ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 13 رأی - میانگین امیتازات: 4.23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
دل گفته هایمان با معبود
۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱۲:۱۱ عصر
ارسال: #1
خدای من
خدای من
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.

گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود.

گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید.

گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی.

گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.

گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ...
گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، Entezar ، هُدهُد صبا ، boshra ، یافاطمه
صفحه 15 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۷ آبان ۱۳۹۳, ۱۰:۵۸ صبح
ارسال: #141
RE: دل گفته هایمان با معبود
[تصویر:  30294058443392005382.png]
ای مهربان خدای

گم گشته ام تو بودی و کردم چو دیده باز


دیدم به آسمان و زمین و به بام ودر


تابنده نور توست


هرجا ظهور توست


دیدم به هیچ نقطه تهی نیست جای تو


خوش می درخشد از همه سو جلوه های تو


ای مبدأ وجود !


از کثرت ظهور،نهان شد که کیستی


از هرچه ظاهر است ، تویی آشکارتر... مستور نیستی


نزدیک تر زمن به منی ، دور نیستی


تو آشکاره ای ... من زین میان گمم


کور ار نبیند، این گنه آفتاب نیست


نقص از من است ، ورنه رخت را حجاب نیست.


ای مهربان خدای !


در فلب من تبی است گدازان و دردناک


احساس می کنم که به کانون جان من


سوزنده آتشی است که سر می کشد به اوج


احساس می کنم عطشی مست و بی قرار


اندر فضای هستی من می دود چو موج


این سوز عشق توست،


در من، چون جان نهان


احساس می کنم،


درمان نسازد این تبِ من جز دوای تو


زائل نسازد این عطش، الا لقای تو


ای مهربان خدای !


احساس می کنم خلأی در وجود خویش کان را نمی برد زمیان، جز پرستشت


ای نازنین خدای !


احساس می کنم که بود در سرشتِ من


سوزنده یک بار


داغ نیاز را نزداید ز سینه ام


جز لذت پرستش و جز نشئه ی وصال


مخموری مرا به جز این می ، علاج نیست


مطلب عیان بود، به بیان احتیاج نیست


ای مهربان خدای!!


تو، راز جان و مایه سر مستی منی


تو هستی منی


در عمق فکر و پرده ی جانم تویی ، تویی


آرام دل ، فروغ روانم تویی، تویی


هرجا نگاه می دود، آنجا نشان توست


روشنگروجود، رخِ دلستان توست.


سرود سحر/حجت الاسلام بهجتی شفق/ ص68.
[font=tahoma][/font]

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، Entezar ، هُدهُد صبا
۱۰ آبان ۱۳۹۳, ۰۹:۳۱ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۴۱ صبح، توسط hamed.)
ارسال: #142
RE: دل گفته هایمان با معبود
هر زخم چندین روضه در تقدیر دارد

مثل حبیب این روضه ها را دوست دارم

یعنی عزادارت مراد و پیر دارد

بر من ببخشا...اشکهایم بی افاقه است

این چشم ها کوتاهی تقصیر دارد

فهمیده ام از اشک های جاری خویش

این روضه ها بر سنگ هم تاثیر دارد

لات محل هم در محرم سر به راه است

این گریه ها در ذات خود اکسیر دارد

زیر علامت سر برایت خم نموده

مانند حر برگشته سر بر زیر دارد

چکمه به دوش انداخته در بین دسته

می گفت میل توبه و تغییر دارد

از خوب و بد بیمارهایت بی شمارند

آری تب عشق حرم واگیر دارد

ما بندگان کشور اشک تو هستیم

این مملکت را گریه در تسخیر دارد

بازرسي جوش ، تست غير مخرب ، NDT، NDT تست
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، هُدهُد صبا
۱۶ آبان ۱۳۹۳, ۱۲:۴۹ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۵۰ عصر، توسط Bitanem.)
ارسال: #143
RE: دل گفته هایمان با معبود
معبودم!
متبرکم گردان به نامت
متبلورم گردان به عبادتت
متذکرم گردان به ذکرت
مرحمتم گردان به رحمتت

همین که تو می دانی
“دوستت دارم”
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را دنیـا................
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed ، آشنای غریب ، Entezar
۶ آذر ۱۳۹۳, ۰۹:۲۷ صبح
ارسال: #144
RE: دل گفته هایمان با معبود
خداوندا
براي شانه هاي خسته قدري عشق،
براي گامهاي مانده در ترديد قدري عزم،
براي زخمها مرهم
براي اخمها لبخند،
براي پرسش چشمان ما پاسخ،
براي خواهش دستان ما باران،
براي واژه ها گرما،
براي خوابها رؤيا،
براي اين همه سرگشتگي ايمان،
براي اين همه بيگانگي الفت،


براي ظلمت جان، روشناييهاي پي در پي،
براي حيرت دل، آشناييهاي پرمعنا،
براي عشقهاي خسته قدري روح،
براي عزمهاي مانده قدري راه... عطا فرما..

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، Entezar ، هُدهُد صبا
۱۳ آذر ۱۳۹۳, ۰۹:۵۸ صبح
ارسال: #145
RE: دل گفته هایمان با معبود
ای پروردگار مهربان ، کمکم کن امروز را با عشق تو آغاز کنم . قضاوت فقط کار توست ، بخشندگی از آن توست ،عشق در وجود توست ، قدرت در دستان توست . الهی مرا در مسند قضاوت قرار مده ، اما بخشندگی را به من بیاموز و عشق را در جسم من جاری ساز ، دیروز می توانست پایان زندگی من باشد، پس امروز که زنده ام معجزه ای از جانب توست Rose در حقیقت دیدن هر روز معجزه ای از جانبت میباشد Rose خدایا تو را شاکرم به خاطر امروزم که به من عطا فرمودی. و به تو قول خواهم داد تا امروز را سرشار از زیبایی سازم. و آن را آنگونه که تو دوست داری بسازم..

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، هُدهُد صبا ، Entezar
۲۶ آذر ۱۳۹۳, ۱۰:۱۸ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۶ آذر ۱۳۹۳ ۱۰:۱۹ صبح، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #146
RE: دل گفته هایمان با معبود
خداياااااااااااا....
دلم مي خواهد...دفتر ِ مشقم را باز كنم...و دوباره تمرين كنم ...
الفباي زندگي را ...
من...چيزي شبيه ِ زندگي كردن را فراموش كرده ام ...!!!
مي خواهم...خط خطي كنم...تمام آن روزهايي كه دلم را شکست ....
دلم...مي خواهد ....
اگر معلم گفت...در دفتر نقاشيتان هر چه مي خواهيد بكشيد ...
اين بار...تنها...و تنها...
نردباني...بكشم ......به سوي تو خدای من

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed ، Bitanem
۲۸ آذر ۱۳۹۳, ۱۱:۱۷ عصر
ارسال: #147
RE: دل گفته هایمان با معبود
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند شاید چون آرزوهایم بلندند …
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست چون خدایی هست … آری و چه زیبا نوشته بود !
همواره با خود تکرار میکنم امیدی هست ؛ چون خدایی هست …

همین که تو می دانی
“دوستت دارم”
کافیست …
بگذار
خفه کند خودش را دنیـا................
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، هُدهُد صبا
۲۹ آذر ۱۳۹۳, ۱۰:۰۷ صبح
ارسال: #148
RE: دل گفته هایمان با معبود
نيايش زيبا از امام سجاد:
الهي
دردهايي هست كه نمي توان گفت
و گفتني هايي هست كه هيچ قلبي محرم آن نيست
الهي
اشك هايي هست كه با هيچ دوستي نمي توان ريخت
و زخم هايي هست كه هيچ مرحمي آنرا التيام نمي بخشد
و تنهايي هايي هست كه هيچ جمعي آنرا پر نمي كند
الهي
پرسش هايي هست كه جز تو كسي قادر به پاسخ دادنش نيست
دردهايي هست كه جز تو كسي آنرا نمي گشايد
قصد هايي هست كه جز به توفيق تو ميسر نمي شود
الهي
تلاش هايي هست كه جز به مدد تو ثمر نمي بخشد
تغييراتي هست كه جز به تقدير تو ممكن نيست
و دعاهايي هست كه جز به آمين تو اجابت نمي شود
الهي
قدم هاي گمشده اي دارم كه تنها هدايتگرش تويي
و به آزمون هايي دچارم كه اگر دستم نگيري و مرا به آنها محك بزني، شرمنده خواهم شد.
الهي
با اين همه باكي نيست
زيرا من همچو تويي دارم
تويي كه همانندي نداري
رحمتت را هيچ مرزي نيست
اي تو خالق دعا...
" آمين"...
صحیفه سجادیه

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed ، Bitanem
۳ دي ۱۳۹۳, ۰۹:۳۸ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۳ دي ۱۳۹۳ ۰۷:۳۲ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #149
RE: دل گفته هایمان با معبود
واقعا لذت بخش بود . [font=tahoma][/font]

بازرسي جوش ، تست غير مخرب ، NDT، NDT تست
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، آشنای غریب
۶ دي ۱۳۹۳, ۰۳:۵۴ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۶ دي ۱۳۹۳ ۰۳:۵۶ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #150
RE: دل گفته هایمان با معبود
پروردگارا :

خود را تقدیم تو میدارم
با من کن و از من ساز
آنچه خود اراده کنی

از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم

مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد


برای کسانی که :
با قدرت تو ، راه تو و عشق تو یاریشان خواهم داد

باشد که همیشه بر اراده تو گردن نهم *** آمین

******************************************************************
خداوندا

مگر نه اینکه من نیز چون تو تنهایم ، پس مرا دریاب، و به سوی خویش هدایت بفرما

دستان مهربانت را بگشا ، که سخت محتاج آرامش آغوشت هستم

[تصویر:  image236.gif]

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا