۱۴ آذر ۱۳۹۰, ۰۷:۰۰ عصر
رباب .
رباب , دختر امروالقيس (شاعر مشهور) و از دختران زيباروى عرب بود كه چهره اش چون خورشيد مى تابيد.
وى لياقت همسرى حضرت ابى عبداللّه الحسين (ع ) را پيداكرد و به همراه دو فرزندش على اصغر و سكينه در كربلا حضور داشت .
در روز عاشورا كه امام حسين (ع ) و على اصغر شش ماهه , شربت شهادت نوشيدند.
رباب و سكينه همراه با كاروان اسيران روانه كوفه و شام شدند.
وى در كـوفه , در مجلس عبيداللّه , اولين جلسه مرثيه اش را برپاكرد: از جا برخاست و سر امام را به عـنـوان رهـبـرش , در آغـوش گـرفـت و هـمـراه بـا گـريـه گـفـت : واحـسـيـنا فلست انسى حسيناكاقصدته الاسنه الاعداء.
غادروه بكربلا صريعا كك لاسقى ا للّه جانبى كربلاء.
واى حسين , من تو را فراموش نمى كنم تو را در كربلا تشنه كشتند .
و به دنبال اين سخنان , از دل آه مى كشيد و ناله مى كرد.
اشك مى ريخت و اشك مى ستاند.
پس از شهادت حضرت ابى عبداللّه (ع ), اين بانوى داغدار, زندگى كوتاهى را سپرى كرد و مدام بر شهادت مظلومانه امام حسين (ع ) دل مى سوزانيدو به خواستگاران خود كه از بزرگان عرب بودند, پاسخ مى داد: كداميك از شماها مى توانيد جاى حسين بن على (ع ) را در قلب من بگيريد؟!.
رباب , دختر امروالقيس (شاعر مشهور) و از دختران زيباروى عرب بود كه چهره اش چون خورشيد مى تابيد.
وى لياقت همسرى حضرت ابى عبداللّه الحسين (ع ) را پيداكرد و به همراه دو فرزندش على اصغر و سكينه در كربلا حضور داشت .
در روز عاشورا كه امام حسين (ع ) و على اصغر شش ماهه , شربت شهادت نوشيدند.
رباب و سكينه همراه با كاروان اسيران روانه كوفه و شام شدند.
وى در كـوفه , در مجلس عبيداللّه , اولين جلسه مرثيه اش را برپاكرد: از جا برخاست و سر امام را به عـنـوان رهـبـرش , در آغـوش گـرفـت و هـمـراه بـا گـريـه گـفـت : واحـسـيـنا فلست انسى حسيناكاقصدته الاسنه الاعداء.
غادروه بكربلا صريعا كك لاسقى ا للّه جانبى كربلاء.
واى حسين , من تو را فراموش نمى كنم تو را در كربلا تشنه كشتند .
و به دنبال اين سخنان , از دل آه مى كشيد و ناله مى كرد.
اشك مى ريخت و اشك مى ستاند.
پس از شهادت حضرت ابى عبداللّه (ع ), اين بانوى داغدار, زندگى كوتاهى را سپرى كرد و مدام بر شهادت مظلومانه امام حسين (ع ) دل مى سوزانيدو به خواستگاران خود كه از بزرگان عرب بودند, پاسخ مى داد: كداميك از شماها مى توانيد جاى حسين بن على (ع ) را در قلب من بگيريد؟!.