عصرگاه با طعم مشاعره
۱۶ بهمن ۱۳۹۲, ۰۹:۲۸ صبح
ارسال: #306
|
|||
|
|||
![]() [highlight=#fafafa]وسط خانه محبت میدوخت
دست او تا به سحر سوزن بود شعر میگفتم و هی بد میشد بر لب او غزل احسن بود[/highlight] ![]() ![]() من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
بازگشت به بالابازگشت به محتوا