ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تکریم علمای دین
۲۲ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۵۹ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۲ شهريور ۱۳۸۹ ۰۳:۰۴ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #6
RE: تکریم علمای دین
بسم الله الرحمن الرحیم


4ـ بیشتر شنیدن:

امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «إذا جَلَسْتَ إلی عالِم فَكُنْ عَلی اَنْ تَسْمَعَ أحْرص مِنْكَ عَلی أن تَقُول[9]؛ هرگاه با دانشمندی همنشین شدی، سعی كن بیشتر از آنكه سخن بگویی، گوش كنی.»


حكایت‌هایی از احترام به علمای اسلام

1ـ از آیت الله وحید بهبهانی؛ آن عالم جلیل القدر و مرجع عصر، پرسیدند كه چگونه به این مقام رسیده‌ای؟

فرمود: اگر به جایی رسیده‌ام، مرهون احترامی است كه برای فقها و علمای اسلام گذاشته‌ام.[10]

2ـ مرحوم آیت الله بروجردی؛ در مسجد بالاسر كنار مرقد مطهر حضرت معصومه ـ علیها السّلام ـ تدریس می‌كردند؛ در یكی از روزها هنگام درس، آقا متوجه شدند كه یكی از شاگردان او به قبر حاج شیخ عبدالكریم حائری تكیه داده است، با تندی به او فرمود: آقا به قبر تكیه نكنید، این بزرگان برای اسلام زحمت كشیده‌اند، به آنان احترام بگذارید.

آیت الله بروجردی برای كتب علمی و دینی، احترام بسیاری قایل بودند و می‌فرمودند: «در تمام عمرم در اتاقی كه كتب حدیث، حتی دارای یك حدیث باشد نخوابیده‌ام.»[11]

3ـ در یكی از روزها مجلس مباحثه‌ای با حضور مأمون (خلیفه‌ی عباسی) و علمای عصر تشكیل شده بود مردی پریشان حال با لباسی كهنه وارد شد و در آخرین صف حضّار نشست. مسأله‌ای در مجلس مطرح گردید، آن مرد، جوابی بسیار عالی داد، به طوری كه توجه عموم به وی جلب شد و تمام علمای مجلس، تحسینش كردند. خلیفه دستور داد او را بالای مجلس در صف علمای بزرگ نشاندند. مسأله‌ی دیگری طرح شد و همان مرد دوباره بهترین پاسخ را گفت. این بار به فرمان مأمون او را بالاتر از همه‌ی حضار، نزدیك جایگاه خلیفه جای دادند. پس از ساعتی مجلس پایان یافت و علما تدریجاً بازگشتند. مرد ژنده پوش نیز از جای برخاست تا برود، خلیفه امر كرد بماند. طولی نكشید كه بزم شراب گسترده شد و ساقیان آماده‌ی كار شدند. مرد عالم از مشاهده‌ی آن وضع، سخت نگران گردید، از جا برخاست و با كسب اجازه آغاز سخن كرد و گفت: «من امروز با پریشانی حال و زشتی صورت و كهنگی لباس در مجمع علما شركت كردم، عقل ناچیزم مرا از آخر مجلس به صف بزرگان رسانید و سپس مرا به كنار خلیفه‌ی مسلمانان رسانید، سزاوار نیست شراب بنوشم و عقلی كه باعث ترفیع مقامم گردید از خویشتن جدا سازم، به علاوه من خائفم از اینكه مستی،‌عنان نفسم را از كفم برباید و مرتكب عمل نامناسبی شوم و در نظر خلیفه‌ی مسلمانان خوار گردم. مأمون سخنان مرد عالم را شنید و او را از شركت در مجلس شراب معاف داشت و دستور داد صد درهم به وی دادند.»[12]


4ـ در دو گوشه‌ی مسجد، دو گروه دور هم حلقه زده و نشسته بودند، رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وارد شد و به هر كدام نظری افكند و پرسید: آقایان چه می‌كنند؟ به عرض رسید كه یكی از این دو دسته به ذكر خدا و دعا مشغولند و گروه دیگر مشغول مذاكره‌ی علمی هستند.
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: «هر دو دسته در راه خیر و سعادتند، ولی من به گروهی ملحق می‌شوم كه مذاكرات علمی دارند؛ زیرا من مبعوث شده‌ام كه مردم را به علم و كمال سوق دهم و سپس به جمع آنها پیوست.»[13].



5ـ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در مجلسی كه بزرگان و سالخوردگان اصحابش حضور داشتند، از هشام بن حكم كه جوانتر از همه بود، احترام فراوان به عمل آورد و او را بالاتر از همه نشانید، به خاطر اینكه جوانی عالم و گوینده‌ای توانا بود. [14]


احترام امام هادی ـ علیه السّلام ـ به عالم


6ـ یكی از فقهای شیعه بر امام هادی ـ علیه السّلام ـ وارد گردید، در حالی كه جمعی از علویین و بنی هاشم در محضر امام ـ علیه السّلام ـ بودند. حضرت به آن عالم احترام نمود و جای خود را به او داد. این كار بر علویین و بنی هاشم گران آمد. یكی از آنها نتوانست تحمل كند، به خدمت امام ـ علیه السّلام ـ رفت و عرض كرد: «یابن رسول الله! آیا شما یك عالم را بر بنی هاشم مقدّم می‌داری؟» حضرت فرمود: مگر خداوند در قرآن نفرموده: «... اِذا قیلَ لَكُمْ تَفَسَّحوُا فِی الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا یَفْسَحِ اللهُ لَكُمْ...[15]؛ ای مؤمنان! هرگاه به شما گفته شد كه جایی را در مجلس بگشایید، چنین كنید تا خداوند نیز نسبت به شما در كارهایتان گشایش به وجود آورد.»

و بعد فرمود: «... یَرْفَعِ اللهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذینَ اُوتُوا العِلْمَ دَرَجاتٍ...[16]؛

خداوند، مؤمنان و عالمان را بر دیگران به درجاتی برتری داده است.» پس چرا ناراحتید از اینكه من یك عالم را به خاطر اینكه خداوند او را بالا برده و عظمت داده برتری داده‌ام؟ این عالم فلان ناصبی را با اقامه‌ی دلیل و برهان محكوم كرده است و این فضیلت بزرگی است.»[17]


ادامه دارد...



[9] . بحارالانوار، ج2، ص43، ح11.
[10] . سرگذشت‌های ویژه‌ای از زندگی امام خمینی، ج5، ص165.
[11] . داستان دوستان، ج5، ص258.
[12] . جوامع الحكایات، ص373.
[13] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
[14] . تعالیم آسمانی اسلام، ص49.
[15] . مجادله/11.
[16] . مجادله/11.
[17] . احتجاج طبرسی، ج2، ص455.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پیام‌های داخل این موضوع
تکریم علمای دین - safirashgh - ۴ شهريور ۱۳۸۹, ۰۴:۴۱ عصر
RE: تکریم علمای دین - safirashgh - ۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۶:۳۸ عصر
RE: تکریم علمای دین - safirashgh - ۸ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۰۸ عصر
RE: تکریم علمای دین - safirashgh - ۱۱ شهريور ۱۳۸۹, ۱۰:۳۰ صبح
RE: تکریم علمای دین - safirashgh - ۱۱ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۴۰ صبح
RE: تکریم علمای دین - safirashgh - ۲۲ شهريور ۱۳۸۹ ۰۲:۵۹ صبح

پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا