود داشت. وجود هر یک از این راه ها به بردگی رسمیت می بخشید و قانونی به حساب می آمد . آن راه ها بدین قرار بود: 1. اسارت درجنگ ها: طبیعی است که دو طرف درگیر در جنگ از یکدیگر اسیر بگیرند. اسیران به صورت برده به خدمت گرفته می شدند. 2. خواست حاکم و سرپرست: حاکم و سرپرست ستمگر، افراد زیر دست را به بردگی می گرفت و در مزارع و دامداری ، به کار می گماشت . احیاناً آنان را به عنوان برده می فروخت. 3. تبعیت طفل از مادر خویش که برده و کنیز بود، اگر چه پدرش آزاد بود، ولی به جهت کنیز بودنِ مادر، طفل هم محکوم به بردگی بود. 4. فرار از لشکر و امتناع از جنگیدن و خدمت سربازی. 5. فرار از کشوری و پناهنده شدن به دولت دیگر و خود را تسلیم آن حکومت نمودن، برای حکمرانان آن کشور ایجاد حق می کرد و آنان می توانستند پناهندگان را به بردگی بگیرند. 6. ارتکاب جرایمی همانند: قتل، دزدی و ... (جریان به بردگی گرفتن ساختگی بن یامین، برادر حضرت یوسف(ع) به جرم سرقت گویای این امر است). 7. فقری که به موجب آن شخص خودش را به دیگری بفروشد و خود را ملزم سازد برای مولایش کار کند. 8. فروختن فرزند؛ پدر حق داشت فرزند خویش را جهت تنگدستی به عنوان برده بفروشد. 9. فروختن همسر؛ شوهر حق داشت همسر خویش را به عنوان برده به فروش برساند. 10. آدم ربایی؛ فرد دزدیده شده به عنوان برده فروخته می شد، مانند: زید بن حارثه که ربوده و به عنوان غلام فروخته شد. 11. باختن در قمار؛ گاهی فرد قمار باز خود را گرو قمار قرار می داد و در صورت باختن ، برده می شد. اسلام همه این راه ها و سرچشمه های بردگی را مسدود نمود، تنها اوّلی را با شرایطی پذیرفت. آن را هم هرگز به عنوان جنبه الزامی اعلان نکرد؛ در واقع در صورت پیروزی در جنگ ،گرفتن برده الزامی نبود، بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، افرادی که اسیر می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود: - از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند؛ - با اسیران مسلمان مبادله شوند؛ - با انجام اموری نظیر آموختن سواد خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند ؛ در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نبود، به جای این که آن ها را بکشند، اسیرشان کرده و برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند. بسیاری همین امر را نشانه تأیید برده داری و همراهی اسلام با این رفتار غلط دانسته اند ، در حالی که به نظر می رسد این قضاوت اصلا منصفانه و دقیق نیست ؛ فرض کنید دولتی کافر به جامعه اسلامی حمله کرده و در نتیجه این نبرد افرادی از سپاه دشمن به اسارت در آمدند ؛ تکلیف این عده چیست و حکومت اسلامی چگونه باید با آن ها برخورد کند؟ برگرفته از http://www.porsojoo.ir ادامه دارد... از خود به خدا هیچ نگوییم و نپرسیم .:. ما هم به خدا گر به خود آییم ، خداییم
![]() |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا