قرآن شناسی
۲۹ آذر ۱۳۸۹, ۱۰:۰۷ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
قرآن شناسی
قرآن مجید، برترین و آخرین پیام خداوند و بزرگترین گوهر گران بهای به جای مانده از پیامبر گرامی (صلی الله علیه وآله ) سرچشمه جوشان معارف اسلامی و مدار و محور اتحاد تمامی مسلمانان است. به ژرفای حقایق این اقیانوس بی كران نتوان رسید و شگفتیهایش را پایانی نیست، پا به پای زمان، همانند خورشید و ماه بر همه ملتها در طول زمان میتابد و آمده است تا ابد انسانها را به حقیقت راستی و نیكبختی رهنمون باشد.
نخستین گام برای ورود به دریای بی كران قرآن و نوشیدن و نیوشیدن معارف حیات بخش آن، شناخت دقیق این كتاب گران سنگ و راه صحیح فهم آن است. آنان كه قرآن را آنگونه كه هست، نشناختهاند، آنگونه كه باید، به آن ارج نمینهند و چنان كه بایسته است، از آن بهره نمیبرند.از میان راههای مختلفی كه برای شناخت این كتاب بزرگ و راهیابی به فهم معارف آن فراروی بشر قرار دارد، نزدیكترین و بهترین راه، بهرهگیری از بیانات نورانی خود قرآن است و این سنت نیكویی است كه به پیروی از امامان معصوم(علیهم السلام) قرآنشناسان شیعه دنبال كردهاند. قرآن كریم در آیات متعددی ویژگیها و اوصاف خود را بیان میفرماید. برخی از مهمترین آنها عبارت است از: 1. سخن خدا آیهی 6 سوره توبه می فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتّی یَسْمَعَ كَلامَ اللّهِ؛ و اگر یكی از مشركان از تو پناه خواست، پناهش ده تا سخن خدا را بشنود.» 2. قرآنی بزرگ:در آیه 87 سوره حجر آمده است: «وَ لَقَدْ آتَیْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ؛ و به تحقیق به تو "سبع مثانی" و قرآن بزرگ را دادیم». 3. گرانمایه خداوند:در آیه 5 مزّمّل فرموده است: «إِنّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلاً؛ به راستی كه بر تو گفتاری گران و سنگین می افكنیم». 4. ارجمند:آیه 77 واقعه میفرماید: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِیمٌ؛ به راستی كه آن (كتاب) قرآن ارجمند است». 5. پربركت در قرآن كریم آمده است: «بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ؛ بلكه آن قرآن پر بركت است». 6. مبارك و پر بركت :آیه 92 انعام میفرماید: «وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ؛ و این كتاب بابركتی است كه آن را فرو فرستادیم». 7. نیكوترین سخن آیه 23 سوره زمر میفرماید: «اللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتاباً مُتَشابِهاً؛ خداوند، نیكوترین سخن را به صورت كتابی همگون فرو فرستاد.» 8. تصدیق كننده كتابهای پیشین قرآن در مورد خود آورده است: «و لكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ؛ بلكه ( قرآن ) تصدیق كننده (و گواه درستی) كتابهای پیش از آن است». 9. مشرف و حاكم بر كتابهای آسمانی دیگر :در آیه 48 مائده در وصف قرآن آمده است: «مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْهِ؛ در حالی كه تصدیقكننده كتابهای پیشین و مشرف بر آنان است». 10. دلیلی روشن آیه 157 سوره انعام میفرماید: «فَقَدْ جاءَكُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ؛ به تحقیق كه برای شما دلیل روشنی از سوی خداوندگارتان آمد». 11. جدا كننده حق از باطل :در آیه اول سوره فرقان آمده است: «تَبارَكَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَكُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً؛ خجسته باد كسی كه بر بنده خود فرقان (جداسازنده حق از باطل) را فرو فرستاد تا هشدار دهندهای برای جهانیان باشد». 12. استوار و بدون كژی :در وصف قرآن آمده است: «قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذِی عِوَج؛ قرآنی عربی بدون كژی و انحراف». 13. بیانی رسا:در آیه 52 از سوره ابراهیم آمده است: «هذا بَلاغٌ لِلنّاسِ؛ این (معارف قرآنی) بیان رسایی برای مردم است». 14. یادآوری با حكمت خداوند: در آیه 58 آل عمران میفرماید: «ذلِكَ نَتْلوُهُ مِنَ الآیات و الذّكر الْحَكیم؛ آن (حقایق) كه بر تو تلاوت میكنیم، از آیات (الهی) و یادآوری با حكمت است.» 15. پند برای مردم :آیه 57 یونس میفرماید: «یا أیُّهَا النّاس قَد جاءتْكم مَوْعُظة مِنْ ربّكُم؛ ای مردم به تحقیق شما را از سوی خداوندگارتان پندی آمد». 16. شفای دردهای انسانها:در آیه 57 یونس آمده است: «یا أیُّهَا النّاس قَد جاءَتْكُمْ مَوْعظة مِنْ ربّكُم وَ شَفاء لِما فِی الصّدوُر؛ ای مردم به تحقیق از سوی خداوندگارتان پند و بهبودی بخشِ بیماریهای درون برایتان آمد». روایات بسیار نیز در اوصاف قرآن وجود دارد. از جمله حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: (قرآن) نوری است كه خاموشی ندارد، جداكننده حق و باطل است كه درخشش برهانش خاموشی نگیرد، روشنگری است كه ستونهای آن خراب نشود، شفابخشی است كه از او خوف بیماری نرود، قدرتی است كه یاورانش شكست نمیپذیرند و حقی است كه حامیانش مغلوب (و خوار) نگردند ... . نمودار نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَْمِینُ * عَلی قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ * بِلِسان عَرَبِیّ مُبِین؛ روح الامین [فرشته وحی] قرآن را بر قلب تو فرود آورد تا از بیمدهندگان باشی؛ با زبان عربی روشن. (شعراء، 193 ـ 195) در فصل گذشته، از عناوین و اوصاف قرآن كریم سخن گفتیم در این فصل به بحث نزول كه یكی از محوریترین مباحث علوم قرآنی است، میپردازیم.بحث نزول قرآن، موضوعات و مسائل متعددی از جمله واژگان بیانگر نزول قرآن، مفهوم نزول قرآن نازل كننده قرآن، آنچه نازل شده، دریافت كننده قرآن، چگونگی نزول، زمان، انواع و مراتب نزول را دربر میگیرد. در اولین گام از بررسی محورهای مهم نزول قرآن، این نكته را یادآور میشویم كه قرآن كریم خود را نازل شده از سوی خدا دانسته و واژگان و تعابیر مختلفی را برای بیان نازل شدن این كتاب از سوی خدا، بكار گرفته است در این درس دین واژهها را مرور میكنیم. واژگان بیانگر نزول قرآن :در قرآن مجید، به آیات فراوانی بر میخوریم كه از نزول قرآن و انتساب آن به خداوند سخن گفته اند.از آن جا كه ذكر همه آن موارد ضرورت ندارد و با ظرفیت مباحث این كتاب متناسب نیست، در هر مورد به ذكر یكی دو نمونه اكتفا میشود. 1. نزول، انزال و تنزیل :این واژگانِ دارای یك مادّه لغوی میباشند، بیشترین و شاید گویاترین واژگانی هستند كه در بیان نزول قرآن به كار رفتهاند، نظیر: ـ «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَْمِینُ عَلی قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ؛ روح الامین [فرشته وحی] آن [قرآن] را بر قلب تو فرود آورد تا از بیم دهندگان باشی». (شعراء، 193 ـ 194) ـ «ذلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ؛ آن [عذاب] به این دلیل است كه خداوند كتاب [قرآن] را به حق فرو فرستاد». (بقره، 176) ـ «لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَل لَرَأَیْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ؛ اگر این قرآن را بر كوهی فرو میفرستادیم، یقیناً آن را از ترس [و درك عظمت] خدا فروشكسته و از هــم پاشیــده میدیــدی». (حشر، 21) آیات بیانگر نزول قرآن كه ادر آنها سه واژه نزول، انزال، و تنزیل بكار رفته نوعاً از زبان خدا و مربوط به نزول كل قرآن و آن دسته از آیات یاد شده كه ناظر به بخش خاصی از قرآن است مانند آیه اول از سوره نور: سُورَةٌ أَنزَلْنَاهَا وَفَرَضْنَاهَا وَأَنزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَّعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ این سورهای است كه آن را فرو فرستاده و عمل به آن را واجب كردهایم و در آن آیات روشنی را فرو فرستادیم تا از آن پند گیرد یا از زبان غیر خدا و حتی به عنوان استهزا، نزول قرآن را بیان میكنند، هم حاكی از مطرح بودن چنین ادعایی از سوی خدا در قرآن است. مجموع این آیات با اختلافی كه در مرتبه دلالت دارند، ادعای این كتاب مبنی بر نزول از سوی خدا را نشان میدهند. تفاوت انزال و تنزیل:بعضی از مفسران و لغت شناسان فرق بین انزال و تنزیل را چنین بیان كرده اند: انزال، دلالت بر نزول دفعی، و تنزیل، دلالت بر نزول تدریجی دارد. در آیاتِ ناظر به نزول قرآن نیز، آن گاه كه وحدت و دفعی بودن نزول مراد بوده، تعبیر انزال به كار رفته است؛ مانند آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ؛ ماه رمضان كه در آن قرآن فرود آمده است». (بقره، 185) و در مواردی كه تكثیر و تدریج در نظر بوده، از تعبیر تنزیل استفاده شده است؛ مانند: إِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ؛ به راستی ما خود ذكر [قرآن] را فرو فرستادیم و به راستی ما نگهبانان آن هستیم. (حجر، 9) ارزیابی: اثبات این مطلب در همه موارد مشكل است؛ به عنوان مثال، در بعضی از آیات با آن كه تكثیر و تدریج در نظر است، از تعبیر "انزال" استفاده شده است نظیر: «أَ فَغَیْرَ اللّهِ أَبْتَغِی حَكَماً وَهُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْكُمُ الْكِتابَ مُفَصَّلاً؛ آیا غیر خدا را به داوری خواهم با آن كه او كسی است كه كتاب را تفصیل یافته به سوی شما فرو فرستاد؟» (انعام، 144) و آیه «وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ آیات بَیِّنات وَأَنَّ اللّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ؛و بدین سان آن [قرآن] را [به صورت] نشانه هایی روشن فرو فرستادیم و به راستی خدا هر كس را بخواهد هدایت میكند. (حج، 16). از سوی دیگر در آیه شریف «وَقالَ الَّذِینَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً؛ كه نزول همه قرآن یك پارچه و دفعة واحده در نظر است»، (فرقان، 32) تعبیر تنزیل به كار رفته و در آیه: «وَقَدْ نَزَّلَ عَلَیْكُمْ فِی الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللّهِ یُكْفَرُ بِها وَیُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّی یَخُوضُوا فِی حَدِیث غَیْرِهِ؛ و به تحقیق خداوند در كتاب [قرآن] [این دستور] را بر شما فرود آورد كه هرگاه شنیدید آیات خدا مورد كفر و استهزا قرار میگیرد، با آنان [كافران و استهزا گران] منشینید تا به سخنی غیر از آن درآیند. (نساء،140) با این كه نظر به مطلب واحدی است، واژه "نزّل" استعمال شده است؛ از این رو، معتقدان به دلالت تنزیل بر نزول تدریجی، و انزال بر نزول دفعی، در صدد توجیه آیات پیشین و آیات مشابه آن كه در قرآن فراوان یافت میشود، بر آمده و یا به توجیه مقصود از نزول دفعی و تدریجی پرداختهاند. وجه دیگر در تفاوت این دو كه روشنتر و كم اشكالتر از وجه قبل است و شاید بتوان آن را بدون استثنا بر تمامی آیات مورد بحث تطبیق داد، این است كه انزال، و (تعدیه نزول است) فقط بر اصل نازل كردن قرآن از سوی خدا دلالت دارد و در مفهوم آن، دفعی یا تدریجی بودن و وحدت یا كثرت نهفته نیست؛ بنابراین، با وحدت و كثرت و دفعی یا تدریجی بودن سازگار است؛ ولی تنزیل، به مناسبت ساخت "تفعیل" دال بر معنای كثرت، و نه تدریج است این كثرت گاهی در ناحیه فعل است؛ مانند "طوّفت الكعبة"؛ یعنی كعبه را مكرر طواف كردم و گاهی در ناحیه فاعل است؛ مانند "موّتت الآبال"؛ یعنی شتران بسیاری مردند، و گاهی در مورد مفعول است؛ مانند "غلّقت الابواب"؛ یعنی درهای بسیاری را بست. در مورد نزول قرآن، همان طور كه كثرت به لحاظ تعدد آیات (كثرت در مفعول) متصور است نوعی كثرت در فعل (كثرت به لحاظ تعدّد مراتب نزول) در نظر میباشد؛ یعنی خداوند كلامش را از آن مقام عالی خیلی تنزل داده تا به صورت كلام عربی كه با ذهن متعارف قابل درك باشد. زیرا چنان كه قبلا اشاره شد، بین مرتبه حقیقی قرآن (مرتبه ای از علم خداوند) تا مرتبه الفاظ و مفاهیم (همان كه در اختیار بشر قرار گرفته)، فاصله و مراتب زیادی وجود دارد بنابراین بسیار تنزل پیدا كرده تا به این مرتبه رسیده است و به این اعتبار، استفاده از واژه تنزیل در مورد نزولِ یك آیه یا مطلب و در مورد نزول مجموعِ قرآن حتی به عنوان یك واحد اعتباری یا حقیقی نیز درست است. بر فرض عدم پذیرش این نظر، میتوان گفت : انزال و تنزیل هر دو متعدی نزول و از قبیل مترادفانند و كاربرد هر یك به جای دیگری درست است؛ از این رو یك موضوع در سوره ای با واژه تنزیل، و در سوره ای دیگر با تعبیر انزال از آن یاد میشود؛ مانند آیات شریف: «وَ قالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ؛ و گفتند: چرا از سوی خداوندگارش بر او معجزه ای [غیر از قرآن] فرود نیامده است». (انعام، 37) «وَ یَقُولُونَ لَوْلا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ؛ و [كافران] میگویند: چرا از سوی خداوندگارش بر او معجزه ای [غیر از قرآن] فرود نیامده است؟» (یونس، 20) هر دو آیه، اعتراض مشركان را مبنی بر این كه چرا از سوی خدا آیه ای بر پیامبر نازل نشده، مطرح میكنند. نمودار 2. مجیئ : در بیش از 35 آیه از مشتقات مادّه مجیئ (جاء، جائك، جئناك و ...) برای بیان نزول قرآن استفاده شده است كه بعضی از این آیات بر اصل آمدن قرآن به عنوان مطلبی حق، دلالت دارند؛ بدون آن كه آورنده قرآن را معرفی یا كسی را كه قرآن به سوی او آمده، مشخص كنند؛ مانند: "وَقُلْ جاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً؛ و بگو حق آمد و باطل نابود شد؛ راستی كه باطل نابود شدنی است." (اسراء، 81) و برخی دیگر از این آیات، بر نزول قرآن بر پیامبر گرامیˆ دلالت دارند؛ مانند: "وَلا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَكَ مِنَ الْحَقِّ؛و با روی گردانی از حقی كه برایت آمده، از هواهای آنان پیروی مكن". (مائده، 48) بعضی دیگر، آمدن قرآن از سوی خدا به سوی مردم را بیان میكنند؛ مانند: "وَلَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدی؛ و به تحقیق آنان را از سوی خداوندگارشان رهنمود [بایسته] آمد." (نجم، 23) و آیات دیگری هم صرفاً از آمدن قرآن به سوی مردم سخن میگویند؛ بدون آن كه از آورنده آن، مانند: "وَلَمّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَإِنّا بِهِ كافِرُونَ؛ و چون حق به سوی آنان آمد، گفتند: این جادوست و ما به آن كافریم. (زخرف، 30) 3. اتیان و ایتاء :نزول قرآن، در حدود ده مورد با مشتقات این دو واژه بیان شده است؛ مانند: "وَلَقَدْ آتَیْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ؛ بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ؛ بلكه ما یادآوری و پندشان را [برایشان] آوردیم؛ پس آنان از یادآوری و پندشان روی گردانند". (حجر، 87)، (مؤمنون، 71) 4. وحی و ایحاء :از جمله تعبیرات دال بر نزول قرآن "وحی" و مشتقات آن است كه به حدود 40 مورد، میرسد؛ مانند: "وَكَذلِكَ أَوْحَیْنا إِلَیْكَ قُرْآناً عَرَبِیًّا؛ و بدینسان قرآنی عربی را به تو وحی كردیم". (شوری، 7) كه ناظر به نزول كل قرآن است و در برخی دیگر مانند: "تِلْكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیها إِلَیْكَ؛ آن [حقایق] از خبرهای پنهان [غیبی] است كه به تو وحی میكنیم"، (هود، 49) و یا "ذلِكَ مِمّا أَوْحی إِلَیْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ؛ آن [حقایق] حكمتهایی است كه خداوندگارت به تو وحی كرده است" (اسراء، 39). نزول بخشی از قرآن مدنظر است و برخی میتواند شامل وحیهای غیر قرآنی هم بشود؛ مانند: "اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ؛ و از آن چه از سوی خداوندگارت به تو وحی میشود، پیروی كن". (احــــزاب، 2) این مورد، احادیث وحی شده به پیامبر را هم دربرمیگیرد. توضیح معنای وحی و كاربردهای قرآنی آن، در درس دوم ذیل واژه وحی گذشت و تشریح ویژگی های وحی به پیامبران و انواع آن، در كتاب راه و راهنماشناسی مطرح خواهد شد. 5. قرائت و تلاوت :مشتقات واژه "قرائت" چهار بار در بیان نزول قرآن به كار رفته است كه عبارتند از جمله: "إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ * فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ؛ راستی كه گردآوردن و خواندن آن [آیات قرآن] بر عهده ماست؛ پس آنگاه كه آن را خواندیم خواندنش را پی گیر". (قیامت، 7 و 18) "سَنُقْرِؤُكَ فَلَا تَنسَی"؛ (اعلی، 6). از مشتقات واژه تلاوت نیز در شش مورد برای نزول قرآن استفاده شده است، مانند: "تِلْكَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْكَ بِالْحَقِّ؛ آن آیات خداست كه به حق بر تو تلاوت میكنیم". (بقره، 252) توضیح معنای قرائت، در ذیل واژه قرآن در درس اول گذشت و "اقراء" به معنای خواندن نوشتهای برای دیگری به منظور تأیید مطالب یا تصحیح اشتباه است و در این جا مقصود آن است كه ای پیامبر! خدا یا فرشته وحی، قرآن را به گونه ای بر تو میخواند (اقراء) كه فراموش نخواهی كرد. توضیح بیشتر موضوع، در بحث از چگونگی تلقّی و دریافت پیامبر(ص) نسبت به وحی خواهد آمد. واژه "اقراء" از جمله تعابیری است كه میتواند به این نكته اشعار داشته باشد كه پیامبر اكرم، قبل از نزول تدریجی قرآن از حقایق قرآنی، مطلع بوده و برای تأیید آنها بار دیگر بر او خوانده میشود. "تلاوت" به معنای قرائت است؛ جز آن كه تلاوت، به قرائت كتاب های مقدس اختصاص دارد؛ ولی قرائت اعم از آن است. نمودار 6. ترتیل :از این واژه، فقط در یك آیه برای بیان نزول قرآن استفاده شده است: "وَرَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً؛ قرآن را با درنگی ویژه و پیاپی بر تو خواندیم" (فرقان، 32). "ترتیل" به معنای خواندن با تأمل، و درنگ و به صورت پیاپی است؛ به گونه ای كه مطلب به خوبی دریافت و مؤثر شود. در روایات، خواندن قرآن با ترتیل این گونه تفسیر شده است: هو ان تتمكّث فیه و تحسّن به صوتك لاتنثره نثر الرّمل و لاتهزّه هزّ الشعر ولكن اقرع به القلوب القاسیة؛ ترتیل آن است كه در قرآن درنگ كنی و آن را با صدای زیبا بخوانی و مانند پخش كردن شن ریزه، كلمات و آیات را جدا از هم و چونان خواندن شعر با ترجیع نخوانی؛ ولی با آن بر دل های سنگ شده بكوب [تا رام شود]. 7. القاء و تلقّی :خداوند متعال، گاهی برای بیان نزول قرآن از تعبیر، القاء و تلقّی استفاده كرده است: "وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِیم عَلِیم؛ و براستی تو قرآن را از ناحیه خداوند فرزانه و بسیار دانا دریافت میكنی" (نمل، 6). "إِنّا سَنُلْقِی عَلَیْكَ قَوْلاً ثَقِیلاً؛ به راستی ما گفتاری گران و سنگین بر تو میافكنیم". (مزمل، 5) "فَالْمُلْقِیاتِ ذِكْراً؛ پس سوگند به [فرشتگان] القا كننده یادآوری و پند [قرآن]" (مرسلات، 5). در آیه 25 قمر، از قول مخالفان و منكران چنین نقل میكند: "أَ أُلْقِیَ الذِّكْرُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِنا بَلْ هُوَ كَذّابٌ أَشِرٌ؛ آیا یادآوری و پند [خدا] از میان ما بر او نازل شده است بلكه او دروغ گویی خودپسند است". و در آیه 86 قصص خطاب به پیامبرˆ آمده است: "وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقی إِلَیْكَ الْكِتابُ إِلاّ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ؛ و جز به رحمت خداوندگارت امید آن نداشتی كه قرآن به تو فرستاده شود". "القاء" به معنای افكندن، و تلقّی، به معنای استقبال كردن از چیزی است و مقصود از القاء، در این آیات در اختیار پیامبر قرار دادن و مقصود از تلقی؛ دریافت معارف وحیانی است. 8. تعلیم :در چهار مورد مشتقات واژه تعلیم در باب نزول قرآن به كار رفته است:"الرَّحْمنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ؛ [خدای] رحمن، قرآن را آموزش داد" (رحمن، 1 و 2). نزول قرآن، بدین سبب تعلیم نامیده شده كه خداوند، معارف و دستورهای خود را با نزول آیات، به پیامبر(ص) یاد میدهد. 9. قصّ:در موارد متعدد، غالباً در بیان نزول آیاتی كه داستآنهای قرآنی را دربردارد، مشتقات این واژه به كار رفته است؛ مانند: "نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَیْنا إِلَیْكَ هذَا الْقُرْآنَ؛ ما با وحی كردن این قرآن به تو، به بهترین بیان مطالب و داستانها را بر تو حكایت میكنیم". (یوسف، 3) معنای اصلی "قصّ" پی گیری است و به معنای بیان و نقل یك مطلب، از جمله داستان سرایی نیز به كار میرود. 10. فرض :"إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلی مَعاد؛ به راستی آن كس كه [تلاوت و تبلیغ] قرآن را بر تو لازم و حتمی كرده است، تو را به وعده گاهی [كه به تو وعده داده بود] باز خواهد گرداند". (قصص، 85) "فرض" به معنای الزامی و حتمی ساختن و واجب كردن است مقصود از فرض قرآن، لزوم تلاوت و تبلیغ آن بر پیامبر (ص) است. چنان كه ملاحظه شد، این آیات، افزون بر بیان انتساب قرآن به خداوند متعال، بر برخی از ویژگی های نزول قرآن، نظیر با درنگ و پیاپی نازل شدن، پنهانی، غیر محسوس و همراه با تعلیم و آموزش بودن نیز دلالت دارند. افزون بر تعابیر یادشده، برخی از اوصاف قرآن نظیر: آیات الله، كلام الله و مانند آن كه در فصل قبل گذشت نیز بر نزول قرآن از سوی خدا دلالت دارد. آیات دیگری نیز وجود دارد كه از دو مقوله پیشین نیست؛ ولی از سوی خدا بودن قرآن را با صراحت بیان میكند؛ مانند آیه 37 سوره یونس كه میفرماید: وَما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَری مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لكِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْكِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ؛ و این قرآن این گونه نیست كه به دروغ به خدا نسبت داده شود؛ بلكه تصدیق كتاب های پیش از آن و تبیین و توضیح كتاب بی شك از سوی خداوندگار جهانیان است. نمودار جلسه دوم 1.نزول قرآن كریم در فرآیند نزول قرآن عناصر متعددی نقش دارد كه سه عنصر در این میان كلیدی است: نازلكننده، دریافتكننده و آنچه نازل شده است. نازلكننده، اولین عنصر اساسی در فرآیند نزول قرآن است. آیات قرآن كریم در این باره چند دسته اند: دسته اوّل آیاتی كه اصل نزول قرآن در آنها ذكر شده و اشارهای به نازل كننده ندارد؛ مانند: "شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنّاسِ...؛ ماه رمضان كه در آن قرآن فرود آمده است؛ رهنمودی برای مردم". (بقره، 185) دسته دوم آیاتی كه نازلكننده قرآن را خداوند متعال معرفی میكنند؛ نظیر: "اللّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِیَ...؛ خداوند نیكوترین سخن را به صورت كتابی همگون و قطعه قطعه فرو فرستاد ... ". (زمر، 23) دسته سوم آیاتی كه از نقش جمعی از فرشتگان در نزول قرآن سخن میگویند و بهویژه حضرت جبرئیل را نازل كننده قرآن میدانند؛ مانند: "نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَْمِینُ * عَلی قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ؛ روح الامین آن را بر قلب تو فرود آورد تا از بیم دهندگان باشی". (شعراء: 193 ـ 194) "قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ ...؛ بگو: آن [قرآن] را روح القدس از سوی خداوندگارت به حق فرود ...". (نحل، 102) "إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُول كَرِیم * ذِی قُوَّة عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَكِین * مُطاع ثَمَّ أَمِین؛ به راستی كه قرآن، گفتار فرستادهای ارجمند، توانا، بلند پایگاه نزد خداوند عرش، فرمانروا و امین است." (تكویر: 19 ـ 21) "قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ؛ بگو: هر كس كه دشمن جبرئیل است [بداند] كه به راستی او آن [قرآن] را با اجازه خدا بر قلب تو فرود آورده است". (بقره، 97) "فِی صُحُف مُكَرَّمَة * مَرْفُوعَة مُطَهَّرَة * بِأَیْدِی سَفَرَة * كِرام بَرَرَة؛ [قرآن] در صحیفههایی ارجمند، والا و پاك، در دست سفیران گرامی و نیكوكار [خداوند] است". (عبس، 13ـ 16) در مورد دسته اخیر، چند نكته شایان توجه است: 1. فرشتگان وحی، كارهای متعددی از قبیل نازل كردن قرآن، در دست داشتن تابلوهای وحی، و نگهبانی از آن را انجام میدهند؛ 2. حضرت جبرئیل(علیه السلام) فرماندهی گروه فرشتگان وحی را به عهده دارد. این مطلب از وصف به "مطاع" (فرمانروا ) و نسبت دادن نزول به ایشان در آیات متعدد استفاده میشود؛ 3. جبرئیل به اعتبار امانت، قداست و كرامتِ وی در پیشگاه الاهی با اوصاف روح الامین، روح القدس و رسول كریم یاد شده است. جمع آیات آیات دو دسته اخیر، نازل كردن قرآن از یكسو به خداوند متعال و از سوی دیگر به فرشتگان وحی نسبت می دهند كه ظاهر هر دو نسبت، حقیقی است؛ ولی اسناد حقیقی یك فعل به دو فاعلِ در عرض هم، بهویژه در اینجا معنا ندارد؛ زیرا هیچ موجودی در عرض خداوند قرار ندارد؛ بنابراین تنها وجه درست این است كه بگوییم: مقصود، اسناد حقیقی به دو فاعل در طول هم است؛ بدین صورت كه فرشتههای وحی، نازلكننده قرآن به اذن خدا هستند و خداوند متعال، فوق ایشان و در طول آنها، نازلكننده حقیقی قرآن است. این وجه، به روشنی از آیات یاد شده استفاده میشود و تعابیری از قبیل: "فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ..." و "نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ" دلالت دارد. نتیجه دیگری كه از مطلب پیشین به دست میآید، این است كه با توجه به این وجه جمع، جای توهّم القای مطلبی از طرف جبرئیل به پیامبر (ع) باقی نمیماند. نمودار دریافت كننده قرآن درباره اینكه دریافتكننده قرآن كریم كیست، آیات سه دسته اند: دسته اول:در برخی از آیاتِ بیانگر نزول قرآن، سخنی از منزل علیه قرآن به میان نیامده است؛ مانند: "وَ هَـذَا كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ...؛ و این كتابی است كه ما آن را نازل كردیم، كتابی است پر بركت و آنچه را كه پیش از آن آمده تصدیق میكنند". (انعام، 92) دسته دوم :دسته از آیات دریافتكننده قرآن را پیامبر گرامی(ص) معرفی میكنند؛ مانند: - "...وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّد وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ؛ و به آنچه بر محمد فرود آمده و آن حق و از سوی خداوندگارشان است، ایمان آوردند". (محمد، 2) - "وَنَزَّلْنَا عَلَیْكَ الْكِتَابَ؛ و كتاب (قرآن) را بر تو نازل كردیم". (نحل، 89) دسته سوم :تعدادی از آیات، بر نزول قرآن بر مردم دلالت دارد؛ مانند: "یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنا إِلَیْكُمْ نُوراً مُبِیناً؛ ای مردم! به تحقیق برای شما دلیلی روشن و مستحكم از سوی خداوندگارتان آمد و نــوری روشنـــگر به سویتان فـــرو فرستادیــم". (نساء، 174) جمع دلالت آیات :این آیات دریافتكننده قرآن راهم پیامبراكرم (ص) و هم "مردم" معرفی میكنند؛ اما تردیدی نیست كه قرآن، دو نزول نداشته: یكبار بر پیامبر و بار دیگر بر مردم؛ بلكه قرآن مستقیماً بر قلب پیامبر گرامی نازل شده است و مردم از طریق تلاوت آیات به واسطه پیامبر برایشان و شنیدن و فهم آن، از معارف قرآن بهرهمند میشوند؛ بنابراین مقصود از نزول قرآن بر مردم آن است كه قرآن تا حدی تنزل یافته كه بر زبان پیامبر در قالب الفاظ و عبارات جاری شده و به گوش مردم رسیده و برای آنها قابل فهم شده است. 2. چگونگی دریافت قرآن :آیات بیانگر چگونگی دریافت وحی قرآنی توسط پیامبر اكرم (ص) چند دستهاند: دسته اول :دستهای از آیات دلالت دارد كه وحی قرآنی از سنخ دیدنی و شنیدنی است: - "فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ بِأَیْدِی سَفَرَةٍ؛ در صحیفههایی ارجمند، والا و پاكشده ، به دست فرشتگانی". (عبس،13 ـ 15) - "رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ یَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً"؛ (بیّنه، 2) این آیات دلالت دارد وحی قرآنی در تابلوهای ارجمند و پاكی بوده و بهوسیله سفیران الاهی (فرشتگان وحی) بر پیامبر (ص) خوانده میشد و از سنخ دیدنیهاست. - "إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِیمٍ". (تكویر، 19) - "فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ" (قیامت، 18) بر طبق این آیات وحی قرآنی، از سنخ شنیدنیهاست؛ زیرا قرآن را گفتار فرشته وحی میداند كه پیامبر (ص) باید پس از قرائت فرشته وحی یا خداوند آن را تلاوت كند. دسته دوم :برخی آیات دیگر از نزول قرآن بر قلب پیامبر اسلام خبر میدهند؛ مانند: "قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ؛ بگو: هر كس كه دشمن جبرئیل است [بداند] كه به راستی او آن [قرآن] را با اجازه خدا بر قلب تو فرود آورده است". (بقره، 97) این آیات دلالت دارد كه وحی قرآنی بر قلب پیامبر اكرم فرود آمده است. جمع دلالت آیات آیات اخیر، بیانگر این حقیقت است كه آنچه بر پیامبر (ص) نازل میشد، صدایی مادّی یا لوحهای قابل دیدن با حواس ظاهری نبود؛ بلكه رسول خدا وحی را با قلب خود و با چشم دل و گوش جان دریافت میكرد؛ زیرا ظاهر مجموع آیات گذشته، آن است كه همه از یك حقیقت سخن میگویند. در این صورت اگر صوت یا لوحهای مادّی در كار بوده باشد، نزول بر قلب معنا نخواهد داشت. به علاوه - چنانچه در درسهای آینده خواهد آمد - نزول قرآن، نزول معنوی و از مراتب بالای علم حضوری است و این با لوحه و صوت مادّی سازگاری ندارد؛ به همین دلیل دیگران هنگام نزول وحی نه صوت وحی را میشنیده و نه لوحه آن را میدیدهاند. حالت مدهوشی و نوعی از كار افتادن حواس ظاهری پیامبر هنگام نزول وحی كه در تاریخ و روایات مطرح شده نیز، مؤید این مطلب است. بنابراین وحی، تمام مشاعر و قوای مدركه نفس پیامبر را فرا میگرفته و آن حضرت با تمام وجود و به صورت حضوری وحی را دریافت میكرده است و برای تشخیص وحی آسمانی از غیر آن _ و پی بردن به اینكه آنچه دریافت میكند، سخن خداست ـ به دلیل و برهان دیگری غیر از وحی دریافت شده نیاز نداشت. بر این اساس، بطلان هر نقل نسبتدهنده تردید به حضرت در امر وحی روشن میشود. نمودار نازل شده :از دیرباز این سؤال مورد توجه مفسران و دانشمندان علوم قرآنی بوده كه آیا پیامبر صرفاً معانی و معارف قرآن را دریافت كرده و خود، آنها را در قالب الفاظ و عبارات میریخت، یا آنكه فقط الفاظ را دریافت میكرد و همانند دیگران از طریق همین الفاظ، به معارف پی میبرد؟ یا آنكه پیامبر الفاظ و معانی قرآن را از خداوند دریافت میكرد؟ یا مسئله به گونهای دیگر است. 1. نزول الفاظ و محتوای قرآن (الاهی بودن الفاظ قرآن) آیات دلالت دارد كه محتوا، الفاظ و عبارات قرآن نیز، از سوی خداوند بر پیامبر نازل شده است: أ. آیات تحدّی:آیات تحدی از همگان میخواهد اگر در الاهی بودن ساختار و واژگان قرآن شك دارید، سخنی همانند آن بیاورید؛ مانند: "أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ * فَلْیَأْتُوا بِحَدِیث مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِینَ؛ یا كه میگویند او [پیامبر] آن [قرآن] را به دروغ به خدا نسبت میدهد؛ بلكه آنان ایمان نمی آورند؛ پس اگر راستگویند، گفتاری همانند آن بیاورند". (طور، 32 ـ 33) بیشك تحدی قرآن شامل فصاحت و بلاغت آن هم میشود و این دو مربوط به ویژگی الفاظ و عباراتی است كه گوینده برای بیان مقصود خویش به كار میبرد؛ بنابراین مفاد آیات تحدی آن است كه اگر در نزول این الفاظ و قالبهای مشتمل بر این معانی از سوی خدا تردید دارید، برای اثبات مدعای خود، الفاظ و عباراتی مشابه این الفاظ و عبارات بیاورید. و چون مخالفان - به رغم تلاش فراوان - بر این امر موفق نشده اند، این آیات نشان میدهد كه الفاظ و عبارات هم از سوی خدا نازل شده و ساخته و پرداخته ذهن هیچ انسانی، از جمله پیامبر(ص) نیست. ب. برخی تعابیر بیانگر نزول قرآن:تعابیری مانند قرائت: "فَإِذا قَرَأْناهُ"، تلاوت: "نَتْلُوها عَلَیْكَ بِالْحَقِّ"، ترتیل: "وَرَتَّلْناهُ تَرْتِیلاً" كه در مقام بیان نزول قرآن بهكار رفتهاند، ظهور قوی در نزول الفاظ و عبارات از سوی خدا دارند و هیچ قرینهای بر خلاف این ظهور نیست تا از آن دست بكشیم. و نیز برخی از آیات پیشین كه وحی قرآنی را كتاب (نوشتنی) و صحف (لوحه ها) و قول (سخن) می شمارد، بر الاهی بودن الفاظ قرآن دلالت دارد؛ مانند: "رَسُولٌ مِنَ اللّهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً * فِیها كُتُبٌ قَیِّمَةٌ؛ فرستادهای از سوی خداوند كه صحیفههای پاكی را تلاوت میكند كه در آنها نوشتههای ارزشمندی است". (بینه، 2 و 3) ج. بعضی اوصاف قرآن:برخی از اوصاف قرآن نظیر "كَلامَ اللّهِ" و "كَلِماتُ اللّهِ" نیز حكایت از الاهی بودن الفاظ و عبارات قرآن دارد. همچنین آیاتی كه واژه "لسان" را بهویژه با وصف عربی در مورد وحی قرآنی به كار برده است؛ زیرا واژه "لسان" و "عربی" تناسبی با محتوا ندارد؛ مانند: "وَ مِن قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً وَهذا كِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا؛ و [حال آنكه] پیش از آن كتاب موسی راهبر و [مایه] رحمتی بود و این [قرآن] كتابی است به زبان عربی كه تصدیقكننده [آن] است". (احقاف، 12) بنابراین بر اساس آیات قرآن باید گفت كه وحی قرآنی توسط پیامبر اسلام با لفظ و معنا دریافت شده است. 2. نزول قرآن به زبان عربی:آیات متعددی از نزول قرآن به زبان عربی سخن میگوید كه ظاهر آنها علاوه بر الاهی بودن واژگان بر عنایت ویژه خداوند به عربی بودن قرآن دلالت دارند. این آیات چند دستهاند: دسته اول :این آیات از عربی بودن قرآن با عناوینی مانند "نوشتهای به زبان عربی"، "كتابی در قالب خواندنی عربی" و "حكمی عربی" یاد میكند؛ نظیر: - "كِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْم یَعْلَمُونَ؛ كتابی كه آیاتش در قالب قرآنی عربی برای كسانیكه[درصدد باشند كه] بدانند به روشنی بیان شده است". (فصلت، 3) - "وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ حُكْماً عَرَبِیًّا ...؛ و بدینسان آن [قرآن] را به صورت فرمانی عربی فرو فرستادیم ...." (رعد، 37) دسته دوم :این دسته آیات "اعجمی" (غیر عربی) نبودن قرآن را مطرح میسازند؛ مانند: - "وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَ أَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ؛ اگر آن [كتاب] را خواندنی اعجمی قرار میدادیم، میگفتند: چرا آیاتش تبیین نشده است آیا كتاب اعجمی و مردمی عربی [با یك دیگر تناسب دارد]"؟ (فصلت، 44) - "وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ؛ و به تحقیق میدانیم كه میگویند: همانا قرآن را بشری به او میآموزد [ولی] زبان كسی كه قرآن را به او نسبت میدهند، اعجمی [غیر عربی و ناگویا] است و این [قرآن به] زبان عربی و روشن است". (نحل، 103) دسته سوم :برخی آیات دیگر از فرستادن هر پیامبری به زبان قوم خود و آسان ساختن قرآن بر زبان پیامبر(ص) سخن میگویند؛ مانند: - "وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُول إِلاّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ؛ و ما هیچ فرستادهای را جز به زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] بر ایشان به روشنی بیان كند". (ابراهیم، 4) - "فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَكَّرُونَ؛ همانا آن [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم؛ باشد كه آنان پند گیرند". (دخان، 58) مقصود از واژه "عربی" كلام یا انسان عرب زبان، در مقابل "اعجمی" به معنای كلام یا انسان غیر عرب زبان باشد یا مراد از آن، انسان یا كلام فصیح است و در برابر "اعجمی" یعنی انسان یا كلام غیر فصیح باشد، در هر دو صورت این آیات دلالت دارد كه افزون بر محتوا، الفاظ و عبارات عربی قرآن نیز، از ناحیه خداوند به پیامبر اسلام(ص) وحی شده است. یادآوری دو نكته :1. این آیات افزون بر طبیعی بودن نزول قرآن به زبان قوم حضرت محمد (ص) بر راز عربی بودن قرآن نیز دلالت دارند؛ از آیات دسته اخیر استفاده میشود كه این امر زمینه فهم آن، در نتیجه پذیرش و یا تحدی به هماوردی را فراهم می كند. و آیات دسته دوم دلالت دارد كه عربی بودن قرآن، از بهانهگیری مخالفان پیشگیری میكند و از اتهام انسانی بودن قرآن پاسخ میدهد؛ 2. وجود واژگان دخیل (غیر عربی ) در قرآن به جهت رواج داشتن آنها در زبان عربی و اندك بودن آنها، با نزول قرآن به زبان عربی منافات ندارد. نمودار 1. مفهوم نزول :واژه نزول و مشتقات آن كه مفهوم فرود آمدن را در خود نهفته دارند، در اصل برای فرودآمدن شیئی مادّی از مكانی به مكان دیگر وضع شده و در قرآن نیز مورادی به این معنا آمده است. بعدها مفهوم این واژه توسعه یافته و در نزول اعتباری و حقیقی یا معنوی نیز كاربرد یافته است. در نزول اعتباری از مقام اعتباری كاسته میشود، (مانند نزول پادشاه از مقام خود) و در نزول معنوی موجود از جهت حقیقت وجود، به مرتبه ضعیفتر تنزل مییابد، هر چند از جهت مكانی به مكان پایینتر و از نظر شأن به مقام پایین فرود نیاید. نزول قرآن نه مکانی یا اعتباری، بلکه تنها معنوی است؛ یعنی قرآن وجود حقیقی دیگری دارد كه بسیار متعالی و مرتبهای از علم الاهی است که در مراتب وجود، چندین مرحله ضعیفتر از مرتبه "عنداللهی" تنزل یافته و در قالب الفاظ و عبارات تجلی كرده است تا برای انسان ها قابل فهم باشد. به تعبیر روایات، قرآن، تجلی ذات و صفات الاهی در قالب الفاظ و عبارات است. غیر مادی بودن نازلكننده (خداوند)، و نازلشونده (مرحلهای از علم الاهی)، واسطه نزول (فرشته یا فرشتگان وحی) و دریافتكننده قرآن (قلب مقدس پیامبر) تنها با این نوع نزول سازگار است. 2. انواع نزول:آیات مربوط به نزول قرآن دو گونهاند: مجموعهای از نزول دفعی و گروهی از نزول تدریجی سخن میگویند: أ. آیات مربوط به نزول دفعی مجموعهای از آیات دال بر نزول دفعی قرآن در زمانی معین هستند؛ مانند: - "شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنّاسِ ...؛ ماه رمضان كه در آن قرآن فرود آمد تا رهنمودی برای مردم شود". (بقره، 158) - "إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنذِرِینَ؛ [كه] ما آن را در شبی فرخنده نازل كردیم [زیرا] كه ما هشداردهنده بودیم". (دخان، 3) - "إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ؛ همانا ما آن (قرآن ) را در شب قدر نازل كردیم". (قدر، 1) از این سه آیه به دست میآید که تمام قرآن کریم در شب با بركتی از ماه مبارك رمضان، به نام شب قدر یكباره نازل شده است. ب. آیات مربوط به نزول تدریجی :از سوی دیگر، مجموعهای دیگر از آیات قرآن بر نزول تدریجی آن گواهی میدهند. این آیات دو دستهاند: دسته اول :آیاتی با صراحت از تدریجی بودن نزول قرآن سخن گفتهاند، مانند: "وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُكْث وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً؛ و قرآنی كه آن را پراكنده و جدا جدا فرو فرستادیم تا با درنگ بر مردم بخوانی و آن را بهگونهای خاص چندین مرتبه تنزل دادیم و فرود آوردیم". (اسراء: 106) دسته دوم :برخی آیات به رویدادهای خاصی اشاره دارد كه در طول دوران نبوت رخ داده و همزمانی تقریبی نزول آنها با رویدادهای مورد اشاره را میرساند؛ مانند: - "غُلِبَتِ الرُّومُ * فِی أَدْنَی الأَْرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ * فِی بِضْعِ سِنِینَ؛ رومیان در نزدیكترین سرزمین شكست خوردند و آنان پس از شكست بهزودی در چند سال [آینده] پیروز میشوند". (روم: 2 ـ 4) - "وَ لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْر وَ أَنْتُمْ أَذِلَّةٌ؛ به تحقیق خداوند شما را در بدر با آن كه خوار و ناتوان بودید، یاری كرد". (آل عمران، 123) علاوه بر این آیات، تاریخ هم برنزول قرآن طی 23 سال بر پیامبر اسلام شهادت میدهد. چگونگی جمع دو مجموعه آیات :مفسران نزول تدریجی قرآن را مسلّم دانسته و ظاهر آیات دالّ بر نزول تدریجی را حفظ كرده و آیات دالّ بر نزول دفعی را توجیه کردهاند. چهار نظریه دراینباره وجود دارد: 1. آیات دالّ بر نزول دفعی، ناظر به بخشی از قرآن است؛ مانند سوره حمد یا اوّلین آیات نازل شده و یا بیشتر آیات قرآن که در شبهای قدرِ 23 سال نبوت نازل شده است. این دیدگاه به کلی برخلاف ظاهر آیات قرآن، به ویژه آیه 185 بقره (شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ) است كه ظهور در نزول دفعی كل قرآن دارد، نه بخش خاصی از آن؛ به علاوه، هیچ دلیل معتبری بر اینكه فقط آیات مورد اشاره در ماه رمضان نازل شده، در دست نیست. روایات هم برخلاف آن گواهی میدهد؛ 2. این قسم آیات نه بر زمان نزول قرآن، بلکه بر نزول قرآن یا سوره های دخان و قدر، در شأن شب قدر و یا فضیلت ماه رمضان و لزوم روزهی آن دلالت دارد؛ پس با آیات دالّ بر نزول تدریجی ناسازگار نمیباشند. این دیدگاه درست نیست؛ زیرا در این صورت باید بخش مهمی از آیات قرآن در فضیلت ماه رمضان میبود تا قرآن در فضیلت ماه رمضان نازل شده باشد؛ به علاوه، چنین برداشتی خلاف ظاهر آیات دال بر نزول دفعی است و دلیلی بر دست برداشتن از ظاهر این آیات نداریم. روایات نیز بر خلاف آن دلالت دارد؛ 3. (نظر مفسران پیشین با الهام روایات) آیات گروه نخست دلالت دارد که قرآن در شب قدر یکدفعه از ناحیه خداوند یا لوح محفوظ، به وسیله جبرئیل بر سفیران خدا به بیت المعمور در آسمان چهارم فرود آمده است، و از آنجا به تدریج بر پیامبر اكرم (ص) در طول 23 سال نبوت نازل شده است؛ 4. (نظر علامه طباطبایی) قرآن مجید دو وجود دارد: یك وجود بسیط در لوح محفوظ كه در آن اجزا (آیات و سور و كلمات) نیست و به صورت دفعی در شب قدری بر قلب مقدس پیامبر (ص) نازل شده است. آیات دالّ بر نزول دفعی، نزول ناظر به وجود اوّل است، و وجود دیگر تفصیل یافته و دارای اجزا كه به صورت تدریجی، در ظرف 23 سال بر پیامبر فرود آمده است. آیات نزول تدریجی بر این وجود اشاره دارند. تأویل داشتن قرآن و وجود قرآن در لوح محفوظ و احكام آن قبل از تفصیل، و نهی پیامبر از تلاوت آیات پیش از پایان یافتن تلاوت آن به وسیله جبرئیل، مؤید این نظریه شمرده شده است. دو دیدگاه اخیر که صحیح و سازگار با آیاتند، مکمل یکدیگر هستند و صرفنظر از تفاوت در جزئیات، اختلافهای ظاهری آن دو قابل توجیه است؛ مثلاً اگرچه در قول سوم به وجود بسیط قرآن در نزول دفعی اشاره نشده؛ ولی نفی هم نشده است؛ بلكه در روایات مربوط مؤید هم دارد. همچنین ممكن است مقصود از بیت المعمور، قلب مقدس پیامبر (ص) باشد. نمودار حکمت نزول تدریجی :قرآن در دو مورد از حكمت نزول تدریجی آیات ، دو گونه نقش را مطرح میکند: یكی در ارتباط با مردم و دیگری در ارتباط با پیامبر اسلام (ص). 1. آثار نزول تدریجی برای مردم قرآن در آیه زیر، که در آیه پیشین آن مسئله تبدیل آیهای به آیه دیگر بیان شده، تثبیت مؤمنان را اثر نزول تدریجی آیات مطرح میفرماید: "قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هُدی وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ؛ بگو: روح القدس قرآن را به حق از سوی خداوندگارت فرود آورد تا مؤمنان را استوار كند و رهنمود و مژدهای برای مسلمانان باشد". (نحل، 103) و نیز میفرماید: "وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُكْث وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً؛ و قرآنی [با عظمت را] بخشبخش [بر تو] نازل كردیم تا آن را به آرامی به مردم بخوانی و آن را به تدریج نازل كردیم". (اسراء، 106) خداوند در این آیه به پیامبر (ص) میفرماید قرآن را بخشبخش كردیم تا آن را بادرنگ بر مردم بخوانی. روشن است كه صِرف با درنگ خواندن آیات بر مردم، راز نهایی نزول تدریجی قرآن نیست؛ بلكه "آثاری" كه بر آن مترتب میشود که هدف واقعی نزول تدریجی است؛ ازاینرو ضرورت دارد به تبیین آثاری كه به روشنی بر چنین خواندنی بار میشود، پرداخته شود. دو نکته و نتیجه 1. مقصود از تلاوت بادرنگ، این است كه هر آیه یا مجموعهای از آیات كه به تدریج نازل میشود را پیامبر در موقع مناسب آن به مردم برساند و مجبور نباشد كه همه قرآن را یك مرتبه به مردم ابلاغ كند. همان واقعیتی كه در تاریخ اسلام و قرآن طی 23 سال بعثت تا رحلت رسول گرامی (ص) رخ داده است؛ بنابراین، آیه متذكر این نكته است كه بخشبخش شدن و در قالب آیات و سورهها در آمدن قرآن، به این منظور بوده كه آیات، در مقطعهای مختلف زمانی و متناسب با شرایط فردی و اجتماعی و رویدادهای تاریخی و شبهات و پرسشهای مخالفان و موافقان تلاوت شود؛ 2. معارف قرآن ـ چنانكه در آیات به آن اشاره شده و در روایات مورد تصریح قرار گرفته ـ دارای درجات و مراتبی است و فهم و بهرهمندی برخی از این درجات و نیز بخشی از معارف مندرج در برخی آیات، در گرو فهم، پذیرش و عمل به برخی دیگر است و مخاطبان قرآن، متناسب با درجه تكاملی كه از طریق عمل به معارف قرآن به دست میآورند، به فهم و بهرهمندی از آیات دیگر نایل میشوند. نتیجه اینکه قرائت بادرنگ آیات، از یكسو زمینه فهم و دریافت بهتر معارف قرآن را فراهم میسازد و از سوی دیگر، با فراهم آمدن تدریجی شرایط درونی و برونی در اثر گذشت زمان، زمینه تسلیم بیشتر در برابر بیانات قرآنی و عمل به دستورهای جدید حاصل میشود و پس با عمل به دستورها و نفوذ اعتقاد به معارف نازل شده، شرایط مناسب و آمادگی های لازم برای دریافت معارف برتر و تسلیم شدن و عمل كردن به مقررات و دستورهای سنگینتر فراهم میشود؛ بلكه فهم پیشین آنان از آیات قبلی نیز دقیقتر، پربارتر و تكامل یافتهتر میگردد و در یك جمله، تلاوت بادرنگ آیات، تأمینكننده شرایط لازم و كافی برای تحقق اهداف نزول قرآن (فهم بهتر معارف، پذیرش كاملتر و عمل بیشتر به مقررات قرآن كریم) است. 2.آثار نزول تدریجی برای پیام پس از مطالعه مطلب ارسالی ما را از نظر خویش بهره مند بفرمایید. |
|||
|
۱۷ دي ۱۳۸۹, ۰۹:۵۶ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: قرآن شناسی
سلام عليكم؛
در عظمت قرآن همين بس كه معجزه آخرين پيامبر بوده و از هر گونه تحريفي مصون مانده است و جامع ترين كتاب آسمانيست كه خداوند وعده حفظ آن را داده است. |
|||
|
۴ آبان ۱۳۹۰, ۰۳:۰۹ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: قرآن شناسی
آيات 70 تا 76 سوره بقره در صفحه 11 قرآن به خط عثمان طه .
داستان جريان گاو زرد بود كه قرار بود يهوديان آن را طبق مشخصاتي كه از حضرت موسي سوال مي كردند پيدا كرده و بكشند و تكه اي از گوشت آن گاو را به بدن مقتول بزنند تا معلوم شود قاتل كيست. طبق تفاسير خداوند بااينكه ضمن اين عمل به آنان معاد جسماني و زنده كردن مرده را نشان داده اما قوم بهانه جو يهود اين همه معجزات را ميديدند اما باز هم ايمان نمي آوردند. چون آنان بيشتر با درك و حس مادي شان ايمان داشتند نه به ماوراء حس. و سران يهود حتي اجازه نمي دادند تا مردم اين معجزات را درست و بدون تحريف براي نسل هاي بعد نقل كنند!!! آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۷ بهمن ۱۳۹۰, ۰۲:۰۵ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ بهمن ۱۳۹۰ ۰۲:۱۴ صبح، توسط خادم شهدا.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: قرآن شناسی
mall">mall">«إِنّا أَنْزَلْناهُ فِى لَیْلَةِ القَدْرِ ، وَما أَدْریکَ ما لَیْلَةُ القَدْرِ ، لَیْلَةُ القَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ، تَنَزَّلُ المَلآئِکَةُ وَالرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ، سَلامٌ هِىَ حَتّى مَطْلَعِ الفَجْرِ»فارسی:ما آن قرآن را درشب قدر نازل کردیم ...وتوچه میدانی شب قدر چیست؟!شب قدر بهتر از هزار ماه است.فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان برای[تقدیر]هرکاری نازل میشوند.شبی است سرشار از سلامت[وبرکت ورحمت]تا طلوع سپیده. انگلیسی English
mall">Fate - Al-Qadr In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful. Surely We revealed it on the grand night. And what will make you comprehend what the grand night The grand night is better than a thousand months. The angels and Gibreel descend in it by the permission of their Lord for every affair, mall">mall">Peace! it is till the break of the morning[/B] .لاتین Latin KADİR Bismillahirrahmanir rahim Unna enzelnahü fiy leyletilkadr Ve ma edrake ma leyletülkadr Leyletülkadri hayrün min elfi şehr Tenezzelülmelaiketü verruhu fiyha biizni rabbihim min külli emr Selamün hiye hatta matle'ılfecr فرانسوی French La Destinée (Al-Qadr) Au nom d'Allah, le Tout Miséricordieux, le Très Miséricordieux. Nous l'avons certes, fait descendre (le Coran) pendant la nuit d'Al-Qadr. Et qui te dira ce qu'est la nuit d'Al-Qadr? La nuit d'Al-Qadr est meilleure que mille mois. Durant celle-ci descendent les Anges ainsi que l'Esprit, par permission de leur Seigneur pour tout ordre. Elle est paix et salut jusqu'à l'apparition de l'aube آلمانی German AL-QADR Im Namen Allahs, des Gnädigen, des Barmherzigen Wahrlich, Wir sandten ihn (den Qur-an) hernieder in der Nacht Al-Qadr. Und was lehrt dich wissen, was die Nacht Al-Qadr ist? Die Nacht Al-Qadr ist besser als tausend Monde. In ihr steigen die Engel herab und der Geist nach dem Gebot ihres Herrn - mit jeder Sache. Friede währt bis zum Anbruch der Morgenröte "حسبی الله ونعم الوکیل ولاحول ولا قوة الا بالله ولا اله الا انت سبحـانک انی کُنتُ من الظالمین" |
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا