ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات: 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
۲۶ شهريور ۱۳۸۸, ۰۱:۵۴ عصر
ارسال: #1
دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
سلام لطفا هرکی اطلاع دقیقی داره راهنمایی کنه در مورد اینکه دین اسلام برا یک مسلمان زاده انتخابیه یا اجباری
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۱۴ آذر ۱۳۸۸, ۰۲:۵۳ صبح
ارسال: #11
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
فرض کنیم دین یک حق و دین دو باطل است حال اگر انسانی که از کودکی تا زمان مرگش دین ناحق را داشته کمتر از کسی سرزنش می شود که در کودکی دین حق را داشته و با تحقیق ناجور به دین ناحق رفته.
ولی این باعث نمی شه دست از تحقیق بکشیم.
این نکته فقط باعث می شه که انسان تا به یقین نرسیده در دین قبلی خود بماند و مثلا اگر مسلمان است نماز خود را بخواند و روزه اش را بگیرد .
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۸ دي ۱۳۸۸, ۱۱:۵۲ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ دي ۱۳۸۸ ۱۱:۵۵ عصر، توسط saeid1347.)
ارسال: #12
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
با سلام خدمت همه یاران قرآنی ،هیچ دلیلی برای اینکه دین اسلام اجباری باشد پیدا نکردم و مطمئن هستم که پیدا هم نخواهم کرد چون خداوند قوه انتخاب بوسیله عقل و فکر را به انسان داد تا خودش تصمیم بگیرد وگرنه همه باید مسلمان می شدند اما آنچه که مسلم است راه حق از باطل را خدا برای کسانی که از فکر و عقل بهره میگیرند روشن ساخته است . حال کسی که در جامعه ای جدا از جامعه اسلامی بزرگ شده و اصلا از اسلام چیزی نشنیده و ندیده فکر می کنم شامل آیه شریفه لا نکلف الله الا وسعها می شود یعنی خداوند به اندازه دانایی ها و توانائی های هر کسی سوال می کند ، قطعا کسی که در جامعه اسلامی و در کنار این همه وسایل تبلیغ در جهت اسلام بزرگ شده مسوولیت بیشتری نسبت به کسی که دور بوده و از اسلام کمترین خبری نداشته و امکان خبر یافتن هم نداشته دارد.
التماس دعا
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا
۱۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۶:۴۱ عصر
ارسال: #13
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
شرمنده اینکه دین اسلام اجباری برا انتخاب شدن نیست برای کسی که دینی ندارد مسلم است و جای تردیدی نیست احتمالا سئوال در مورد اجباری بودن برای کسی است که مسلمان زاده است و والدین وی مسلمان میباشند برای این شخص چطور اجباری میباشد یا اینکه امکان تغییر دین خود را دارد
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۴ بهمن ۱۳۸۸, ۰۴:۱۹ عصر
ارسال: #14
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
من دیروز فیلم کتاب قانون رو دیدم و توی این فیلم به واقعیتی اشاره کرده بود که برام جالب بود.
اکثر مردم ما با اصل دین اسلام آشنا نیستند و بخاطر همین موضوع این همه گناه و فساد توی جامعه وجود داره و کسیکه تازه مسلمان شده واقعا به تمام احکام دین با توجه کامل عمل می کنه، یکی از دلایل این امر هم همون مسلمان زادگی و بی توجهی خانواده ها به آموزش مسائل دینی به فرزندانشون و فرهنگ سازی ضعیف در مدارس است.
این مسائل باعث می شود تا بعضی فکر کنند که دین اسلام اجباری است. این حرف این نکته را می رساند که هنوز به کامل بودن دین اسلام اعتقاد ندارند.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۵ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۳۲ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۵ اسفند ۱۳۸۸ ۰۱:۳۴ صبح، توسط alizamani.)
ارسال: #15
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
«لا إِكراهَ فِي الدّين » يعني چه؟
پاسخ:
اگر معنای این بخش از آیه‌ی مبارکه این بود که در دین هیچ اجباری نیست و مردم آزاد و مجازند که هر اعتقادی داشته باشند و هر کاری دلشان می‌خواهد انجام دهند، دیگر خداوند متعال نه تنها پیامبر، کتاب و احکامی ارسال و انزال نمی‌نمود، بلکه بهشت و جهنمی نیز نمی‌آفرید و آن وقت تازه این سؤال مطرح می‌شد که اصلاً نتیجه‌ی این آفرینش و سفر به دنیا و گذر از آن چیست؟ پس چه فرقی بین عالم و جاهل، مؤمن و کافر، ظالم و مظلوم و ... وجود دارد و مگر خداوند حکیم انسان را بیهوده آفریده و یله رها کرده است و مگر عادل نیست [العیاذ بالله]. وانگهی مگر می‌شود که انسان در باور یا انجام عملی آزاد و مجاز باشد، اما در نهایت محاکمه گردد که چرا چنین کردی و چرا چنان نکردی؟ پس با رجوع به «عقل» و هم چنین آیات قرآن کریم و احکام و بشارت‌ها و انذارها و احکام و حدودی که باید در دنیا اجرا شود و جزا و عقابی که در آخرت داده می‌شود، معلوم می‌گردد که منظور از آیه، اعطای چنین آزادی و مجوز ارتکاب به هر عملی نیست. باید دقت شود که اگر چه آیه مبارکه به «اجباری در دین نیست ترجمه می‌شود) و این معنا صحیح هم هست، اما هر دو واژه‌ی «اکراه» و «اجبار» عربی است. پس اگر اراده‌ی خداوند بر این تعلق می‌گرفت که در گرایش به دین و انجام اوامر الهی هیچ اجباری نباشد، می‌فرمود: «لا اجبار فی‌الدین»! ولی فرمود: «لا اکراه فی‌الدین» یعنی اکراهی در دین وجود ندارد. و معنای اکراه بسیار وسیع‌تر از اجبار است. هر چند که «اجبار» را نیز حمل می‌کند. واژه‌ي «اكراه» يعني چيزي كه نزد انسان ناخوشایند باشد و شاید از آن جهت در مورد اجبار نیز به کار می‌رود که انسان از «اجبار» و کار اجباری که قبولش ندارد، خوشش نمی‌آید. پس، از این بخش آیه‌ی مبارکه قبل از آن که معنای اجبار را اخذ کنیم، می‌فهمیم که در دین خدا هیچ مطلب یا دستوری که فطرت و عقل انسان آن را نپسندد و نسبت به آن اکراه داشته باشد، وجود ندارد و به همین دلیل هم «دین» اجباری نیست.

اما در خصوص حمل واژه به معنای «اجبار» نیز باید دقت شود که فرمود: «اجباری در دین نیست». چرا که دین یک مسئله‌ی اعتقادی و قلبی است و هیچ انسانی نمی‌تواند با جبر و زور اعتقادی را بر دیگری القاء نماید. لذا دین اجباری نفی می‌شود. چنین دینی نه واقعاً دین است و نه مقبول می‌افتد. و اگر دقت شود در اسلام [تشیع] قید شده است که «اصول دین» تحقیقی است و تقلید در اصول جایز نیست. یعنی انسان باید با عقل و قلب بدان برسد نه با تقلید از دیگران. و این مهم یکی از معانی روشن «در دین اجباری نیست» می‌باشد. مرحوم علامه‌ طباطبایی در ذیل این آیه می‌فرماید: «در جمله:" لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ"، دين اجبارى نفى شده است، چون دين عبارت است از يك سلسله معارف علمى كه معارفى عملى به دنبال دارد، و جامع همه آن معارف، يك كلمه است و آن عبارت است از" اعتقادات"، و اعتقاد و ايمان هم از امور قلبى است كه اكراه‏ و اجبار در آن راه ندارد، چون كاربرد اكراه تنها در اعمال ظاهرى است، كه عبارت است از حركاتى مادى و بدنى (مكانيكى)، و اما اعتقاد قلبى براى خود، علل و اسباب ديگرى از سنخ خود اعتقاد و ادراك دارد و محال است كه مثلاً جهل، علم را نتيجه دهد، و يا مقدمات غير علمى، تصديقى علمى را بزايد.» المیزان (ترجمه)، جلد 2، ص 523)

نکته‌ی مهم دیگری که برای فهم بهتر منظور آیه‌ی کریمه باید بدان دقت نمود، ترفند دشمنان در نیمه خواندن آیه و حکم به آن است(؟!) در صورتی که این آیه ادامه‌ای دارد که هم علت اجباری نبودن دین را توضیح می‌دهد و هم نتیجه‌ی اعتقاد و عمل به دین مؤمنان را که عکس‌اش برای کفار ثابت است بیان می‌نماید. آیه چنین است: لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ (البقره - 256) در دين هيچ اجبارى نيست. (چرا که راه) هدايت از گمراهى مشخص شده است. پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشته استوارى چنگ زده كه هیچ‌گاه گسسته نگردد. خدا شنوا و داناست‏. و در آیه‌ی بعد نیز نتیجه‌ی عدم ایمان و عمل به دین را که خلود در جهنم و عذاب آتش قید می‌نماید: اللَّهُ وَلىِ‏ُّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلىَ النُّورِ وَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلىَ الظُّلُمَاتِ أُوْلَئكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ(البقره - 257) خدا ولیّ مؤمنان است. ايشان را از تاريكي‌ها به روشنى مى‏برد. و آنان كه كافر شده‏اند، طاغوت ولیّ آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكي‌ها مى‏كشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود. پس، یک معنای «در دین اجباری نیست» همین است که خداوند متعال: انسان را (مانند ملائك يا حيوانات يا ساير موجودات) مجبور نيافريده است و به رغم این که اعتقاد به خداوند و انجام دستورات دینی را بر او واجب ساخته‌، او را مجبور و بی‌اختیار نیافریده است، بلکه با اعطای عقل و اختیار، او را اشرف قرار داده و سپس با ارسال انبیاء راه را نیز براي او روشن نموده و عواقب هر راهی را نیز با صراحت و روشنی بیان نموده است. پس بديهي است كه انسان عاقل و سالم، راه رشد را بر گمراهي ترجيح مي‌دهد و بر مي‌گزيند و اگر چنین ننمود، مجازات و عذاب دنیوی و اخروی حق اوست. نه این که مجاز است هر راهی خواست برود و هر کاری خواست انجام دهد. حال که دانستیم «اجبار» فقط بر بدن و اعمال فیزیکی ممکن است نه بر باورهای قلبی و اعتقادی، ممکن است این سؤال پیش آید که پس چرا نظام اسلامی ما را در اموری مجبور می‌کند و در صورت نافرمانی عقاب هم می‌شویم، در صورتی که ما باوری نداریم و اگر کاری را هم انجام دهیم، از روی اجبار است. باید دقت شود که «مجبور نیستید» به معنای «مجاز هستید» نمی‌باشد و عقاب دنیوی و اخروی نیز برای همین منظور وضع شده است. به عنوان مثال: «مجبور نیستی نماز بخوانی یا روزه بگیری» یعنی به تو اختیار اطاعت یا تخلف داده‌ام، نه این که مجازی دلت خواست بخوان و دلت خواست نخوان! مضافاً بر این که اسلام اجازه نمی‌دهد به بهانه‌ی آزادی، حقوق دیگران پایمال گردیده و اقشار متفاوت مورد ظلم واقع شوند. لذا هر کسی آزاد است که در خلوت خود گناه کند و راه جهنم را بپیماید. اما اگر گناه و فساد خود را علنی و فرافکنی کرد و حقوق و امنیت دیگران را به مخاطره انداخت، معلوم است که جلوی او را می‌گیرند و مجازاتش هم می‌کنند.

دقت شود که طرح اين گونه شبهات براي بي‌رنگ كردن دينداري مسلمانان و در نهايت دعوت و آلوده نمودن آنها به گناه است. و گرنه همين بشر، حتي در مقابل قوانيني كه خودش وضع مي‌كند (چه صحيح باشد و چه غلط) اجبار و ضمانت اجرايي در نظر مي‌گيرد و سر پيچي از آنها را مستوجب پرداخت جريمه، تحمل زندان، حبس ابد و حتی اعدام مي‌داند، اما نوبت به اطاعت اوامر الهي كه مي‌رسد، مدعي مي‌شود كه خدا خود فرموده: در دين اجباري نيست(؟!) تأمل در این نکته لازم است كه «اجبار» در مقابل «اختيار» است. پس تا وقتي انسان اختيار دارد كه گناه نكند يا بكند، جبري بر او تحميل نگرديده است و انسان (عاقل و سالم) تا وقتي زنده است داراي اختيار است و می‌تواند گناه بکند و یا نکند – نه این که مجاز است. البته ممكن است كه رعايت برخي از قوانين فردی یا اجتماعي (مانند همه قوانین فردی و اجتماعی موجود در جهان) تا حدّي محدود بر او (اصطلاحاً) اجبار گردد تا موظف و مجبور شود حقوق دیگران را ضایع ننماید، ولي اين اجبار دليل بر سلب اختيار ذاتی او نيست و می‌تواند مرتکب جرم شود.

چنان چه بر اساس قانون هیچ کس حق قاچاق مواد مخدر را ندارد و اگر كشف شود محاكمه و مجازات مي‌شود، اما بسياري به آن مرتكب مي‌گردند، چون اختیار دارند. پس اگر گفته شد: «در خودداری از قاچاق مواد مخدر اجباری نیست، اما اگر کسی مرتکب این جرم شد اعدام می‌شود»، آیا کسی می‌گوید که ما آزاد و مجازیم تا قاچاق کنیم؟! در نتیجه، (به غير از خداوند متعال) كسي نمي‌تواند انسان را به بندگي خدا و عبادت مجبور كند، هم چنان كه كسي نمي‌تواند انسان را به كفر يا شرك مجبور نمايد و خداوندی که به این امر قادر است نيز انسان را تا وقتي زنده است مجبور ننموده است، ولی انسان باید عاقلانه عمل کند و اگر مرتکب خطا شد، حتماً مجازات می‌شود و برای این که نه تنها به مجازات محکوم نگردد، بلکه در نعمت دائمی زندگی کند، باید اوامر الهی را اطاعت نماید. و هم چنین اگر حقوق و امنیت دیگران را به مخاطره اندازد، او را با ارشاد و سپس مجازات مجبور می‌کنند تا رعایت کند.
این متن ادامه دارد
برای مطالعه آن به انجمن پاسخ به شبهات قرانی مراجعه نمائید

التماس دعا
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مصباح ، هُدهُد صبا
۴ فروردين ۱۳۸۹, ۰۵:۰۶ عصر
ارسال: #16
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
سلام دوستان عزیز به نظر من دین اسلام دینی انتخابی است.Angel

Angel[size=small] به امید روزی که توی تقو یم ها بنویسند تعطیل به مناسبت ظهور امام زمان
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۱۳ فروردين ۱۳۸۹, ۱۲:۲۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ تير ۱۳۸۹ ۰۲:۲۱ عصر، توسط zeinab.)
ارسال: #17
Rainbow RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
سلام،پاسخ زیر،پاسخی است ازدفتر آیت الله مکارم شیرازی:
دین اسلام،دینی انتخابی است و در آن هیچ اجباری نیست حتی برای یک مسلمان زاده واگر یک مسلمان زاده دینی به جز دین اسلام را انتخاب کند تنها می تواند برای دین خود تبلیغ نماید در اینصورت ما کاری با وی نداریم.

یاد شهدایمان بخیر!

من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟

[تصویر:  sisOJG_400.jpg]
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۳۱ فروردين ۱۳۸۹, ۰۲:۰۱ عصر
ارسال: #18
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
با سلام
یکی از آیات معروف قرآن آیه ای معروف به آیه الکرسیه که شامل سه آیه از سوره بقره میباشه ... در ابتدای یکی از این آیات خداوند جواب این سوال رو میده " لا اکراه فی الدین ... " یعنی اجباری در دین نیست ، اما آیا منظور آیه اینه که فرقی نداره مسلمان باشی یا نه ؟ به نظر میاد که نه اینچنین نیست چون در جاهای دیگه آورده شده " ان الدین عند الله الاسلام " یعنی تنها دین نزد خدا اسلام هست و مابقی را باید کنار گذاشت ، وقتی که اسلام وارد می شود ؛ اما در جاهای دیگه خداوند تمام انبیا را تصدیق می کنه و دین اونها رو رد نمی کنه (البته دینی که منحرف نشده باشه)ولی بعد بیان میداره که این ادیان دچار انحراف و تحرف شده اند و دین کامل اسلام است که همه اصول دیگر ادیان تحریف نشده رو دربر میگیره ... پس عقل حکم می کنه به سراغ دین کامل بریم ... نه دینی که فقط یک روز در هفته خدا رو عبادت می کنه یا دینی که بهشت توش خرید و فروش میشه و نه دینی که خدا رو سه تا میدونه و ...
اما باید توجه داشت که اگه خدا گفته در دین ، اجباری نیست شاید منظورش این بوده که اولا در انتخاب دین ، مختاریم ولی اگه با ادله حق رو یافتیم و پذیرفتیم و وارد این دژ شدیم دیگه باید از قوانین این دژ پیروی کنیم ...
ثانیا هرگز امکان نداره دو راه در طریقت و نتیجه یکسان باشند ... آره خدا گفته مختارید دین داشته باشید یا نداشته باشید اما در ادامه گفته که نتیجه راه دین نداشتن سقوط و عذابه و نتیجه راه دیندار خوب بودن ، سعادت و کمال و زندگی جاودانه غرق در نعمت های فراوانه ... حالا خودتون مختارید که راه مطمئن رو انتخاب کنید یا راه بیراهه رو ... ولی یادتون نره هرکی خربزه می خوره پای لرزشم میشینه ...
راستی درباره اون مرتدی که یکی اشاره کرد ، اولا که این مربوط به کسی میشه که با دلیل و برهان به حق رسیده ولی بعدها اون حق رو تکذیب می کنه ... که خداوند تمام عذابها رو برای کسایی قرار داده که اینچنین هستن و از سر آگاهی خلاف می کنن ثانیا حکم اعدام یک مرتد الکی نیست و شرایط خاصی داره که باید تمام اونها صورت بگیره ... مثلا یه شرطش اینه که شخص به مقدسات اسلام اهانت کنه و علنن به مبارزه با اسلام برخیزه درست مثل سلمان رشدی که کتاب آیات شیطانی رو نوشت و به مقدسات توهین کرد و همه اسلام رو زیر سوال برد ...
موفق باشید
التماس دعا
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط کبوتر حرم ، مشکات ، zeinab ، هُدهُد صبا
۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۷:۰۷ عصر
ارسال: #19
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
سلام
درسته دین اختیاریه اما یک نکته دیگر وجود دارد که هر کسی در هر جایی زندگی می کند باید به قوانین آن جا احترام بگذارد.
مثلا اگر خانم مسلمان زاده با تحقیق خود دینی دیگر را انتخاب کرد حق ندارد که حجاب خود را در ایران رعایت نکند. زیرا این جزو قوانین ماست. و اجرای قانون برای همه ضروری است چه به عنوان عقیده داشته باشیم یا نداشته باشیم.
ممنون
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، zeinab ، هُدهُد صبا
۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۵۱ عصر
ارسال: #20
RE: دین اسلام اجباریه یا انتخابی ؟
دین اسلام ، دین تحقیقی ، عقلانی و کاملا آزاد اندیش است و بسیار دعوت کننده به تعقل و تدبر است که این مطلب از لسان اساسی ترین و محکم ترین منبع ان که قران کریم است بشدت مشهود است شما عزیزان وقتی قران را مطالعه می نمایید مکررمی بینید توصیه به تدبر و تعقل می کند و از کسانی که پیرو کورکورانه پدران و گذشتگان خود بوده اند بیزاری جسته وانها را ذم میکند و همچین کسانی را که درباره خود ، جهان اطراف و خداوند متعال ، گذشته ، اینده و سرنوشت خود تعقل نمی کنند بشدت توبیخ میکند.
برای نمونه ما چند آیه رابرای شما بزرگواران ذکر میکنم که نمی از یمی است و انشا الله دوستان بزرگوار با مطالعه قران و خصوصا دقت در ترجمه و مفاهیم ان و توجه به بحث خودشان بهتر این مطلب را درک خواهند کرد.
شما در قران بسیار مشاهده میکنید در انتهای آیات کریمه که متناسب با متن ایه است جملاتی آمده است مانند :
افلا تعقلون( آیا پس تعقل نمیکنید؟)،ان کنتم تعقلون(اکر فکر میکردید)،فهم لایعقلون(پس انها تعقل نمیکنند)،ذالک لآیات لقوم یعقلون(اینها حتماآیاتی هستند برای قومی که تعقل میکنند)،لعلکم تعقلون(شایدکه تعقل کنید)
افلا یتدبرون( آیا پس تدبر نمیکنید؟)،لعلهم یتفکرون(شاید که انها تفکر کنند)، لقوم یتفکرون( برای کسانی که تفکر میکنند)
و.... که بسیاردیگری یا مشابه این الفاظ یا با کمی تغییر موجود است وقتی در همین چند جمله دقت میکنیم میبینیم که چقدر خداوند متعال انسان را دعوت به تعقل ، تدبر و تفکر نموده است و ایات خود را برای انها دانسته و غیر انها رانکوهش و دعوت به تعقل وتفکر و.. نموده است
حال برای مشاهده دعوت خداوند به این سه امر وخواست او برای اندیشیدن در موضوعات مختلف چند نمونه دیگر از آیات الهی را ذکر می کنیم تا دوستان ببینند که یکی از خواسته های اساسی خداوند از انسان در دین اسلام دعوت به این سه امر(تفکر،تعقل،تدبر) است
در مورد جهان اطراف و طبیعت :
1- النحل : 12 وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون
و شب و روز و خورشيد و ماه را براى شما رام گردانيد، و ستارگان به فرمان او مسخّر شده‏اند. مسلماً در اين [امور] براى مردمى كه تعقل مى‏كنند نشانه‏هاست. (12)
2- الرعد : 4 وَ فِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجاوِراتٌ وَ جَنَّاتٌ مِنْ أَعْنابٍ وَ زَرْعٌ وَ نَخيلٌ صِنْوانٌ وَ غَيْرُ صِنْوانٍ يُسْقى‏ بِماءٍ واحِدٍ وَ نُفَضِّلُ بَعْضَها عَلى‏ بَعْضٍ فِي الْأُكُلِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ
و در زمين قطعاتى است كنار هم، و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما، چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه، كه با يك آب سيراب مى‏گردند، و [با اين همه‏] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت‏] بر برخى ديگر برترى مى‏دهيم. بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقّل مى‏كنند دلايل [روشنى‏] است. (4)
3- النحل : 69 ثُمَّ كُلي‏ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكي‏ سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فيهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ في‏ ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
{و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غريزى‏] كرد كه از پاره‏اى كوه‏ها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفته‏سازى‏] مى‏كنند، خانه‏هايى براى خود درست كن، (68)}
سپس از همه ميوه‏ها بخور، و راههاى پروردگارت را فرمانبردارانه، بپوى. [آن گاه‏] از درون [شكم‏] آن، شهدى كه به رنگهاى گوناگون است بيرون مى‏آيد. در آن، براى مردم درمانى است. راستى در اين [زندگى زنبوران‏] براى مردمى كه تفكر مى‏كنند نشانه [قدرت الهى‏] است. (69)
در همین چند نمونه از آیات فراوانی که موجود است خداوند متعال چگونه با ذکر بعضی ازاجزای طبیعت و مخلوقات خویش و همچنین بعضی خصوصیات به ظاهر عادی یا مخصوص انها انسان را دعوت به تفکر درانها می نماید و میفرماید که در انها نشانه هایی است که البته مخصوص متعقلان و اندیشمندان است و به این شکل انسان را دعوت به تفکر و تعقل در جهان اطراف خویش می نماید
پیرامون مسائل دینی و خود آیات قرآن :
1- النحل : 44 بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
[زيرا آنان را] با دلايل آشكار و نوشته‏ها [فرستاديم‏]، و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى، و اميد كه آنان بينديشند. (44)
2- الحشر : 21 لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى‏ جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
اگر اين قرآن را بر كوهى فرومى‏فرستاديم، يقيناً آن [كوه‏] را از بيم خدا فروتن [و] از هم پاشيده مى‏ديدى. و اين مَثَلها را براى مردم مى‏زنيم، باشد كه آنان بينديشند. (21)
3- البقرة : 242 كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
بدين گونه، خداوند آيات خود را براى شما بيان مى‏كند، باشد كه بينديشيد. (242)
4- الأنعام : 151 قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ إِيَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتي‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
بگو: «بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده براى شما بخوانم: چيزى را با او شريك قرار مدهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد ما شما و آنان را روزى مى‏رسانيم و به كارهاى زشت- چه علنى آن و چه پوشيده [اش‏]- نزديك مشويد و نَفْسى را كه خدا حرام گردانيده، جز بحق مكشيد. اينهاست كه [خدا] شما را به [انجام دادن‏] آن سفارش كرده است، باشد كه بينديشد. (151)
5- يوسف : 2 إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ
ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم، باشد كه بينديشيد. (2)
يوسف : 109 وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلاَّ رِجالاً نُوحي‏ إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏ أَ فَلَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذينَ اتَّقَوْا أَ فَلا تَعْقِلُونَ
و پيش از تو [نيز] جز مردانى از اهل شهرها را- كه به آنان وحى مى‏كرديم- نفرستاديم. آيا در زمين نگرديده‏اند تا فرجام كسانى را كه پيش از آنان بوده‏اند بنگرند؟ و قطعاً سراى آخرت براى كسانى كه پرهيزگارى كرده‏اند بهتر است. آيا نمى‏انديشيد؟ (109)
خوب دوستان یزرگوار این چند نمونه آیات را هم مشاهده کردید، توجه کردید که چقدر خداوند متعال در آنها تاکید به تعقل ، تدبر، تفکردر خود قران و ایات و دستوراتش صادر نموده است
شما انشاءالله این بار که قران را میخوانید دقت کنید خواهید دید که سراسر قرآن دعوت به اندیشه و فکر و تعقل و ذم بی فکری و بی عقلی است در این مورد هم چند آیه کریمه را به عنوان نمونه می اوریم تا ببینید خدا چگونه متفکران را تایید و افراد بی اندیشه را ذم می نماید، توجه کنید:
1- آل‏عمران : 191 الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ
همانان كه خدا را [در همه احوال‏] ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده ياد مى‏كنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مى‏انديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‏اى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار. (191)( درباره انسانهای درستکار و متقی است)
2- الأنبياء : 67 أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
اف بر شما و بر آنچه غير از خدا مى‏پرستيد. مگر نمى‏انديشيد؟» (67)
3- يس : 62 وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقّل نمى‏كرديد؟ (62)
4- الأنفال : 22 إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذينَ لا يَعْقِلُونَ
قطعاً بدترين جنبندگان نزد خدا كران و لالانى‏اند كه نمى‏انديشند. (22)
5- البقرة : 170 وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد» مى‏گويند: «نه، بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته‏ايم، پيروى مى‏كنيم.» آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى‏كرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند [باز هم در خور پيروى هستند]؟ (170)
6- الفرقان : 44 أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلاً
يا گمان دارى كه بيشترشان مى‏شنوند يا مى‏انديشند؟ آنان جز مانند ستوران نيستند، بلكه گمراه‏ترند. (44)
خوب دوستان مشاهده کردید که خدا چقدر کسانی را که تعقل نمیکنند پست میداند و حتی انها را بدترین جنبندگان و از حیوانات پست تر می شمارد وبه شدت بر کسانی که تقلید کورکورانه ازپدران و گذشتگان خود میکنند می تازدو بربعضی اف میکند، وای به حال کسی که خدا براو اف ( لعن ) کند که نگون بخت ابدی خواهد بود و از ان سو چه با حلاوت از بندگانی که در خلقت آسمانها و زمین تفکر میکنند و در شب زنده داری های خود نیز به تعقل در مخلوقات و صتع الهی می پردازند ذکر میکند حال عزیزان بزرگوار چگونه ممکن است که دین و مکتبی با این همه اصرار به تعقل وتفکر ونکوهش تقلید ، جمود و بی فکری در هر امری (چه مادی و طبیعی یا غیر ان و حتی مسائل دین وخود آیات واین دعوتها) انگاه امر به تقلید و پیروی از دیگران کند و یا اصلا دینی را که اینگونه بدست امده باشد بپذیرد ویا بخواهد شما بدون تحقیق و تفکر خداپرست شوید و یا به پیامبر او ایمان بیاورید ؟!نه هرگز که اینگونه نبوده است لکن خداوند متعال از روی حمکت و لطف خویش آیات و نشانه های خود را ذکر میکند و همینطور رسولان و نمایندگان خود را میفرستد تا نشانه های خدا را برای مردم بیان کنند و غبارهای شهوت و نخوت وخودخواهی را از ذهن انسانها بزدایند تا انها بتوانند بهتر تفکر کنند و عقول انها شکوفا شود واز دفینه های بدیها خارج شود نه اینکه انها را مجبور به ایمان اوردن کنند و یا بزور به انها ایمان را بقبولانند بلکه خداوند بواسطه رسولان خویش میخواهد لطف خود را با زدودن موانع تعقل صحیح و شکوفا کردن عقل و دادن فرصت به انسانها بوسیله ایات و رسولان خویش مهیا سازد تا انان که حقیقتا تعقل میکنند یا اهل تعقل هستند و تنها دچار موانع گشته اند بتوانند تعقل کنند و راه یابند و کسانی هم که اصلا اهل تعقل نیستند و مایلند در دایره حیوانات یا پست تر باشند مشخص شوند این خواست خداوند متعال و پیامبران اوست
در عین حال اگر شخصی هنوز خدا را نشناخته است و رسول او را نپذیرفته که نمی تواند به دستورات او عمل کند یا به عبارت دیگر به گفته های او ایمان اورد بر اساس اینکه مثلا او پیامبر است و یا گفته هایش ، وحی الهی است. او ابتدا وظیفه دارد با فکر و اندیشه درخود ،خلقت خود ، جهان اطراف وآینده که در پیش رو دارد و همینطور بررسی و توجه عقلی به گفته ها ة دعوتها ، انذار و تبشیر رسول خدا و تفکر وتدبر در انها با زدون زنگارهای خودخواهی و شهوت روبرو شود و ازراه اندیشه وعقل قبول کند که جهان خلقت با این همه عظمت و نظم و استواری حتما خالقی دارد و همینطور بر اساس دلائل مختلف و نشانه های پیامبر و بررسی عقلی ان به او ایمان آورد تا بتواند بقیه دستورات او را بپذیرد و همچنین در مورد آینده خود و بعد از مرگ که چه خواهد شد به تحقیق و تفکر بپردازد،
این هم خواسته خداوند متعال است وهم دعوت کرر او در آیات و لسان رسولانش ، خداوند متعال هیچگاه از انسان نخواسته که چون مثلا فلان فرد ، چنین دینی دارد و یا چون پدران ما مسلمان بودند ما هم مسلمان باشیم و هیچگاه این حجتی برای ما نزد خداوند در پذیرش دین و مکتب نخواهد بود ضمن اینکه دیدیم در آیاتی هم که برای نمونه ذکر شد خداوند متعال تقلید و پیروی کورکورانه ابا و اجدادی را چگونه نهی نمود.
پس در نهایت ما ناچاریم طبق خواست خداوند متعال و دین اسلام در پذیرش کلیات دین مثل توحید و نبوت و .. با دلیل و فکر و تحقیق عمل کنیم نه صرف ارثی بودن ویا قرار داشتن در محیط اسلام و این خواست خداوند متعال و اسلام است حال با این اوصاف آیا دین اسلام دین تقلید و جمود و اجبار است؟!
البته ذکر یک نکته خالی از لطف نیست و ان اینکه درست است ما باید درامور دین اهل تفکر وتحقیق باشیم و با عقلانیت دین را بپذیریم اما زمانی که با دلیل پذیرفتیم که خدایی هست و او فرستنده انبیاء بود و نبی مکرم اسلام هم پیامبر اوست و جهان اخرتی وجود دارد وانسان فانی نمی شود و بیهوده خلق نشده انگاه دیگرباید در بعضی موارد که از حیطه عقل بشریت خارج است و خداوند به لطف و رحمت خود واز علم بی پایان خویش برای پیمودن راه سعادت ونجات برای انسان بیان نموده تبعیت کنیم و انها را با گوش جان پذیرا باشیم نه اینکه فکر کنیم باب تفکر ان برای ما بسته است نه بلکه بعضی را عقول بشر از درک ان عاجز است زیرا که از علم بی پایان الهی برای انسان بیان شد، تا کمکی باشد در کنار عقل او برای سعادتمند شدن نه اینکه در مقابل عقل باشد بلکه چون دوبالی باشد برای پرواز انسان تا منتهای کمال، و رشد وجودی او برای رستگار و الهی شدن ،و بعضی هم نیاز به علوم بیشتر و استفاده از دیگر ایات الهی برای فهم داریم که فعلا جایز نیست اما با رشد عقلی و تزکیه نفسی میتوانیم در مورد انها نیز با تعقل و اندیشه روبرو شویم ( بفضل الهی)
اما سوالی که اینجا ممکن است ذهن شما را بخود مشغول کند اینست که
خوب برفرض که ما پذیرفتیم دین اسلام دین عقلانیت است و پذیرش ان باید به صورت تحقیقی باشد و باید در مورد مسائل ان اندیشه و تدبر نمود، پس این بحث تقلید، مقلد بودن و مرجع تقلید چیست؟ ما می بینیم امروز بعضی مرجع تقلیدند و بقیه ناچارند که از آنها تقلید کنند! پس بحث تحقیق و تدبر کجاست؟
خوب دوست عزیزم بنده به شما خواهم گفت که :اولا این خود دلیلی بر تحقیقی بودن دین و دستورات و سطحی نبودن و تخصصی بودن ان است
ثانیا بحث تقلید تخفیفی از ناحیه دین برای غیر محققین و مردم عادی است
وثالثا همینطور نوع مسائل تقلیدی از مسائل که حتما باید با تحقیق پذیرفته شود متفاوت است
چگونه ؟ الان خدمت شما بیشتر توضیح می دهمدقت کنید اینکه ما در بعضی از مسائل تقلید می کنیم ،نه اینکه وظیفه اصلی ما تقلید است، بلکه دقیقا برعکس وظیفه هرکسی است که برای شناخت وانجام احکام الله با دقت و سرمایه علمی وارد شود تا د چار انحراف و شبهات نگردد و بتواند دستورات اصلی خداوند رادر موضوعات متفاوت از منابع دینی استخراج کند که خود این امر نیاز به یکسری پیش نیاز های علمی و تحصیل و درس خواندن دارد من جمله : آشنایی با زبان عربی ، تاریخ اسلام ، تفسیر، احادیث، شناخت افرادی که این احادیث را روایت کردند که مثلا آیاصادق بودند یا نه خدایی ناکرده در پی انحراف در دین بودند و.... خوب می بینیم که این کار زمان بر است و همینطور ممکن است برای یک عده این امکان نباشد که در جزء جزء مسائل دین به تحقیق و بررسی بپردازند فلذا شارع مقدس برای آسایش و راحتی و تخفیف این امر را واجب کفایی قرار داد،یعنی باید حتما یک عده ای به این امر بپردازند و در مسائل دینی محقق شوند و به تفکر وتعقل بپردازند و در صورت بودن انها دیگر این امر بر بقیه واجب نخواهد بود بلکه بقیه می توانند تخفیفا و از باب سهولت از نظرات ان محققین در مسائل دینی بهره ببرند ونظرات آنها را بپذیرند و به اصطلاح از انها در ان مسائل تقلید کنند لکن استحباب محقق شدن برای هر فرد باقی خواهد ماند و همینطور اگر شخصی دوست داشت خود از نظرات خود در دین استفاده کند هیچ منعی ندارد و میتواند وارد شود لکن اگر وارد نشد ، چون متخصص نبوده ویا سرمایه علمی مورد نیازبرای تحقیق و تدبر در مسائل گوناگون دینی را کسب نکرده باید برای کسب تکلیف امور دینی به انها رجوع کند( مثل دیگر تخصص ها در علوم طبیعی)،
پس دیدم که تقلید یک سهل گیری و تخفیف برای عدم تحقیق در دین برای یکسری از مسائل دینی است البته نه در تمام ان مسئله بعدی اینست که این تقلید در همه مسائل دین جایز نیست بلکه به اصطلاح در فروعات دینی یا همان احکام جایز است اما یک مسلمان و یا شخصی که می خواهد دین اسلام را بپذیرد وظیفه دارد کلیات دین یا همان به اصطلاح اصول دین را تحقیقا بپذیرد و به هیچ وجه تقلید درحوزه اصول دین اجازه داده نشده است،
البته اصول دین در دو معنا بکار میرود، اصطلاح عام آن در برابر فروع دین یا همان احکام است که شامل هر امر فکری و عقایدی در ان دین می شود و در اصطلاح خاص به همان اساسی ترین و کلی ترین عقاید ( توحید ، نبوت، معاد) اختصاص می یابد و در بحث مورد نظر ما حداقل پذیرش تحقیقی اصول دین به معنای خاص واجب است و در مورد بقیه اصول دین شاید به نظر بعضی بتوان تقلیدا یا نقلا انها را پذیرفت اما حداقل باید در بخش اساسی انسان با برهان و دلیل ان را بپذیرد و جای هیچگونه تقلید و تبعیتی نیست
پس در نهایت ما متوجه شدیم که 1 دین اسلام دین تعقل ، تفکر ، تدبر است، چه در زمان پذیرش و چه در مسائل مختلف.
2 خداوند متعال توصیه اکید به تعقل ، تفکر ، تدبر در انسان، جهان اطراف، ایات الهی و دستوراتش دارد و به شدت بی فکران و بی خردان را ذم و تحقیر می نماید.
3 اصول اساسی دین اسلام زمانی پذیرفته است که انسان تحقیقا و با تفکر،تدبر، دلیل عقلی قبول کرده و ایمان آورده باشد نه از روی نقل و تبعیت از فرد یا گروهی خاص.
4 تقلید امری اختیاری ان هم در فروعات دینی است که از باب تخفیف و سهل گیری جایز شمرده شده نه اینکه امری وجوبی و بدون دلیل باشد.
5 در اصول کلی دین تقلید جایز نبوده و پذیرش و ایمان به ان باید با تفکر و تعقل و با دلیل صورت پذیرفته باشد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، مشکات ، seyedebrahim ، هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا