ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 4 رأی - میانگین امیتازات: 4
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
مقام معظم رهبری
۲۲ فروردين ۱۳۸۹, ۰۵:۰۸ عصر
ارسال: #1
داستان هایی پیرامون حضرت آقا
ماجرای تشرف حضرت آقا خدمت امام زمان (عج)


حاج آقا دکتر محمدی به بیان خاطره‌ای به نقل از حاج آقا «صدیقی» (سخنران معروف و از شاگردان آیت‌اله بهاءالدین) پرداخت و گفت:«صدیقی به حضرت آیت‌اله بهاءالدین گفت ، آقای من سفر حج را در پیش دارم شما سفارشی ، دعایی ، درخواستی ندارید و آقای بهاءالدین فرمودند: من یك دعایی دارم ؛ در كوچه بنی‌هاشم همان جایی كه مادرم حضرت فاطمه را سیلی زدند شما بروید و از خدا بخواهید كه دعای من مستجاب شود ، همین. و من به مدینه رفتم . اما سفارش آقا را فراموش كردم و در مكه بودم كه یادم آمد آقا سفارش دعا داشته‌اند دوباره به مدینه برگشتم و دعا كردم كه خدایا دعای آقای بهاءالدین مستجاب شود (از این مساله فقط خود خبر داشتم) وقتی به قم آمدم و خدمت آقا شرفیاب شدم آقا فرمودند ، حالا دیگر سفارش من را در مدینه فراموش می‌كنی و به مكه می‌روی و برمی‌گردی...!
من هم عذر خواستم و حسابی شرمنده شدم و بعد به آقا گفتم ، آقا دعایتان مستجاب شد . گفتند: بله ، خدا را شكر دعای من مستجاب شد.
بعد گفتم آقا لطف بفرمایید كه اگر مانعی ندارد مضمون دعایی كه داشتید را بیان كنید ، آقا نپذیرفتند و من خیلی سماجت كردم و بالاخره آقا فرمودند : من دعایی كردم كه آیت‌اله خامنه‌ای خدمت حضرت امام زمان(عج) برسند كه خدا را شكر این دعا مستجاب شد و آقا سیدعلی آقا خدمت ولی عصر رسیدند.»
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مریم سادات موسوی ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا ، ataa2
صفحه 3 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۱۱ شهريور ۱۳۸۹, ۰۹:۲۶ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ شهريور ۱۳۸۹ ۰۹:۵۷ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #21
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

علیک السلام یار قرآنی

دوست عزیز ما اول باید به کلمه ی عصمت بپر دازیم
البته اگر مایل باشید و یوسف زهرا که این موضوع رو درست کردند

منتظر :فکر می کنم این پاسخ سوال من نبود یا حد اقل جواب خیلی ناقصی بود لطفا بیشتر توضیح بدید.
سفیر عشق : چشم اما برای برخی افراد همین جمله بسنده می کنه که، عصمت بر دو نوع است : یکی عصمت ذاتی و تضمین شده که مخصوص امام معصوم علیها السلام است و هیچ کس غیر از ایشان چنین عصمتی را دارا نیست و دیگر عصمت غیر ذاتی و تضمین نشده که هر کسی می تواند آن را دارا باشد. ممکن است فردی و جود داشته باشد که نسبت به یک گناه معصوم باشد. به عنوان مثال همسر حضرت امام خمینی نقل می کنند که در طول 60 سال زندگی با ایشان یک غیبت هم از ایشان نشنیده است.

منتظر : یک مطلب دیگه اگر این طور فکر کنید که حضرت آقا یک جور هایی معصومند این یعنی نقد به ایشون درست نیست!!!!!!!! نه ما کی گفتیم که نقد به ایشون صحیح نیست . البته این خود جواب مفصلی دارد که بعد از جواب اول شما پاسخ گو هستم به لطف اما زمان عج

نتیجه : ابتدا به تشریح عصمت می پردازیم و امید که اگر شبه ای بود برطرف بشود ان شالله .

پس تا این جا شما فرموده اید که :هیچ کس جز ائمه علیهم السلام بعد از پیامبر(ص) معصوم نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، منتظر ، هُدهُد صبا
۱۱ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۴۴ صبح
ارسال: #22
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

خبر آمد نظری در راه است ....

خوب ما بحث رو ادامه می دیم ا شالله مطالعه بفرمایید

نکته :سعی بر این شده پست ها کوتاه باشد تا از حوصله ی خوانندگان خارج نشود


واژه شناسی عصمت

عصمت در لغت به معنای منع كردن و بازداشتن است و به همین معنا در برخی از آیات و روایات به كار رفته است كه نمونه هایی از آن را بیان می كنیم:

الف. (لا عاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّه إِلاّ مَنْ رَحِمَ)؛[1]

امروز هیچ كس را از قهر خدا جز به لطف او پناه نیست. (تنها رحمت او است كه مانع از عذاب می گردد).

ب. (وَ اللّه یَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)؛[2]

خدا تو را از شر و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت.


ج. «الاعتبارُ یُفیدُ العِصمَه»؛[3]

عبرت گیری (از كارهای دیگران) مصونیت آدمی را به دنبال دارد (و از آزمودن دوباره ی اعمال ناپسند جلوگیری می كند).

د. «إنَّ التَقوی عِصمَه لَكَ فِی حَیاتِك»؛[4]

تقوای الهی (از آلودگی به گناه) بازتان می دارد.

گفتنی است كه بازداشتن و منع كردن، همواره با جبر و اكراه همراه نیست؛ بلكه در مورد كسی كه به پند و اندرز بسنده می كند و دایره ی اختیار دیگری را تنگ نمی نماید نیز می توان این واژه را به كار گرفت.5[5] از

سوی دیگر، از دیدگاه آیات و روایات، پیامبران و امامان از هر گونه گناه و خطایی در امان اند. برای بیان این حقیقت، الفاظ و تعابیر گوناگونی به كار رفته كه واژه ی عصمت نیز یكی از آن ها است؛[6] چنان كه پیامبر اكرم-

صلی الله علیه وآله-می فرماید: «أنَا وَ عَلی وَ الحَسن وَ الحُسَین وَ تِسعَه مِن وُلدِ الحُسَین مُطَهَّروُن مَعصومُون»؛[7] من و علی و حسن و حسین و نُه نفر از فرزندان حسین، پاك و معصوم هستیم.

امیر مؤمنان علی- علیه السلام- نیز با اشاره به این حقیقت كه خدای حكیم را نشاید كه به اطاعت و پی روی همه جانبه از كسی فرمان دهد كه از آلوده شدن به گناه در امان نیست، می فرماید: «انّما امَرَ اللّه عَزوَجَل


بِطاعَه الرَسول لانَّهُ مَعصوم مُطَهّر لا یَأمُر بِمَعصیتِه»8[8]؛ دلیل آن كه خداوند مردم را به اطاعت (همه جانبه) از پیامبر می خواند آن است كه وی پاك و معصوم است و به گناه فرمان نمی دهد.


این، تنها نمونه هایی است از روایاتی كه پیشینه ی كاربرد واژه ی عصمت را می نمایانند و بر این پندار كه پیدایش این اصطلاح، سال ها پس از ظهور اسلام و در زمان رواج اندیشه های كلامی بوده است،[9] خط بطلان

می كشند، با این همه، برای بهره گیری از معارف دینی نباید تنها از واژه هایی سراغ گرفت كه به تدریج در معنای امروزی شان به كار رفته یا در این معانی رواج یافته اند. قرآن كریم، بی آن كه واژه ی عصمت را به كار

گیرد، با بیان های گوناگون دامان انبیا و اولیا را از هر گونه گناه و خطایی می زداید.[10] پیامبر گرامی اسلام و امیرمؤمنان نیز افزون بر این واژه، تعابیر دیگری به كار می برند كه در رسایی و گویایی، چیزی از آن كم ندارد؛

چنان كه پیامبر اكرم در تفسیر آیه ی تطهیر می فرماید: «فَانَا وَ اهل بیتی مُطَهَّرون مِن الذنُوب»[11]؛ من و اهل بیتم از گناه پیراسته ایم.

[1]. سوره هود، آیه 43 .
[2]. سوره مائده، آیه 67.
[3]. میزان الحكمه، ج 6، ص 342.
[4]. همان، ص 343.
[5]. ر.ك: مقاییس اللغه، ج 4، ص 331؛ و بحارالانوار، ج 17، ص 94.
[6]. اندیشمندان مسلمان با بهره گیری از آیات و روایات و بر پآیه مبانی پذیرفته شده در مكاتب مختلف كلامی، تعاریف گوناگونی از عصمت به دست داده اند كه كم و بیش با یك دیگر تفاوت هایی نیز دارند. (برای نمونه ر.ك: ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 9؛ بحار الانوار، ج 17، ص 94؛ شرح المواقف، ج 8، ص 280؛ شرح المقاصد، ج 4، ص 312؛ تنزیه الانبیاء، ص 19؛ و الالهیات، ج 3، ص 161). فاضل مقداد در تعریف عصمت می گوید: «عصمت، لطفی است كه خداوند در حق مكلف به جای می آورد، به گونه ای كه انگیزه ای برای ترك اطاعت و یا انجام معصیت در او باقی نمی ماند، هر چند این لطف، توان انجام گناه را از وی نمی ستاند» (ارشاد الطالبین، ص 301 - 302). این متكلم برجسته ی امامیه، در ادامه، اسباب تحقق لطف الهی را چنین بر می شمارد: الف. برخورداری از ملكه ای كه آدمی را از اقدام بر معاصی باز می دارد؛ ب. آگاهی كامل از پی آمدهای اعمال زشت و زیبا؛ ج. ترس از مؤاخذه بر ترك اولی.
[7]. بحارالانوار، ج 25، ص 201؛ و ینابیع الموده، ب 77، ص 445.
[8]. موسوعه الامام علی بن ابی طالب، ج 2، ص 248.
[9]. ر.ك: عصمه الانبیاء، (رساله التقریب، العدد الثانی)، ص 133.
[10]. ر.ك: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 114ـ109 و 160ـ157 و 207ـ196 و 306ـ285.

[11]. الدر المنثور، ج 5، ص 199.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، کبوتر حرم ، منتظر ، هُدهُد صبا
۱۵ شهريور ۱۳۸۹, ۱۱:۴۵ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۵ شهريور ۱۳۸۹ ۱۱:۵۱ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #23
RE: مقام معظم رهبری
شناخت مقام عصمت

معلول شناخت جمال و عظمت خداوند است، انسان معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناخت خود آنچنان دلباخته جمال و كمال خداوند می گردد كه به خود اجازه نمی دهد یك ذرّه بر خلاف رضای او قدم بردارد.
پس از روشن شدن معنای عصمت و حقیقت آن به هر نحوی كه تفسیر شود این سؤال مطرح می شود كه آیا عصمت پیامبر ذاتی است یا اكتسابی؟
و یا آنگونه كه دانشمندان مطرح كرده اند بگوئیم: آیا عصمت انبیاء به طور كلّی امری موهبتی و تفضّلی است كه اساساً قابل تحصیل و اكتساب نیست، بلكه خداوند به جهت شایستگی هایی كه در فرد معصوم وجود دارد به او نیرویی عنایت می كند كه او را از ارتكاب گناه نگه می دارد؟ یا امریست اكتسابی كه قابل تحصیل و به دست آوردن است، هر انسانی می تواند با تلاش و پشت كار به مقام والای عصمت برسد؟
بدون شك مراتب پایین علم و تقوا كه در تفسیر حقیقت عصمت گفته شد از امور اكتسابی است كه انسانهای آزاده می توانند با پیراستگی از بند شهوات به آن مراتب برسند ولی سخن در اینست كه آیا مرتبه والایی از تقوا یا مرتبه والایی از علم و شناخت شكست ناپذیر اعم از علم به عواقب گناه یا درك عظمت و كمال خالق. در پرتو عبادت و ریاضت قابل اكتساب است یا نه؟
دانشمندان علم كلام كه پاسخ گوی اصلی در اینگونه مسائل هستند معتقدند كه عصمت موهبت و تفضلی است الهی كه خداوند پس از وجود زمینه و شایستگی به شخص معصوم می دهد و هرگز قابل تحصیل نیست. به بیان دیگر عصمت لطف الهی است كه تحت شرایطی به افراد معصوم داده می شود.
پرچمدار علم كلام شیخ مفید در این باره می گوید: «العصمه تفضّل من الله تعالی علی من علم انه یتمسك بعصمته»1[1] یعنی عصمت بخششی است از جانب خداوند درباره كسی كه به عصمت او تمسك جوید. هم چنین مرحوم سید مرتضی[2] و علامه حلی[3] و فاضل مقداد،[4] عصمت را موهبتی دانسته اند نه اكتسابی.
برای موهبتی و بخششی بودن عصمت به آیاتی از قرآن مجید نیز تمسك شده است. از جمله آیاتی كه مورد استشهاد قرار گرفته است آیه شریفه تطهیر[5] است كه در آن خداوند فرموده است: خداوند می خواهد پلیدیها را از شما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ببرد و شما را پاك گرداند» از آنجایی كه اراده تكوینی خداوند بر ازاله رجس از اهل بیت تعلق گرفته است فهمیده می شود كه عصمت امر تفضّلی است.6[6] به عبارت دیگر خواستن تشریعی اختصاص به اهل بیت ندارد یعنی خداوند از همه انسان ها خواسته است كه در پرتو اطاعت از او خودشان را پاك كنند ولی اینكه اساساً عده ای را پاك آفریده است مخصوص اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است كه خداوند به آنها این حقیقت را تفضّل و عنایت نموده است نه اینكه از راه اكتساب و تحصیل به این مقام رسیده باشند.
بنابراین اگر مراد از ذاتی بودن عصمت، موهبتی بودن و بخششی بودن عصمت باشد كه در مقابل اكتسابی بودن عصمت قرار گرفته است؛ یقیناً عصمت همه پیامبران الهی هم در گرفتن وحی و هم در ابلاغ و هم در اعمال و زندگی عصمت امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ امر موهبتی است نه اكتسابی، هر چند مراتب پایین عصمت آن گونه كه اشاره شد، امر اكتسابی است.
و اگر مراد از ذاتی بودن این باشد كه شخص معصوم به گونه ای آفریده شده است كه اساساً قدرت بر گناه ندارد چنین تصوری از عصمت پیامبر صحیح نیست بلكه عصمت امری كاملاً اختیاری است، پس صدور گناه از معصومین ذاتاً امر ممتنع و محال نیست زیرا اگر صدور گناه ذاتاً از پیامبر و دیگر معصومان محال بودن، اطاعت و فرمان برداری ذاتاً ضروری می بود، در این صورت اطاعت مورد تكلیف قرار نمی گرفت و انذارها و وعده و عیدها بی مورد و بی فایده بود همانند فرشتگان كه عصمت ذاتی و غیر اختیاری دارند و مكلّف به اطاعت نیستند.7[7]
آری، صدور گناه در همه مراحل هم در مرتبه تلّقی وحی و هم در مرحله ابلاغ وحی و هم در اعمال و اجراء دین ممتنع اختیاری است؛ پیامبران و امامان با اینكه توان ارتكاب گناه را دارند ولی از روی اراده و رغبت خویش به دنبال گناه نمی روند و حتی به فكر گناه هم نمی افتند. اگر بخواهیم این مسأله را در ضمن مثالی بیان نمائیم، عصمت اختیاری پیامبران شبیه این می ماند كه انسان عاقل با اینكه می تواند دست خود را به دهان مار سمی خطرناك و افعی كشنده قرار دهد. این كار را از روی اختیار نمی كند و در این مقدار از كار معصوم است.
پس عصمت پیامبران (و امامان) به طور كلی چه در مرحله دریافت وحی از فرشته مربوط به وحی و ... و چه در مرتبه رساندن وحی به انسان ها، امر موهبتی است كه خداوند به بعضی از انسانهای لایق بخشش می كند نه اینكه، آنها چنین مقام و موقعیتی را به دست آورده باشند، البته این بدان معنا نیست كه هیچ زمینه برای اعطای عصمت وجود ندارد، بلكه عصمت پیامبران نیاز به زمینه ها و مقدماتی دارد ولی بر فرض این نیازمندی زمینه ها خداوند عصمت را به آنها اعطا می كند نه اینكه ایشان از روی استحقاق و تلاش های شخصی به آن مقام رسیده باشند. ضمناً حفظ و نگهداری این مقام عصمت اجباری نیست بلكه اختیاری است یعنی با علم و یقین و اراده شخصی خود گناه نمی كنند.
مقام عصمت، به آدمیان اختصاص ندارد؛ بلكه فرشتگان الهی نیز از این منزلت والا برخوردارند. در تأیید این سخن، می توان آیات و روایات فراوانی را شاهد آورد. در این جا، تنها به نقل دو روایت بسنده می كنیم:
الف. امیر بیان، علی _ علیه السلام _ در خطبه ی معروف به اشباح، مطالب گران قدری در باره ی آفرینش فرشتگان بیان نموده اند كه قسمت هایی از آن، چنین است:
آنان را در مقام ها كه دارند، امین وحی خود ساخت و رساندن امر و نهی اش را به پیامبران، به گردنِ ایشان انداخت. از دودلی و نا باوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از كمانِ دودلی، ایمانِ استوارشان را نشانه ساخت، و نه سپاه بدگمانی بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه بیماری كینه و رشك در آنان رخنه نمود.... یقین به او، چنان آنان را از جز خدا بریده كه شیفته ی اویند. تنها آنچه نزد اوست می خواهند، و از دیگری نمی جویند... غفلت، عزم استوارشان را سست نكند، و فریبِ شهوت راه همتشان را نزند.8[8]
ب. امام حسن عسكری _ علیه السلام _ نیز با استناد به یكی از آیات قرآن، عصمت فرشتگان را این گونه تبیین می نمایند:
فرشتگان خدا، به كمك الطاف الهی، از كفر و امور ناپسند، معصوم و در امان اند. (چنان كه) خداوند ـ عزوجل ـ در باره ی آن ها می فرماید: "از خداوند در آنچه فرمانشان دهد، سرپیچی نمی كنند و هر چه به ایشان فرمان داده شود، انجام دهند".9[9]
در میان انسان ها نیز، علاوه بر پیامبران و امامان، عصمت فاطمه ی زهرا _ علیها السلام _ با ادله ی فراوان قابل اثبات است. چنان كه پیامبر گرامی اسلام، در حدیثی كه شیعه و سنی آن را نقل كرده اند، می فرماید:
انَّ اللّه تَبارَكَ وَ تَعالی یَغِضبُ لِغَضَب فاطِمه وَ یَرضی لِرِضاها؛[10]
همانا خداوند تبارك و تعالی به خاطر خشم فاطمه، غضب می كند و به سبب رضایتِ او خشنود می گردد.
روشن است كه در صورتی می توان خشم و غضب یك شخص را ملاك خشنودی و ناخشنودی خداوند دانست كه وی جز به اجرای فرمان های الهی نیندیشد و نه تنها در عمل، بلكه در فكر و اندیشه نیز معصوم باشد. اگر فاطمه ی زهرا _ علیها السلام _ حتّی برای یك بار در عمر خویش، تن به گناه می داد و یا فكر انجام آن را در سر می پروراند، پس دست كم یك مورد یافت می شد كه خشنودی آن حضرت به چیزی تعلق گیرد كه خداوند آن را نمی پسندد؛ در حالی كه در این روایت، به صورت كلی، رضایت فاطمه _ علیها السلام _محور خشنودی الهی قرار گرفته است.
هم چنین یكی از آیات قرآن كریم[11]، به طهارت و پاكی حضرت مریم _ علیها السلام _اشاره دارد. در باره ی این كه خداوند، مریم _ علیها السلام _ را از چه چیزهایی پاك گردانیده، وجوه گوناگونی بیان شده است[12]. به عقیده ی برخی از مفسران، سزاوارتر آن است كه آیه را دارای معنای عامّ شمرده، وی را از تمام پلیدی های حسّی، معنوی و قلبی، پاك بدانیم[13]. مرحوم علامه ی طباطبایی نیز دلالت آیه بر عصمت مریم را با سیاق آیات، سازگارتر می دانند[14].

..

این دو نمونه، نشان گر آن است كه عصمت مقامی نیست كه در انحصار انبیا و ائمه قرار داشته،

دست سایر انسان ها از رسیدن به آن كوتاه باشد؛ بلكه دیگران نیز می توانند به برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت از گناه، دست یابند. كم نبوده اند

به عنوان مثال حضرت زینب سلام الله علیها و نیز حضرت ابوالفضل العباس و .... عالمان تقوا پیشه .

عالمان تقواپیشه ای كه سالیان متمادی نه تنها از حرام، بلكه از امور مكروه نیز چشم پوشیدند و حتّی به خوردن و آشامیدن خود نیز رنگ الهی دادند.

امید است كه ما نیز در حد توان، از انجام گناه خودداری ورزیم و اگر نمی توانیم به آن مقام بار یابیم، دست كم در این مسیر گام برداریم.
آب دریا را اگر نتوان كشید هم به قدر تشنگی باید چشید


[1] . منشور جاوید، ج 5 / 22، به نقل از تصحیح الاعتقاد / 61 و ملحقات اوائل المقالات / 111.
[2] . همان، به نقل از تكمله امالی المرتضی، ج 2 / 347.
[3] . باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد / 37 / آستان قدس رضوی، دوم، 1370.
[4] . همان / به نقل از اللوامع الالهیه/ 169.
[5] . احزاب / 33
[6] . منشور جاوید، ج 5 / 24.
[7] . جوادی آملی، عبدالله،وحی و نبوّت در قرآن، 208 ـ 209،اسراء، اول، 1381.
[8] . نهج البلاغه، خطبه ی 91، ترجمه ی سید جعفر شهیدی
[9] . بحارالانوار، ج 56، ص 321.
[10] . برخی از منابع اهل سنت، كه این حدیث را نقل كرده اند، عبارت اند از: كنزالعمال، ج 12، ص 111؛ المستدرك علی الصحیحین، ج 3، ص 167؛ الصواعق المحرقه، ص 175؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 203؛ الاصابه، ج 4، ص 378؛ و اسدالغابه، ج6، ص 224.
[11] . سوره ی آل عمران، آیه ی 42.
[12] . برای نمونه، ر.ك: مجمع البیان، ج 1ـ2، ص 745؛ و الكشاف، ج 1، ص 362.
[13] . روح المعانی، ج 3، ص 137.
[14] . المیزان، ج 3، ص 205 (ترجمه ی فارسی، ص 295).

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، یوسف زهرا ، منتظر ، کبوتر حرم ، zeinab ، هُدهُد صبا
۱۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۲۸ عصر
ارسال: #24
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

اگر اجازه بدهید ادامه بحث عصمت را داشته باشیم


مسئله عصمت پیامبر و اهل بیت - علیهم السلام - جزء مسایل اساسی است،

لذا بسیاری از بزرگان درباره آن به گونه ای سخن گفته و بحث كرده اند. در این جا از مجموع مباحث آنها به طور خلاصه، چند محور مهم و اساسی طرح و تبیین می شود:


الف) از آن جا كه هدف از بعثت انبیا هدایت و راهنمایی انسان ها به سوی حقایق و وظایفی است كه خداوند برای بشر تعیین كرده است، و در حقیقت، انبیا و اوصیای آنان خلیفه و نمایندگان الهی در میان بشر و مأمور

ابلاغ دین خدا و هدایت بشرند، اگر خود آنان به دستورات دین و پیام رسالت شان عمل نكنند و گرفتار لغزش های علمی و عملی شوند، مردم هیچ گونه اعتمادی به آنان پیدا نمی كنند، در نتیجه، اهداف بعثت تحقّق

نخواهد یافت. بنابراین، حكمت بالغه و لطف خداوند اقتضا می كند كه فرستادگان او در هر دو بُعد عقل نظری و عملی از مصونیت كامل و عصمت برخوردار بوده، نه تنها دچار معصیت و گناه نشوند، بلكه سهو و نسیان نیز

در ساحت قدسی آنان راه پیدا نكند.


ب) دلیل عقلی دیگر آن است كه انبیا، گذشته از آموزش و ابلاغ احكام خداوند مسئول پرورش و تربیت مردم نیز هستند، لذا در قرآن كریم آمده است كه:

(لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَكِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَهَ).1[1]


بی تردید، این مهم (تربیت و تزكیه ی نفوس) در صورتی تأمین خواهد شد كه مربیان اصلاح و تربیت، خود ساخته، صالح و از هر گونه معصیت و نقص پاك و منزه باشند، و گرنه به طور مسلّم «فاقد شیء معطی شیء»2


[2]نخواهد شد.3[3] به همین دلیل، از قاضی عبدالجبار نقل شده كه گفته است: چون مردم به حرف كسی كه كردارش با گفتارش مطابقت ندارد، اطمینان حاصل نمی كنند، پس واجب است كه انبیا از چیزی كه سبب

عذاب و خروج آنان از ولایت الهی می شود، منزه باشند.4[4]


ج) دلیل دیگر آن است كه اطاعت و پیروی از پیامبران الهی واجب است و اگر آنان معصیت انجام دهند، وظیفه ی مردم در مورد آنها دو صورت خواهد داشت; اگر او را پیروی نكنند و هر كاری كه او انجام می دهد به جا

نیاورند، فایده ی بعثت از بین خواهد رفت، زیرا خداوند پیامبران را برای آن فرستاده كه مردم از كردار آنها به عنوان سرمشق و الگو استفاده كنند و با بهره گیری از آن سرمشق، خود را به كمال مطلوب انسانی شان

برسانند. و اگر پیروی كنند باید مانند آنان هر كاری را، گرچه خلاف و معصیت باشد، انجام دهند، در حالی كه هیچ پیامبری مردم را به گناه فرا نمی خواند و اساساً پیامبران برای هدایت و جلوگیری از معصیت فرستاده



می شوند، پس معلوم می شود كه گناه اساساً با انگیزه ی بعثت ناسازگار است و انبیا نباید گناه كنند.5[5]


د) نكته ی دیگر آن است كه اگر پیامبران معصوم نباشد و گناه انجام دهند، چند محذور و مشكل جدّی پیش خواهد آمد:


1. چون معصیت موجب فسق می شود، پس شهادت آنها پذیرفته نیست و عدم پذیرش شهادت پیامبر نقض غرض رسالت اوست.


2. اگر پیامبری گناه كند، سزاوار عذاب، نفرین و سرزنش خدا می شود، در حالی كه هیچ پیامبری سزاوار عذاب و نفرین نیست.


3. اگر كسی اهل معصیت باشد، اساساً به مقام نبوت نمی رسد و نمی تواند عهده دار رسالت شود، چون خداوند فرمود: (لا ینالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ).6[6]


جمع بندی و نتیجه

اولا، تنها در سایه عصمت اطمینان مردم به پیامبران تحقّق پیدا می یابد.


ثانیاً، انبیا، گذشته از بیان احكام دین مسئول تربیت و تزكیه بشرند.

ثالثاً، چون اطاعت از پیامبر واجب است، پس هر كاری كه انجام می دهد، مردم نیز باید انجام دهند و یا دست كم برای آنان جایز است كه انجام دهند.

رابعاً، اگر پیامبر معصیت كند شهادت او پذیرفته نیست و سزاوار نفرین است و نمی تواند به مقام نبوت برسد.

با توجه به موارد یاد شده، عقل حكم می كند كه پیامبران الهی باید در هر دو بُعد علمی و عملی از هر گونه نقص و معصیت مصون و معصوم باشند و گرنه اهداف بعثت تحقّق نمی یابد.

گرچه در قرآن كریم جریان عصمت انبیا همانند عصمت فرشته گان به طور صریح مطرح نشده، لكن در برخی آیات اشاراتی درباره عصمت انبیا كه به طور كلی به چند دسته تقسیم می شود:

الف) آیات هدایت
1. قرآن كریم پس از آن كه تعدادی از پیامبران را اسم می برد خطاب به پیامبر خاتم می فرماید:

(أُولئِك الَّذِینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ);7[7]

اینان كسانی هستند كه خدا هدایت شان كرده است، پس به هدایت آنان اقتدا كن.
2. در آیه دیگر فرمود:
(مَنْ یضْلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ هاد وَ مَنْ یهْدِ اللّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلّ);8[8]

هر كه را خدا گمراه كند، دیگر او را هیچ راهنمایی نخواهد بود و هر كه را خدا هدایت كند، گمراه كننده ای ندارد.

مفاد آیه اول آن است كه پیامبران هدایت یافتگان هستند و بدون دغدغه ی خاطر باید از هدایت آنان پیروی كرد.

پیام آیه دوم آن است كه افرادی كه تحت پوشش هدایت الهی قرار دارند، هرگز دچار گمراهی نمی شوند. از جمع بندی این گونه آیات به آسانی معلوم می شود كه انبیا چون تحت هدایت الهی قرار دارند، هرگز گناه


نمی كنند. شكل منطقی استدلال به این آیات آن است كه هر نوع معصیتی گمراهی است و گمراهی در ساحت انبیا راه ندارد، پس معصیت در ساحت انبیا راه ندارد.





*****
[1]. به درستی كه خداوند بر مؤمنانی منت گذاشت كه فرستاده ای از جنس خودشان بر آنها مبعوث كرد تا آیات او را بر آنان تلاوت كند و آنها را تزكیّه نموده و كتاب و حكمت بیاموزند. (آل عمران (3) ص 164)
[2]. كسی كه خود چیزی ندارد نمی تواند به دیگران بدهد.
[3]. بند الف و ب در منبع ذیل مطرح شده: محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج 2، ص 67; جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 32.
[4]. همو، الالهیات علی الهدی الكتاب و السنه و العقل، ج 2، ص 157.
[5]. جوادی آملی، وحی و نبوت (تفسیر موضوعی 3)، ص 231.
[6]. بقره، آیه 124.
[7]. انعام، آیه 90.
[8]. زمر، آیه 36.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، هُدهُد صبا
۱۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۳۵ عصر
ارسال: #25
RE: مقام معظم رهبری
سلام
یه سوالی دارم این نوع معصومعیتی که شما در پست قبل بیان کردید(اکتسابی) می تونه از دست بره درسته؟ یعنی همیشگی نیست؟

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۱۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۴۸ عصر
ارسال: #26
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

علیک السلام

نماز روزه قبول عید پیشاپیش مبارک .....

این پست رو مطالعه کردید شاید تونستید جواب تون رو بگیرید

ببینید فردی که به این درجه برسه بدونید که به آسونی به دست نمیاره با زحمت و مشقت با تمرین کردن بسیار

حالا به نظر شما اگر انسانی گنجی را با زحمت بدست بیاره می تونه به این راحتی از دستش بده ؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، zeinab
۱۸ شهريور ۱۳۸۹, ۰۲:۵۵ عصر
ارسال: #27
RE: مقام معظم رهبری
نماز و روزه شما هم قبول عید سعید فطر بر شما هم مبارک
بله شما درست می فرمایید به آسونی ها از دست نمیده.

یک امروز است ما را نقد ایام
بر آن هم اعتمادی نیست تا شام
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh
۲۱ شهريور ۱۳۸۹, ۰۴:۵۸ عصر
ارسال: #28
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان ادامه ی بحث عصمت


آیات اطاعت

دسته ی دیگر از آیات قرآن كه دستور می دهد بدون قید و شرط باید از پیامبر اطاعت و پیروی كرد، عبارت اند از:
1. (قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْكُمُ اللّهُ وَ یغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ);9[9]
بگو ای پیامبر، اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی كنید تا خدا دوستتان بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشاید.
2. در آیه دیگر فرمود:
(مَنْ یطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ);[10]
هر كس از رسول خدا پیروی كند، بی تردید، خداوند را اطاعت كرده است.
3. در آیه دیگر فرمود:
(وَ مَنْ یطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یخْشَ اللّهَ وَ یتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ);[11]
و كسانی كه از خدا و پیامبرش اطاعت كنند و دارای خشیت باشند و از مخالفت با او بپرهیزند، رستگارند.
این دسته از آیات نیز دلالت روشن بر عصمت انبیا دارند، زیرا اولا، مردم را به اطاعت مطلق از پیامبر فرا می خوانند. ثانیاً، اطاعت از پیامبر را اطاعت از خداوند می دانند، از این رو، معلوم می شود كه انبیای الهی دارای عصمت اند، به همین دلیل، از مردم خواسته شده بدون قید و شرط از آنان اطاعت كنند.
ج) آیات اخلاص
دسته ی دیگر آیاتی اند كه جریان مخلصین را مطرح كرده اند كه عبارت اند از:
1. در برخی آیات آمده است كه شیطان هرگز قدرت نفوذ در عده ای از انسان ها را ندارد، لذا خود اعتراف كرده و می گوید:
(فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الُْمخْلَصِینَ);[12]
به عزت تو سوگند همه ی بندگان تو را گمراه خواهم كرد جز بندگان مخلَص را.

2. در برخی آیات از برخی انبیا به عنوان مصادیق مخلَصین یاد شده و چنین آمده است:

(وَ اذْكُرْ عِباصدَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یعْقُوبَ أُولِی الْأَیدِی وَ الْأَبْصارِ إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَه ذِكْرَی الدّارِ وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَینَ الْأَخْیارِ وَ اذْكُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ);[13]

بندگان ما ابراهیم، اسحاق، یعقوب را به یاد آور، ما آنان را به خاطر یاد سرای دیگر خالص و پاك قرار دادیم، و آنان نیز از برگزیدگان و خوبانند و اسماعیل، یسع و ذوالكفل را كه همه از نیكوكاران بودند، به یادآور.


پیامبرانی كه در این آیه آمده به دلیل جمله ی (إِنّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَه)جزء بندگان مخلَص معرفی شده اند. اگر این آیه در كنار آیه اول قرار گیرد، به آسانی معلوم خواهد شد كه مصداق بارز و قدر مسلّم مخلصین كه از

وسوسه ی شیطان كاملا در امان هستند، انبیای الهی اند. از جمع بندی این گونه آیات و با توجه به این كه هیچ كسی درباره عصمت انبیا قایل به تفصیل نشده و نگفته اند كه عده ای از آنان معصوم و عده ای دیگر غیر

معصومند، معلوم می شود كه همه ی انبیا از مصونیت الهی و عصمت برخودار هستند.[14]

عصمت پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله - در آیات و روایات اسلامی مورد تأكید و تصریح قرار گرفته است.

برخی از آیات قرآن درباره عصمت پیامبر اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - عبارتند از:

(وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْی یوحی);[15]

پیامبر از روی هوی و هوس سخن نمی گوید، آنچه می گوید وحی است كه از جانب خدا به او القا شده است.
2. هم چنین فرمود:

(ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأی);[16]

آنچه را پیامبر دیده است، دلش هم آن را به حقیقت یافته و كذب و خیال نپنداشته است.
3. و نیز فرمود:

(ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغی);[17]

چشم پیامبر از آن عالم آنچه را باید بنگرد، بی هیچ كم و كاستی مشاهده كرده است.
4. و نیز فرمود:

(إِنَّما یرِیدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً);[18]

خداوند می خواهد شما خانواده را از آلودگی پاك و منزه كند.

این دسته از آیات، به طور مستقیم مربوط به خاتم انبیاست، اما به دلیلی كه قبلا اشاره شد، (عدم تفصیل در عصمت انبیا) معلوم می شود كه عصمت از ویژگی های نبوت است. این گونه آیات بر عصمت همه انبیا دلالت می كند.[19]

پس به این نتیجه خواهیم رسید دوستان

جمع بندی و نتیجه

از مجموع آنچه بیان شد، این نكته به دست می آید كه: اولا، عصمت انبیا ریشه ی قرآنی دارد. ثانیاً، آیات فراوانی در قرآن وجود دارد كه ناظر به عصمت انبیاست و برابر آن آیات به آسانی می توان گفت كه در حریم قدسی عقل نظری و عملی انبیا هیچ گونه وسوسه شیطانی و نفسانی نمی تواند نفوذ كند و همه انبیا در هر دو بعد علمی و عملی از مصونیت كامل الهی برخوردار هستند.
از منظر پیشوایان دین، عصمت انبیا جزء مسایل ضروری و قطعی بوده و از اصول مسلّم است، لذا در روایات فراوان درباره آن به تفصیل بحث شده كه در این جا به برخی از آنها اشاره می شود:
الف) روزی مأمون از حضرت رضا - علیه السلام - پرسید: آیا شما نمی گویید كه پیامبران معصومند؟ حضرت فرمود: آری، انبیا معصومند.[20]
ب) ابن عباس می گوید: از رسول خدا شنیدم كه فرمود:
انا و علی و حسن و حسین و تسعه من ولدالحسین مطهرون معصومون;
پیامبر فرمود: من و علی و حسن و حسین و نُه فرزندش مطهر و معصوم هستیم.

ج) امام باقر - علیه السلام - فرمود:

إن الأنبیاء لایذنبون لأنهم معصومون، مطهرون، لایذنبون و لایزیغون و لایرتكبون ذنباً صغیراً و لاكبراً;
انبیا گناه نمی كنند، چون همگی معصوم و منزّه هستند و هرگز مرتكب گناه چه صغیره و چه كبیره نمی شوند.[21]

د) امیر مؤمنان علی بن ابی طالب - علیه السلام - درباره عصمت پیامبر اكرم در نهج البلاغه فرمود:

لقد قَرَن الله به من لدن اَنْ كان فطیماً اعظم ملك من ملائكته یسلك به طریق المكارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره;

از روزی كه پیامبر از شیر گرفته شد، خداوند سبحان بزرگ ترین فرشته از فرشته گان خود را بر تربیت و تكمیل او گمارد تا شب و روز او را به راه های بزرگواری و اخلاق نیك سوق دهد.[22]

از آنچه اشاره شد، معلوم گردید كه گذشته از دلایل عقلی و قرآنی، در روایات نیز بر عصمت انبیا اصرار شده كه در آثار و منابع شیعه و سنی فراوان نقل گردیده است.[23] از آن میان جریان مناظره های حضرت امام رضا - علیه السلام - در مجلس مأمون عباسی با یكی از مخالفان عصمت انبیا است و اصولاً یكی از جهاتی كه برخی گمان كرده اند مسئله عصمت را شیعه در جهان اسلام پدید آورده، همین مناظره های حضرت امام رضا- علیه السلام - است كه به تناسب اقتضای شرایط و ضرورت و نیاز زمان درباره مسئله ی عصمت انبیا انجام شده است.[24]

دلیل عقلی بر عصمت اهل بیت در چند محور قابل طرح است:

الف) از آن جا كه از دیدگاه شیعه، بعد از پیامبر اكرم - صلی الله علیه وآله - ، اهل بیت - علیهم السلام - ، به استثنای امور اختصاصی مقام نبوت، عهده دار همه ی وظایف آن حضرت هستند، لذا عقل حكم می كند كه ائمه - علیهم السلام - نیز همانند پیامبران دارای مقام عصمت باشند، زیرا اولا، انجام كارهایی كه به عهده ی امام است بدون عصمت امكان پذیر نخواهند بود. ثانیاً، اگر برداشت امام از آیات قرآن مصون از اشتباه نباشد، نمی تواند حافظ شریعت باشد و هدایت الهی به دست او استمرار یابد، چون در صورت عدم عصمت هیچ گاه از احتمال اشتباه و لغزش مصون نیست، در نتیجه، قابل اعتماد مردم هم نخواهد بود.
ب) اساساً نیاز به وجود امام از آن جا ناشی می شود كه مردم خود معصوم نیستند، پس كسی كه از هر گونه لغزش علمی و عملی مصون باشد لازم است تا مردم به او مراجعه كنند و با اطمینان كامل تكالیف و وظایف خویش را در مورد دستورات دین به دست آورند. اگر فرض شود كه امام نیز همانند سایر مردم در معرض گناه و اشتباه قرار داشته باشد، او خود نیاز به امامی دیگر خواهد داشت و این موجب تسلسل می شود كه باطل است، پس امام باید دارای مقام عصمت باشد.


ج) كارشناس بزرگ مسایل كلامی و اعتقادی خواجه نصیر طوسی در بحث امامت چند دلیل عقلی بر عصمت امام اقامه كرده و گفته است:

1. چون امام حافظ و نگهبان شرع و احكام دین است، لذا باید معصوم باشد، زیرا برداشت ها از كتاب و سنّت و سایر دلایل مختلف است، پس وجود كسی كه دارای مقام عصمت باشد ضروری است تا بتواند از شرع مقدّس صیانت و پاسداری كند.

2. اگر پیشوای دین گرفتار معصیت شود و اشتباه از او سرزند باید به جای اطاعت او را نهی از منكر كرد، در حالی كه خداوند در قرآن به اطاعت از او دستور داده و فرموده است: (أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ

مِنْكُمْ).[25]

3. اگر از امام گناه و معصیت سرزند، نقض غرض لازم می آید، زیرا امام برای آن منصوب می شود كه مردم از او پیروی كنند، اگر او دچار معصیت شود نباید مردم از او پیروی نمایند و این نقض غرض است.
4. از آن جا كه امام و پیشوای دین قاعدتاً عقل و معرفتی بیشتر از دیگران دارد و گرنه به امامت نمی رسید، اگر گناهی از او سرزند، درجه و مرتبه ی او از همه ی مردم پست تر می شود، چون با معرفت و آگاهی كامل از خطر معصیت تن به آلودگی داده است.[26]


د) چون علمای امت هر چه صالح و باتقوا باشند از خطا و معصیت مصون نخواهند بود، لذا تغییر یافتن برخی معارف دین به دست آنان، گر چه غیر عمدی هم باشد محال نیست، پس عصمت برای امام ضرورتی انكارناپذیر دارد، چرا كه در غیر این صورت، دعوت دینی ناقص و هدایت الهی بی اثر خواهد ماند.[27]


در ادامه ....


از آیات قرآن كریم استفاده کرده بر این که ناظر به عصمت اهل بیت هستند



ان شالله بهره ی کافی را برده باشیم .....******





.
[9]. آل عمران، آیه 31.
[10]. نساء، آیه 80.
[11]. نور، آیه 52.
[12]. ص، آیه 82.
[13]. همان، آیه 45 - 48.
[14]. همه بندهای یاد شده در منابع ذیل مطرح شده است: جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 41 ـ 48. المیزان، ج 2، ص 134. محمدتقی مصباح، اصول عقاید2، (راهنماشناسی)، ص 140. جعفر سبحانی، عصمه الانبیاء فی القرآن الكریم، ص 59. جعفر سبحانی، الالهیات علی الهدی الكتاب و السنه و العقل، ج 2، ص 167. جوادی آملی، سیره پیامبران در قرآن (تفسیر موضوعی 7) ص 117. جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیّه، ص 168. محمدتقی مصباح، معارف قرآن، ج4 و 5 (راه و رهنماشناسی)، ص 158، محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج 2، ص 68.
[15]. نجم، آیه 3 - 4.
[16]. همان، آیه 11.
[17]. همان، آیه 17.
[18]. احزاب، آیه 33.
[19]. جوادی آملی، وحی و نبوت (تفسیر موضوعی 3)، ص 213 ـ 225. درباره مطالب یاد شده در منابع ذیل نیز اشاراتی آمده است:
المیزان، ج 19، ص 26، ج 16، ص 309; جعفر سبحانی، عصمه الانبیاء فی القرآن الكریم، ص 52; محمدتقی مصباح، اصول عقاید 2 (رهنماشناسی)، ص 147; محمدتقی مصباح، معارف قرآن،ج4 و 5 (راه و رهنماشناسی)، ص 113.
[20]. المیزان، ج 11، ص 166.
[21]. جوادی آملی، وحی و نبوت، ص 227 و 228.
[22]. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 9.
[23]. جوادی آملی، وحی و نبوت، ص 239.
[24]. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 10.
[25]. نساء، آیه 59.
[26]. همه بندهای یاد شده در منبع ذیل مطرح شده: جوادی آملی، وحی و نبوت، ص 234.
[27]. علامه طباطبائی، آموزش عقاید و دستورات دینی، ج 1، بخش 2، ص 73. همه ی مطالب مندرج در این پاسخ در منابع ذیل نیز به یك نحوی آمده است:
جعفر سبحانی، اضواء علی عقاید الشیعه الامامیه و تاریخهم، ص 390; محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج 2، ص 190; همو، اصول عقاید 2، (رهنماشناسی)، ص 128، جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 307.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط منتظر ، هُدهُد صبا
۲۱ شهريور ۱۳۸۹, ۰۶:۰۸ عصر
ارسال: #29
RE: مقام معظم رهبری
بسم الله الرحمن الرحیم

در قرآن كریم آیات متعدّدی آمده كه ناظر به عصمت اهل بیت هستند كه در این جا به نمونه هایی از آنها اشاره می شود:
الف) آیه تطهیر
یكی از آیاتی كه دلالتش بر عصمت اهل بیت - علیهم السلام - ، شهرت عمومی دارد، به گونه ای كه بعد از شنیدن یا تلاوت آن، عصمت اهل بیت در ذهن همگان تداعی می شود و بزرگان اهل تفسیر و كلام نیز برای اثبات عصمت اهل بیت به آن استدلال می كنند، آیه تطهیر است كه فرمود: (إِنَّما یرِیدُ اللّهُ لِیذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً).[28] پیام این آیه در چند محور طرح و تبیین می شود:
1. قبل از هر چیز لازم است یادآوری شود كه بر اساس روایات فراوانی كه اكثر آنها در منابع اهل سنّت نیز آمده، آیه تطهیر در شأن پیامبر و اهل بیت - علیهم السلام - (علی، فاطمه، حسن و حسین - علیهم السلام - ) نازل شده است.[29]
2. بر اساس بررسی كارشناسان بزرگ اهل تفسیر، منظور از اراده در این آیه، اراده ی تكوینی است نه تشریعی. تفاوت آن دو در این است كه اراده ی تكوینی هرگز از مراد تخلف نمی كند، برخلاف اراده ی تشریعی كه به جعل و وضع قانون شرعی تعلّق می گیرد كه ممكن است مكلفان به آن عمل كنند و ممكن است عمل نكنند. به چند دلیل به آسانی می توان ثابت كرد كه اراده در این آیه تكوینی است:
اولا، اراده ی تشریعی اختصاص به گروه خاصی ندارد، بلكه همه ملكفان را شامل می شود، و از آن جا كه در آیه مذكور اراده ی خداوند به تطهیر گروه خاصی (پیامبر و اهل بیت) تعلّق گرفته و فرموده است: (عَنْكُمْ اَهْل الْبَیت)، معلوم می شود كه مراد اراده تكوینی است.
ثانیاً، عنایت ویژه ای كه در آیه دیده می شود، بهترین دلیل است بر این كه مراد اراده ی تكوینی است، زیرا اراده ی تشریعی با این توجه ویژه مطرح نمی شود; مثلا كلمه «إِنَّما» حصر را می رساند و نشان می دهد كه این اراده برای همگان نیست و تأكیدهایی كه در آیه وجود دارد، نظیر: «لِیذْهِبَ»، «یطَهِّرَ» و «یطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً» و این كه آیه در مقام مدح و تمجید است، همه ی این دلایل ثابت می كند كه اراده در این آیه تكوینی است نه تشریعی.[30]
3. به طور خلاصه، مضمون آیه این است كه اراده تخلف ناپذیر خداوند بر آن تعلق گرفته است كه اهل بیت از هر گونه ناپاكی و آلودگی ظاهری و معنوی پاكیزه بوده و در هر دو بعد عقل نظری و عملی از مصونیت الهی و عصمت برخوردار باشند. بنابراین، از این آیه به آسانی معلوم می شود كه گناه و اشتباه در ساحت قدسی اهل بیت - علیهم السلام - هرگز راه ندارد و آنها از عصمت كامل الهی برخوردار هستند.[31]
ب) آیه امامت
آیه دیگر كه گواه و شاهد قرآنی بسیار روشن بر عصمت امام است این آیه است كه فرمود:
(وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمات فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ);[32]
به یادآور زمانی كه ابراهیم را خدا به اموری آزمایش نمود و ابراهیم از عهده آزمون خداوند بر آمد، خدا به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از ذریه و نسل من )چطور؟ (خداوند فرمود: عهد من به ظالمان نمی رسد.
درباره این آیه مباركه اولا، باید گفت كه از نظر شیعه امامیه، امامت همانند رسالت و نبوتْ عهد و منصب الهی است و تنها خداوند می داند كه چه كسی این سمت (امامت) را می تواند به عهده بگیرد.[33]
ثانیاً، نقل شده وقتی از برخی بزرگان سؤال شد كه این آیه به چه دلیل بر عصمت امام دلالت می كند؟ ایشان در پاسخ فرمود: بر اساس حصر عقلی، مردم از چهار قسم بیرون نیستند. یا در همه ی عمر ظالم و ستم گرند، یا در هیچ مرحله ای از عمر ظالم نیستند، یا در اول عمر ستم كارند و در پایان زندگی از ستم توبه می كنند، یا در آغاز عمر صالح اند، ولی در پایان عمر ستم می كنند، شأن حضرت ابراهیم بالاتر از آن است كه از خداوند درخواست كند كه مقام امامت را به گروه اول و چهارم بدهد، پس به یقین، دعای ابراهیم شامل حال این دو دسته نمی شود، اما گروه دوم و سوم، یعنی كسانی كه در همه ی عمر هیچ گاه اهل ستم نبودند، و افرادی كه در ابتدای عمر ستم كرده و در پایان توبه نمودند، خداوند از میان این دو گروه در این آیه فرمود: (لا ینالُ عَهْدِی الظّالِمِینَ)، یعنی گروه دوم را نفی كرده و فرموده است: كسی كه اهل ظلم و ستم باشد، عهد و منصب من به او نمی رسد. در نتیجه، تنها گروه سوم باقی می ماند كه هیچ گاه اهل ستم نبوده اند، پس آنان معصومند، لذا عهد الهی، یعنی منصب امامت مربوط به آنهاست.[34]
جمع بندی و نتیجه
از آنچه بیان شد، اولا، معلوم گردید كه دلیل و شاهد بر عصمت اهل بیت، قرآن كریم است، ثانیاً، به دلایل متعدّد اهل بیت - علیهم السلام - در عرف قرآن اسم خاص پنج نفر، یعنی پیامبر اكرم، علی مرتضی، فاطمه، حسن و حسین - علیهما السلام - است و شامل همسران پیامبر نمی شود.[35]
ثالثاً، از آن جا كه بر اساس روایات متعدّدی كه از طریق شیعه و سنّی آمده، آیه تطهیر در شأن پیامبر و علی، فاطمه، حسن و حسین - علیهم السلام - ، نازل شده، پس به تصدیق قرآن كریم، اهل بیت پیامبر دارای مقام عصمت هستند.

پایان


و من الله التوفیق
************



[28]. محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج 2، ص 191; المیزان، ج 16، ص 329. در منابع ذیل نیز مطالبی در این زمینه آمده است: جعفر سبحانی، رسائل و مقالات، ص 545; محمدتقی جعفری، تفسیر، نقد و تحلیل مثنوی، ج 11، ص 143.
[29]. جعفر سبحانی، ج 4، ص 126; المیزان، ج 16، ص 325.
[30]. جوادی آملی، وحی و رهبری، مقاله ی 3، ص 217. هم چنین ر.ك: المیزان، ج 16، ص 311; محمدتقی مصباح، اصول عقاید 2 (رهنماشناسی)، ص 467; جوادی آملی، وحی و نبوت 7، ص 225; جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 281; محمدتقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 196، جعفر سبحانی، رسائل و مقالات، ص 139; محمدتقی جعفری، تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی ج 11، ص 145.
[31]. بقره، آیه 124.
[32]. همان، آیه 124.
[33]. جوادی آملی، وحی و رهبری، مقاله ی 2، ص 176.
[34]. المیزان، ج 1، ص 274. در منابع ذیل نیز در این رابطه مسایلی مطرح شده است: جوادی آملی، وحی و نبوت، ص 222; محمدتقی مصباح، آموزش عقاید 2 (رهنماشناسی)، ص 460; جعفر سبحانی، الالهیات علی الهدی الكتاب و السنه و العقل، ج 2، ص 624; محمدتقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 274;جعفر سبحانی، اضواء علی عقاید الشیعه الامامیه و تاریخهم، ص 394.
[35]. المیزان، ج 16، ص 212; جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 5، ص 219

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، منتظر ، zeinab ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا
۲۰ آبان ۱۳۹۵, ۰۸:۱۹ عصر
ارسال: #30
RE: مقام معظم رهبری
بسیار عالی با تشکر از همه دوستان که زحمت می کشند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا