همراه شویم با " مصطفی ردانی پور "
۹ مرداد ۱۳۸۹, ۰۸:۴۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۱۵ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #27
|
|||
|
|||
RE: همراه شویم با " مصطفی ردانی پور "
بسم الله الرحمن الرحیم
سیجی های شیراز خط چزابه را زا ما تحویل گرفتند . حالا بعد از یک ماه تحمل سخت ترین فشار ها به دو کوهه بر می گشتیم تا در عملیاتی که بعدا فتح المبین نام گرفت شرکت کنیم . با " هفت هشت گردان " آمده بودیم ، یعنی بیش از دو هزار نفر ، و با کمتر از سیصد نفر بر می گشتیم . داغ داغ بودیم ، یک هفته بود آن ها که مانده بودند گریه می کردند . دل ها شکسته بود ؛ اما " پدر " عراقی ها را هم در آورده بودیم . تا آمدیم را بیفتیم غروب شد . مصطفی گفت: « نماز رو بریم جلوتر توی رمل ها بخونیم . سه چهار نفری می شدیم . همه گریه می کردند . مصطفی رو به قبله برای خدا خواند ، اشک ریزان : _ یا محسن قد اتاک المسی ء انت المحس و انا المسی ء . ### آن جلوتر بیش از پانصد نفر از بچه های امام مانده بودند ، با بدن های چاک چاک . ما باید به آن ها اقتدا می کردیم ... . بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا