خاطراتي از همسران شهدا
۸ آذر ۱۳۹۳, ۱۱:۴۰ صبح
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: خاطراتي از همسران شهدا
![]() مادر شهيدان مهدي و مجيد زين الدين مي گويد: دو نفر از علما پس از شهادت بچه ها رفتند خانه خدا و قرار گذاشتند هر کدام برای مهدی و مجید طوافی انجام بدهند. کسی که به نام آقا مهدی طواف را شروع میکند، بعد از اتمام می آیند می نشینند، یک لحظه خستگی رفع کنند، تکیه داده بودند و خانه خدا را تماشا می کردند . در عالم خواب بیداری، می بینند آقا مهدی روبرروی خانه ایستاده، لباس احرام به تن، خیلی زیبا، عدّهاي هم به دنبالش بودند. می گویند: آقا مهدی شما که شهید شده بودی چه طور آمدی اینجا؟ گفته بود: «به خاطر آن نمازهاي اوّل وقت كه خواندهام در اين جا فرماندهي اين ها را به من واگذار كردهاند.» [دیدار آشنا شماره 29 با اندكي تفاوت]
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۲۲ فروردين ۱۳۹۳, ۱۱:۵۸ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۲۳ فروردين ۱۳۹۳, ۰۳:۵۳ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - حديث - ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳, ۱۲:۲۹ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - Bitanem - ۹ مهر ۱۳۹۳, ۰۹:۲۵ عصر
RE: خاطراتي از همسران شهدا - آشنای غریب - ۸ آذر ۱۳۹۳ ۱۱:۴۰ صبح
RE: خاطراتي از همسران شهدا - آشنای غریب - ۱۳ آذر ۱۳۹۳, ۰۴:۰۲ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا