بابا شدن چه آسون... بابا موندن چه مشکل...
۱ مهر ۱۳۹۱, ۰۷:۵۰ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: بابا شدن چه آسون ...بابا موندن چه مشکل ...
بسم رب الشهدا و الصدیقین
تا اشک را خواندم نوشتم مشق امشب درد رنگ سیب های دفترمن زرد تکرار شدیک بار دیگر اب...بابا...اب اما مداوم سرد...دستم سردتر از سرد درس نخستم رانوشتم اب....جاخالی عکس تورا نشناختم زیرش نوشتم مرد ان مرد درباران نیامد هرچه باران زد هرچه این دفتر پر است از واژه ی برگرد من زیر و رو کردم تمام خاطراتم را درهیچ جااما تو را یادم نیاوردم انگار من سهمی ندارم ازتو بابا هان؟ جزء یک پلاک وچفیه وتابوت وخاک وگرد برگردنم انداختم بابا پلاکت را نامی که مانده بر پلاکت دل خوشم می کرد اموزگار داد زد گفتم بگو بابا نام بزرگت برزبانم بود گفتم : مرد... ![]() |
|||
|
|
پیامهای داخل این موضوع |
بابا شدن چه آسون... بابا موندن چه مشکل... - یاس نیلوفری - ۷ بهمن ۱۳۸۹, ۰۱:۳۲ عصر
RE: بابا شدن چه آسون ...بابا موندن چه مشکل ... - safirashgh - ۹ بهمن ۱۳۸۹, ۰۹:۴۹ عصر
RE: بابا شدن چه آسون ...بابا موندن چه مشکل ... - مریم گلی - ۱ مهر ۱۳۹۱ ۰۷:۵۰ صبح
بابا شدن چه آسون... بابا موندن چه مشکل... - Entezar - ۲۰ فروردين ۱۳۹۳, ۰۲:۲۵ عصر
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا