ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
علما و حكومتها*
۲۲ شهريور ۱۳۸۹, ۰۳:۱۱ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ شهريور ۱۳۸۹ ۰۳:۲۱ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #1
علما و حكومتها*
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت دوستان

چرا حضور علما در هر دوره ای ضروری است ؟


حضور علماء در هر دوره‌ای ضروری است چرا كه حكومتها و مردم در بسیاری از امور زندگی فردی و اجتماعی خود، نیازمند این گروه هستند، از صدر اسلام احساس شد كه عدّه‌ای باید در امور دینی تفقّه كنند و در بین مردم بلاد اسلامی به ارشاد و رهنمود آنها بپردازند. لذا آیه‌ای نازل شد كه: «و ما كان المؤمنون لینفروا كافّه فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه، لیتفقهوا فی الدّین و لینذروا قومهم اذا رَجَعوُا الیهم لعلَّهم یحذرون»[1]
نباید مؤمنان همگی به میدان جهاد بروند، چرا از هر گروهی طائفه‌ای كوچ نمی‌كنند تا در امر دین تفقّه كنند و هنگام بازگشت به سوی قوم خویش آنان را انذار دهند و بترسانند كه شاید آنها (از بدكاری و مخالفت پروردگار) برحذر شوند.
پس بنابر نصّ آیات قرآنی وجود و حضور علماء در جامعه اسلامی و حكومت و در بین مردم ضروری است لكن در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ كه دسترسی به معصومین ـ علیه السّلام ـ امكان‌‌پذیر بوده است، نیاز مردم به علماء كمتر احساس می‌شد اما از آغاز غیبت كبری رسالت علمای شیعه سنگین‌تر شد.[2] و امام عصر (عج) در توقیعی كه برای آخرین نائب خاص خویش صادر فرمودند، باب نیابت خاصّه را مسدود ساختند، و فرمودند: «و اَمَّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه أحادیثنا فانَّهم حجّتی علیكم و أنا حُجه الله علیهم»[3] لذا در غیبت كبری مسئولیت عظیم دینی هدایت، ابلاغ، ارشاد و حكومت اسلامی، بر عهده علمای شیعه نهاده شد.


ادامه دارد .............


1] قرآن كریم، سوره توبه، آیه122.
[2] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، نشر انتشارات اسلامی، 1362 قم، ص427.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، ضحی
۲۲ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۲۰ صبح
ارسال: #2
RE: علما و حكومتها
بسم الله الرحمن الرحیم


ادامه.................



پس بنابر نصّ آیات قرآنی وجود و حضور علماء در جامعه اسلامی و حكومت و در بین مردم ضروری است لكن در عصر پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیه السّلام ـ كه دسترسی به معصومین ـ

علیهم السّلام ـ امكان‌‌پذیر بوده است، نیاز مردم به علماء كمتر احساس می‌شد اما از آغاز غیبت كبری رسالت علمای شیعه سنگین‌تر شد.[2] و امام عصر (عج) در توقیعی كه برای آخرین نائب خاص خویش صادر

فرمودند، باب نیابت خاصّه را مسدود ساختند، و فرمودند: «و اَمَّا الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه أحادیثنا فانَّهم حجّتی علیكم و أنا حُجه الله علیهم»[3] لذا در غیبت كبری مسئولیت عظیم دینی هدایت، ابلاغ،


ارشاد و حكومت اسلامی، بر عهده علمای شیعه نهاده شد.

ادامه دارد...............

***********************


[2] . مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، نشر انتشارات اسلامی، 1362 قم، ص427.
[3] . ع ـ باقی، كاوشی درباره روحانیت، چاپ اول، 1364، تهران، ص 17، به نقل از وسائل الشیعه، ج18، كتاب القضاء

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط seyedebrahim
۲۸ شهريور ۱۳۸۹, ۱۰:۵۹ صبح
ارسال: #3
RE: علما و حكومتها
بسم الله الرحمن الرحیم


ارتباط علماء شیعه با حكومتها:

محققین، عملكرد و مشی سیاسی علماء شیعه را به 2 دوره قبل از صفویه و بعد از صفویه تقسیم كرده‌اند، زیرا پس از صفویه، فصل نوینی در زندگی سیاسی علماء شیعه آغاز می‌شود كه مهمترین دوره حیات

سیاسی و عملی علماء شیعه را در بر می‌گیرد.


موضوع علمای شیعه را از قرن چهارم تا دهم هجری به آسانی قابل شناخت نیست. چرا كه در این عصر، حكومتها جمله علمای راستین شیعه همواره یك جبهه مخالف در بیشتر ادوار تاریخی علیه بافت ستمگرانه و

اشرافی حكومتها داشتند در حالی كه علمای سنّی چون، امراء و فرمانروایان را اولی‌الأمر می‌دانستند هر نوع مخالفتی با آنان را گناه و معصیت برمی‌شمردند اما از این ور كمتر شاهد درگیری علماء سنی با سلاطین

بوده‌ایم.


اما در دوره قبل از صفویه: دوره مظلومیّت و محكومیت علماء شیعه بود و شیعیان به صورت اقلیّتهای پراكنده تحت ایذاء و فشار بوده‌اند لذا علماء شیعه در این عصر بیشترین مخالفتها را با حكومتها داشته‌اند و با توجه به

حاكمیّت امامت در تفكر شیعه، طبیعی بود كه در غیبت امام معصوم، نگاه فقهاء و علمای شیعه نسبت به حكّام غیر معصوم طوری دیگر بوده است.

به یاری حق ادامه دارد...

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط seyedebrahim
۲۹ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۲۵ صبح
ارسال: #4
RE: علما و حكومتها
نظر علماء شیعه راجع به حكومتها:


نظر علمای شیعه نسبت به حكومتها و سلاطین تا دوره صفویه به اجمال بدین گونه بوده است:

عدّه‌ای از علماء شیعه ضرورت وجود حكومت در عصر غیبت را می‌پذیرند اما در مورد حاكم می‌گویند: در هر زمانی باید امام معصوم باشد امثال سیدمرتضی و غیر او چنین نظریه‌ای را داده‌اند.[4]

عده‌ای امثال شیخ طوسی معتقدند در عصر غیبت، حكومت واجب است زیرا اگر رئیس مقتدری نباشد كه جنایتكاران را ادب كند و حقّ ضعفا را از اَقویا بگیرد، فساد و منكر در جامعه زیاد می‌شود لذا به حكم عقل وجود

حكومت برای جامعه را لازم می‌داند و حاكم هر كسی كه می‌خواهد باشد.[5]


لكن بطور كلی علماء شیعه امثال شیخ مفید و شیخ طوسی و بسیاری از بزرگان همكاری نمودن با حكومتها و سلاطین را در عصر غیبت كبری پذیرفته‌اند و معتقدند كه در امور دنیوی باید تا جایی كه مُخّل به مقدسات

اسلام نباشد از دستور حاكمان اطاعت كرد.[6]


مخالفتهای علماء شیعه در دوره بعد از صفویه كه شیعیان حاكم شدند فروكش كرد چرا كه در این دوره سلاطین ردای تقدس و تشیّع بر تن كردند و علماء شیعه در این زمان به تأیید سلاطین پرداختند و این حالت روحانیت

تا عصر ناصرالدین شاه كه فساد و ستم اوج و رواج یافت ادامه داشت. از این دوره است كه جمعی از علماء شیعه در مقابل حكومت قرار گرفتند، كه در نهضت تنباكو مخالفت علماء شیعه آشكار شد.

علماء شیعه در دوره قبل از صفویه چندان در امور سیاسی دخالتی نداشتند اما دوره صفویه بیشترین مناصب سیاسی و مملكتی در دست علماء شیعه بود و در دوره‌ای در واقع علماء شیعه بر سلاطین هم اشراف

داشتند و چرخه حكومت در واقع بدست علماء شیعه افتاده بود و علماء بودند كه در سیاستهای كلان حكومتی تصمیم‌ می‌گرفتند.


*****************


[4] . شریف مرتضی، رسائل،ج2، نشر سیدالشهداء، چاپ اول 1405 قم، ص51.

[5] . ابوجعفر طوسی،الغیبه، نشر مؤسسه معارف اسلامی، چاپ اول، 1411 قم، ص 5.

[6] . شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، نشر قدس محمدی، چاپ اول، قم، ص356.

در ادامه به این موضوع می پردازیم .......

"زمینه‌های ورود علمای شیعه به دربار"

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط seyedebrahim
۲۹ شهريور ۱۳۸۹, ۰۴:۰۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳۰ شهريور ۱۳۸۹ ۰۳:۲۰ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #5
RE: علما و حكومتها
بسم الله الرحمن الرحیم

ادامه ی موضوع ..........

زمینه‌های ورود علمای شیعه به دربار:

با حمله مغولان به خلافت عباسی در سال 656 هجری و برچیده شدن بساط خلافت، زمینه‌هایی برای رشد مذهب تشیع دوازده امامی ایجاد شد چرا كه خواجه طوسی از ورود مغولان بیشترین بهره و استفاده را برد و توانست خواجه دلهای مغولان

را به اسلام جذب كند و با كوشش علامه حلی و دیگر علماء شیعه در سالهای بعد بود كه عده‌ای از سلاطین مغولی به تشیع گرایش پیدا كردند. و از این زمان رشد فزاینده‌ای نصیب‌ شیعیان می‌شود و علمای شیعه وارد حكومت می‌شوند.[7]


از آنجا كه پس از فروپاشی خلافت عباسی دو جریان از لحاظ فرهنگی پیدا می‌شود كه یك جریان رشد تصوف و فرقه‌های صوفی‌گری است و جریان دیگر رشد به سرعت مذهب تشیع، باعث می‌شود تا این دو جریان مقدمه‌ای برای ظهور صفویه‌

(كه گرایش تصوف وتشیع داشتند) فراهم شود.[8]

در این زمان علمای شیعه از لبنان، به ایران می‌آیند و تعامل و همكاری بین دو نهاد دین و دولت ایجاد می‌شود و فصل جدیدی از رابطه سیاست و دین در اندیشه سیاسی شیعه رقم زده می‌شود. در این زمان علمای‌ شیعه برای اولین بار مفهوم

(سلطان شیعی) را در اندیشه سیاسی شیعه وارد كردند بنابراین با تأسیس دولت صفویه در ایران، مرحله نوینی در ساخت اندیشه‌های سیاسی شیعه آغاز می‌گردد. و دین و سیاست با همدیگر در یك راستا حركت می‌كنند.[9]




*******


[7] . مرتضی یوسفی‌راد، اندیشه سیاسی خواجه نصیر، نشر بوستان قم، چاپ اول، سال1380، ص26.
[8] . سید محمدعلی حسینی‌زاده، اندیشه‌ سیاسی محقق كركی، دفتر تبلیغات اسلامی بوستان كتاب قم، 1380،چاپ اول، ص13.
[9] . سید محمدعلی حسینی‌زاده، علما و مشروعیت دولت صفوی، نشر انجمن معارف اسلامی، چاپ اول، ص 12.


ادامه دارد ......

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، مشکات
۳۰ شهريور ۱۳۸۹, ۰۳:۱۹ عصر
ارسال: #6
RE: علما و حكومتها
بسم الله الرحمن الرحیم


و اما کلام آخر



نقش علماء در دوره معاصر تا پیروزی انقلاب:

در دوره معاصر سید جمال الدین اسدآبادی از سلسله جنبان نهضتهای اصلاحی در جهان اسلام به شمار می‌آید. وی هدفش دعوت مسلمانان برای اتحاد و ارشاد آنها به قرآن و اسلام بوده است. لذا در بیداری جهان

شرق و در جنبش مشروطیت در ایران وی نقش بسزائی را ایفا كرده است.
به دنبال حركت سید جمال بود كه جنبش تبناكو و صدای مشروطه‌خواهان از جانب فقهاء دینی شیعه به صدا درآمد و علماء شیعه خواهان استقلال‌طلبی كشور شدند.[10]

از جمله مهمترین نقش‌ها و عملكرد ماندگار علمای شیعه، مبارزه با ظلم و استبداد زمان پهلوی بود كه علمای متعهد شیعه با جان‌فشانی و تلاش و مجاهدت خویش و با تكیه به قدرت لایزال الهی، توانستند رژیم ظالم

و منحوس پهلوی را از كشور اسلامی ایران بیرون رانده و حكومت و دولت جمهوری اسلامی را به رهبری بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) برپا نمایند و این عظمت و قیام بی‌نظیر نبود مگر به

بركت و تكیه بر خداوند متعال، رهبری الهی و مردمی حضرت امام خمینی(ره) و مجاهدت و هدایت روحانیت و علمای متعهد و پیشتازان جهاد و شهادت و نیز اتحاد و یكپارچگی مردم و تبعیت و دنباله‌روی آنها از بزرگان و

علمای دین.



اماما شاهد باش با با رهبر مانده ایم


والسلام


********


[10] . دكتر علی اصغر حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی ـ سیاسی معاصر، نشر بهبهانی، چاپ دوم، 1374، تهران، ص288

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، seyedebrahim
۷ تير ۱۳۹۱, ۰۷:۱۰ عصر
ارسال: #7
RE: علما و حكومتها*
سلام
یک سوال
همانطور که دوستان می دانند شبهه ای که در مورد امام خامنه ای مطرح می کنند و خیلی بی جا میکنند این است که ایشان هنوز به مقام مرجعیت نرسیدن وووو پس نمی توانند مرجع تقلید باشند ..
در جواب این سوال چه باید گفت ؟؟؟
ایشان دقیقا از چه سالی به درجه ی اجتهاد رسیدند ؟؟؟ و مجلس خبرگان ایشان رو به عنوان مرجع معرفی کردند؟؟ در چه سالی ؟؟؟
Roseبرای سلامتی رهبر عزیزمون هم صلوات Rose

دعامیکنم غرق باران شوی Rose چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند Rose دعا میکنم جزو یاران شوی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۹ تير ۱۳۹۱, ۰۱:۳۵ صبح
ارسال: #8
RE: علما و حكومتها*
کسی جواب سوال مارو نمیده
برای کسی می خوام مهمه باید بهش بگم اگه مدرک نبرم براش و دقیق نگم یه فاجعه ی بزرگ بوجود میاد پس لطفا اگر مطلع هستید جواب دهید

دعامیکنم غرق باران شوی Rose چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند Rose دعا میکنم جزو یاران شوی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۱۷ تير ۱۳۹۱, ۰۹:۱۳ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ تير ۱۳۹۱ ۰۹:۲۱ صبح، توسط seraj73.)
ارسال: #9
RE: علما و حكومتها*
سلام دلشکسته گرامی جواب سوال اول
با سلام-برخي از كوته فكران و كج انديشان در بين مردم شايعه درست ميكنند كه امام خامنه اي (دام العظّه) هنوز به درجه ي اجتهاد نرسيده وكسي نميتواند از او تقليد كند، و به همين دليل است كه رساله ندارد، واستفتائات دارد. وبا هركسي كه بحث ميكنند ميگويند رهبر عزيز پس از اينكه به رهبريت ايران انتخاب شده چه زماني وقت كرده درس بخواند و به درجه ي اجتهاد برسد؟ لذا خواهشمندم به سؤالات جواب كامل دهيد تا اين كوردلان از اين ياوه گوييها دست بردارند.
1- رهبر عزيز چه سالي واز كدام حوزه به درجه اجتهاد رسيده اند؟
2- چرا معظم له اجازه ي چاپ رساله را نمي دهند؟
3- آيا درست است كه پسران معظم له مدرس حوزه هستند و به درجه اجتهاد رسيده اند؟
پاسخ:

پرسش 1:
اجتهاد رهبر معظم انقلاب
شرح : با سلام-برخي از كوته فكران و كج انديشان در بين مردم شايعه درست مي كنند كه امام خامنه اي (دام العظّه) هنوز به درجه ي اجتهاد نرسيده و كسي نمي تواند از او تقليد كند، و به همين دليل است كه رساله ندارد، و استفتائات دارد. وبا هركسي كه بحث مي كنند مي گويند رهبر عزيز پس از اينكه به رهبريت ايران انتخاب شده چه زماني وقت كرده درس بخواند و به درجه ي اجتهاد برسد؟ لذا خواهشمندم به سؤالات جواب كامل دهيد تا اين كوردلان از اين ياوه گوييها دست بردارند. 1- رهبر عزيز چه سالي و از كدام حوزه به درجه اجتهاد رسيده اند؟
پاسخ:
پرسشگر گرامي با سلام و سپاس از ارتباطتان با اين مركز
مجتهد و اعلم را از سه‌راه مى توان شناخت :
اول آن كه خود انسان يقين كند ، مثل آن كه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد .
دوم آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ،مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند ، به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند .
سوم آن كه عده‌اى از اهل علم مجتهد و اعلم را تشخيص دهند .(1)
اجتهاد رهبري هم از طريق خبرگان و هم از طريق افراد عادل به اثبات رسيده است ، چنان که افراد عادل و مجتهدان به اجتهاد ايشان تصريح نموده اند . قرائن و دلايل نيز در اين خصوص وجود دارد . يکي از دلايل درس‌هاي خارج ايشان است که تعداد زيادي از طلاب و روحانيت در درس‌هاي خارج ايشان شرکت مي‌کنند و اظهار مي‌دارند که مقام رهبري از نظر علمي جايگاه بس بلند دارد.
يکي از دلايل ديگر ديدگاه و اظهار نظر برخي از شخصيت ها و مجتهدان در اين خصوص مي باشد ، از جمله: امام راحل که از ايشان به عنوان خورشيد انقلاب ياد و بارها به لياقت و شايستگي ايشان اشاره نمود . حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد احمد آقا خمينى (ره) مي گويد: حضرت امام بارها از جناب عالى- مقام رهبري- به عنوان مجتهدى مسلم و بهترين فرد براى رهبرى نام بردند.
آيت الله العظمى اراكى (رحمة الله عليه) در پيامى به مقام معظم رهبرى فرمود: انتخاب شايسته حضرت عالى به مقام رهبرى جمهورى اسلامى ايران، مايه دلگرمى و اميدوارى ملت قهرمان ايران است.
آيت الله العظمى بهاء الدينى (رضوان الله عليه) : از همان زمان، رهبرى را در آقاى خامنه ‏اى مى‏ديدم، چرا كه ايشان ذخيره الهى براى بعد از امام بوده است. بايد او را در اهدافش يارى كنيم.
آيت الله مهدوى كنى، درباره انتخاب خبرگان رهبرى نيز گفت :اين الهامى بود از الهامات الهى و هدايتى بود از هدايت معنوى روح حضرت امام (رضوان الله عليه) كه هنوز اين ملت را رها نكرده و اين رحمتى بود از طرف خداوند كه در كوران اين مصيبت جانكاه، با تعيين آيت الله خامنه‏ اى كه از ياران صديق امام و از ياران خوشنام و خوش سابقه بوده و مجتهد و عادل است، به عنوان رهبرى نظام جمهورى اسلامى ايران، آرامشى توام با اعتماد و اطمينان بر كشور و امت فداكار حاكم گرديد.
آيت الله مشكينى، رياست مجلس خبرگان رهبرى: حضرت مستطاب آيت الله حاج سيد على خامنه‏اى - مد ظله العالى - واجد مقام فقاهت و اجتهاد و قدرت استنباط احكام شرعيه كه تصدى مقام معظم رهبرى بدان نيازمند است، مى‏باشد.
آيت الله فاضل لنكرانى: ايشان (آيت الله خامنه ‏اى) اهل نظر و اهل اجتهاد هستند و به نظر من ايشان يك فقيه و يك مجتهد است.
آيت الله جوادى آملى: اجتهاد و عدالت‏ حضرت آيت الله جناب آقاى حاج سيد على خامنه‏ اى - دامت‏بركاته - مورد تاييد مى‏باشد.
آيت الله ابراهيم امينى: حضرت آيت الله خامنه ‏اى - دامت‏ بركاته - در فقاهت و اجتهاد، به مرتبه‏ اى است كه براى تصدى مقام ولايت و رهبرى، صلاحيت كامل دارد.
آيت الله يوسف صانعى: آيت الله خامنه ‏اى، نه تنها مجتهد مسلم مى‏باشد، بلكه فقيه جامع الشرايط واجب الاتباع مى‏باشد.
حجت الاسلام و المسلمين هاشمى رفسنجانى: راه امام، با انتخاب آيت الله خامنه ‏اى به رهبرى جمهورى اسلامى، بيمه و تضمين گرديد . (2)
با توجه به اجتهاد و جايگاه علمي رهبري است که مجلس خبرگان وي را به عنوان رهبر جامعه تعيين نمود. جامعه مدرسين ـ که بعضي از آن ها مجتهد هستند ـ نيز مقام معظم رهبري را به عنوان يکي از مراجع تقليد اعلام نمودند.
در مورد تحصيل مقام معظم رهبري بايد گفت : رهبرانقلاب از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مکتب سپرده شد تا قرآن را ياد بگيرند. سپس در مدرسه تازه تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت نام و دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند.
در حوزه علميه مشهد
مقام رهبري پس از دوره دبيرستان وارد حوزه علميه مشهد شد و کتب ادبى از قبيل «جامع المقدمات»، «سيوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سليمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نيز در همان دوره خواند. سپس «شرايع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا ميرزا مدرس يزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزوينى و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند . دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگيزى در پنچ سال و نيم به اتمام رساند.رهبر بزرگوار انقلاب، در زمينه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آيت الله ميرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شيخ رضا ايسى» خواند
درحوزه علميه نجف اشرف
آيت الله خامنه اى در سال 1336 به قصد زيارت عتبات عاليات، عازم نجف اشرف شد. با مشاهده و شرکت در درس هاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سيد محسن حکيم، سيد محمود شاهرودى، ميرزا باقر زنجانى، سيد يحيى يزدى، و ميرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدريس و تحقيق آن حوزه علميه را پسنديد، ولى پدر موافقت نکرد که در آن جا بماند، لذا پس از مدّ تى به مشهد باز گشت.
در حوزه علميه قم
آيت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول گرديد. از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کرد.(3)
بر اين اساس آناني که اجتهاد رهبري را زير سوال مي برند ، دشمنان هستند که با اين کار افکار عمومي را منحرف مي نمايند، يا دوستاني هستند که جايگاه علمي ايشان را نمي دانند .
پي نوشت ها :
1.توضيح المسائل مراجع ، مسئله 3 .
2. (http://www.aviny.com/Bozorgan/Ayatollah_...endegi_nme
11.asp.
3. موسسه فرهنگي قدر ، زندگينامه مقام معظم رهبري ، تهران، 1379ش، چاپ چهارم، ص 11 .

پرسش 2:
چرا رهبر معظم اجازه ي چاپ رساله را نمي دهند؟
پاسخ:

رساله از ملزومات رهبري و مرجعيت نيست که حتما مقام معظم رهبري رساله داشته باشد، بلکه وسيله اي است براي دسترسي به فتواي مرجع که اين هدف منحصر در چاپ رساله نيست. افزون برآن مقام رهبري فرموده است مقلدان ايشان- درخصوص آن دست مسايل که فتاواي ايشان با فتواهاي امام مطابق هستند- ،به رساله امام خميني (ره) رجوع نمايند . در خصوص آن دست از فتواهاي رهبري که با فتواي امام تفاوت دارد، به " اجوبه الاستفتاءات " مقام معظم رهبري)(1 ) مراجعه نمايند
البته " اجوبه الاستفتاءات " که به فارسي هم ترجمه شده ، رساله به حساب مي آيد. پاسخ به سوالات به هر نامي باشد -اعم از استفتائات و غيره-کفايت مي کند.
در آينده نزديک در باره فتواهاي معظم له کتاب کامل تري از ايشان چاپ مي شود و در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد .
پي نوشت:
1. پاسخ سوال هاي مورد ابتلا ، ص1 .

پرسش 3:
آيا درست است كه پسران رهبر معظم مدرس حوزه هستند و به درجه اجتهاد رسيده اند؟
پاسخ:

اين مرکز از جزييات مدارج علمي و اجتهاد فرزندان مقام معظم رهبري آگاهي ندارد ، اما طبق برخي گزارش ها رهبر انقلاب چهار پسر به نام هاي سيد مصطفي، سيد مجتبي، سيد مسعود و سيد ميثم دارند که همه طلبه اند.يکي از شخصيت ها در اين خصوص مي گويد :ايشان- مقام معظم رهبري - چهار فرزند پسر دارند که هر چهار نفر، طلبه‌ و معمم هستند و حقيقتاً هم درس مي‌خوانند. خوب هم درس مي‌خوانند. (1) طبق برخي گزارش ها مجتبي خامنه‌اي تحصيلات دبيرستان خود را در مدرسه علوي گذراند. نخستين اساتيد دروس حوزوي او سيد محمود هاشمي شاهرودي و پدرش بودند، در سال ???? براي تحصيلات حوزوي وارد حوزه علميه قم شد . در کلاس‌هاي درس مصباح يزدي، محسن خرازي و لطف‌الله صافي گلپايگاني حضور يافت.(2) وي سال هاست در قم درس خارج تدريس مي‌كند و اوقات خود را در منزل به مطالعه فقه و فقاهت مي‌گذارند. (3)
پي نوشت ها :

1.
2. http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8..._%D9%85%D8
3. ttp://www.seratnews.ir/fa/pages/?cid=926

در جواب سوال دوم تون البته از بزرگواران معذرت میخوام که پیش دستی کردم و پاسخ گو شدم
مروري بر چگونگي انتخاب آيه الله خامنه اي به رهبري انقلاب
در قانون اساسي مصوب 1358 مرجعيت يكي از اصلي ترين شروط رهبري به شمار مي رفت. 9 در جريان بازنگري قانون اساسي در سال 1368 امام خميني(ره) با ارسال نامه اي به حضرت آيه الله مشكيني، رئيس مجمع بازنگري قانون اساسي، نظر صريح خود، مبني بر حذف شرط مرجعيت از مجموع شروط رهبري را اعلام فرمودند. در اين نامه آمده بود:
«. . . خواسته بوديد نظرم را در مورد متمم قانون اساسي بيان كنم. هرگونه آقايان صلاح دانستند عمل كنند، من دخالتي نمي كنم. فقط در مورد رهبري، ما كه نمي توانيم نظام اسلاميمان را بدون سرپرست رها كنيم. بايد فردي را انتخاب كنيم كه از حيثيت اسلاميمان در جهان سياست و نيرنگ دفاع كند.
من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم كه شرط مرجعيت لازم نيست. مجتهد عادل مورد تأييد خبرگان محترم سراسر كشور كفايت مي كند. اگر مردم به خبرگان رأي دادند تا مجتهد عادلي را براي رهبري حكومتشان تعيين كنند، وقتي آن ها هم فردي را تعيين كردند تا رهبري را به عهده بگيرد، قهري او مورد قبول مردم است. در اين صورت او ولي ّ منتخب مردم مي شود و حكمش نافذ است. در اصل قانون اساسي، من اين را مي گفتم، ولي دوستان در شرط مرجعيت پافشاري كردند من هم قبول كردم. من در آن هنگام مي دانستم كه اين در آينده نه چندان دور، قابل پياده شدن نيست. توفيق آقايان را از درگاه خداوند متعال خواستارم. »10
امام نه تنها مرجعيت را به عنوان شرط رهبري نپذيرفتند، بلكه حتي حاضر به پذيرش آن به عنوان يك اولويت نيز نشدند. آيه الله اميني، نايب رئيس مجلس خبرگان رهبري در اين باره مي گويد:
«به دنبال آن ]دستور امام براي حذف شرط مرجعيت[ ما بحث هاي مفصلي انجام داديم و افرادي موافق اين شرط و عده اي هم مخالف آن بودند، تا اين كه قبل از ارتحال امام و زماني كه ايشان به بيمارستان منتقل نشده بودند، اين جانب و آيه الله موسوي اردبيلي كه رئيس كميسيون ولايت فقيه شوراي بازنگري بودند، به اتفاق مرحوم حاج احمد آقا، خدمت امام رسيديم و عرض كرديم، اجازه بدهيد مرجعيت به عنوان يك اولويت در قانون باشد ولو اين كه شرط رهبري نباشد، امام راحل (ره) تأملي كردند و فرمودند: نه، زيرا نه دليلي داريم كه رهبر بايد مرجع باشد و نه صلاح نظام است. آنچه ما داريم اين است كه ولي فقيه بايد مجتهد و فقيه جامع الشرايط باشد. »11
از طرفي در اصل مذكور، پيش بيني شوراي رهبري نيز شده بود. اصل يكصد و هفتم قانون اساسي، مجلس خبرگان را مكلّف مي كرد تا در صورت نيافتن مرجعي داراي ويژگي ها و برجستگي هاي خاص براي رهبري، از ميان مراجع سه يا پنج مرجع واجد شرايط رهبري را به عنوان اعضاي شوراي رهبري، تعيين و به مردم معرفي كنند.
تشكيل اجلاس اضطراري
هنوز كار بازنگري قانون اساسي به اتمام نرسيده بود كه بنيان گذار انقلاب اسلامي نداي حق را لبيك گفته و جهان اسلام را با مرگ خود داغدار فرمودند. پس از ارتحال امام خميني(ره)، در شامگاه سيزدهم خرداد 1368، مجلس خبرگان رهبري با تشكيل يك اجلاس اضطراري در همان شب، مسأله تعيين رهبر يا اعضاي شوراي رهبري را به بحث گذاشت. از آنجا كه كار بازنگري و اصلاح قانون اساسي همچنان در جريان و اعتبار قانون اساسي مصوب سال 1358 نيز به قوت خود باقي بود، مي بايست ساز و كاري درباره رهبري، در چارچوب همان اصول اتخاذ گردد، لكن در خصوص شرط مرجعيت، مجلس خبرگان، براساس نامه حضرت امام به آيه الله مشكيني، در اولين اقدام، اين شرط را از ميان برداشت و به همان اجتهاد مطلق بسنده كرد.
مرحله تعيين مصداق
به اين ترتيب مرحله اي دشوارتر كه تعيين مصداق بود، پيش روي خبرگان قرار گرفت. در اين مرحله تعدادي از نمايندگان مجلس خبرگان، برخي از مراجع عظام تقليد را پيشنهاد كردند كه به دليل حساسيت موضوع رهبري، دشواري ها و پيچيدگي هاي عالم سياست، آن هم در جهان پيچيده كنوني، با استقبال خبرگان روبرو نشد .
از آنجا كه در بحث شوراي رهبري، يكي از شخصيت هاي مورد توجه خبرگان، شخص حضرت آيه الله خامنه اي بود، در اين مرحله نيز با هدايت الهي، قلب ها به سوي ايشان معطوف و پيشنهاد رهبري ايشان، مطرح گرديد كه به رغم مخالفت صريح و شديد معظم له، اين پيشنهاد به رأي گذاشته شد كه در نتيجه آن، حضرت آيه الله خامنه اي با اكثريت قاطع خبرگان امّت، به زعامت و رهبري انقلاب پس از امام خميني(ره) برگزيده شدند.
مقام معظم رهبري، نحوه اين انتخاب تاريخي و وضعيت روحي خود در آن شرايط حساس را چنين تشريح مي كنند:
در آن لحظه به خدا پناه بردم
«آنچه كه در خصوص تعيين رهبر واقع شد و بار اين مسئوليت، بر دوش بنده كوچك ضعيف حقير گذاشته شد؛ براي خود من حتي يك لحظه و يك آن از آنات گذشته زندگي، متوقع و منتظر نبود. اگر كسي تصوّر كند كه در طول دوران مبارزه و بعدها در طول دوران انقلاب و مسئوليت رياست قوه اجرايي، حتي يك لحظه در ذهن خودم خطور مي دادم كه اين مسئوليت به من متوجه خواهد شد، قطعاً اشتباه كرده است. من هميشه خودم را نه فقط از اين منصب بسيار خطير و مهم، بلكه حتي از مناصبي كه به مراتب پايين تر از اين منصب بوده است - مثل رياست جمهوري و ديگر مسئوليت هايي كه در طول انقلاب داشتم - كوچك تر مي دانستم...
البته در آن ساعات بسيار حساسي كه سخت ترين ساعات عمرمان را گذرانديم و خدا مي داند كه در آن شب شنبه و صبح شنبه چه بر ما گذشت؛ برادرها از روي مسئوليت و احساس وظيفه، با فشردگي تمام، فكر و تلاش مي كردند كه چگونه قضايا را جمع و جور كنند، مكرر از من به عنوان عضو شوراي رهبري اسم مي آوردند، كه البته در ذهن خودم آن را رد مي كردم؛ اگر چه به نحو يك احتمال، برايم مطرح مي شد كه شايد واقعاً اين مسئوليت را به من متوجه كنند.
در همان موقع، به خدا پناه بردم و روز شنبه، قبل از تشكيل مجلس خبرگان با تضرع و توجه و التماس، به خداي متعال عرض كردم: پروردگارا! تو كه مدبّر و مقدر امور هستي؛ چون ممكن است به عنوان عضوي از مجموعه شوراي رهبري، اين مسئوليت متوجه من شود؛ خواهش مي كنم اگر اين كار ممكن است اندكي براي دين و آخرت من زيان داشته باشد، طوري ترتيب كار را بده كه چنين وضعيتي پيش نيايد. واقعاً از ته دل مي خواستم كه اين مسئوليت متوجه من نشود.
هر چه تلاش كردم نتيجه نداد
بالاخره در مجلس خبرگان، بحث هايي پيش آمد و حرف هايي زده شد كه نهايتاً به اين انتخاب منتهي شد. در همان مجلس، كوشش و تلاش و استدلال و بحث كردم تا اين كار انجام نگيرد؛ ولي انجام گرفت و اين مرحله گذشت.
من، همين الان خودم را يك طلبه معمولي و بدون برجستگي و امتيازي خاص مي دانم؛ نه فقط براي اين شغل با عظمت و مسئوليت بزرگ، بلكه - همان طور كه صادقانه گفتم - براي مسئوليت هاي به مراتب كوچك تر از آن، مثل رياست جمهوري و كارهاي ديگري كه در طول اين ده سال داشتم؛ امّا حالا كه اين بار را روي دوش من گذاشتند، با قوّت خواهم گرفت؛ آنچنان كه خداي متعال به پيامبرانش توصيه فرمود: «خذها بقوه » براي اين مسئوليت، از خدا استمداد كردم و باز هم استمداد مي كنم و هر لحظه و هر آن، در حال استمداد از پروردگار هستم تا بتوانم اين مسئوليت را در حد وسع خود - كه تكليف هم بيش از وسع نيست - با قدرت و قوت و حفظ شأن والاي اين مقام، حفظ كنم و انجام بدهم. اين، تكليف من است كه اميدوارم ان شاءالله مشمول لطف و ترحم الهي و دعاي ولي عصر(عج) و مؤمنان صالح باشم. »12
هر چه اصرار كردم قبول نكردند
مقام معظم رهبري چند سال بعد به مناسبتي با اشاره به اين موضوع، مي فرمايد:
«بعد از رحلت امام (ره)، در آن روز اول كه در مجلس خبرگان شركت كردند، بنده هم عضو مجلس خبرگان بودم و بالاخره اسم اين بنده حقير به ميان آمد و بحث كردند چه كسي را انتخاب كنيم و اتفاق كردند بر اين كه اين موجود حقير ضعيف را به اين منصب خطير انتخاب بكنند. من فعاليت كردم. مخالفت جدي كردم، نه اين كه مي خواستم تعارف بكنم، خدا خودش مي داند كه در دل من، در آن لحظات چه مي گذشت.
رفتم آنجا ايستادم و گفتم: آقايان صبر كنيد، اجازه بدهيد! - اين ها همه ضبط شده و موجود است، هم تصوير و هم صداي آن هست - شروع كردم به استدلال كه من را براي اين مقام انتخاب نكنيد. هر چه اصرار كردم، قبول نكردند. هر چه من استدلال كردم، آقايان مجتهدين و فضلايي كه در آنجا بودند، استدلال هاي مرا جواب دادند. من قاطع بودم كه قبول نكنم؛ ولي بعد ديدم چاره اي نيست. چرا چاره اي نبود؟ زيرا به گفته افرادي كه من به آنها اطمينان دارم، اين واجب، در من متعين شده بود؛ يعني اگر من اين بار را برنمي داشتم، اين بار زمين مي ماند. اين بود كه گفتم: قبول مي كنم. چون ديديم بار بر زمين مي ماند، براي اين كه بار بر زمين نماند، آن را برداشتم. اگر كس ديگري آنجا بود يا من مي شناختم كه ممكن بود اين بار را بردارد و ديگران هم او را قبول مي كردند، يقيناً من قبول نمي كردم كه اين بار را بردارم. بعد هم گفتم: پروردگارا! توكل بر تو و خدا هم تا امروز كمك كرد. »13
ملاك هاي اين انتخاب تاريخي
مهم ترين ملاك هاي مجلس خبرگان رهبري براي اين تصميم خطير، عبارت بودند از:
.1 صلاحيت علمي لازم معظم له براي افتأ در تمامي ابواب
.2 عدالت و تقواي لازم براي رهبري امت اسلام،
.3 بينش عميق سياسي، شجاعت، تدبير، توان مديريتي بالا و يك دهه تجربه بسيار ارزشمند در سطوح بالاي مديريتي كه 8 سال رياست جمهوري در سخت ترين شرايط جنگي، از جمله آنها بود.
افزون بر همه اينها، نظر صريح و بي پرده بنيان گذار انقلاب اسلامي نسبت به صلاحيت كامل معظم له براي تصدي امر رهبري كه با شهادت تعدادي از افراد امين و مورد اعتماد امام به اثبات رسيده بود، خبرگان را در اين تصميم دلگرم تر نمود. در همان جلسه بود كه حضرت آيه الله موسوي اردبيلي، رياست قوه قضائيه، حاج سيد احمد آقا خميني؛ و نيز حجه الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني كه همگي از ياران نزديك و امين امام راحل بودند، شهادت دادند كه بارها از زبان امام جملاتي را شنيدند كه صراحت در صلاحيت حضرت آيه الله خامنه اي براي رهبري داشت.
آقاي هاشمي رفسنجاني در يكي از سخنان خود، با اشاره به نخستين جلسه اي كه براي حل مشكل قائم مقام رهبري در محضر امام برگزار شده بود و در آن جلسه سران سه قوه و حاج احمد آقا خميني؛ و آقاي مهندس ميرحسين موسوي (نخست وزير وقت) هم حضور داشتند، مي گويد:
«رهبري آيه الله خامنه اي را اولين بار امام مطرح فرمودند، در حالي كه هيچ كدام از ما اساساً تصوري از اين موضوع نداشتيم. »14
ايشان همچنين اضافه مي كند:
مسأله دوم ما اين بود كه كسي را ]براي رهبري بعد از امام[ نداشتيم. يكي از بحث ها، همان جا همين بود كه در آن جلسه ما گفتيم كه خوب چه كسي؟ ما كه آقايان را مي شناسيم، ما كه علمأ را مي شناسيم، ما كه همكارانمان را مي شناسيم، چنين چيزي نمي شود. در آن جلسه بود كه ايشان (امام خميني ره) فرمودند: «همين آقاي خامنه اي» به هر حال اولين بار امام فرمودند، ما اصلاً چنين تصوري نداشتيم، براي ما كه غيرمنتظره بود و براي شخص رهبري هم اصلاً شوك آور بود. »15
همچنين، مرحوم حجه الاسلام والمسلمين حاج احمد آقا خميني؛ يار و امين امام راحل (ره)، در حضور خبرگان ملت فرمود: وقتي حضرت آيه الله خامنه اي در سفر به كره شمالي بودند، امام گزارش هاي آن سفر را از تلويزيون مي ديدند، آن منظره ديدار از كره، استقبال مردم يا سخنراني ها و مذاكرات ايشان در آن سفر خيلي برايشان جالب بود و فرموده بودند: «الحق كه ايشان شايستگي رهبري را دارند. »16 او همچنين در يكي از سخنان خود، خطاب به مقام معظم رهبري فرمودند:
«حضرت امام بارها از جناب عالي به عنوان مجتهدي مسلم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند. »17
خانم زهرا مصطفوي، صبيّه حضرت امام خميني نيز مي گويد:
«من مدت ها قبل از بركناري قائم مقام رهبري، شخصاً از محضر امام درباره رهبري پرسيدم و ايشان از آيه الله خامنه اي نام بردند و پرسيدم كه آيا شرايط مرجعيت و اعلميت در رهبري لازم نيست و ايشان نفي كردند و از مراتب علمي ايشان پرسيدم و صريحاً فرمودند كه «ايشان اجتهادي را كه براي ولي فقيه لازم است، دارد. »18
پس از انتخاب حضرت آيه الله خامنه اي به رهبري امت اسلامي، استقبال بي نظيري از سوي شخصيت ها، علماي مذهبي و سياسي و نيز تشكل ها و احزاب صورت گرفت. صداي زنگ كاروان هايي كه از دور و نزديك خود را به جماران مي رساندند تا با جانشين آن يار سفركرده بيعت نمايند، تا ماه ها پس از رحلت امام (ره) همچنان به گوش مي رسيد. پيام هاي تبريك مراجع عظام و شخصيت هاي طراز اوّل علمي و سياسي و نيز احزاب و گروه ها يادآور صحنه هاي پرشور و هيجاني بود كه در غدير، نقشي ماندگار از خاطره ها بر جاي گذاشت.
ـــــــــــــــــــ

ـ.1 ايران روح يك جهان بدون روح، ميشل فوكو.
.2 انقلاب اسلامي و مواضع استكبار جهاني، م افتخارزاده، ص .168
.3 سوره صف، آيه .8 «كافران مي خواهند تا نور خدا را به گفتار باطل و طعن و مسخره خاموش كنند. »
.4 رابرت كالتون، دانشمند كانادايي: «از نظر من كه يك غربي و فرد غيرمسلمان هستم، اين معجزه است كه يك انقلاب مكتبي و الهي بتواند در جهان امروز اين طور تحقق پيدا كرده و در جهت استقرار عدالت به پيش برود. اين انقلاب بدون شك از جانب خداوند حمايت مي شود» (روزنامه كيهان، 14 دي 1360).
.5 مقام معظم رهبري، 18 خرداد .68
.6 هاشمي رفسنجاني، خطبه هاي نماز جمعه، 7 آذر .76
.7 «شب تاريك و بيم موج و گردابي چنين حائل
كجا دانند حال ما سبكباران ساحل ها»
ديوان حافظ.
.8 سوره صف، آيه 8، «و البته خداوند نور خود را تمام و محفوظ خواهد داشت، اگر چه كافران خوش نداشته باشند. »
.9 در اصل 107 قانون اساسي مصوب سال 1358 تصريح شده بود:
«هرگاه يكي از فقهاي واجد شرايط مذكور در اصل پنجم اين قانون از طرف اكثريت قاطع مردم به مرجعيت و رهبري شناخته و پذيرفته شده باشد، همانگونه كه در مورد مرجع عاليقدر تقليد و رهبر انقلاب، آيت الله العظمي امام خميني چنين شده است، اين رهبر، ولايت امر و همه مسؤوليت هاي ناشي از آن را بر عهده دارد. در غير اين صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه كساني كه صلاحيت مرجعيت و رهبري دارند بررسي و مشورت مي كنند. هرگاه يك مرجع را داراي برجستگي خاص براي رهبري بيابند او را به عنوان رهبر مردم معرفي مي نمايند، وگرنه سه يا پنج مرجع واجد شرايط رهبري را بعنوان اعضاي شوراي رهبري تعيين و به مردم معرفي مي كنند. »
.10 امام خميني، 9 اردي بهشت .1368
.11 آيه الله اميني، خطبه هاي نماز جمعه قم، 14 آذر .76
.12 مقام معظم رهبري ، 12 / 4 / 68 در جمع ائمه جمعه سراسر كشور به اتفاق مجلس خبرگان رهبري.
13مقام معظم رهبري، 23 آذر 1373، در ديدار عمومي به مناسبت روز ولادت با سعادت حضرت امام جواد (ع).
14 آقاي هاشمي رفسنجاني، خطبه هاي نماز جمعه تهران، 7 آذر .1376
15 همان.
16 مجله ارزش ها (منتظري از اوج تا فرود)، بهمن 1376، ص .95
17 روزنامه رسالت، 16 خرداد .68
18 مجله ارزش ها (منتظري از اوج تا فرود)، بهمن 76، ص .80

http://www.kayhannews.ir/850601/8.htm


یار قرآنی عزیز معذرت که مطالب مفصل شد
چون برای رو کم کنی خواسته بودید ترجیح دادم تمام و کمال مطالب باشه و از گزیده گویی اجتناب کردم امیدوارم مورد قبول باشه

[تصویر:  che-gvara.png]
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا