ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۵۲ عصر
ارسال: #1
بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
فرارسیدن ایام سوگواری شهیده ولايت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به صاحب الزمان، مهدی موعود علیه السّلام و تمامی دوستدارانش تسلیت عرض می نمایم.



به خدا مادر من غرق به خون بود ولی دست ز دامان ولایت نکشید


ان شاالله به خواست خدا و با عنایت امام زمان علیه السّلام و به مناسبت ایام فاطمی قصد دارم از زندگی نامه و احادیث مربوط به فاطمه زهرا سلام الله علیها استفاده کنم تا بیشتر با زندگانی این شهیده در راه ولایت آشنا بشیم


اللّهم صلّ علی محمّد و اهل بیته و صلّ علی البتول الطاهره الصدیقه المعصومة التقیة الرضیة المرضیة الزکیة الرشیدة المظلومة المقهورة، المغصوب حقُّها، و الممنوع ارثها، المکسور ضلها، المظلم بَعلها، المقتولِ ولدُها فاطمة.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، هُدهُد صبا
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۰۹ صبح
ارسال: #11
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
خدمت فاطمه علیها السّلام به زن مؤمنه

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند:

دو نفر زن که یکی مؤمن و دیگری معاند بود، در یک مطلب دینی با هم تنازع داشتند

برای حل اختلاف خدمت حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام مشرف شدند و جریان را

تعریف کردند، چون حق با زن مؤمن بود حضرت فاطمه علیها السّلام گفتارش را با

دلیل و برهان تأیید کرد و بدین وسیله بر زن معاند پیروز گشت، و از این پیروزی

شادمان شد.


حضرت به زن مؤمنه گفت:

فرشتگان خدا بیشتر از تو شادمان گشته و غم و اندوه شیطان و پیروانش نیز بیشتر از غم و اندوه زن معاندمی باشد.

آنگاه امام حسن عسکری علیه السّلام فرموند:

بدین جهت خدا به فرشتگان فرمود: در عوض خدمتی که فاطمه به این زن مؤمن کرد، بهشت و نعمت های بهشتی اش را هزار هزار برابر آنچه قبلاً مقرّر بود مقرّر بدارید و همین روش و سنت را دربارۀ هر دانشمندی که با علم و دانش خویش، مؤمنی را تقویت کند تا بر معاندی پیروز گردد معمول دارید و ثوابش را هزار هزار برابر مقرّر دارید.1


**********


در رتـــبه ز انـــبیـا مــقدم زهـراست
همتای علی مرد دو عالم زهراست

برگـوی به آنــکه اسـم اعظم جــوید
شاید که تمام اسم اعظم زهراست

________________________________________
۱- فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام آیت الله ابراهیم امینی: ص۱۰۳، بحارالانوار:ج۲، ص۸.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط admin ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا
۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۲۳ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ ۰۷:۳۷ عصر، توسط hamed.)
ارسال: #12
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
زنهای یهود برای فاطمه علیها السّلام سجده کردند و مسلمان شدند


طایقه ای که از یهود عروسی داشتند نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمدند و گفتند برای ما یک حق است وآن حق، حق همسایگی است

و خواهش می کنیم فاطمه علیها السّلام را به خانه ما بفرست تا رونق عروسی ما زیاد شود و به آن حضرت اصرار کردند.

حضرت در جواب آنها فرموند: فاطمه علیها السّلام همسر علی ابن ابی طالب علیه السّلام است و در حکم و فرمان اوست،

پس خواهش کردند که آن حضرت نزد علی علیه السّلام شفاعت کند وهدف اینها خوار کردن حضرت فاطمه علیها السّلام بود.


یهودیها لباسها و کمربندها و زینتها و زیورهائی که داشتند جمع کردند و گمان کردند که فاطمه علیها السّلام زینت نکرده می آید.


جبرئیل علیه السّلام با جامع و لباسها و زینت و زیور های بهشتی که مانند آنها را کسی ندیده بود نازل شد و به فاطمه علیها السّلام داد

وحضرت آنها را پوشید و به آنها زینت کرد و به نحوی که همه تعجّب کردند از رنگها و بوهای خوش او چون فاطمه علیها السّلام

با آن زینتها وارد خانه یهود شد زنهای یهودی به او سجده کردند و در برابر او زمین را بوسیدند و به این سبب جمعیّت بسیاری از یهود مسلمان شدند .1

***************************************

آئـــیـنـۀ صــــفات خـــــدا ذات فــــاطــمه ******

****بنـــگر خــدای را تو به مرآت فــــاطــمه


در پــــیشگــــاه ذات خـــــداوند بــی نـیاز*****

******* نبـــــــود رهی مگر به عنایات فـــاطــمه

هرگــــز نـــکرده اند مــطیعان امـر حـق***

********* حـــق را عبــــادتی چو عبادات فــاطــمه

ارباب علم و حلم و کمالات و عزّ و جاه*

******** مــــحوند در قبـــال کمـــــالات فــاطــمه

نبـــــود میـــان جــمله زنـــهای ممکنات***

***** هرگــز زنی به شأن و مقامات فــاطــمه


_____________________________________________
1-بحارالانوار: ج43، ص30- جنة العاصمه: ص184، آیت الله میرجهانی

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۰۰ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۰۸:۱۰ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #13
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س


به مناسبت روز معلم مطلب سفارشی از فاطمه زهرا سلام الله علیها برای مبلّغان

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمودند:

زنی خدمت حضرت فاطمه علیها السّلام شرفیاب شد وگفت: مادر ناتوانی دارم که در امر نماز به مسئلۀ مشکلی برخورد کرده و مرا خدمت

شما فرستاده که سؤال کنم و مسئله را مطرح نمود.

حضرت جواب آن مسئله را دادند، آن زن برای دوّمین بار مسئلۀ دیگری را پرسید و حضرت فاطمه جوابش را دادند، بعد از آن مسئله سوم را

پرسید و هم چنین تا ده مسئله شد، حضرت زهرا علیها السّلام همه را جواب دادند، سپس آن زن از کثرت سؤال خجالت کشید و عرض کرد:

ای دختر رسول خدا دیگر مزاحم نمی شوم خسته شدید،

فاطمه علیها السّلام فرمودند:

خجالت نکش، هر سؤالی داری بفرما تا جواب بدهم، من از سؤالات تو خسته نمی شوم، بلکه با کمال میل جواب می دهم اگر کسی اجیر شود

که بار سنگینی را بر بام حمل کند ودر وجه آن مبلغ صد هزار دینار اجرت بگیرد آیا از حمل بار خسته می شود؟


زن پاسخ داد: نه خسته نمی شود، زیرا در برابر آن مزد زیادی دریافت می کند.

حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند:

خدا در برابر جواب هر مسئله آن قدر به من ثواب می دهد که بیشتر است از اینکه بین زمین و آسمان پر از مروارید باشد
با این وجود آیا از جواب دادن مسئله خسته می شوم؟

از پدرم شنیدم که می فرمود: علماء شیعۀ من در قیامت محشور می شوند و خدا به مقدار علوم آنها و مراتب جدّیت و کوششان در راه ارشاد

و هدایت مردم به آنان خلعت و ثواب عطاء می کند، حتی به یکی از آنها تعداد یک میلیون حلّه از نور عطاء می کند، سپس منادی

حق تعالی ندا می کند!

ای کسانی که یتیم های آل محمّد را تکفّل نمودید در آن هنگام که از امامانشان منقطع بودند، اینان شاگردان شما و ایتامی هستند

که تحت تکفّل علوم شما به دینداری خویش ادامه دادند و ارشاد و هدایت شدند و به مقداری که در دنیا از علوم شما استفاده کردند، به

آنان خلعت بدهید، در این هنگام علماءامّت من به پیروانشان خلعت می دهند، حتّی به بعضی از آنها صدهزار خلعت خواهند داد، سپس

آن ایتام نیز به شاگردان خویش خلعت ها می دهند بعد از اینکه خلعت ها دربین مردم تقسیم شد، از جانب خدا دستور می رسد که


خلعت های علماء را که تقسیم کرده اند تکمیل کنیدتا به مقدار سابق شود سپس دستور می دهد که دو چندان کنید و هم چنین به پیروانش .


آنگاه حضرت فاطمه علیها السّلام فرمود: ای بندۀ خدا! یک نخ از خلعت ها هزار هزار مرتبه بهتر است از آنچه خوشید بر آن می تابد، زیرا امور دنیوی

با کدورت و گرفتاری آلوده است امّا نعمت های اخروی نقص و عیب ندارد.1


*********************

کس نداند مقام زهرا را ****** تا نداند مرام زهرا را

کس نداند در اقتدا برسول ****** جز علی اهتمام زهرا را

کس به غیر از خدا نمی داند ******* در ره دین قیام زهرا را

________________________________________

1- فاطمه زهرا بانوی نمونه اسلام: ص102- بحارالانوار: ج2، ص3.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، هُدهُد صبا
۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۲۶ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۲:۳۲ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #14
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س


بخوان و بسوز

عمار !این فاطمه س



حکایت شده

وقتی فاطمه سلام الله علیها از دنیا رفت امیرالمونین در فقدانش خیلی محزون بود

مدت زیادی بود که از مردم کناره گرفته بود و تنهایی به عزا نشسته بود

جمعی از برادران مومن آن حضرت و شیعیان راستینش می گفتند:

علی ان ابی طالب امام و ولی ماست و امیر ما و همه ی مومنین است

حالا از ما کناره گرفته و ما غیر از وقت های نماز واجب او را نمی بینیم.

او از ما بریده.دیگر از احادیثش به ما افاده نمی رساند و ما را با اخبارش ارشاد نمی کند

این حالت خیلی طول کشیده و او ما را مثل رمه ی بدون چوپان رها کرده

بزرگان جماعت پیش عمار یاسر آمدند و به او گفتند لا اقل تو پیش حضرت برو و در این باره با او حرف بزن. شاید حضرت قبول کرد و پیش ما آمد

یا لااقل شاید اجازه داد که ما پیشش برویم عمار می گویدبلند شدم رفتم پیش حضرت.

دیدم توی خانه اش نشسته. حسن و حسین علیهما السلام هم پیشش نشسته اند و حضرت همین طور دارد گریه می کند

به آقا سلام کردم. یک مدت روبه روی آقا نشستم

گفتم: مولا جان! اجازه می دهی چیزی بگویم یا باز هم ساکت باشم؟

آقا فرمود: کارت را بگو

عمار گفت: آقا جان! چه شده که شما ما را به صبر در مصیبت دستور می دادید حالا خودتان بی قرارید؟

آقا فرمود: عمار! عزای کسی مثل آن که من از دستش داده ام خیلی سخت است

عمار! وقتی رسول خدا رفت فاطمه بود و به جای او بود.

وقتی فاطمه حرف می زد گوشم پر از صدای رسول خدا می شد

وقتی فاطمه راه می رفت حکایت راه رفتن زیبای پیامبر را زنده می کرد

به خدا قسم عمار! سنگینی مصیبت رسول خدا را احساس نکردم مگر وقتی که فاطمه را از دست دادم.

درد جدایی از رسول خدا را نچشیدم مگر با جدایی از فاطمه...

عمار می گوید: با حرف ها و اشک های آقا دلم سوخت.

من هم گریه کردم....

این روایت خیلی خیلی طولانی تر از این بود.... توان ادامه نداشتم...

..................................

۱.

کلامه لعمار بن ياسر بعد وفاتها

وحکي أنّه لمّا توفّت فاطمة عليها السلام حزن أميرالمؤمنين عليه السلام لفقدها حزناً عظيماً، وانفرد بالعزاء وحده وتحجّب من النّاس مدّة طويلة، فاستمع جماعة من إخوانه المؤمنين وشيعته الصادقين وقالوا: إنّ علي بن أبي طالب إمامنا ووليّنا وأميرنا وأميرالمؤمنين أجمع قد احتجب عنّا وصرنا لا نراه إلّا في وقت أداء الفرايض وانقطع عنّا ما کان يفيدنا من أحاديثه ويرشدنا به من أخباره، وقد طال ذلک علينا منه وصرنا کالغنم بغير راع، فوقع عين الجماعة علي عمّار بن ياسر وقالوا له: يا عمّار، امض إلي أميرالمؤمنين وکلّمه في ذلک فلعلّک تأتينا به أو تستأذن لنا بالدخول عليه. قال عمّار: فقمت ودخلت عليه فوجدته جالساً في بيته ومعه ولداه الحسن والحسين عليهم السلام، وهو مع ذلک يبکي، فسلّمت عليه وجلست بين يديه ساعة، فقلت له: يا سيّدي أتأذن لي أن أقول أو أسکت؟ فقال لي: قل ما شئت. فقال عمّار: يا سيّدي ما بالکم تأمرونا بالصبر علي المصيبة ونراکم تجزعون؟

قال الإمام علي عليه السلام: ياعمّار، إنّ العزاء عن مثل من فقدته لعزيز، يا عمّار، لمّا فقدت رسول اللَّه کانت فاطمة الزهراء هي الخلف منه والعوض عنه، وکانت صلوات اللَّه عليها إذا نطقت ملأت سمعي بکلامه وإن مشت حکت کريم قوائمه، فواللَّه يا عمّار ما أحسست بوجع المصيبة إلّا بوفاتها، وما أحسست بألم الفراق إلّا بفراقها. قال عمّار: فأبکاني کلامه وبکاؤه، فبکيت رحمة له،

۲. به نقل از منتخب طریحی

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۵۵ عصر
ارسال: #15
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
دخترم به نام خدا از این انگور بخور



رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به عیادت دخترش فاطمه علیها السّلام زمانی که بیمارشده بود رفت و به او فرمود: دخترم چه غذائی میل داری ؟
فاطمه علیها السّلام عرض کرد: انگور می خواهم.
با اینکه فصل انگور نبود، و علی علیه السّلام نیز در سفر بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چنین دعا کردند:
اللّهم آتنا به مَعَ افضل اُمّتی عندک منزلةً
خدایا انگور را به وسیله آن کس که مقامش در پیشگاه تو از همۀ افراد امّتم بهتر است برای ما بفرست.
ناگاه علی علیه السّلام در خانه را زد و وارد خانه شد، زنبیلی در دست داشت که با عبایش روی آن را پوشانده بود.
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرموند: ای علی ! این چیست؟
علی علیه السّلام گفت: این انگور است که فاطمه علیها السّلام میل دارد، و برای او آورده ام.
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: الله اکبر، الله اکبر، خدایا همانگونه که مرا شاد کردی از این جهت که علی علیه السّلام را به عنوان برترین شخص امّت اختصاص دادی، شفای دخترم را نیز به وسیله این انگور قرار بده.
سپس انگور را نزد فاطمه علیها السّلام نهاد و فرمود: دخترم به نام خدا این انگور را بخور.
فاطمه علیها السّلام از آن انگور خورد، هنوز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از خانه فاطمه علیها السّلام بیرون نرفته بود که فاطمه علیها السّلام سلامتی خود را باز یافت.1


نور دهند از مه و اختر به هم
فاطمه و احمد و حیدر به هم
گرچه نبی بود ولی در پی اش
فاطمه ای دان تو علی در پی اش



--------------------------------------------------------------------------------


1- اقتباس از احقاق الحق: ج4، ص292 به نقل از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید- داستان دوستان: ج3، ص67.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، zeinab ، هُدهُد صبا
۳ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۴۱ عصر
ارسال: #16
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
مردم از گریه حسن و حسین علیهما السّلام گریه می کردند
روایت شده در مرگ زهرا علیها السّلام اهل مدینه یک صدا به ناله در آمدند و زنهای بنی هاشم به خانۀ فاطمه علیها السّلام آمده و همه با هم ناله و زاری کردند آنگونه که نزدیک بود از صدای شیون آنها مدینه به لرزه در آید در آن حال می گفتند:
یا سیّدتاه، یا بنت رسول الله
ای بانوی بزرگوار! ای دختر رسول خدا!

مردم مدینه پیاپی به حضور علی علیه السّلام می آمدند، آن حضرت نشسته بود و حسن و حسین علیهما السّلام در پیش روی او گریه می کردند، مردم از گریه حسن و حسین علیهما السّلام به گریه افتادند.
امّ کلثوم در حالی که نقاب برچهره و چادر بر سر افکنده بود و دامنش به زمین کشیده می شد و گریه او را بی تاب کرده بود از خانه بیرون آمد و فریاد زد:
" یا اَبتاه یا رسول الله الان حقاً فقد ناک لا لقاءَ بعدهُ ابداً "
ای بابا ای رسول خدا، براستی که امروز ما تو را از دست دادیم که بعد از آن هیچ گاه به دیدار تو نائل نمی شویم.1


ای آنکه بر صحیفه حق پشت پا زدی
بر هم بساط شادی آل عبا زدی
روزی که دادگاه عدالت به پا شود
آگه شوی که تیر جفا را خطا زدی
می پرسد از تو مهدی ما با چه جرئتی
آتش به درب خانه شیر خدا زدی
دستت بریده باد که با بودن حسین
سیلی به روی مادر ما از جفا زدی
پهلوی او شکستی و زین ماتم بزرگ
خنجر به پشت ختم رسل از قفا زدی
ژولیده شو خموش کز این شعر سوزناک
آتش به تار پود همۀ ما سوا زدی
(ژولیده)

________________________________________
1- بیت الاحزان: ص251

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۵ خرداد ۱۳۸۹, ۱۱:۲۶ صبح
ارسال: #17
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س


کنار قبر عزیزش نشست


وجود مقدّس علی علیه السّلام می فرماید:
صبرتُ و فی العین قذی و فی الحلق شَجا

در ناملایمات و مصائب دهر چنان صبر نمودم مانند کسی که در چشم او خاکروبه ریخته باشند و استخوان راه نفس او را گرفته و سد نموده باشد و حقاً چنین است، بزرگواری که می شنود در دورترین کشور اسلامی جمعی به خانۀ زنی می ریزند خلخال از دست او و گوشواره از گوشش می کنند و او هر چه استغاثه می کند کسی به داداش نمی رسد.
می فرماید: هر گاه کسی از شنیدن این موضوع جان بسپارد و از غصه بمیرد در نزد من ملامت کرده نمی شود بلکه نیکوکار و پسندیده است.
اگر در حضور چنین شخص باغیرتی سیلی به صورت همسرش بزنند یا او را در میان در و دیوار چنان فشار دهند که بچه شش ماه اش سقط شود چه بر سرش خواهد آمد و چون همسر او را شهید نمودند و در دل شب او را در خاک پنهان نمود در کنار قبر عزیزش نشست نتوانست آزاد و بلند گریه کند.
بلکه آرام آرام گفت:

حبیبٌ لیسَ یَعدلَهُ حبیبٌ
و ما سواهُ فی قلبی نصیبٌ
حبیبٌ قد احُرِقَ بالنار دارُهُ
و اُضْرِبَ بالسوطِ و هو کئیبٌ
حبیبٌ ظِلْعُهُ مکسورةٌ من العدی
و بطنُهُ بِدَمِ الولید خضیبٌ
حبیبٌ ینادی بین بابِ و حائط
فلا احدٌ لاستغاثئِه مجیبٌ.1

1- منهاج البیان: ص506.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، هُدهُد صبا
۹ خرداد ۱۳۸۹, ۰۹:۰۴ عصر
ارسال: #18
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
زندگانى حضرت زهرا (عليهاالسلام ) جلد اول
ترجمه و تحقيق از جلد ۴۳ بحارالانوار

علامه محمد باقر مجلسى
مترجم و محقق: محمد روحانى زمان آبادى

- ۱ -


--------------------------------------------------------------------------------

بسم الله الرحمن الرحيم
هديه به شفيعه روز جزا دختر گرامى پيامبر همسر وصايت و ولايت مادر عصمت و طهارت مام امامت و سيادت فاطمه زهرا سلام الله عليها .
سخن ناشر
بسم الله الرحمن الرحيم
انا اءعطيناك الكوثر # فصل لربك وانحر # ان شانئك هو الابتر (1)
صديقه كبرى فاطمه عليهاالسلام كوثر زلال بهشتى است .
زهراى مرضيه سرچشمه پاك و شفاف خلقت است . چشمه سار عصمت و امامت از آن مركز فيض بهره مند و سيراب مى گردد.
در وصف او چه مى توان گفت در جايى كه پروردگار يكتا، خداوند دانا او را كوثر دانسته به سرور تمامى بندگانش ، پيامبر برگزيده خويش و فخر جهان خلقت ، حضرت ختمى مرتبت ، محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله همچون تحفه اى بهشتى اهدا نموده است .
كه آن سرور خود فرموده است :
لما عرج ...، ففاطمة حوراء انسية فكلما اشتقت الى رائحة الجنة شممت رائحة ابنتى فاطمة .
هنگامى كه به آسمان عروج كردم ...، پس فاطمه حوريه اى به شكل انسان است و من هرگاه مشتاق بوى بهشت مى شوم ، بوى دخترم فاطمه را استشمام مى كنم .
قالت عائشة : ما راءيت اءحدا قط اءصدق من فاطمة غير اءبيها .
هيچ كس را راستگوتر از فاطمه نديدم مگر پدرش را.
انه كان بينهما شى ء فقالت عائشة : يا رسول الله ! سلها، فانها لا تكذب .
بين فاطمه عليهاالسلام و عايشه مسئله اى پيش آمده بود و رسول خدا از عايشه در آن مورد سؤ ال كرد، عايشه در جواب گفت : اى رسول خدا! (راجع به اين موضوع ) از فاطمه بپرس زيرا او هرگز دروغ نمى گويد.
علامه بزرگوار، شيخ محقق و فاضل متتبع و احياكننده معالم دينى (يازده قرن پس از طلوع تابناك و نورافشان خورشيد عالمتاب اسلام ) محمدباقر مجلسى فرزند شيخ محمدتقى (مجلسى اول ) كه از اكابر و بزرگان علماى مذهب حقه شيعه بوده ، مقامى چنان والا در سلسله احياگران انديشمند و دلسوز مكتب دارد كه بى نياز از شرح و تفسير است .
زنجيره طلايى كتابت علامه شريف ، تفقه و تفحص و تجسس علمى و حفظ ميراث فرهنگى غنى اهل بيت و اهتمام آن رادمرد در ثبت كليه متون مورد استفاده علاقمندان و تراوشات فكرى وى اعم از نگارش كتب متعدد، رسالات متنوع و ترجمه ادعيه و شرح خطبه هاى مختلف وارده از طرف معصومين عليهم السلام چه به زبان عربى و چه به زبان فارسى و بالاتر از همه حريت و آزادگى او در نقل مطالب زياده از آن است كه بتوان آن را در مختصرى به نمايش درآورد.
فقط به ذكر نكته اى چند متمايز از ديگر حالات آن عالم روحانى بسنده مى نمايد:
1- تقوى و ورع و پرهيزگارى
2- احاطه علمى به كثيرى از علوم اسلامى عصر
3- علاقمندى و كوشايى در حفظ ميراث فرهنگى
4 مجاهدت و ايثار و فداكارى به نحوى كه او را وادار كرد در دستگاه و دربار شاهى وارد شده آن را به خدمت اهداف عاليه خود درآورد.
5 شكوه و جلال ناشى از ديانت چه در زمان حيات ظاهرى و چه پس از آن هم اكنون نيز تلاءلوى آن جهان علم را به احترام و تحسين واداشته است .
6 شاگردانى كه از خويش به جاى نهاده است و... .
همه اينها از آن اسوه علم و فضيلت حلقه اى مستحكم در حلقات اتصال علوم و معارف شگرف حضرت اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام به علما و دانشمندان بعد از خود تا ظهور آخرين پناهگاه الهى مهدى موعود عجل الله تعالى فرجه الشريف ساخت .
در اين راه وظيفه اى كه در امر جمع آورى روايات و احاديث منقول همراه با نقد و بررسى و رعايت امانت به عهده گرفت را به حد اكمل به انجام رسانيد كه آثار وى عظمت آن را پيش چشم مى آورد.
و در ميان همه آن آثار و زحماتى كه در اين راه متقبل و متحمل گشته ، ((اقيانوس بيكران نور الهى )) يعنى بحارالانوار درخششى چشمگير دارد.
بحارالانوار چشم نواز است ؛ بحارالانوار حاصل عمرى تلاش است ؛ بحارالانوار گوهرى گرانقدر از حواهرات تابناك علم و دانش است ؛ بحارالانوار نمايانگر سرگذشت طولانى سلسله دانشمندان اسلامى است ؛ بحارالانوار دسترنج فقيهى است كه در جمع آورى علوم و معارف عصر خود كمال همت والاى خويش را بروز داده است ؛ و بالاخره بحارالانوار گنجينه پربارى براى دوستداران مكتب توحيد است .
مجموعه اى كه ملاحظه مى شود، ترجمه جلد چهل و سه بحارالانوار علامه محمدباقر مجلسى قدس سره همراه با ضمايم و تحقيقات محقق گرانقدر جناب آقاى محمد روحانى است كه مطالعه كامل و بادقت آن پشتكار و توجه ايشان را نشان مى دهد.
اين مركز حساسيتى خاص نسبت به صحت و سلامت متن كتب منتشره خود دارد و مؤ لف نيز اصرار بر تطبيق صحيح و كامل متن حروف نگارى با متن ارائه شده خويش دارد، در اين امر سعى كافى مبذول داشته در اين راه از همكارى و بذل و عنايت و محبت همكاران خوبمان در مركز فرهنگى انتشاراتى منير كه به حق بر من منت داشته و از هيچ گونه همكارى و مساعدت در ارتقاى كيفيت اين اثر دريغ نداشته اند و از ابتداى طرح تا انتهاى آن در تمامى مراحل حضورى چشمگير و رهگشا داشته اند، تشكر مى نمايم .
همچنين از معاضدت و يارى عزيزى دوستدار و علاقمند به خاندان وحى عليهم السلام برخوردار بوده ايم كه در امر پشتيبانى مالى و فراهم آوردن امكانات مادى در اين امر ما را در دست گرفته اند.
قصد داريم كه از تمامى اين عزيزان قدردانى كنيم كه مى دانيم : من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق ، و بهترين قدردانى خود را واگذارى اداى پاداش ‍ آنان به عطاى صاحب اثر حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام مى دانيم .
بر آن شديم كه ما نيز تلاشى داشته باشيم و كوششى ، هرچند نه در خور حضرتش ، بلكه عنايتى نمايند و ما را نيز در سلك دوستداران خود بپذيرند كه آن روز كه دوستداران بانوى دو سرا فاطمه را مى خوانند زبانمان به اجابت گشوده باشد و چه خوب است كه اين اقدام ناچيز را به خدمت آن مخدره و پدر ارجمند و شوهر و فرزندان گرامش تقديم بداريم ، و بر آخرين ايشان عرضه نماييم همو كه خواهد آمد و تاجى از نور بر سر خواهد داشت و جهان را از لوث وجود دشمنان مادرش منزه و به يارى دوستدارانش ‍ خواهد شتافت و زمين را از پاكى و صفا و راستى و قسط و عدل لبريز خواهد فرمود.
سلام و درود بى پايان خداوندى بر يكايك ايشان و رهروان آنان باد!
در انتها دست خود را به سوى آن بزرگوار دراز كرده ملتمسانه از آن محضر پرفيض مى خواهم : يا مولاتى فاطمة اءغيثينى !
مقدمه
كتابى كه در دست داريد ترجمه ، تحقيق و استدراك بر ((تاريخ فاطمة الزهراء)) از كتاب بحارالانوار، تاءليف دانشمند جليل القدر علامه محمدباقر مجلسى رحمة الله است .
سعى شده تا اين مجموعه ، بجز بخش مربوط به زندگانى حضرت فاطمه عليهاالسلام از كتاب بحارالانوار در بردارنده تمامى احاديث و روايات مربوط به آن حضرت كه به مناسبتهاى خاص در ساير بخشهاى كتاب مذكور آمده است نيز باشد.
1 جمع آورى كليه روايات ، احاديث و نقليات تاريخى مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام از تمام منابع شيعه و غيرشيعه
كتابهاى اندكى وجود دارند كه با داعيه اين كار نگاشته شده اند، اين كتابها دو دسته اند:
الف كتابهايى كه بر اساس منابع و روايات شيعه نوشته اند و مؤ لف آنها توجهى به مدارك غيرشيعى ننموده است ، مانند كتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءليف شيخ عزيزالله عطاردى ، و كتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءليف سيدحسين شيخ ‌الاسلامى تويسركانى .
ب - كتابهايى كه بر اساس منابع و روايات غيرشيعه نوشته شده اند و مؤ لف آنها توجهى به مدارك شيعى نداشته است ، مانند كتاب ((مسند فاطمة الزهراء)) تاءليف جلال الدين عبدالرحمن سيوطى (911 ه )، و كتاب ((احقاق الحق و ازهاق الباطل ج 10)) تاءليف قاضى نورالله شوشترى (1019 ه )، و كتاب ((حضرت فاطمه عليهاالسلام در منابع اهل سنت )) تاءليف رضيه سادات سجادى .
هر دو دسته از كتابهاى مذكور گرچه در نوع خود ارزشمند و مورد استفاده هستند ولى به دليل محدودكردن منابع و مداركشان به منابع شيعه يا اهل سنت ، خود را از معارف و روايات بسيارى محروم كرده اند و لذا نتوانسته اند به هدف خويش كه ((جمع آورى كليه روايات ، احاديث و نقليات تاريخى )) درباره حضرت فاطمه است ، دست يابند.
تنها كسانى كه توانسته اند در اين جمع آورى توفيقى نسبى داشته باشند علامه محمدباقر مجلسى (1110 ه ) در كتاب بحارالانوار، و شاگرد او علامه شيخ عبدالله بحرانى اصفهانى (ق 12 ه ) در كتاب عوالم العلوم و المعارف مى باشند كه بجز اخذ احاديث و روايات از منابع شيعه ، به طور مستقيم يا به واسطه منابعى چون مناقب ابن شهر آشوب يا كشف الغمه ، روايات موجود در منابع اهل سنت را نيز جمع آورى كردند، گرچه در استفاده از منابع اهل سنت نيز استقصاء تام به عمل نياورده ، و تعداد كمى از احاديث كتابهاى اهل سنت را مورد استفاده قرار داده اند.
اينجانب (محقق و نگارنده نوشته حاضر)، از مدتها پيش به اهميت دو كتاب ((بحارالانوار)) و ((عوالم العلوم )) در اين زمينه واقف گرديده تصميم گرفتم اين كتابها را مورد تحقيق و ترجمه قرار دهم و از آن جهت كه حاوى بيش از 70 درصد احاديث مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام مى باشند، منتشر نمايم . لكن پس از آنكه مطلع شدم علامه معاصر سيد محمدباقر موحد ابطحى به تحقيق عوالم العلوم مشغول گشته ، اينجانب نيز عزم خويش را جزم نموده و تصميم گرفتم تا از كليه روايات مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام را از بحارالانوار استخراج كرده ، مورد تحقيق قرار داده و به زبان فارسى ترجمه و در اختيار عموم قرار دهم . آنچه اكنون در مقابل شماست قسمتى از حاصل اين تصميم و تلاش مستمر است . البته درباره جمع آورى احاديث مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام به همين مقدار اكتفا ننمودم بلكه غير از اين تلاش تحقيقى ، براى اينكه بتوانم باقى احاديث و روايات مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام را نيز به دست آورم ، تلاش موازى ديگرى را سامان دادم كه هدف آن جمع آورى كليه احاديث و روايات مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام از تمامى منابع شيعه و غيرشيعه بود. در اين زمينه خاص بيش از پانصد عنوان كتاب روايى ، تاريخى ، رجالى ، و... مورد مطالعه قرار گرفت و در مجموع حدود چهل هزار نكته فراهم آمد كه پس از مشترك سازى تعداد آنها به بيش از دوهزار مورد رسيد و از اين تلاش تحقيقى مجموعه اى به دست آمد كه نام آن را ((جامع احاديث فاطمة الزهرا عليهاالسلام )) گذارده ام ، و تمام احاديث و روايات آنها را اعرابگذارى ، ترجمه ، مشترك سازى منابع و تدوين نموده و مجلداتى از آن را نيز آماده نشر كرده ام .
گرچه هنوز معتقدم كه معارف جمع آورى شده چيزى حدود 85 درصد كل معارف مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام مى باشد و اميدوارم در تحقيقات تكميلى در رابطه با منابعى كه جديدا به دست مى آيد، بتوانم اطلاعات به دست آمده را افزايش دهم . بمنه و كرمه .
2 بررسى فنى و علمى درباره احاديث و روايات جمع آورى شده
خوانندگان محترم اطلاع دارند كه سخنان رسول خدا صلى الله عليه و آله و ائمه طاهرين عليهم السلام در طول تاريخ ، با مسائل و مشكلات زيادى روبرو بوده و همواره تحت تاءثير سه آفت مهم قرار گرفته است :
آفت اول : تحريف اهل غلو
رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد:
((از غلو در دين پرهيز كنيد زيرا امتهاى پيشين به دليل غلو گمراه شدند)).
و خداوند متعال در قرآن كريم مى فرمايد:
((به جز حق نگوييد، و در امور دينى خود غلو نكنيد، و پيرو هوى و هوس ‍ قوم منحرفى كه خودشان گمراه شده اند و مى خواهند شما را نيز گمراه كنند نباشيد)). (2)
آفت دوم : سوء تاءويل جاهلان
امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايند:
((ما براى برخى از مردم سخنانى مى گوييم ، ولى آنها كلام را به گونه اى ديگر تاءويل كرده ، و نتيجه اى را كه خودشان دوست دارند مى گيرند، و حديث ها را آنگونه كه سليقه آنها را تاءمين كند روايت مى كنند)). (3)
آفت سوم : جعل جاعلان
رسول خدا صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايند:
((در حالى كه من هنوز زنده ام احاديث دروغ به من مى بندند، و البته بعد از مرگ من ، بر تعداد آنها افزوده خواهد شد، بدانيد هر كس بر من دروغ بندد در آتش جهنم عذاب خواهد شد، بنابراين هر حديثى را كه از ما نقل مى كنند، نپذيريد و آنها را به قرآن عرضه كنيد، اگر موافق با قرآن بودند، كلام ما هستند و اگر مخالف قرآن بودند، بدانيد كه آنها سخنان ما نيستند)). (4)
و امام صادق عليه السلام فرموده اند:
((همانا مردم حرص و ولع شديدى پيدا كرده اند بر اينكه سخنان دروغ را از زبان ما روايت كنند)). (5)
و نيز فرموده اند:
((ما اهل بيتى هستيم كه جز سخن راست نمى گوييم ولى در هر زمان هر كدام از ما كسانى وجود دارند كه سخنان دروغ را مى سازند و آن را از زبان ما نقل مى كنند تا ما را در نزد مردم درغگو و قصه باف معرفى كنند)). (6)
و در جاى ديگر فرموده اند:
((در زمان هر يك از ما مقصود ائمه طاهرين هستند كسانى وجود دارند كه سخنان دروغ را ساخته و آن را از زبان ما روايت مى كنند)). (7)
بنابراين هيچ ترديدى درباره اينكه تعدادى احاديث غيرصحيح در ميان روايات و كتابهاى شيعه و غيرشيعه واردشده وجود دارد، نيست و اين امرى است كه همه محققين از علما بر آن اذعان دارند.
در رجال كشى به نقل از ((يونس بن عبدالرحمن )) كه از اصحاب مورد وثوق و اعتماد امام كاظم و امام رضا عليهماالسلام بوده ، آمده است كه گويد:
((به كوفه سفر كردم و در آن شهر تعداد زيادى از اصحاب و شاگردان امام باقر و امام صادق عليهماالسلام را ديدم كه از آن دو بزرگوار احاديث زيادى را نقل مى كردند، پس هرچه از آنها شنيدم نوشتم تا اينكه روزى به حضور امام رضا عليه السلام رسيدم و آن احاديث را به ايشان عرضه كردم . آن حضرت احاديث مذكور را مى خواند و ناراحت مى شد تا آنكه به من فرمود: اى يونس ! بسيارى از اينها، احاديث و سخنان امام باقر و امام صادق نيست و آنها را ساخته و به ايشان نسبت داده اند، پس با توجه به اينكه در اثر دخالت مردمان جاهل و اشخاص منفعت طلب و متعصب ، حق و باطل با هم درآميخته ، احاديث ما را به قرآن و سنت قطعى متواتر رسول خدا صلى الله عليه و آله عرضه كنيد و هرچه را كه با آنها موافق بود، برگيريد و آنچه مخالف بود، دور بريزيد)).
با توجه به آنچه گفتيم معلوم مى شود كه چرا رسول خدا صلى الله عليه و آله اين همه تاءكيد داشته اند كه هر سخنى را از زبان ايشان نقل نكنيم و مى فرمودند:
لا تحدث بكل ما سمعت . (8)
ترجمه : هر چيزى را كه مى شنويد روايت نكنيد.
و يا مى فرمودند:
كفى بالمرء كذبا اءن يحدث بكل ما سمع . (9)
ترجمه : براى دروغگوبودن همينقدر كافى است كه انسان هرچه را مى شنود، روايت كند.
با توجه به همين مقدمات است كه حديث شناسان متبحر تصريح كرده اند به اينكه نقل حديث جعلى و ضعيف جايز نيست مگر با تصريح بر جعلى يا ضعيف بودن آن .
بنابراين كسى كه با حديث سروكار دارد جايز نيست كه هر حديثى را بدون بررسى درباره صحت يا عدم صحت آن نقل نمايد بلكه ضرورى است تا با استفاده از فنون و علوم مختلف مربوط به حديث ، به تحليل درباره هر حديث و روايت بپردازد و اگر پس از بررسى ، حديث موردنظر را صحيح و سالم تشخيص داد آن را روايت كند، چرا كه هدف اصلى در استفاده از حديث و سنت ، دراية الحديث است نه رواية الحديث .
ائمه طاهرين عليهم السلام در اين مورد فرموده اند:
عليكم بالدرايات لابالروايات . (10)
همة السفهاء الرواية و همة العلماء الدراية (11)
العلماء تحزنهم الدراية ، و الجهال تحزنهم الرواية (12)
حديث تدريه خير من اءلف ترويه (13)
با اين همه تاءكيد درباره وجود احاديث جعلى و ضعيف ، و لزوم دراية الحديث ، با كمال تاءسف ، در جستجويى كه به عمل آوردم ، هيچ دانشمند محققى را نديدم كه به بررسى فنى و علمى درباره احاديث مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام پرداخته باشد، و هيچ مؤ سسه علمى را نمى شناسم كه حاضر به سرمايه گذارى مادى و معنوى براى انجام چنين تلاشى باشد و نتيجه اين غفلت طولانى و عميق از ((دراية الحديث )) و توجه مطلق به ((رواية الحديث )) موجب شده كه شخصيت حقيقى حضرت فاطمه عليهاالسلام در پشت پرده هاى ابهام باقى بماند و در پناه توجه به احاديث غلوآميز، از نظر الگويى نيز غيرقابل دسترس تلقى شود.
اميدوارم روزى رشد فكرى مردم در جامعه ما بدان پايه برسد كه ضرورت نقد احاديث و روايات مربوط به ائمه طاهرين عليهم السلام و از آن جمله ضرورت انجام عمليات علمى و فنى درباره احاديث و روايات مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام را نيز باور كنند و بدانند كه اينگونه نقدها كمك فراوانى به پالايش معارف دينى و دسترسى به معارف ناب محمدى صلى الله عليه و آله مى نمايد.
نگارنده در پاورقى برخى از احاديث كتابى كه هم اكنون در پيش رو داريد به بررسى فنى و علمى درباره برخى از احاديث و روايات پرداخته بودم ولى پس از مشاهده عكس العمل برخى از دوستان ترجيح دادم اكثر آنها را حذف كنم تا مبادا سوء تعبيرى پيش آمده و مشكلاتى ايجاد نمايد. اما به خوانندگان كنجكاو و دوستداران دانش وعده مى كنم كه مجموعه ((جامع احاديث فاطمة الزهراء عليهاالسلام )) را با تحليلهاى علمى و فنى منتشر نمايم و از خداوند متعال بر انجام صحيح اين كار عظيم يارى مى طلبم و اميدوارم كه پس از انجام ، امكان انتشارش نيز وجود داشته باشد.
3 فعاليت ديگرى كه انجام آن درباره حضرت فاطمه عليهاالسلام و نيز ساير ائمه و بزرگان دين ، ضرورى و بسيار مهم مى باشد، الگوسازى از زندگانى اين بزرگان براى استفاده امت مسلمان خصوصا جوانان و نوجوانان است .
اين اقدام البته بعد از انجام دو فعاليت علمى تحقيقى قبل ، كاملا ميسر و مقدور خواهد بود، چرا كه الگوپردازى بر اساس معارف صحيح نباشد و يا بر اساس باورهاى عاميانه صورت مى گيرد، در آن صورت اسلام معقول خرافى ، و دين سهل دشوار و دست نايافتنى معرفى خواهد شد. پس بايد ابتدا يك فاطمه شناسى درست و صحيح صورت گيرد و سپس الگوسازيها بر اساس آنها انجام شود.
درباره الگوپردازى از شخصيت حضرت فاطمه عليهاالسلام كارهايى انجام شده و كتابهايى به رشته تحرير در آمده ، ولى اگر كسى آنها را به صورت انتقادى مورد مطالعه قرار دهد خواهد ديد كه چون اين فعاليتها بر اساس ‍ معارف پالايش نشده صورت گرفته ، يك سويه بوده و جوابگوى نياز شديد جامعه جوان اين كشور شيعى نبوده و حتى در برخى از قسمتها قابل اعتنا و قبول نمى باشد.
اهل درد و آنها كه بناى جامعه اى بر اساس اسلام و معارف ناب دينى و الهى تلاش مى كنند، اگر مى خواهند كه مردم اين جامعه ((اسلام دان و اسلام خواه )) باشند و بذرهاى دين گريزى و احيانا دين ستيزى ، از مغرب زمين در اين جامعه شيعى پاشيده نشود بايد با هوشيارى تمام ، در هر موضوعى از موضوعات دينى ، اين سه تلاش اساسى را كه در اينجا به آن اشاره كرديم انجام دهند تا نتيجه تلاش هاى علمى آنها همان باشد كه آرزو دارند و براى رسيدن به آن ، روزها و شبهاى عمر را مصروف داشته و دشواريهاى تحقيق را به جان خريده اند.
پاسخ به يك سؤ ال
سؤ ال : با توجه به شيعه بودن علامه مجلسى رحمه الله و بناى او بر اينكه احاديث و روايات موجود در كتابهاى شيعه را در بحارالانوار جمع آورى نمايد، و با عنايت به اينكه احاديث زيادى در منابع اهل سنت وجود دارد كه مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام مى باشد و بر اساس روش علامه مجلسى رحمه الله قاعدتا نبايد در بحارالانوار آمده باشد، چند درصد از احاديث مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام در اين كتاب و مستدركات آن آمده است ؟
جواب : گرچه بناى علامه مجلسى رحمه الله بر اين بوده كه فقط روايات كتب شيعى را در بحارالانوار جمع آورى نمايد ولى در آنچه كه مربوط به زندگانى ائمه طاهرين عليهم السلام مى باشد، رواياتى را كه در منابع شيعى نديده ، از منابع اهل سنت برگرفته است ، فقط درباره حضرت فاطمه عليهاالسلام دهها حديث را مستقيما از كتابهاى غيرشيعى مانند:
1 فردوس : ابن شيرويه ديلمى (509 ه )
2 مستدرك حاكم نيشابورى (405 ه )
3 مقتل الحسين : خطيب خوارزمى (568 ه ) و غيره ، و به واسطه كتابهايى چون مناقب ابن شهر آشوب (588 ه ) و كشف الغمه تاءليف محقق ابوالفتح اربلى (659 ه ) از كتابهايى چون آنچه در ذيل نام مى بريم نقل كرده است :
1 حلية الاولياء: ابونعيم اصفهانى (430 ه )
2 تاريخ بغداد: خطيب خوارزمى (463 ه )
3 ابانه : ابن بطه عكبرى حنبلى (387 ه )
4 فضائل الصحابه : احمد بن حنبل (240 ه )
5 تفسير الكشف والبيان : ثعلبى (427 ه )
6 تاريخ خراسان : ابوعلى سلامى (374 ه )
7 كتاب اللوامع : عبدالملك بن محمد خرگوشى (406 ه )
8 فيما نزل من القرآن فى الميرالمؤ منينن ابونعيم اصفهانى (430 ه )
9 شرف المصطفى صلى الله عليه و آله : عبدالملك خرگوشى (406 ه )
10 صحيح بخارى (256 ه )
11 صحيح مسلم (261 ه )
12 صحيح ترمذى (279 ه )
13 صحيح دارقطنى (385 ه )
14 امالى : ابن ابى شيبه (235 ه )
15 انساب الاشراف : جابر بلاذرى (279 ه )
16 قوت القلوب : ابوطالب مكى (386 ه )
17 عقدالفريد: ابن عبدربه (328 ه )
18 كتاب الرساله : سمعانى (562 ه )
19 فضائل الصحابه : سمعانى (562 ه )
20 كتاب الال : ابن خالويه (370 ه )
21 مسند احمد بن حنبل (240 ه )
و... .
پس معلوم مى شود كه برخى احاديث اهل سنت نيز در بحارالانوار نقل شده است ، اما تعداد آنها در كتابى كه در پيش روى شماست بسيار اندك مى باشد و ما سعى كرده ايم تا در مستدركات و پاورقى هاى كتاب بر تعداد آنها بيفزاييم ، ولى در هر حال مجموعه احاديثى كه در اين كتاب ، درباره حضرت فاطمه عليهاالسلام آمده است حدودا 70 درصد كل احاديث مربوط به آن حضرت در منابع شيعه و غيرشيعه مى باشد.
اقدامات مترجم و محقق درباره اين كتاب
آنچه كه محقق و مترجم كتاب حاضر انجام داده است به شرح ذيل مى باشد:
1 جمع آورى كليه احاديث مربوط به حضرت فاطمه عليهاالسلام از تمامى مجلدات بحارالانوار.
2 اعراب گذارى احاديث و روايات فراهم آمده ، به اين منظور كه همگان بتوانند از آنها به راحتى استفاده كنند.
اهل علم و قلم اطلاع دارند كه اعرابگذارى آيه يا حديث يك كار است ، و در مرحله حروفچينى ، درست واردكردن اعراب توسط حروفچين كارى ديگر، كه معمولا با مشكلات زيادى مواجه مى باشد. البته بسيارى از اين اشكالات در مرحله تصحيح اصلاح مى شوند ولى نويسنده هرگز نمى تواند به نحو قاطع بگويد كه آنچه به دست خواننده مى رسد از هرگونه اشكال مبرا مى باشد. اميد كه اهل اطلاع به ديده اغماض بنگرند و در صورت اساسى بودن اشكال ، محقق يا ناشر را مطلع نمايند تا در چاپهاى بعدى اصلاحات لازم صورت گيرد.
3 ترجمه احاديث و روايات به زبان فارسى : در اين قسمت از كار سعى شده تا ترجمه احاديث به صورتى روان و سليس انجام شود تا براى همه فارسى زبانان به راحتى قابل استفاده باشد، و در مورد احاديث مكرر، از ترجمه مكرر آنها خوددارى شده است .
4 افزودن تعليقات تحقيقى در پاورقى به منظور تبيين بيشتر موضوع يا تذكر نكته اى مهم و مفيد كه متاءسفانه تعداد آنها به تحليل محذوراتى كه در پيش بوده ، به اندازه لازم نمى باشد.
5 تخريج آيات كه گاهى در پاورقى صورت گرفته و گاهى در متن ترجمه .
6 تخريج مصادر و منابع احاديث از كتابهاى شيعى و غيرشيعى ، كه در پاورقى كتاب انجام گرفته و در اين مرحله رعايت كمال اختصار شده است زيرا به نظر رسيد كه ذكر جزئيات ، اختلاف نقلها و نسخه ها، ذكر اسناد متعدد احاديث و... مى تواند خواننده اى را كه در طريق تحقيق علمى قرار ندارد خسته كرده و موجبات ملالت وى را فراهم آورد.
7 موضوع بندى احاديث در اوايل هر باب كه جهت تكميل استفاده خوانندگان در آخر هر جلد تكرار مى شود.
8 شماره گذارى احاديث به صورت مسلسل ، تا امكان تهيه فهارس راهنما را در مجلد آخر كتاب ميسر سازد.
از خداوند متعال مى خواهم كه اين عمل ناچيز را بپذيرد و اين بنده كمترينش را مورد لطف و رحمت خاصه اش قرار دهد.
آمين
محمد روحانى على آبادى
زندگانى حضرت زهرا سلام الله عليها
آشنايى كوتاه با صديقه كبرى ، حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام
نام : فاطمه .
كنيه هاى مشهور: ام الحسن ، ام الحسين ، ام ابيها، ام الائمه .
مشهورترين لقبها: زهرا، صديقه ، طاهره ، كبرى ، سيده ، بتول .
پدر: حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله پيامبر عظيم الشاءن اسلام .
مادر: خديجه عليهاالسلام بنت خويلد همسر فداكار پيامبر اسلام .
محل تولد. مكه .
سال تولد: سال دوم بعثت ، و به روايتى : سال پنجم .
روز ميلاد: بيستم جمادى الثانى .
نام همسر: على بن ابى طالب عليه السلام ، پسرعموى پيامبر اسلام .
زمان ازدواج : رجب يا ذى حجه سال دوم هجرت در مدينه .
مدت زندگانى با على عليه السلام : نه سال .
ميزان مهريه : 400 مثقال نقره مسكوك
فرزندان : حسن عليه السلام ، حسين عليه السلام ، زينب كبرى ، ام كلثوم و يك فرزند سقطشده به نام محسن
شهادت : در سال يازدهم هجرى
محل دفن : پنهان است
تعداد احاديث و روايات باقيمانده درباره آن حضرت : حدود 2000 مورد.
تعداد سخنان باقيمانده از حضرت فاطمه : حدود 130 مورد.
تعداد اشعار باقيمانده از آن حضرت : حدود 29 قطعه .
تعداد خطبه هاى باقيمانده از آن حضرت : 2 خطبه .
ساير آثار علمى باقيمانده از آن حضرت : مصحف فاطمه عليهاالسلام كه به خط همسر گرامش على عليه السلام نوشته شده و در نزد فرزندان آن حضرت بوده و هم اكنون در دست حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه الشريف مى باشد.
مشهورترين و صحيح ترين مناقب و فضائل آن حضرت :
1 اينكه غضب فاطمه عليهاالسلام موجب غضب خدا و رسول او، و رضاى فاطمه سبب رضاى ايشان است .
2 فاطمه برترين زنان دو عالم است .
3 فاطمه معصوم از هرگونه گناه مى باشد.
4 آن حضرت محبوبترين و عزيزترين مردم در نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است .
5 خداوند در روز قيامت ، به آن حضرت اجازه شفاعت مى دهد.
6 صدور معجزات بسيار از حضرت فاطمه عليهاالسلام .
7 بى مانندبودن ايمان و يقين فاطمه عليهاالسلام .
8 زهد و قناعت نمونه .
9 احترام بى حد پيامبر به آن حضرت .
10 او عابدترين مردم در زمان خود بوده است .
11 صدق و راستگويى حضرت فاطمه عليهاالسلام .
12 علم وافر آن حضرت .
و... .
باب اول : ولادت فاطمه عليهاالسلام ، سيما و شمايل و برخى از تواريخ مربوط به وى
احاديث و روايات متن : 24
احاديث و روايات ضمائم : 26
موضوعات روايات در اين باب
موضوعات رواياتى كه در اين باب آمده :
1 خلقت نورى حضرت فاطمه عليهاالسلام در عالم ذر
2 دورى زنان قريش و بنى هاشم از حضرت خديجه ، به دليل ازدواجش با رسول خدا صلى الله عليه و آله
3 سخن گفتن فاطمه با مادرش به هنگام باردارى
4 تنهابودن خديجه به هنگام باردارى
5 حضور زنان مقدس به هنگام ميلاد حضرت فاطمه عليهاالسلام
6 كيفيت ميلاد حضرت فاطمه عليهاالسلام از مادرش
7 شهادت حضرت فاطمه عليهاالسلام بر يگانگى خدا، نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و وصايت على عليه السلام به هنگام ميلاد
8 رشد و نمو خارق العاده حضرت فاطمه عليهاالسلام در دوران طفوليت
9 ميلاد حضرت فاطمه عليهاالسلام بعد از معراج پيامبر
10 انعقاد نطفه فاطمه عليهاالسلام از ميوه هاى بهشتى
11 محبت فراوان پيامبر نسبت به فاطمه عليهاالسلام
12 پيامبر صلى الله عليه و آله و استشمام بوى بهشت از فاطمه عليهاالسلام 13 فاطمه عليهاالسلام حوريه اى در لباس انسان
14 منصوره آسمان و فاطمه زمينيان
15 محبت مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله نسبت به فاطمه عليهاالسلام و عدم ابراز آن به سايرين
16 اندوه عايشه از محبت رسول خدا صلى الله عليه و آله نسبت به فاطمه عليهاالسلام
17 سيماى ظاهرى و شمايل حضرت فاطمه عليهاالسلام
18 شباهت حضرت فاطمه عليهاالسلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله
19 ميلاد فاطمه عليهاالسلام ، طبق نظر اهل سنت سال پنجم قبل از بعثت پيامبر
20 ميلاد فاطمه عليهاالسلام ، طبق نظر اهل سنت سال پنجم قبل از بعثت پيامبر
21 ميلاد فاطمه عليهاالسلام ، طبق نظر برخى علماى شيعه سال پنجم بعد از بعثت
22 ميلاد فاطمه عليهاالسلام ، طبق نظر برخى از دانشمندان شيعه و اهل سنت سال دوم بعثت
23 ازدواج فاطمه با على عليهم السلام ، سال دوم هجرت و در روز اول يا ششم ذى الحجة
24 مدت زندگانى فاطمه پس از رحلت پيامبر بنا بر قول مشهور هفتاد و پنج روز
25 برخوردارى فاطمه عليهاالسلام از علمى وسيع نسبت به گذشته ، حال و آينده
26 عدم حدوث نفاس در آن حضرت بعد از تولد فرزندانش
27 يكى از كنيه هاى فاطمه ، ((ام ابيها))
28 ازدواج پيامبر پس از هجرت با سوده و سپس با ام سلمه و سپردن سرپرستى فاطمه عليهاالسلام به آنان
متن احاديث و ترجمه آنها
1 الامالى للصدوق (14): احمد بن محمد الخليلى ، عن محمد بن ابى بكر الفقيه ، عن اءحمد بن محمد النوافلى ، عن اسحاق بن يزيد، عن حماد بن عيسى ، عن زرعة بن محمد، عن المفضل بن عمر قال :
قلت لابى عبدالله الصادق عليه السلام : كيف كان ولادة فاطمة عليهماالسلام ؟
فقال : نعم ان خديجة عليهاالسلام لما تزوج بها رسول الله صلى الله عليه و آله هجرتها نسوة مكة ، فكن لا يدخلن عليها و لا يسملن عليها و لا يتركن امراءة تدخل عليها، فاستوحشت خديجة لذلك و كان جزعها و غمها حذرا عليه صلى الله عليه و آله .
فلما حملت بفاطمة كانت فاطمة عليهاالسلام تحدثها من بطنها و تصبرها و كانت تكتم ذلك من رسول الله صلى الله عليه و آله فدخل رسول الله يوما فسمع خديجة تحدث فاطمة عليهاالسلام فقال لها: يا خديجة ! من تحدثين ؟
قالت : الجنين الذى فى بطنى يحدثنى و يؤ نسنى .
قال : يا خديجة ! هذا جبرئيل (يبشرنى ) يخبرنى اءنها انثى و اءنها النسلة الطاهرة الميمونة و اءن الله تبارك و تعالى سيجعل نسلى منها و سيجعل من نسلها اءئمة و يجعلهم خلفاء فى اءرضه بعد انقضا وحيه .
فلم تزل خديجة عليهاالسلام على ذلك الى اءن حضرت ولادتها فوجهت الى نساء قريش و بنى هاشم اءن تعالين لتلين منى ما تلى النسا، فاءرسلن اليها: اءنت عصيتنا و لم تقبلى قولنا و تزوجت محمدا يتيم اءبى طالب فقيرا مال له فلسنا نجى ء و لانلى من اءمرك شيئا.
فاغتمت خديجة عليهاالسلام لذلك فبينا هى كذلك اذ دخل عليها اءربع نسوة سمر طوال كاءنهن من نساء بنى هاشم ففزعت منهن لما راءتهن ، فقالت احداهن ، لا تحزنى يا خديجة فانا رسل ربك اليك و نحن اخواتك ، انا سارة و هذه آسية بنت مزاحم و هى رفيقت فى الجنة و هذه مريم بنت عمران و هذه كلثم اءخت موسى بن عمران ، بعثنا الله اليك لنلى منك ما تلى النساء من النساء، فجلست واحدة عن يمينها، و اخرى عن يسارها، و الثالثة بين يديها، و الرابعة من خلفها، فوضعت فاطمة عليهاالسلام طاهرة مطهرة .
فلما سقطت الى الارض اءشرق منها النور حتى دخل بيوتات مكة و لم يبق فى شرق الارض و لا غربها موضع الا اءشرق فى ذلك النور و دخل عشر من الحور العين ، كل واحدة منهن معها طست من الجنة و ابريق من الجنة و فى الابريق ماء من الكوثر فتناولتها المراءة التى كانت بين يديها، فغسلتها بماء الكوثر و اءخرجت خرقتين بيضاوين اءشد بياضا من اللبن و اءطيب ريحا من المسك و العنبر فلفتها بواحدة و قنعتها بالثانية ثم استنطقتها فنطقت فاطمة عليهاالسلام بالشهادتين و قالت : ((اءشهد اءن لا اله الا الله و اءن اءبى رسول الله سيد الانبياء و اءن بعلى سيدالاوصياء و ولدى سادة الاسباط، ثم سلمت عليهن و سمت كل واحدة منهن باسمها و اءقبلن يضحكن اليها و تباشرت الحور العين و بشر اءهل السماء بعضهم بعضا بولادة فاطمة عليهاالسلام و حدث فى السماء نور زاهر لم تره الملائكة قبل ذلك و قالت النسوة : خذيها يا خديجة ! طاهرة مطهرة زكية ميمونة بورك فيها و فى نسلها. فتناولها فرحة مستبشرة و اءلقمتها ثديها قدر عليها فكانت فاطمة عليهاالسلام تنمى فى اليوم كما ينمى الصبى فى الشهر و تنمى فى الشهر كما ينمى الصبى فى السنة
مصباح الانوار (15): عن اءبى المفضل الشيبانى ، عن موسى بن محمد الاشعرى ابن بنت سعد بن عبدالله ، عن الحسن بن محمد بن اسماعيل المعروف بابن ابى الشوارب عن عبدالله بن على بن اءشيم ، عن يعقوب بن يزيد، عن حماد مثله (16)
ترجمه : در كتاب امالى شيخ صدوق ، از مفضل بن عمر نقل شده است كه گفت : به امام صادق عليه السلام گفتم : ولادت حضرت فاطمه عليهاالسلام چگونه بوده است ؟
امام فرمود: هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با خديجه عليهاالسلام ازدواج كرد، زنان مكه از خديجه كناره گيرى نمودند و نزد وى نمى رفتند، به او سلام نمى كردند، و به هيچ زنى اجازه نمى دادند كه با او معاشرت و تماس داشته باشد. اين برخورد زنان سبب ناراحتى و اندوه خديجه شد، البته غم و اندوه وى بيشتر براى پيامبر اسلام بود كه مبادا آسيبى متوجه وى گردد.
وقتى خديجه به حضرت فاطمه حامله شد، فاطمه در رحم مادر همدم او بود و با مادرش سخن مى گفت ، و وى را به صبر توصيه مى نمود، خديجه اين موضوع را از رسول خدا مخفى مى داشت تا اينك يك روز پيامبر نزد خديجه آمد و شنيد كه با او كسى سخن مى گويد، پس به او گفت : اى خديجه ! با چه كسى سخن مى گويى ؟ خديجه گفت : با اين بچه اى كه در رحم دارم ؛ او با من سخن مى گويد و مونس ساعات تنهايى من است .
رسول خدا فرمود: اى خديجه ! جبرئيل مرا بشارت داده كه او دختر است ، و گفته كه او منشاء نسلى پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالى مقدر نموده كه نسل من از طريق او برقرار و پايدار بماند، و مقرر فرموده كه فرزندان او پس از انقطاع وحى امام و خليفه خدا در زمين باشند.
خديجه دائما در همين حال بود تا اينكه هنگام وضع حمل وى فرا رسيد، پس كسى را نزد زنان قريش و بنى هاشم فرستاد كه بياييد و مرا در امر تولد فرزند يارى نماييد. آنان در جواب گفتند: چون تو سخن ما را درباره ازدواج با محمد صلى الله عليه و آله ناديده گرفتى و با آن مرد فقير و يتيم ازدواج كردى ، پس ما نزد تو نخواهيم آمد و تو را در اين امر يارى نخواهيم نمود

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۱۱ فروردين ۱۳۹۳, ۰۷:۳۷ صبح
ارسال: #19
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)ابن ‏مسعود نقل مى‏كند كه، ديدم على بن ابى‏طالب عليه‏السلام را كه مشغول نماز است و در ركوع و سجودش مى‏گويد: «اللهم بحق محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم عبدك، اغفر للخاطئين من شيعتى»
پروردگارا، به حق بنده‏ى مقربت محمد صلى اللَّه عليه و آله و سلم خطاكاران از شيعيان مرا ببخش.

از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم شرفياب شدم. ايشان را در حال نماز يافتم. ديدم كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم در نماز خود مى‏گويد:
«اللهم بحق على عليه‏السلام عبدك اغفر للخاطئين من امتى»
خداوندا، خطاكاران از امت مرا، بحق على عليه‏السلام بنده‏ى مقربت ببخش.

از آنچه ديده بودم، در من وحشت و ترديد بزرگى ايجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم به پايان رسيد، خطاب به من فرمودند:
اى پسر مسعود، آيا كافر شدى بعد از آنكه ايمان آورده بودى؟
عرض كردم، ابداً چنين نيست يا رسول‏اللَّه، بلكه ديدم على عليه‏السلام را كه خداوند را به حق شما طلب مى‏كرد و شما را ديدم كه خدا را به حق على عليه‏السلام مى‏خوانديد. پس ترديد كردم كه كداميك از شما نزد خداى عزوجل برتريد.

پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشين.
پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله و سلم نشستم.

آن حضرت فرمودند: «ان اللَّه خلقنى و علياً من نور قدرته قبل ان يخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبيح و لاتقديس.» خداوند من و على عليه‏السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق كرد: هزار سال قبل از آنكه ساير خلائق را بيافريند. زمانى كه هيچ تسبيح و تقديسى وجود نداشت.
«ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضين و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضين.» پس نور مرا شكافت و از نور من آسمانها و زمين را آفريد به خداى تبارك و تعالى قسم كه من از آسمانها و زمين برترم.
«وفتق نور على بن ابى‏طالب عليه‏السلام فخلق منه العرش و الكرسى و على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و اللَّه افضل من العرش و الكرسى» و چون نور على عليه‏السلام را منتشر ساخت عرش و كرسى از نور او خلق گرديد؛ به پروردگار قسم كه على عليه‏السلام از عرش و كرسى افضل است.

«و فتق نور الحسن عليه‏السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن عليه‏السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم». سپس نور حسن عليه‏السلام را باز كرد و لوح و قلم از نور حسن عليه‏السلام به وجود آمد و به خدا قسم كه حسن عليه‏السلام از لوح و قلم نيز برتر است.
«وفتق نور الحسين عليه‏السلام فخلق منه الجنان و الحور العين و الحسين عليه‏السلام و اللَّه افضل من الحور العين.» و چون هستى را از نور حسين عليه‏السلام معطر كرد، بهشت و حوريان زيباروى از نور او پديدار گشتند؛ واللَّه حسين از حورالعين برتر است.

«ثم اظلمت المشارق و المغارب فشكت الملائكه الى اللَّه تعالى ان يكشف عنهم تلك الظلمه فتكلم اللَّه جل جلاله كلمه فخلق منها روحا ثم تكلم بكلمه فخلق من تلك الكلمه نورا فاضاف النور الى تلك الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء عليهاالسلام و لذلك سميت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.» سپس همه‏ى هستى از شرق تا به غرب تاريك ماند.
ملائكه بر پروردگار از آن همه تاريكى و ظلمت شكايت كردند و خواستند كه پروردگار تاريكى را از ايشان برطرف كند. پروردگار در اجابت خواسته‏ى آنان كلمه‏اى فرمود، از آن كلمه روحى خلق گرديد، سپس كلمه‏اى ديگر فرمود و از آن كلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه كرد و آن را در بلندترين مكان عرش قرار داد. همه‏ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آميخته به نور خلق شده از لطف پروردگار كسى نيست، جز فاطمه زهرا عليهاالسلام و به همين دليل او را زهرا عليهاالسلام ناميدند زيرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامه‏ى اين روايت زيبا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و سلم مى‏فرمايند:
«يابن مسعود اذا كان يوم القيامه يقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلك قوله تعالى (القيا فى جهنم كل كفار عنيد) فالكافر من جحد نبوتى و العنيد من جحد بولايه على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و عترته و الجنه لشيعته و لمحبيه.» اى پسر مسعود، چون روز قيامت فرارسد، پروردگار به من و على عليه‏السلام مى‏فرمايد: هركس را كه مى‏خواهيد به بهشت داخل كنيد و به جهنم بفرستيد هركس را كه مى‏خواهيد. و اين قول پروردگار در قرآن مجيد است كه (القيا فى جهنم كل كفار عنيد) (1)
هر كافر متكبر لجوج را به جهنم افكنيد پس كافر كسى است كه از نبوت من سرپيچى كند و عنيد كسى است كه از ولايت على بن ابى‏طالب عليه‏السلام و عترتش و محبت كردن به شيعيان و دوستانش سر باززند. (2)
و در روايت ديگرى است كه:

خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفريد، و آسمان و زمين را از نور پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله و عرش و كرسى را از نور على عليه‏السلام و لوح و قلم را از نور حسن عليه‏السلام و حورالعين را از نور حسين عليه‏السلام آفريد. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاريكى بود. فرشتگان از اين ظلمت به خدا شكايت كردند و خدا را به اين انوار قسم دادند كه ظلمت را بردارد.
اين بود كه خداوند روح و نور فاطمه عليهاالسلام را آفريد، و مشرق و مغرب آفرينش روشن شد.
1- سوره‏ى مباركه‏ى ق، آيه‏ى 24.
2- بحارالانوار، ج 40، ص 43.

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۳ اسفند ۱۳۹۵, ۰۷:۰۲ صبح
ارسال: #20
RE: بخش هایی از زندگانی حضرت زهرا س
از مهمترین پست ها است
ان شاءالله مطالب خوب ادامه داشته باشه
وبیشتر با زندگی اسوه ی زنان آشنا بشیم

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا