ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
برخورد با دشمن در خواستگاري و ازدواج
۲ تير ۱۳۹۱, ۱۰:۰۶ صبح
ارسال: #1
برخورد با دشمن در خواستگاري و ازدواج
روزي معاويه نامه اي براي مروان استاندار خود در مدينه به اين مضمون نوشت: اي مروان! از تو مي خواهم که امّکلثوم دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را براي فرزندم، يزيد خواستگاري نمائي؛ و عقد و ازدواج آن دو نفر را جاري گرداني.
هنگامي که نامه معاويه به دست والي مدينه رسيد، حرکت کرد و نزد عبداللّه آمد و او را از محتواي پيام معاويه آگاه نمود.
عبداللّه بعد از شنيدن سخنان مروان در پاسخ چنين اظهار داشت: اختيار دخترم، امّکلثوم به دست حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام است؛ چون او سيّد ما و دائي دخترم مي باشد.
وقتي موضوع را براي امام حسين عليه السّلام تعريف کردند، فرمود: استخاره مي کنم تا خداوند آنچه را که صلاح آل محمّد عليهم السّلام و صلاح دين و دنياي دختر باشد بيان نمايد.
و پس از آن که عدّه اي از مردم در مسجدالنّبيّ صلّي اللّه عليه و آله اجتماع کردند، مروان استاندار مدينه نيز در جمع آن ها حاضر شد و در کنار امام حسين عليه السّلام نشست و اظهار داشت:
معاويه به من دستور داده است تا امّکلثوم، دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را به عقد و ازدواج پسرش يزيد درآورم؛ و مهريه او را هر چه پدرش بگويد مي پردازم و بين دو طايفه صلح و دوستي برقرار کنم، همچنين تمام بدهي هاي آن ها را هر چه باشد پرداخت نمايم.
بعد از آن افزود: عدّه اي در اين ماجرا ناراحت هستند و غبطه مي خورند؛ ولي من تعجّب مي کنم با اين که يزيد دامادي بي همتا است، چطور از او مهريه گرفته مي شود.
در همين لحظه، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام لب به سخن گشود و فرمود: حمد و ستايش مي کنم خداوندي را، که ما را از بين بندگانش برگزيد و فضيلت و برتري بخشيده است.
و سپس ضمن بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسالت عليهم السّلام خطاب به مروان کرد و افزود: اي مروان! نسبت به اين مهريّه اي که گفتي هر چه پدر دختر بگويد خواهي پرداخت، بدان که اگر بخواهيم مهريّه مطالبه کنيم، هرگز از سنّت رسول خدا تجاوز نمي کنيم و همان مبلغ چهارصد و هشتاد درهم را مهريّه قرار مي دهيم.
و امّا اين که إظهار داشتي: مي خواهيد بين دو طايفه صلح و آشتي برقرار شود، آگاه باش که ما طايفه بني هاشم طبق احکام الهي با شما دشمن و مخالف هستيم و به جهت متاع دنيا با شما سازش ‍ نمي کنيم.
و تمام گفتار مروان را يکي پس از ديگري مطرح و ردّ نمود، و آن گاه فرمود: آن هايي که نادان و بي خرد باشند با ما حسود و مخالف خواهند بود و آن هايي که اهل درک و شعور و معرفت باشند، با شما ستمگران، مخالف و دشمن هستند.
و در پايان فرمايشاتش اظهار نمود: تمام شما حُضّار شاهد باشيد، که من - حسين بن عليّ - امّکلثوم دختر عبداللّه بن جعفر را به ازدواج پسر عمويش قاسم بن محمد درآوردم.
و مهريّه او را مقدار چهارصد و هشتاد درهم قرار داديم، و نيز نخلستان خود را به ايشان بخشيدم که بتوانند با درآمد آن إمرار معاش نمايند.
در اين هنگام چهره مروان دگرگون شد و با حالت خشم گفت: شما بني هاشم کينه توز هستيد و مي خواهيد دشمني و کينه ها تداوم يابد.
امام حسين عليه السّلام در پاسخ فرمود: آيا فراموش کرده ايد که وقتي برادرم امام حسن مجتبي عليه السّلام، عايشه دختر عثمان را خواستگاري نمود، شما چه کرديد؟
و او را به ازدواج عبداللّه، فرزند زبير در آورديد؛ و آيا فراموش کرده ايد که شما به همراه عايشه و ديگران با جنازه برادرم - حضرت مجتبي عليه السّلام - چه کرديد؟!
حال قضاوت کنيد که آيا ما اهل بيت رسالت عداوت و کينه داريم يا شما کينه توز و سنگ دل هستيد.[1] .

پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط elham_j ، hamed ، zeinab ، mass night wolf ، بنده منتظر ، هُدهُد صبا
۲۰ شهريور ۱۳۹۱, ۰۹:۳۷ صبح
ارسال: #2
RE: برخورد با دشمن در خواستگاري و ازدواج
سلام
خیلی عالی بود خدااجرتون بدهد

یامهدی منتظریم
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا