همراه شویم با " مصطفی ردانی پور "
۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱۰:۵۳ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهريور ۱۳۹۱ ۱۲:۲۰ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: همراه شویم با " مصطفی ردانی پور "
بسم الله الرحمن الرحیم
آن طرف کارون ، روستای کفیشه نیروها در سنگر استتار و به صورت چریکی مستقر بودند . سی چهل نفری می شدند و جلوی آنها یک گردان زرهی عراق خط محکمی داشت .دم دمهای غروب آمد دار خوین و گفت : _می رم کفشیه برای بچه ها دعا توسل بخوانم !تنها سوار قایق شد و رفت . فردا صبح رفتم دنبالش . نیروهای این محور تازه عوض شده بودند و آقا مصطفی را نمی شناختند . به یکی از آنها گفتم : _اون بنده ی خدا که دیشب اومد دعا خوند کجاست ؟!نمی دونم . یک نفر اومد و گفت :« مرا فرستاده اند نگهبانی بدم»... و تا صبح هم نخوابید و به جای چند نفر هم نگهبانی داد . حالا هم اون جا زیر نخل ها خوابیده ! یک لیوان آب بر داشتم و آمدم ریختم تو یقه ی مصطفی . _ مرد حسابی حالا کلک می زنی ؟ _ بده ؟ عوضش دعا کردم تو خوب بشی . بسم الله الرحمن الرحیم حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی. |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا