کتاب" حماسه ماندگار فاطمی "

[safirashgh]

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام دوستان؛ تصمیم دارم در این ایام فاطمیه کتابی با نام حماسه ماندگار فاطمی به تالیف دکتر محمد رضا رفیعی است رو بگذارم و امیدوارم که با خوندن این مطالب معرفت ما نسبت به بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام الله علیه بیشتر بشه .

سخن از فاطمه علیه السّلام سخن از نقطه عطف خلقت و مرکز ثقل کمالات دریائی است که ساحل آن را تصوّر نتوان کرد

[safirashgh]

مقدمه :
فاطمه ما را هدایت می کند رهبری سوی ولایت می کند
در پهنه گسترده آفرینش، می توان از کشف حقایق و درک معارف بسیاری صرف نظر کرد؛ لیکن برخی از فرازهای کتاب خلقت، از آن چنان اهمیّت و مرتبتی راهبردی برخوردار هستند که غفلت از معرفت آن ها، خُسرانی جبران ناپذیر به دنبال دارد، و توفیقات بزرگ، کمالات سترگ و حیات بخش را از انسان باز می ستاند، بنابراین باید برای کسب معرفت های معرفت زا و اندیشه ساز، از هیچ کوششی دریغ نورزید.
به راستی شناخت کهکشان نور، آسمان پاکی، اقیانوس خوبی، آبشار فداکاری، خورشید دانایی، باران لطافت، ستاره هدایت، گلستان ولایت .... اُمّ الائمّة، راضیه مرضیّه، حضرت فاطمه زهرا علیه السّلام، بس ضروری و سازنده است . به گونه ای که این معرفت، بر همه رهروان راه و اندیشه (( مکتب غدیر))، (( تشیّع مرتضوی)) و حتّی عموم انسان های آزاده، فرض است که به این ((صراط المستقیم)) آگاهی و اُنس لازم را حاصل نمایند.
بعد از پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین (صلوات الله و سلامه علیهم) هیچ کس همانند زهرای اطهرعلیه السّلام به منزلت واقعی و بلندای بی مانند ولایت علوی و امامت حیدری و فرزندان محمّد تبارش، معرفت ندارد .
خط ولایت و مکتب غدیر، حیات بخش و نجات آفرین است و به عنوان تنها طریق هدایت انسان ها، گرانسنگ و بی بدیل می باشد:
(( وَ ما بَعَثَ اللهُ عَزَّوَجَّلَ نَبیّاً إِلّا وَ تعَیَّدَ فی هذا الیَومِ وَ عَرَّفَ حُرمَتَهُ)1

مفهموم بلند این روایت و دیگر احادیث در این موضوع این است که:
خط ولایت و مکتب غدیر، حیات بخش و نجات آفرین است و به عنوان تنها طریق هدایت انسان ها، گرانسنگ و بی بدیل می باشد

ادامه دارد ...

[safirashgh]

ادامه...

وَ ما بَعَثَ اللهُ عَزَّوَجَّلَ نَبیّاً إِلّا وَ تعَیَّدَ فی هذا الیَومِ وَ عَرَّفَ حُرمَتَهُ)1

مفهموم بلند این روایت و دیگر احادیث در این موضوع این است که:
((هیچ پیامبری به پیامبری مبعوث نگردید مگر آن که بر ولایت علی بن ابیطالب علیه السّلام میثاق ببندد و به جایگاه ارجمند غدیر و منصب والای ولایتِ عظمی علوی اذعان نماید.))
زهرای اطهر علیه السّلام، این قدیّسه ملکوتی، منصوره آسمانی، پاره تن رسول الله الاعظم صلی الله علیه وآله وسلم نیزهمه توانمندی مادّی و معنوی، جانی و مالی، فرزند و تبار، حیات و مماتش را یکسره نثار پاس داشت خط ولایت و مرزبانی مکتب غدیر نمود؛ و از بذل کوشش و تحمل رنج، فوق طاقت انسانی دریغ نمی ورزد؛ و به همه علی باوران و علی دوستان درس می دهد که از سر وجان در راه تحکیم و توسعه ولایت عظمی علوی نباید دریغ ورزید و باور کنند که در ذیل گنبد دوّار، بالاتر از پروانه شمع ولایت شدن، سوختن و سوختن ، رتبه و مقامی بالاتر خلق نشده است.
هر چه هست باید به نام و یاد علی علیه السّلام، منوّر و مزّین گردد که در نظام هستی و نزد پروردگار جهانیان در خور ارزش شود. چرا که جان عالم است علی، روح آفرینش است علی، رمز خلقت است علی، سرّ نا مکشوف خداست علی .
این مفاهیم بلند را بیش از هر کس حضرت زهرای اطهر علیه السّلام می شناسد و باور دارد. اساساً او از عالم قدس، از جهان معنی و نور، برای علی یاوری و علی گستری، پای به عرصه خاک گذاشت است. او آمده است که در جهان همتا و قرین و مونسی در خور داشته باشد.
پس همچنان که وجود علی مرتضی، حیدر کرّار، مولی الموحدین علیه السّلام در محبّت و معرفت زهرای محمّدی چکیده می شود، آن وجیهۀ مظلومه نیز، جز نصرت، معرفت و محبّت علی و راه علی و دوستان علی برای خویش رسالتی قایل نیست.ما دراین دفتر، برآنیم که با مددجویی از آن بانوی مظلومه، سیّدۀ دو عالم، صدّیقه طاهره، منصورۀ بی بدیل علیه السّلام به سرعت از میان دریا، دریا و کهکشان کهکشان مناقب، فضایل و کرامات آن بزرگ غریب، عبور کنیم و به آنچه یقین داریم بیش از هر چیز مورد عنایت و رضایت ان حضرت می باشد یعنی عرصه ولایت مرتضوی و امامت علوی و نقش اوّل و راهبردی صدّیقه طاهره در تثبیت آن بپردازیم

ادامه دارد ...

[safirashgh]

ادامه ...

آری برای زهرا علیه السّلام، علی علیه السّلام پس از پیامبر رحمت للعالمین مَظهر و مُظهر همه خوبی ها، سعادت ها، کمالات و تکالیف بود؛ هر چند زهرا علیه السّلام خود در اوجی قرار داشت که در مقام و منزلت همتای همسر گرانقدرش بوده،2، لیکن آن گاه که حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام خود در اوجی قرار داشت که در جایگاه وحیانی امامت و ولایت قرار می گیرد و بر زهرای اطهر، نقش اولی الامر و امام زمانی ایفا می نماید، دیگر زهرا خود را چون یک شیعه دلباخته و دلسوخته به آب و آتیش می زند و از هیچ جهاد و تلاش و ایثاری دریغ نمی ورزد، تا امام زمان خویش را نصرت نماید و فرامین و مصالح او را به جان و دل خریده باشد؛ و اگر نبود اشک زهرا، فریاد محمّدی زهرا، خطبه های شب شکن زهرا، تدبیرو اندیشه زهرا، شهادت محسن زهرا و شهادت مظلومانه و غریبانه و قبر مخفی زهرا، قطعاً امروز نه از غدیر نشانی بود و نه از امامت علوی اثری!

یابن الحسن شرمنده که سال ها در کنار خوان گسترده فاطمی نشستیم و قدر آن لیله مبارکه را ندانستیم، بار خجالت و نادانی، امان مان را بریده است ، نزد مادر مهربانت طلب عفو بفرما.
یابن الحسن! ما رسم یاوری مظلوم، نصرت امام زمان، ایثار، جهاد و شهادت در راه غدیرگستری را از مام ولایت نیاموختیم، تا در مسیر نصرت و حمایت ولایتت از خود عبور کنیم؛ ... با زمزم فاطمی بیدارمان ساز!
و تا ندانیم که آن حوریۀ انسیه هجده ساله در طی فقط 3-4 ماه عمر سراسر رنج و درد خویش، پس از شهادت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم چه خدماتی به آستان قدس علوی و ساحت ربّانی قرآن و به مکتب خونبار غدیر نموده است، در صدد قدرشناسی از آن ((ما ادراک ما لیلة القدر)) بر نخواهیم آمد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــ
1- هیچ پیامبری به نبوت مبعوث نگردید، مگرآن که به پاسداشت این روز(غدیر) و معرفت و احترام ان(واقف) گردید.
2- پیامبر اکرم فرمودند: لَو لا عَلیٌ لَم یکن لِفاطِمه کَُفوّ: اگر علی علیه السّلام نمی بود برای فاطمه علیه السّلام همتایی نبود. بحارالانوار، ج43، ص125
پایان مقدمه کتاب.

[safirashgh]

حماسه ماندگار فاطمی(2)



زهرای محمدی فراتر از خلقت

عالم نبود و بود هیاهوی فاطمه آدم نبود و بود مه روی فاطمه
آمدن حضرات پیامبران و امامان سلام الله علیهم اجمعین به پهنه تاریخ، به جهت ایفای رسالت الهی، که همان هدایت و معرفت انسان ها به سوی حقایق هستی باشد، کاملاً روشن و بلکه ضروری بوده است و تحمّل همه سختی ها و دشواری های توصیف ناپذیر، در مسیر هدف آن بزرگواران را کاملاً توجیه می نماید. بررسی تاریخ زندگی انبیاء و جانشینان بزرگوارشان، حکایت از این حقیقتِ عمیق و ارزشمند دارد. امّا آمدن زهرای اطهر، حورای انسیه ، راضیه مرضیّه، لیله مبارکه از عالم انوار وارواح، به نشئه خاک، با توجّه به آن که آن الگوی جهانیان حسب ظاهر، رسالت نبوّت و منصب امامت، بر عهده نداشته، مورد سؤال جدّی است؟ آمدن گل به خارستان، نور به تاریک سرا، آب به شوره زار چرا؟

شخصیت های آسمانی هدایتگر، از باب هدایت، همه تلخی های فقس خاک سرای دنیا را به جان خریده اند، ولی فاطمۀ بریده از ناپاکی ها، در این سرا، به چه کار باید، نقطۀ عطفی در پذیرش مصیبت و شکیبایی و ظلم و ظلمت گردد؟

این پرسش مقدّس، از ذرّه ذرّه وجود شیعیان دل سوخته و فاطمیون دل باخته، بر می جوشد!

به راستی اگر فاطمه زهرا علیه السّلام، این کعبه نور و قبله مهربانی، به عالم خاک قدم نمی گذاشت و در همان عرض برین، در نشئه انوار و ارواح طیّبه باقی می ماند، چه می شد و چه نمی شد!

ممکن است بسیاری بیان این سؤال را، اعتراض بر قضای الهی و مشیّت ربّانی، تلقّی نمایند؛ در حالی که اگر پاسخ رسا و برهان قاطع آن عرضه شود، (( حکمت بالغه ملکوتی)) و (( اطمینان قلبی مؤمنین)) و (( رسالت خطیر باورمندان علوی تبار)) در آن به خوبی تبیین خواهد گردید.

پس باید بر این مهم پای فشاریم، و نیز دست به دعا برداشته و از لابه لای اوراق تاریخ و آیات شریفه کتاب آسمانی و احادیث نورانی پیشوایان آسمانی به کاویم که چشمه نور در سرای خاک چرا ؟



برتر از افلاکیانی فاطمه

از چه بین خاکیانی فاطمه

آسمانی ها ترا نشناختند

چون زمین را زادگاهت ساختند

از چه رو، ای برتر از افلاکیان

سایه افکندی به فرق خاکیان

خانۀ گِل، جایگاه حور نیست

تیرگی را نسبتی با نور نیست



امید است پس از مطالعه این چکیده دفتر، پاسخ این سؤال راهبردی را یافته و به عنوان شیعه ای عالم و عامل، بر همان طریق فاطمی و سبیل علوی پای نهاده و معرفت و نصرت علی زمان، حجّت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه شریف را در صدر کارنامه حیات خویش قرار دهیم.

ادامه دارد ....

[safirashgh]

بسم الله

حماسه ماندگار3 (3-1)



هستی طفیل هستی او هست خویش را بسته

به تار طرّۀ گیسوی فاطمه


بربلندای کمالات فاطمی


قبل از اینکه به پاسخ آن پرسش مهم بپردازیم فاطمۀ بریده از ناپاکی ها، در این سرا، به چه کار باید، نقطۀ عطفی در پذیرش مصیبت و شکیبایی و ظلم و ظلمت گردد؟، لازم است نیم نگاهی به کمالات و مقامات لایتناهی آن حبیته مظلومه، انسیه مرضیّه داشته باشیم، چرا که قبل از آن، باید بدانیم پیرامون چه وجود باهر النّوری قصد تحقیق و تفحّص داریم؛ سپس در مسیر کشف راز و رمز این معمّای شگفت انگیز و بی بدیل عوالم هستی، در حدّ بضاعت اندک خویش اهتمام ورزیم:



3-1. گذشت قرون بر معرفت آن بزرگ:

شیخ طوسی در کتاب امالی1 خود از امام صادق علیه السّلام نقل می نماید:

(( به درستی که خداوند یک چهارم دنیا را مهر او قرارداد، و از این رو، ربع آن متعلق به اوست؛ همچنین بهشت و دوزخ را، به عنوان مهراو تعیین کرد؛ پس او دشمنانش را وارد دوزخ ساخته و دوستانش را وارد بهشت می سازد، او صدّیقه کبری است که قرون گذشته، بر معرفت او سپری شده است.))

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز فرمودند:

((وَ هِیَ صِدیقَةُ الکُبری و عَلی مَعرِفتها دارَتِ القُروُنِ الاُولی))

صدّیق، صیغه مبالغه به معنای دائم الصدق است و حضرت مریم در قرآن کریم به این لقب شریف ستوده ش ه است:

(( وَ اُمُّه صِدّیقَة کانا یَأکُلان الَطّعام))2

لیکن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، حضرت فاطمه علیه السّلام را نه فقط صدّیقه، بلکه صدیقه کبری می خواند، که نشانگر راستی و درستی مطلق و همه جانبه در تمامی گفتار و کردار و پندار آن بزرگ می باشد؛ و به خوبی اثباتگر همانندی رتبه پیامبری و سفارت وحی است:

(( مَن یُطِعِ اللهِ وَ رَسُولَهُ فَاُولئِکَ مَعَ الَّذینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَّ النَّبِیِینَ وَ الصِّدیقینَ وَ الشُّهداءِ و الصالحینَ و حَسُنَ اوُلئِکَ رَفیقاً))3

و هر آن کس که از خدا و رسولش اطاعت وفرمانبرداری نماید، پس همانند آنانی خواهد شد(مانند) از پیامبران و راست پیشه گان، شهیدان، درست کرداران که خداوند به آن ها نعمت عنایت داشته و اینان چه نیکو دوستانی هستند.

در این موضع، مجال گفت و گوی بیش تر در این موضوع نیست که لازمه صدّیقه کبری بودن داشتن عصمت کبری است.

امام صادق علیه السّلام:

فإنَها صِدیقة لَم یَکُن یُغَسلُها إلّا صِدَیقُ.4

لذا حقیقتاً حضرت منصوره مظلومه را جز حضرت امیرالمؤمنین نمی توانست غسل دهد و مراسم خاص را ایفا نماید.

حضرت زهرای اطهر علیه السّلام نه فقط صدیّقه است که او صدّیقه کبری است و نه فقط صدّیقه کبری است که:

عَلی مَعرفَـتها دارَت القُرون الاُولی

بر معرفت و شناخت آن بزرگ، سالیان سال، بلکه قرن های متمادی نظام آفرینش چرخیده است، قطعاً معرفت او؛ مدار حرکت و محور حیات عالم بقاست؛ حقیقتاً باید به ضعف و ناتوانی خویش از کشف این اسم اعظم خداوند متعال اذعان نموده؛ و برای درک این حقیقت شگرف، از خود آن بزرگوار مدد گیریم.

همچنان که عصمت آن معصومه بی بدیل، عصمت کبری است، صدّیقه بودن آن ناموس دهر نیز صدّیقه کبری بودن می باشد و در این (کبری) یا (بزرگ بودن) مفهومی بس بلند و غیرقابل توصیفی نهفته است، شاید در دفتر دوم از این نوشتار به آن پرداخته شود.

به عبارت دیگر، نه این که زهره زهرای محمدی از جمله انسان ها مستثنی از پدر و همسرگرامیش- برتری و تمایز فوق العاده زیادی از رسولان آسمانی و برگزیدگان ممتاز ربّانی نیز فاصله ناپیمودنی دارد.

این روایت نبوی، حکایت از این مطلب دارد :

وَ اِنّما سُمِیَّت فاطمة، لِأَنَّ الخَلقَ فُطِموُا عَن کُنهِ مَعرِفَتِها.

جز این نیست که فاطمه، فاطمه نامیده شد چرا که خلق از درک کُنه معرفت او، عاجز و ناتوان اند.5



ادامه دارد .....

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- بحارالنوار، جل43، ص105، حدیث 19 به نقل از امالی شیخ طوسی.

2- سوره مائده – آیه 75.

3- سوره حدید- آهی 19.

4- اصول کافی ج3 ص159، استصار1. ص199 التهذیب ج1 ص 440، وسایل شیعه ج2 ص530.

5- بحارالنوارج43 ص65.

[safirashgh]

حماسه ماندگار فاطمی3 (3-2)



زهرای آفرینش

حضرت زهرای اطهر به مثابۀ چراغ روشنگر عوالم وجود و چرغدان دیگر انوار ذوات نورانی است.

امام باقر علیه السّلام می فرماید:

خداوند حضرت فاطمه علیه السّلام را از این رو، زهرا نامیده که خداوند صاحب عزّت و جلال، او را از نور عظمت خود آفریده، چون نور او جلوه گر شد، آسمان ها و زمین از فروغش روشن گشتند، این نور، چشمان فرشتگان را هم خیره ساخت و آنان به سجده افتادند و عرضه داشتند: ای خدا و سرور ما! این نور چیست؟ خدا به ایشان وحی نمود، این نور، از نورمن است که آن را از عظمت خود آفریدم و در آسمانم ساکن می گردانم؛ او را از پشت پیامبری از پیامبران بیرون می آورم و بر تمامی پیامبران برترش می سازم، از آن نور، امامانی بیرون می سازم که امر مرا برپا می سازند و خلقم را به سوی من هدایت می کنند، من آنان را جانشینان خود، در زمین قرار می دهم.1

ازجمله نام های شریف حضرت زهرا علیه السّلام،

مشکوة است.

علّامه حلّی در کشف الحق از امام حسن علیه السّلام نقل می کند، در مقابل پاسخ به پرسش از آیه شریفۀ :


(( اللهُ نُورُ السَمواتِ وَالاَرض مَثَلُ نُورِهِ کَمِشکَوة فِیها مِصباح...))

((خدا نور آسمان ها و زمین است، مثل نور او همانند چراغدان است که درآن چراغی می باشد...))

فرمودند: مشکوه و چراغدان، فاطمه است (که نور ائمّه از او متجّلی می باشد.2)

** در حدیث دیگری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این لقب شریف چنین آمده است:


سُمِیّتِ الزَّهرا لِأنّ نورَها زَهَرَت بِهِ السَموات.3

زهرا، زهرا نامیده شده که نور مبارکش روشن گر آسمان هاست.


بنابراین، به خوبی می توان دریافت، که خورشید بی زوال عرش، کرسی، قلم، و آسمان و فرشته؛ وجود مَلک پاسبان حضرت زهره زهرا محمّدی علیها السّلام می باشد.

ابوهاشم عسکری از امام عسکری علیه السّلام پرسید:

لَِمَ سُمِیَّت فاطمةُ الزَّهرا علیها السّلام؟ فَقالَ: کانَ وَجُهُها یَزهَرُ لِأمیرالمؤمنین علیه السّلام مِن اَوَّل النّهار کَالشَّمسِ الضاحِیَةِ وَ عِندَ الزَّوال کَالقمرِ المُنیر وَ عِند غُروبِ الشمسِ کَالکَوکَبِ الُدّریِّ.4

روی نورانی زهرای اطهر، صبح ها همانند خورشید تابان، بر علی مرتضی علیه السّلام درخشش داشت، هنگام ظهر، وجه ملکوتی او همانند قمر منیر به تلؤلؤ می پرداخت؛ و در زمان غروب نیز، بسان ستاره فروزان به نورافشانی، جان امیرالمؤمنین را مصفّا می نمود.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


1- درباره وجه تسمیۀ حضرتش به زهرا مراجعه شود به :

*1- احقاق الحق جلد10، ص244 و جلد 19 ص10- 11

*2- عوالم العلوم و المعارف، جلد11، ص30-33

2- درباره آیه نور و تأویل مشکوة به حضرت زهرا علیها السّلام:

* بحار النوار، ج23، ص304الی ص 324

* دلائل الصدق، ج2، ص 306-309

* بحارالانوار، ج 43، ص16

3- بحارالانوار ج40 ص 43

4- بحارالانوار، جلد43،ص 16.

[safirashgh]

حماسه ماندگار3 (3-3)



برخورد پیامبر اکرم با حضرت زهرا علیها السّلام


تدبّر در چگونگی رفتار برترین مخلوق جهان و گل سرسبد آفرینش با وجود نورانی

حضرت زهرا علیها السّلام بسیار رمزگشا و درس آموز است.



عالم امکان، پهنۀ وجود و گستره خلقت، یک گل سرسبد و یک قلب تپیده دارد که

اوّلین مخلوق خداوند تبارک و تعالی نیز هست. آن وجود نازنین و برترین هستی، (

اسوه حسنه) و (نمونه ممتاز) خلقت است. رفتار این انسان بی مثال، در برخورد و

توصیف شخصیّت زهرای اطهر علیها السّلام اعجاب آور است:



• حضرت صدّیقه طاهره علیها السّلام [color]شبیه ترین مردم در سیره و روش و ظاهر

به حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم [/color]پدر بزرگوارش بود و در جمال، کمال، و

در سلوک و رفتار نیز!

• روایات بسیاری حکایت از آن دارد که:

آن گاه که حضرت فاطمه علیه السّلام نزد پدر بزرگوارش صلی الله علیه وآله و سلم مشرّف می شد، پیامبرعظیم الشأن به پا می خاست، او را می بوسید و در جای خود می نشاند! چرا که به راستی او (( آیت عظمای الاهی)) بود.

· فاطمه، محبوب ترین مردم، نزد پیامبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود.

· چون پیامبر عزم سفر می نمود، از آخرین کسی که خداحافظی می نمود و اوّلین کسی که پس از بازگشت او را ملاقات می نمود، دُخت نازنینش حضرت زهرای مرضیّه بود.

· پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بارها فرمود،:

[color]آن گاه که دلم برای شمیم بهشت تنگ می شود، باید زهرای عزیزم را در آغوش گیرم و ببویم.1[/color]

· رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به هنگام عزیمت برای برپایی نماز صبح بر آستانه درب خانه فاطمه و علی علیه السّلام می ایستاد و می فرمود: سلام و رحمت و برکات الهی بر شما باد! ای خاندان رسالت، خدا شما را رحمت کند ! نماز!

· بانگ جاودانی پیامبر اکرم که بارها فرمودند: (( فِداها اَبُوها- پدرت به فدایت!)) و (( اَمّ ابیها – ای مادر پدر!)) که جز از منطق وحی صادر نگردید؛ دریایی بی منتهی از کمالات حضرت صدّیقه علیهاالسّلام را بر می شمارد.

• پیامبر اکرم صلی الله علیه السّلام به علی علیه السّلام فرمودند:

یا علی! به تو، سه چیز داده شده که هیچ کس – حتی من – از آن ها برخوردار نیست، پدر همسری، چون من داری که کسی هم پایه من نیست، همسری مثل دخترم داری، که من همانند آن ندارم، فرزندانی همچون حسن و حسین، از نسل تو پدید آمده که از صُلب من آفریده نشده اند امّا من از شما هستم، و شما از من.2

• ابن اثیر از امیرالمؤمنین علیه السّلام چنین نقل می کند:

از رسول خدا پرسیدم: کدامیک از ما نزد شما محبوب تریم : من یا فاطمه؟ فرمود: فاطمه نزد من محبوب تر از تو است و تو نیز از او نزد من عزیزتری!.3

• زمخشری از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند:

فاطمه مایۀ سرور قلب من است، و پسرانش میوه دلم و شوهرش نور چشم و امامان از نسلش، امینان پرودگار من و ریسمان کشیده شده، بین او و خلقش می باشند هر که به آنان تمسک بجوید، نجات یافت و هر که روی بگرداند، هلاک گشت.

• بخاری، معروف ترین و متعصّب ترین محدّث اهل سنت در صحیح خود روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند:

فاطمه پاره تن من است هر کس او را غضبناک کند، مرا خشمگین کرده است.

ذهبی از دیگر فقهای سنّی مذهب، این روایت را به این صورت نقل می کند:

اِنَّ الرَّبَ یَرضی لِرضا فاطِمةَ وَ یَغضِبُ لِغَضَبِ فاطِمةَ.4

همانا خداوند با خشنودی فاطمه خشنود و با ناراحتی فاطمه ناراحت می شود.

• پیامبر اکرم فرمودند:

یا عَلی اِنَّ الله عَزَوجلَ زَوّجَک فاطِمَه و جَعَل صِداقَها الأرضَ، فَمَن مَََََشِی عَلَیها مُبِغَضاً لَکَ مَشی عَلیها حَراماً.5

ای علی همانا خداوند متعال همسر تو را فاطمه قرار داد و مهریه او را زمین مقرر فرمود، پس هر کس بر زمین طی طریق نماید، در حالی که بغض تو را داشته باشد، زمین بر او حرام خواهد شد.
ادامه دارد ...

[safirashgh]

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بارها فرمودند:
فاطمةُ بَضعةٌ مِنّی مَن اذاها فَقد آذانی وَ مَن آذانی فَقَد اذَی الله تعالی.6
فاطمه پاره تن من است هر که او را بیازارد مرا آزرده و هر که مرا بیازارد، به تحقیق که خدای عزوجّل را آزرده است.
از مجموعه این دست روایات، به خوبی برمی آید که رضایت زهرای مرضیّه علیها السّلام منطبق بر رضایت خدا و رسول بزرگوارش صلی الله علیه وآله و سلم را به دنبال دارد و این معنا حکایت از سرّ عجیبی دارد که در بطنش بلندای عصمت کبری و قُربت عظمای فاطمی است.
هوشمندان از نارضایتی و غضب حضرتش، آشکارا به نکبت وذلت دو سرای آزاردهندگان او پی می برند؛ تاریخ هم علی رغم دورویی های فراوانش، آدرس مخاطبان لعن و نفرین مکرّر صدّیقه طاهره را به خوبی نشان می دهد:
اللّهُم العَن اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحمَّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ.
این چنین است که حضرت فاطمه علیها السّلام، ((مرضیّه)) نامیده شده است؛ چراکه تمام کارهایش نزد خدا و رسول پسندیده و مورد رضایت است.
از جمله دو آیۀ ذیل پیرامون شخصیت والای این بزرگوار نازل گردیده:
* رَضِیَ اللهُ عَنهُم وَ رَضُوا عَنه.7
خداوند از آنان راضی و آنان از خدا خشنودند.
* اِرجِعی اِلی رَبّکِ راضِیةً مَرضِیَّةٍ.8
به سوی پروردگارت باز آی! در حالی که تو خشنود و او از تو راضی هست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ـ
1- فَإذا اشتَقتُ اِلی رائِحَةِ شَمِمتُ رائحَةُ ابنَتِی فاطِمَةَ (بحارالانوار، ج8، ص 190)
2- الریاض النضرة، 2/202
3- اسدالغابة، 5/522
4- مستدرک الحاکم، ج3،ص154.
5- بحارلأنوار، ج43،ص145.
6- سوره مائده، آیه 119.
7- سوره مائده، آیه 119.
8- سوره فجر، آیه 28.
ادامه دارد ......

[safirashgh]

۳-۴

زهرای علیها السلام، لیلة القدر

یکی از تعابیر استوار و متواتر نسبت به وجود مقدس حضرت زهرا علیها السّلام، تعبیر اعجاب آور لیلة القدر است.

در روایات بسیاری حضرت زهرا علیها السّلام تأویل سوره قدر خوانده شده است؛

حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:
فَمَن عَرَفَ فاطِمه حَقَّ مَعرِفَتها فَقَد اَدرَکَ لَیلَة القَدر وَ اِنَّما سُمَّیَت فاطِمَه لِأنَّ الخَلق فُطِموا عَن مَعرِفَتها.

هر کس حضرت فاطمه علیها السّلام را چنان چه شایسته است بشناسد لیلة القدر را درک کرده است. و از این رو فاطمه نامیده شد که دست مردم از آستانه معرفت حضرتش، کوتاه شده است.


ظاهراً امام می فرماید که هر کس فاطمه را به راستی شناخت، لیلة القدر را هم می شناسد نه آن که چون لیلة القدر این ویژگی ها را دارد- که بشمار شمرده اید- فاطمه هم همان گونه است، به عبارت دیگر شما با این بیانات لیلة القدر را شناخته اید و در نتیجه فاطمه را هم شناخته اید؟ وَ ما اَدریکَ قاطِمَة ؟!



• لیلة القدر، برای مردم به لحاظ ارزش و عظمت، ناشناخته و از درک و معرفت آن عاجزند!

• در لیلة القدر، هرکار ارزشمند و بافظیلتی در این شب پایه ریزی و مقدّر می گردد و چنین است که به وجود نورانی حضرت زهرا علیها السّلام، تفاوت بین حق و باطل و مؤمن و کافر مشخّص می شود.


• لیلة القدر ظرف و زمینه ای برای نزول آیات الهی است، حضرت زهرا علیها السّلام نیز وعاء قرآن و امامت به شمار می رود.



• لیلة القدر معراج پیامبران و اولیای خداست، ولایت آن حضرت از آن جا که نبوّت هیچ پیامبری کامل نگردید، مگر آن که به فضیلت و محبّت آن بزرگ اقرار فرمود، نیز پلکان وصل آنان به مقدام نبوّت و رسالت است.


• لیلة القدر، منشأ فیوضات و کمالات بسیار است و توسّل به مقام قدر بی مانند آن بزرگوار مظلومه نیز، وسیله خیرات و برکات و موجب دفع بلایا و گرفتاری ها می گردد.