چرا اعدام مرتد؟
۵ اسفند ۱۳۸۸, ۱۲:۵۷ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ اسفند ۱۳۸۸ ۰۱:۱۲ صبح، توسط alizamani.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
لا اکراه فی الدین
[/size][size=medium]سلام
بررسی شبه به جمله قرانی (لا اکراه فی الدین) «لا إِكراهَ فِي الدّين » يعني چه؟ پاسخ: اگر معنای این بخش از آیهی مبارکه این بود که در دین هیچ اجباری نیست و مردم آزاد و مجازند که هر اعتقادی داشته باشند و هر کاری دلشان میخواهد انجام دهند، دیگر خداوند متعال نه تنها پیامبر، کتاب و احکامی ارسال و انزال نمینمود، بلکه بهشت و جهنمی نیز نمیآفرید و آن وقت تازه این سؤال مطرح میشد که اصلاً نتیجهی این آفرینش و سفر به دنیا و گذر از آن چیست؟ پس چه فرقی بین عالم و جاهل، مؤمن و کافر، ظالم و مظلوم و ... وجود دارد و مگر خداوند حکیم انسان را بیهوده آفریده و یله رها کرده است و مگر عادل نیست [العیاذ بالله]. وانگهی مگر میشود که انسان در باور یا انجام عملی آزاد و مجاز باشد، اما در نهایت محاکمه گردد که چرا چنین کردی و چرا چنان نکردی؟ پس با رجوع به «عقل» و هم چنین آیات قرآن کریم و احکام و بشارتها و انذارها و احکام و حدودی که باید در دنیا اجرا شود و جزا و عقابی که در آخرت داده میشود، معلوم میگردد که منظور از آیه، اعطای چنین آزادی و مجوز ارتکاب به هر عملی نیست. باید دقت شود که اگر چه آیه مبارکه به «اجباری در دین نیست ترجمه میشود) و این معنا صحیح هم هست، اما هر دو واژهی «اکراه» و «اجبار» عربی است. پس اگر ارادهی خداوند بر این تعلق میگرفت که در گرایش به دین و انجام اوامر الهی هیچ اجباری نباشد، میفرمود: «لا اجبار فیالدین»! ولی فرمود: «لا اکراه فیالدین» یعنی اکراهی در دین وجود ندارد. و معنای اکراه بسیار وسیعتر از اجبار است. هر چند که «اجبار» را نیز حمل میکند. واژهي «اكراه» يعني چيزي كه نزد انسان ناخوشایند باشد و شاید از آن جهت در مورد اجبار نیز به کار میرود که انسان از «اجبار» و کار اجباری که قبولش ندارد، خوشش نمیآید. پس، از این بخش آیهی مبارکه قبل از آن که معنای اجبار را اخذ کنیم، میفهمیم که در دین خدا هیچ مطلب یا دستوری که فطرت و عقل انسان آن را نپسندد و نسبت به آن اکراه داشته باشد، وجود ندارد و به همین دلیل هم «دین» اجباری نیست. اما در خصوص حمل واژه به معنای «اجبار» نیز باید دقت شود که فرمود: «اجباری در دین نیست». چرا که دین یک مسئلهی اعتقادی و قلبی است و هیچ انسانی نمیتواند با جبر و زور اعتقادی را بر دیگری القاء نماید. لذا دین اجباری نفی میشود. چنین دینی نه واقعاً دین است و نه مقبول میافتد. و اگر دقت شود در اسلام [تشیع] قید شده است که «اصول دین» تحقیقی است و تقلید در اصول جایز نیست. یعنی انسان باید با عقل و قلب بدان برسد نه با تقلید از دیگران. و این مهم یکی از معانی روشن «در دین اجباری نیست» میباشد. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید: «در جمله:" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ"، دين اجبارى نفى شده است، چون دين عبارت است از يك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف، يك كلمه است و آن عبارت است از" اعتقادات"، و اعتقاد و ايمان هم از امور قلبى است كه اكراه و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اكراه تنها در اعمال ظاهرى است، كه عبارت است از حركاتى مادى و بدنى (مكانيكى)، و اما اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب ديگرى از سنخ خود اعتقاد و ادراك دارد و محال است كه مثلاً جهل، علم را نتيجه دهد، و يا مقدمات غير علمى، تصديقى علمى را بزايد.» المیزان (ترجمه)، جلد 2، ص 523) نکتهی مهم دیگری که برای فهم بهتر منظور آیهی کریمه باید بدان دقت نمود، ترفند دشمنان در نیمه خواندن آیه و حکم به آن است(؟!) در صورتی که این آیه ادامهای دارد که هم علت اجباری نبودن دین را توضیح میدهد و هم نتیجهی اعتقاد و عمل به دین مؤمنان را که عکساش برای کفار ثابت است بیان مینماید. آیه چنین است: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (البقره - 256) در دين هيچ اجبارى نيست. (چرا که راه) هدايت از گمراهى مشخص شده است. پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده كه هیچگاه گسسته نگردد. خدا شنوا و داناست. و در آیهی بعد نیز نتیجهی عدم ایمان و عمل به دین را که خلود در جهنم و عذاب آتش قید مینماید: اللَّهُ وَلىُِّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(البقره - 257) خدا ولیّ مؤمنان است. ايشان را از تاريكيها به روشنى مىبرد. و آنان كه كافر شدهاند، طاغوت ولیّ آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكيها مىكشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود. پس، یک معنای «در دین اجباری نیست» همین است که خداوند متعال: انسان را (مانند ملائك يا حيوانات يا ساير موجودات) مجبور نيافريده است و به رغم این که اعتقاد به خداوند و انجام دستورات دینی را بر او واجب ساخته، او را مجبور و بیاختیار نیافریده است، بلکه با اعطای عقل و اختیار، او را اشرف قرار داده و سپس با ارسال انبیاء راه را نیز براي او روشن نموده و عواقب هر راهی را نیز با صراحت و روشنی بیان نموده است. پس بديهي است كه انسان عاقل و سالم، راه رشد را بر گمراهي ترجيح ميدهد و بر ميگزيند و اگر چنین ننمود، مجازات و عذاب دنیوی و اخروی حق اوست. نه این که مجاز است هر راهی خواست برود و هر کاری خواست انجام دهد. حال که دانستیم «اجبار» فقط بر بدن و اعمال فیزیکی ممکن است نه بر باورهای قلبی و اعتقادی، ممکن است این سؤال پیش آید که پس چرا نظام اسلامی ما را در اموری مجبور میکند و در صورت نافرمانی عقاب هم میشویم، در صورتی که ما باوری نداریم و اگر کاری را هم انجام دهیم، از روی اجبار است. باید دقت شود که «مجبور نیستید» به معنای «مجاز هستید» نمیباشد و عقاب دنیوی و اخروی نیز برای همین منظور وضع شده است. به عنوان مثال: «مجبور نیستی نماز بخوانی یا روزه بگیری» یعنی به تو اختیار اطاعت یا تخلف دادهام، نه این که مجازی دلت خواست بخوان و دلت خواست نخوان! مضافاً بر این که اسلام اجازه نمیدهد به بهانهی آزادی، حقوق دیگران پایمال گردیده و اقشار متفاوت مورد ظلم واقع شوند. لذا هر کسی آزاد است که در خلوت خود گناه کند و راه جهنم را بپیماید. اما اگر گناه و فساد خود را علنی و فرافکنی کرد و حقوق و امنیت دیگران را به مخاطره انداخت، معلوم است که جلوی او را میگیرند و مجازاتش هم میکنند. دقت شود که طرح اين گونه شبهات براي بيرنگ كردن دينداري مسلمانان و در نهايت دعوت و آلوده نمودن آنها به گناه است. و گرنه همين بشر، حتي در مقابل قوانيني كه خودش وضع ميكند (چه صحيح باشد و چه غلط) اجبار و ضمانت اجرايي در نظر ميگيرد و سر پيچي از آنها را مستوجب پرداخت جريمه، تحمل زندان، حبس ابد و حتی اعدام ميداند، اما نوبت به اطاعت اوامر الهي كه ميرسد، مدعي ميشود كه خدا خود فرموده: در دين اجباري نيست(؟!) تأمل در این نکته لازم است كه «اجبار» در مقابل «اختيار» است. پس تا وقتي انسان اختيار دارد كه گناه نكند يا بكند، جبري بر او تحميل نگرديده است و انسان (عاقل و سالم) تا وقتي زنده است داراي اختيار است و میتواند گناه بکند و یا نکند – نه این که مجاز است. البته ممكن است كه رعايت برخي از قوانين فردی یا اجتماعي (مانند همه قوانین فردی و اجتماعی موجود در جهان) تا حدّي محدود بر او (اصطلاحاً) اجبار گردد تا موظف و مجبور شود حقوق دیگران را ضایع ننماید، ولي اين اجبار دليل بر سلب اختيار ذاتی او نيست و میتواند مرتکب جرم شود. چنان چه بر اساس قانون هیچ کس حق قاچاق مواد مخدر را ندارد و اگر كشف شود محاكمه و مجازات ميشود، اما بسياري به آن مرتكب ميگردند، چون اختیار دارند. پس اگر گفته شد: «در خودداری از قاچاق مواد مخدر اجباری نیست، اما اگر کسی مرتکب این جرم شد اعدام میشود»، آیا کسی میگوید که ما آزاد و مجازیم تا قاچاق کنیم؟! در نتیجه، (به غير از خداوند متعال) كسي نميتواند انسان را به بندگي خدا و عبادت مجبور كند، هم چنان كه كسي نميتواند انسان را به كفر يا شرك مجبور نمايد و خداوندی که به این امر قادر است نيز انسان را تا وقتي زنده است مجبور ننموده است، ولی انسان باید عاقلانه عمل کند و اگر مرتکب خطا شد، حتماً مجازات میشود و برای این که نه تنها به مجازات محکوم نگردد، بلکه در نعمت دائمی زندگی کند، باید اوامر الهی را اطاعت نماید. و هم چنین اگر حقوق و امنیت دیگران را به مخاطره اندازد، او را با ارشاد و سپس مجازات مجبور میکنند تا رعایت کند. این مطلب در صورت استقبال دوستان می تواند ادامه داشته باشد التماس دعا |
|||
|
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.) |
۱۸ بهمن ۱۳۹۰, ۰۳:۳۷ عصر
ارسال: #11
|
|||
|
|||
RE: لا اکراه فی الدین
بسم الله.سلام
ماشخصا وظيفه اي نداريم كه با شيطان خصومتي داشته باشيم وكينه اي ازاوبه دل بگيريم فقط چون خداونداورالعن كرده ما هم اورالعن مي كنيم ؛وگرنه خيلي خوب است كه يكي هست كه ادعاهاي بي معني مارارسواكند ،شيطان الزام نمي كندبلكه افشا مي كندوكارشيطان افشاگري است ،شيطان يك مقدارعلف دستش مي گيردو مي آوردجلوي دهان آدمها ،اگركسي قاپ زدوعلف را خورد معلوم است كه خوداودرعالم بهايم بوده وگرنه اگرانسان باشد كه علف نمي خورد،شيطان قادرنيست كسي را اجباركند،نه نبي اجبارمي كندونه شيطان "لااكراه في الدين"ولي شيطان آشكارمي كند،شيطان مي آيدجلوي انسان ووسوسه مي كند ومعلوم مي كندكه تودروغ گفتي كه من خداپرستم ودلم پيش خداست بلكه دلت پيش غيرخداست ،توحيدت را نفي مي كندتامتوجه شوي موحدنيستي وبروي وتوحيدواقعي رابدست بياوري؛اين كه خداوندشيطان را گذاشته در عالم براي خيرماست تاماراهرلحظه متوجه كند،شما مي توانيدخودتان رالحظه به لحظه باشيطان آزمايش كنيد،آيا خيرانسان اين نيست كه يك دستگاهي داشته باشدكه نشان دهدفشارخون او بالاست يا پايين است وخطرمرگ براي انسان است،شيطان آزمون ومحك همه عالم هستي است،همه ادعاهاي باطل وبيخودي را رسوا مي كند،به همين جهت هم شيطان گفته كه بامخلصين كاري ندارم"الاعبادك الله المخلصين"چون عبادمخلص همه آزمايش هارا باموفقيت سپري كردندوقبول شدند!!!!!!!!!!!!{دکترالهی قمشه ای} یاعلی "حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین" |
|||
|
۱ مهر ۱۳۹۲, ۱۱:۲۶ عصر
ارسال: #12
|
|||
|
|||
RE: لا اکراه فی الدین
سلام جناب زمانی مطالبتون عالی بود و کامل....
فقط لطفا" مختصرتر بشه بهتره... ادامه بدبد.دوستان درسته دیر به دیر میان تالار ولی هروقت میان به تمام قسمتها سر میزنند نمونه ش خود من... خدا پشت و پناهتون خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن |
|||
|
۲۳ مهر ۱۳۹۳, ۱۰:۵۱ صبح
ارسال: #13
|
|||
|
|||
RE: لا اکراه فی الدین
در دین مبین اسلام هیچ چیز زوری و به اجبار نیست و این ایه هم دلیل نمیشه که شما فقط باید دین اسلام را داشته باشی بلکه میتونی دین دیگری اختیار کنی و چون به این نتیجه میرسی که آن دین کامل نیست باز به دین اسلام بر میگردی
بازرسي جوش ، تست غير مخرب ، NDT، NDT تست
|
|||
|
۲۴ مهر ۱۳۹۳, ۰۸:۱۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۴ مهر ۱۳۹۳ ۰۸:۱۶ صبح، توسط hamed.)
ارسال: #14
|
|||
|
|||
RE: لا اکراه فی الدین
(۲۳ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۵۱ صبح)vahidvm نوشته: در دین مبین اسلام هیچ چیز زوری و به اجبار نیست و این ایه هم دلیل نمیشه که شما فقط باید دین اسلام را داشته باشی بلکه میتونی دین دیگری اختیار کنی و چون به این نتیجه میرسی که آن دین کامل نیست باز به دین اسلام بر میگردی ببخشید کی همچین حرفی زده؟؟؟ یعنی مرتد من خودم از این تیکه استفاده میکنم ولی لطفا ایه رو کامل بگید و بخوانید ((دین اسلام فطری است. اگر فردی به اصول و فروع اسلام آشنا باشد و حالت انکار نداشته باشد، به صورت طبیعی و معمولی به آن ایمان میآورد. قرآن میگوید: “لا اکراه فی الدین؛ در پذیرش عقیده اکراه نیست”. اصولاً عقیده با اکراه سازگار نیست. این سخن درستی است ، ولی نباید از این گزاره ، تفسیر ناروا نمود و گفت: هر که هرگونه دلش بخواهد، آزاد است تا عقاید دیگران را به بازی بگیرد، بلکه قرآن به دنبال سخن مذکور میگوید: “قد تبیّن الرشد من الغی؛ راه راست از راههای انحرافی و نادرست روشن است”.(1) یعنی وقتی راه رشد و حقیقت آشکار است ، دلیلی برای اکراه و اجبار وجود ندارد ، زیرا عقل سلیم بدون داشتن انکار و عناد آن را پذیرا است. بنابراین، انسان حق ندارد از آزادی سوءاستفاده کند و به بهانه آزادی ، اعتقادات جامعه را به باد مسخره بگیرد و امنیت فکری و فرهنگی اجتماع را متزلزل و مختل نماید. این سخن نیز مورد پذیرش عقل و عرف است.)) پینوشتها: 1 – بقره (2) آیه 256. 2 – اسراء (17) آیه 15. انسان عقل دارد می تواند تحقیق کند از تجربه دیگران استفاده کند لطفا در بیان مطالب دقت کنید در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۱ آذر ۱۳۹۳, ۰۹:۵۳ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱ آذر ۱۳۹۳ ۱۲:۳۰ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #15
|
|||
|
|||
RE: لا اکراه فی الدین
دوست عزیز در مورد هرچیزی که اجبار بیاری یعنی اون چیز غلطه و میخوای بزور عقیده خودتو بر دیگران بنشونی دین هم از این نظر مستثنا نیست وقتی به یک سری چیزها که حتی علما گفتن خرافاته چنگ میزنی و همرو به زیاد بودن یا سواستفاده از آزادی ربط میدی این خودش نشان زور و اجبار برای یک عقیده غلطه
بازرسي جوش ، تست غير مخرب ، NDT، NDT تست
|
|||
۸ دي ۱۳۹۳, ۰۱:۱۲ عصر
ارسال: #16
|
|||
|
|||
RE: چرا اعدام مرتد؟
بنده نیز بر حسب وظیفه از استاد و پژوهشگر قرآنی، دکتر غفرانی نیز پرسیدم
پاسخ ایشان: با سلام به شما. اولا : به احتمال قوی پرسش کننده « آیهی مربوطه » را خودش ندیده و کاش از او « آیه ی قصاص مرتد ! ؟ » پرسیده شود. رسانهها و مزدوران استکبار با علم به اینکه جوانان در نظام آموزشی غیر انسانی و غیر اسلامی و غیر ایرانی ما هیچ انسی با عقل و قرآن پیدا نمی کنند ، این شبهات را برای جوانان مطرح می کنند تا آنها را به شک و تردید و غفلت و انحراف و بردگی بکشانند. ثانیا : اثبات « ارتداد » شرائط متعدد و سختی دارد که تحقق و احراز آنها به سادگی رخ نمی دهد. ثالثا : قرآن تجسس در امور شخصی و اعتقادات افراد را تا زمانی که مصالح عمومی تهدید نشوند ممنوع کرده است. رابعا : أنبیاء و أولیاء الهی و نظام اسلامی هرگز در جستجوی شناسایی افراد مرتد نبوده و نیستند. خامسا : ارتداد ، اقدام شخص علیه باورهای خویش است و فرد رفتاری خودخواهانه و شبیه « بافت سرطانی » پیدا می کند که از « مدیریت مغز » خارج شده و اگر « عمل » و آن غده از بدن « خارج » نشود ، سلامتی شخص را تهدید و او را از زندگی محروم می کند. موفق باشید. آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا