ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۰۶ صبح
ارسال: #1
راه وصال
بسم الله الرحمن الرحیم

با توکل به خدا ان شالله بتونم تکالیفی که در این کتاب آمده است رو برای

دوستان قرآنی گذاشته و اول از همه خودم انجام دهنده ی این تکالیف باشم

تا انشالله "به وصال دوست "برسم

آمین یا رب العالمین .
.
.
.

نام کتاب : راه وصال

موضوع : وظایف مؤمنان در زمان غیبت امام زمان علیه السلام

نوشته بالای روی جلد کتاب: برای او چه بایدکرد و چگونه بود؟

مؤلف : سید محمد رضا حسینی مطلق

ناشر: انتشارات نصایح

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، Montazer Almahdi ، هُدهُد صبا
۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۱:۰۴ عصر
ارسال: #2
RE: راه وصال
مقدمه کتاب راه وصال

بسم الله ارحمن الرحیم

والحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام علی سیّدنا و مولینا سیّد الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین خیر خلقه و بریته ابی القاسم محمّد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیّما بقیة الله فی الارضین و درود و سلام بر مراجع عظام دین و سنگرداران بزرگ شریعت از گذشته تا حال.
هدف از آفرینش انسان، رشد تعالی او و رسیدن به بالاترین منزل عزت و شرف و قرب الی الله تعالی است و تنها راه رسیدن به این منزل و جایگاه رفیع و بلند ، حرکت در صراط مستقیم و بیرون نرفتن از آن است .
به دلالت ادلّه1 ، این صراط مستقیم، امام علیه السلام است یعنی در هر عصر و زمانی، امام و حجّت خداوند متعال، همان صراط مستقیم حق و تنها راه سعادت و رستگاری دو جهان است .
در این عصر و دوران پر محنت و بلا، و در این اوضاع مضطرب و پریشان، صراط مستقیم خداوند متعال، همان امام غایب و منتظری است که حجّت خدا بر روی زمین بوده و در پس پردۀ غیبت به سر می برد و چونان خورشیدی از پس ابرهای تاریک پرتو افشانی می کند
(( و امّا کیفیت استفاده از من، در دوران غیبتم همانند استفاده از خورشید است؛ آن هنگام که ابرها او را از دیدگان می پوشانند و همانا من برای اهل زمین موجب امان و امنیّت می باشیم2.))
در این عصر، شناخت آن حضرت و ایمان و محبّت به آن بزرگوار و اطاعت کامل از او، همان صراط مستقیم الهی و تنها راه نجات و رستگاری است. باید در این صراط اقوم و مستقیم قدم نهاد و در آن لغزشی نشان نداد و نهایت کوشش و ورع و تقوا را به خرج داد تا از این رهگذر به بالاترین مقصد رسید، که این همان تهذیب نفس و تقوای قلوب است .
تقوا ، آن عنصر یکتا و آن فرد اعلایی است که حقیقت صراط مستقیم و ماهیّت مقوّم و جوهرۀ اصلی صراط مستقیم است، همان حقیت روشن و اصل محکمی که امام و حجّت وقت، حضرت حجّة بن الحسن علیه السلام نیز شیعیان و منتظران خود را به آن دعوت نموده اند.
((فَاتَّقُوا اللهَ جَلَّ جَلالُهُ وَ ظاهِرُونا عَلَی انتِیاشِکُم مِن فِتنةٍ قَد اَنافَت عَلَیکُم.3))
((تقوای خداوند جلّ جلاله را پیشه سازید و ما را یاری کنید تا شما را از فتنه ای که به شما روی آورده است، نجات دهیم))

((فَاتَّقُوا اللهَ وَ سَلِّمُوا لَنا وَ رُدُّوا الاَمرَ اِلَینا.4))
((تقوای خدا پیشه کنید و تسلیم ما باشید و کار را به ما واگذارید.))

((وَالعاقِبَةُ بِجَمیلِ صُنعِ اللهِ سُبحانِهُ تَکُونُ حَمیدَةً لَهُم مَا اجتَنِبوا المَنهِیَّ عَنهُ مِنَ الذُّنُوبِ.5))
((مادامی که شیعیان از گناهان دوری کنند، به خواست خیر و نیکوی خداوند سبحان، فرجام کار و عاقبت آن ها خیرو نیکو خواهد بود.))
صراط مستقیم و تنها طریق هدایت و سعادت یعنی امام عصر علیه السلام دارای حقوقی است که رعایت آن بر طالبان هدایت و سعادت لازم و الزامی است که بدون رعایت آن حقوق و اداری آن ها ، هیچ سعادت و هدایتی به دست نخواهد آمد. صاحبان حق بسیارند که در رأس آن ها خداوند متعال و سپس ولّی و خلیفۀ او قرار دارند. ادای این حقوق، همان تقوای الهی و همان صراط مستقیم است ، و رعایت آن ها می تواند ما را درصراط مستقیم الهی قرار داده و به هدف ومقصد آفرینش رسانده و نزدیک نماید.
حقوق این صراط مستقیم حق و خلیفۀ الهی، حضرت ولّی عصر علیه السلام بسیار است ، که جمعی از آن مخصوص خواص و جمعی دیگر مخصوص عوام است. در این کتاب به بخش دوم یعنی همان حقوقی که مخصوص عوام است، آن هم تنها به پاره ای از آن حقوق، به طور اختصار اشاره خواهد شد.
قصد ما این است که نوشته ای دردسترس محبّان و مشتاقان آن حضرت و همۀ طالبان شاهراه هدایت قرار دهیم که بتوانند به راحتی با تکالیف خود در قبال حضرت حجّة علیه السلام، و حقوقی که آن حضرت بر آن ها دارد، آشنا شده و دست یابند و آن ها را سرمشق خود قرار داده و عمل نمایند.
در این عصر که دشمنان دین بیش از گذشته، با حربه های مختلف و گوناگون به جنگ دین و دین داری آمده اند و هدف اصلی آنان فریب نسل جوان مسلمان ماست و دوستان جاهل نیز به آسیاب آن ها آب میریزند و دانسته و ندانسته آن ها را یاری می نمایند و در صدد آنند تا معنویت را از میان مردم بردارند و آن ها را هرچه بیشتر از مسائل اصلی و حقیقی و اصیل حیات خود منصرف کرده و بازدارند، سزاوار است علما و اندیشمندان اسلامی با پرداختن هر چه بیشتر به مسائل معنوی و اصیل اسلام، بر آگاهی مردم بیافزایند.
در این زمینه و برای پرداختن به مسائل معنوی، توجّه به مباحث مربوط به امام زمان علیه السلام که خورشید معنویت و ریشه و اصل همۀ معنویّات است و نشر و بسط آن ها ، می تواند از بهترین طرق پرداختن به مسائل معنوی بوده، آثار شگفت انگیز و مطلوبی برای جامعۀ اسلامی داشته باشد، به همین جهت امیدواریم این کتاب به علت پرداختن به مباحث مربوط به حضرت حجّة علیه السلام آن هم یکی از مباحث خاص و عملی آن، که همان بحث حقوق و تکالیف مؤمنان در قبال آن حضرت است و در تهذیب نفس و تحوّل انسان و قرب او به ذات مقدّس الهی برترین و بهترین نقش و اثر را دارد بتواند به خواست خداوند تبارک و تعالی و توجّهات وعنایات حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء، در راه رسیدن به این هدف و مقصود، مثمرثمر بوده و نقش ارزنده و مطلوبی داشته باشد و موجبات خرسندی آن والا مقام را فراهم آورد.
این کتاب در حقیقت خلاصه و موجزی از چند کتاب که در این زمینه نگاشته شده است، میباشد؛ مانند : کتاب شریف ((مکیال المکارم6)) و یا کتاب ((پیوند معنوی با ساحت مقدس مهدوی7))، البته با کسر و اضافه و دخل و تصرف مؤلف کتاب، که سعی وافری نموده است، بهترین نوشتار را در این موضوع تقدیم نماید.
در این کتاب نزدیک به هشتاد تکلیف بیان شده است که همراه با تکلیف های تابع، عدد آن ها به نود و نه تکلیف میرسد. درمواردی لازم شده است برای توضیح بیشتر یک تکلیف، آن را تحت چند عنوان و چند تکلیف، که در اصل، فروع و شاخه هایی از آن تکلیف کلّی هستند توضیح دهیم که از آن ها به عنوان تکالیف تابع یاد خواهیم نمود.
تمام تکالف یاد شده در این کتاب قابل اثبات و اقامۀ برهان هستند و می توان برای آن ها از نقل یا عقل، براهینی متقن و محکم بیان داشت، که در این زمینه، برای غالب و قریب به اتفاق تکالیفی که در این کتاب ذکر شده اند، ادلّه و براهینی نقلی یا عقلی اقامه شده است ولی از آن جا که بنای کتاب بر اختصار است، در ذکر و بیان ادلّه نیز جانب اختصار رعایت شده است؛ بنابراین، کسانی که مایل به شرح و تفصیل بیشتری هستند و می خواهند با ادلّه و براهین بیشتری آشنا شوند، باید به کتاب های روایی و مباحث مربوط به امامت و ولایت و مباحث مربوط به حضرت مهدی علیه السلام، مراجعه نمایند که دراین زمینه، کتب و مصنّفات بسیاری موجود است .
امیدواریم که خداوند متعال ما را در ادای حقوق آن حضرت موفّق بدارد و ما بتوانیم تکالیف خود را قبال آن حضرت به درستی و کامل به جا آوریم و مورد توّجه و مهر آن حضرت قرار گیریم، امیدواریم عمل ما مأجور بوده و مورد ثواب و اجر پاداش الهی قرار گیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ـــــــــــ
1- این ادلّه را می توان در کتب روایی به مباحث امامت ، مانند: بحارالانوار و اصول کافی یافت .
2- کمال الدین و تمام النعمة ص 483 (توقیع آن حضرت در پاسخ به پرسش های اسحاق بن یعقوب)؛ الاحتجاج (طبرسی) ج 2 ص 284
3- بحارالانوار ج 53 ص 175 باب 31 ح 7 (توقیع آن حضرت به شیخ مفید)
4- غیبت (طوسی) ص 285؛ بحارالانوار ج 53 ص 179 باب 31 ح 9.
5- الاحتجاج ص 498 (توقیع آن حضرت به شیخ مفید رحمة الله)؛ بحارالانوار ج 53 ص 177 باب 31 ح 8 .
6- نوشته ی آیة الله سیّد محمّد تقی موسوی اصفهانی رحمة الله.
7- نوشته ی صدرالاسلام میرزا علی اکبر همدانی رحمة همدانی رحمة الله .


سید محمد رضا حسینی مطلق

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، Montazer Almahdi
۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۵:۴۹ عصر
ارسال: #3
RE: راه وصال
تکلیف اوّل

از مهم ترین و واجب ترین تکالیف مردم نسبت به امام زمان- عجّل الله تعالی فرجه الشریف- تحصیل معرفت و شناخت به آن حضرت است که ادلّۀ عقلیه و نقلیه بر آن دلالت دارند.

روشن است که باید صفات و خصوصیات امامی را که اطاعت از او بر همه کس واجب است، دانست تا دیگران را با او اشتباه نگرفت و او را از مدّعیان مقام و منصب آن حضرت تمیز و تشخیص داد. روایت بسیاری بر وجوب معرفت به امام زمان علیه السلام دلالت دارند.

از ابی عبدالله امام صادق علیه السلام روایت شده است که آن حضرت فرموده اند : رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است :

(( مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلیَّةً.1))

((هرکس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است [بدون دین مرده است ].))

((قالَ حسنُ بن علی العسکری الامین علیه السلام: اِنَّ الاَرضَ لا تَخلُو مِن حُجَّةِ اللهِ عَلی خَلقِهِ، وَ اَنَّ مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلیَّةً، فَقالَ: اِنَّ هذا حَقٌّ کَما اَنَّ النَّهارَ حَقٌّ فَقیلَ: یَا ابنَ رَسُولِ اللهِ فَمَنِ الحُجَّةُ وَ الاِمامُ بَعدَکَ، فَقالَ: یَا اِبنی مُحَمَّدٌ هُوَ الاِمامُ وَ الحُجَّةُ بَعدی، فَمَن ماتَ و لَم یَعرِفهُ ماتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً.2))

امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: زمین از حجّت خدا بر خلقش خالی نخواهد ماند و همانا هر کس از دنیا رفت و امام زمان خود را نشناخت به مرگ جاهلیت مرده است. این مطلب حقیت دارد همان گونه که روز حقیقت دارد. به آن حضرت عرض شد: ای فرزند رسول خدا! چه کسی بعد از تو حجّت و امام است؟ فرمودند: فرزندم محمّد، امام و حجّت خدا بعد از من است؛ پس هرکس بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است.))

بی شک، مقصود ائمّۀ طاهرین علیه السلام، از معرفتِ واجب در حق امام زمان علیه السلام، این است که مردم و اهل ایمان خود را آن گونه که هست بشناسند، در حدّی که موجبات سعادت دنیا و آخرت آنان فراهم آید و راه شبهات و ضلالت بر ایشان بسته شود، این معرفت و شناخت بر دو گونه است:

اوّل: معرفت و شناخت شخصیت امام علیه السلام؛

دوّم: معرفت و شناخت شخص امام علیه السلام.

برای تحصیل این دو نوع معرفت، باید به علما و مصنّفات و تألیفات،3. آن ها مراجعه کرد.

باید دانست، معرفت شخصیت امام از راه معرفت صفات و خصایص امامت و امام به دست می آید. اگر با مقام امامت و جایگاه آن و با ویژگی ها و صفات و خصایص امامت، آشنایی حاصل شود، با شخصیت هر امامی آشنایی حاصل شده است؛ زیرا همۀ آنان نور واحدند و به تعبیر خود ائمۀ هُدی علیه السلام، اوّل آنها محمّد و اوسط آن ها محمّد و آخر آنها محمّد، همۀ آن ها نور احد هستند.4

باید به فضائل و مناقب امامان علیه السلام شناخت پیدا کرد؛ همان فضایل و مناقبی که بسیاری از آن ها بین همۀ امامان علیه السلام مشترک است. ازطرفی باید به فضایل و مناقب خاص و ویژۀ خود آن حضرت نیز آشنایی و شناخت پیدا نمود تا شناخت انسان به آن حضرت کامل شود.

اما معرفت و شناخت شخص امام علیه السلام، از طریق آگاهی بر اسم، لقب، کنیه، نسب، صفات، خصایص، فضایل و مناقب شخصی و نیز هر ویژگی زمانی یا مکانی که مربوط به اوست، به دست می آید.

حداقل و حداکثر این دو شناخت و معرفت نیز قابل بیان است که در این جا حداقل معرفت به امام علیه السلام، طی روایتی، به طور اختصار بیان خواهد شد.

امام صادق علیه السلام می فرمایند:

((کمترین حدّ معرفت به امام آن است که امام همسنگ و مساوی با پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم است، مگر در درجۀ نبوّت. امام وارث پیامبر است و همانا اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول خدا می باشدو باید در هر امری تسلیم او بود و ردّ به سوی او نمود و به سخن و فرمان او عمل کرد و باید دانست که امام بعداز رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، علی بن ابی طالب است و بعد از او حسن و حسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی وعلی بن محمّد و حسن بن علی و سپس حجّة بن الحسن علیه السلام هستند.5))

بیان شد که برای معرفت و شناخت شخص امام علیه السلام باید نام و کنیه و لقب او و نام پدر او را شناخت و صفات و ویژگی های ظاهری او را به قدر و اندازۀ کافی دانست. نام امام عصر علیه السلام، نام حضرت محّمد صلی الله علیه وآله و سلم و کنیۀ او،کنیۀ آن حضرت، و لقب او مهدی است. برگونۀ راست، خالی سیاه و زیبا دارد. چهرۀ او زیباست و بینی او کشیده و قد او معتدل است.

شناخت ویژگی های مکانی و زمانی امام علیه السلام و احوال، افعال و اقوال او جزئی از شناخت شخص امام علیه السلام است؛ به عنوان مثال، دانستن این که برای ظهور حضرت مهدی علیه السلام، پنج علامت حتمی خواهد بود و آن حضرت وقتی ظهور می نمایند که زمین پر از جور و ستم شده باشد و قبل از قیام او، ظهور صداهای آسمانی و یا صورت دستی در ماه و ظهور حَجَر موسی – علی نبیّنا و آله و علیه السلام – و عصای او در دست آن حضرت و ... خواهد بود، که همه در کتاب های،6. مربوط به این موضوع یاد شده اند و همه از علایم ظهور آن حضرت و از خصوصیات وویژگی های خاص ایشان می باشند، جزئی از شناخت شخص امام علیه السلام است .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1- بحار ج53 ص175 باب31 ح7؛ الاحتجاج ص498.

2- وسائل ج11 ص491 باب33 ح23 .

3- تألیفاتی مانند: الغیبة (شیخ جلیل محمد بن ابراهیم نعمانی معروف به ابن ابی زینب)؛ الغیبة (شیخ طوسی)؛ نجم الثاقب (شیخ طبرسی نوری)؛ کمال الدین و تمام النعمة (شیخ صدوق)؛ اعیان الشیعة (بخش مهدی علیه السلام)؛ بحارالانوار (کتاب امامت و کتاب مهدی موعود)؛ اصول کافی ج1و2.

4- الغیبة (نعمانی) ص85؛ بحار ج36 ص399 باب46 ح9 .

5- البرهان ح2 ص34 ح3 .

6- مانند: کتاب الغیبة (نعمانی)؛ الغیبة (شیخ طوسی)؛ نجم الثاقب (شیخ طبرسی نوری)؛ کمال الدین و تمام التعمة (شیخ صدوق).

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، کبوتر حرم ، Montazer Almahdi
۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۳۱ صبح
ارسال: #4
RE: راه وصال
تکلیف دوم (تابع تکلیف اوّل)
تکلیف دیگر، طلب معرفت به امام زمان علیه السّلام از خداوند متعال و دعا در این زمینه است. همان گونه که گفته شد، از مهم ترین و واجب ترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول او صلی الله علیه وآله وصلم، معرفت و شناخت ولّی امر، امام زمان علیه السّلام است. ولی از آن جا که حصول این معرفت به دست خداوند متعال است و از عهده ی انسان خارج است و این معرفت تنها با سعی و خواست انسان بدست نمی آید بلکه آن نوری است که خداوند متعال در قلب هر کس که بخواهد قرار می دهد باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کنند و با دعا آن را از خداوند متعال بخواهند.
((رُوِیَ عَن محمّدبنِ حکیمِ اَنَّهُ قالَ: قُلتُ لِاَبی عَبدِاللهِ علیه السّلام :المَعرِفَةُ مِن صُنعِ مَن هِیَ ؟ قالَ: مِن صُنعِ اللهِ، لَیسَ لِلعِبادِ فیها صَنعٌ.1))
روای می گوید: با امام صادق علیه السّلام عرضه داشتم، معرفت ساختۀ کیست؟ آن حضرت فرمودند: از ساخته های خداوند است و بندگان در این ساخته سهمی ندارند.
در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت خواندن این دعا بسیار مناسب است:
((اللهمَّ عَرِّفنی نَفسَکَ ... .2))


۱- کافی ج 1 ص 163 باب لزوم الحجّة ح 2.
۲- این دعا در تکلیف بعد آمده است.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، Montazer Almahdi
۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۰:۴۰ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹ ۱۱:۰۱ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #5
RE: راه وصال
تکلیف سوم(تابع تکلیف اوّل)
خواندن بعضی از ادعیّه که اهل بیت علیه السّلام بر آن تصریح نموده اند، تکلیف دیگر مؤمنان است؛ مانند: دعایی که در این روایت بر آن تصریح شده است.
(( عَن زُوارَةٍ قالَ : سَمِعتُ اَباعَبدِاللهِ علیه السّلام یَقُولُ: اِنَّ لِلغُلامِ غَیبَةُ قَبلَ اَن یَقُومَ. قالَ: قُلتُ: وَ لِمَ؟ قالَ: وَ اَومی بِیَدِهِ اِلی بَطنِهِ، ثُمَّ قالَ: یا زُرارَةُ وَ هُوَ المُنتَظَرُ وَ هُوَ الَّذی یُشَکُّ فی وِلادَتِهِ، مِنهُم مَن یَقُولُ: ماتَ اَبُوهُ بِلا خَلَفٍ، وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: حَملٌ وَ مِنهُم مَن یَقُولُ: اِنَّهُ وُلِدَ قَبلَ مَوتَ اَبیهِ بِسِنَتَینِ؛ وَ هُوَ المُنتَظرُ غَیرَ اَنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ اَن یَمتَحِنَ الشِّیعةَ، فَعِندَ ذلِکَ یَرتابُ المُبطِلُونَ. یا زُرارَةُ: اِذا اَدرَکتَ ذلکَ الزَّمانَ فَادعُ بِهذَا الدّعاء: (( اللهُمَّ عَرِّفنی نَفسَکَ؛ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَکَ لَم اَعرِف نَبِیِّکَ، اللهُمَّ عَرِّفنی رَسولَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَکَ لَم اَعرِف حُجَّتَکَ، اَللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَکَ، ظَلَلتُ عَن دینی.1))
امام صادق علیه السّلام می فرمایند: برای آن جوان پیش از آن که قیام کند، غیبتی است. زراره عرضه داشت: به چه خاطر؟ آن حضرت فرمودند: می ترسد- و به شکم خود اشاره کردند- سپس فرمودند: ای زراره! و اوست منتظر و اوست کسی که در ولادتش شک می شود؛ بعضی می گویند: پدرش بدون بازمانده مرده است و بعضی می گویند: در حالی که در شکم مادر بود، پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش فوت نمود و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش متولد شد. و اوست منتظَر؛ الّا این که خداوند عزّوجلّ دوست دارد که شیعیان را امتحان کند؛ در آن هنگام، اهل باطل تشکیک و توهّم خود را آغاز می نمایند. ای زراره! اگر آن زمان را دریافتی، پس این دعا را بخوان: اللهم عرفنی نفسک ... .
یعنی: (( بار خدایا! خود را به من بشناسان، همانا اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت.
بارخدایا ! رسول و فرستادۀ خود را به من بشناسنان، همانا اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت. بار خدایا! حجّت خود را به من بشناسان، همانا اگر حجّتت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد.))

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، Montazer Almahdi
۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۲:۴۱ عصر
ارسال: #6
RE: راه وصال
تکلیف چهارم عصر غیبت

(( قالَ ابو عبداللهِ الصادقُ علیه السّلام : لِلقائمِ علیه السَلام خَمسُ علاماتٍ : ظهورُ السُِفیانِیّ وَ الیَمانِیّ وَ الصَّیحَةُ مِنَ السَّماء وَ قَتلُ النَّفسِ الزَِکِیَِة وَ الخَیفُ بِالبَیداء. 1))
امام صادق علیه السّلام: (( برای قائم ، پنج علامت است: ظهور سُفیانی و ظهور یمانی و صدایی از آسمان و کشته شدن نفس زکیه و فرو رفتن در زمین بیداء.))
در روایات آمده است که سُفیانی مردی است سفید و سرخ و چشم کبود که در ماه رجب قیام خواهد کرد وچند کشور را تسخیر خواهد نمود و خروج و قیام او و حضرت مهدی – عجّل الله تعالی فرجه الشریف- در یک سال است .

او پس از فتوحاتی چند، در عراق متوجه در عراق متوجه می شود که حضرت مهدی علیه السّلام در مکه قیام نموده است؛ بنابراین، سپاهی بزرگ به سوی او گسیل می دارد که این سپاه در زمینی به نام بیداء – بین مکّه و مدینه – در زمین فرو می رود و این، دومین علامت حتمی ظهور است.
هم چنین پیش از ظهور آن حضرت قیام هایی نظیر قیام حسنی و قیام یمانی خواهد بود که قیام یمانی از علایم حتمی است. شنیدن دو صدا و ندای عام، یکی از آسمان و دیگری از زمین، از علایم حتمی خواهد بود. در ندای نخست، جبرئیل علیه السّلام به نام حضرت قائم به نام پدرش علیه السّلام صدا می کند و ندا در می دهد که حق با علی بن ابی طالب علیهما لسّلام و شیعیان اوست، و همگان آن را به گوش خود می شنوند حتّی زنان پشت پرده و محجوب .
هم چنین قبل از قیام امام علیه السّلام، فردی جلیل القدر، در مکّه و در مراسم حج کشته می شود که از او تعبیر به "نفس زکیه" می شود که تفصیل تمام این مطالب در کتب غیبت امام زمان علیه السّلام آمده است.
اهمیت شناخت علایم ظهور، به ویژه علایم حتمی، آن گاه آشکار می شود که بدانیم بسیاری از آنان که در طول تاریخ در برخورد با مدّعیان دروغین مهدویّت، از دین بازگشته و سر از ارتداد در آورده و گرفتار ظلمات و گمراهی شده اند، به آن جهت بوده است که با علایم و ویژگی های قیام و ظهور آن حضرت و توابع آن ها، چه در مقدمات ظهور و چه در مؤخرات آن، آشنا نبوده اند و گرنه دچار گمراهی نمی شدند و برامامت و ولایت آن حضرت ثابت قدم می ماندند و هرگز دچار اشتباه نشده، فریب نمی خوردند و امام علیه السّلام را با غیر، اشتباه نمی گرفتند.
آشنایی و شناخت علایم ظهور به ویژه علایم حتمی، می تواند ما را برای تشخیص حق از باطل یاری نماید و امام زمان علیه السّلام را به ما معرفی نموده و بر آن دارد تا خود را برای لقا و قیام آن حضرت مهیّا و آماده سازیم و در اطاعت از فرامین او کوتاهی ننموده و تأخیری روا نداریم .
(( قال زرارة : قالَ الصادقُ علیه السّلام : یُنادی مُنادٍ مِنَ السَّماء اَنَّ فُلاناً هُوَ الاَمیرُ وَ یُنادی مُنادٍ: اَنَّ عَلِیِاً وَ شیعتَهُ هُمُ الفائِزونَ.
قُلت: فَمَن یُقاتِلُ المَهدیَّ علیه السلام بَعدَ هذا؟ فَقالَ: اِنَّ الشَّیطانَ یُنادی: اَنَّ فُلاناً وَ شیعَتَهُ هُمُ الفائزُونَ، یَعنی رَجُلاً مِن بَنی اُمَیَّةِ. قُلتُ فَمَن یَعرِفُ الصّادِقَ مِنَ الکاذِبِ ؟
قالَ علیه السّلام: یَعرِفُهُ الَّذینَ کانُوا یَروُونَ حدیثَنا، وَ یَقُولُونَ: اَنَّهُ یَکُونُ قَبلَ اَن یَکُونَ وَ یَعلَمُونَ اَنَّهُم هَُمُ المُحِقُّونُ الصّادِقٌونَ.2 ))
زراره می گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: (( آواز دهند ای از آسمان بانگ خواهد زد که تنها فلانی (مهدی) امیر است و آوازدهنده ای ندا خواهد داد که همانا تنها علی و شیعیان او رستگارند. زراره عرضه داشت : پس، بعد از این آوازه و ندا، چه کسی با مهدی می جنگد؟
آن حضرت فرمودند: همانا شیطان ندا خواهد داد : به درستی که فلانی و شیعیان او رستگارند، یعنی مردی از بین امیه.
زراره می گوید: پس چه کسی راست گو را از دروغ گو باز می شناسد ؟ فرمودند: کسانی که از قبل، حدیث ما را روایت نموده و می گفتند : پیش از قیام، این ندای آسمانی خواهد بود، صادق را می شناسند، و می فهمند آنان خود بر حق و راست گو هستند.))
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــ
۱- الغیبة (نعمانی) ص ۲۵۲ باب علامت ظهورح۹.
۲- الغیبة (نعمانی) ۲۶۴ح ۲۸

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، zeinab ، Montazer Almahdi
۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۹:۲۴ صبح
ارسال: #7
RE: راه وصال
تکلیف پنجم

تکلیف دیگر، ادای حقوق امام علیه السّلام و انجام تکالیف و وظایفی است که مردم در برابر آن بزرگوار، بر عهده دارند. روشن است، بالاترین و مهم ترین حق پس از حق خداوند متعال و رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، حق اما م علیه السلام است که باید به بهترین شکل ادا شود.

ادلّه و روایات بسیاری در این موضوع وجود دارد که ذکر آن ها به رساله ای مستقل نیاز دارد.

(( قالَ المَعصُوم علیه السّلام: اَنَّ ما کانَ لِلهِ تَعالی مِن حَقٍ فَهُوَ لَنا.1))
امام معصم علیه السّلام می فرمایند: هر حقی که برای خداوند تعالی هست آن حق برای ما می باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- مکیال امکارم ج2 ص 282؛ در بحار ج27 ص 314باب 9 ح 11 آمده است:
((فما کان علیهم لله فهو لنا ))

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، Montazer Almahdi
۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۱۰ عصر
ارسال: #8
RE: راه وصال
تکلیف ششم

دعوت مردم و آشنا نمودن آنان به آن حضرت، و پیش بردن و راهنمایی و هدایت آنان در این مسیر، و سوق دادن آنان به بالاترین قلّّۀ عرفان و شناخت آن حضرت، یکی دیگر از تکالیف مؤمنان است.
ادلّه و براهین بسیاری بر لزوم و وجوب این تکلیف وجود دارد؛ مانند ادلّۀ امر به معروف و ادلّۀ فضل و بهای هدایت و ارشاد مردم به راه حق .
هر کس باید به میزان علم و دانش خود، مردم را به سوی امام علیه السّلام دعوت نماید ودر این مسیر آنان را با صفات شخصی و شخصیتی و دیگر امور مربوط به آن حضرت و تکالیفی که در قبال آن بزرگوار دارند آشنا کرده و آن ها را به او نزدیک نماید.

شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و به طور عملی مردم را با آن حضرت آشنا و عارف نماید تا مردم بتوانند آن بزرگوار را الگو قرار داده و به او تأسّی کنند؛ زیرا دعوت عملی، در امر هدایت و ارشاد مردم تأثیر بیشتری دارد. از طرفی، شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی و عملی، موعظۀ حسنه و نصیحت را نیز به کار گیرد بدین وسیله مردم را به سوی آن حضرت ترغیب و تشویق کند. و هم چنین در صورت لزوم راه انذاز را در پیش گرفته و با آن ، دل های مردم را بیدار و زنده نماید. شخص دعوت کننده باید بتواند از دلایل و براهین استفاده کند و از آن ها به درستی و دقّت بهره گیرد و با برهان های گوناگون و استدلال منطقی، مردم را اقناع کرده و آنان را با آن حضرت آشنا و عارف کند.

(( قالَ المعصومُ علیه السّلام: وَ اَنَّ العالِمَ الَّذی یُعَلِّمُ النّاسَ مَعالِمَ دینِهِم وَ یَدعُوهُم اِلی اِمامِهِم، اَفضَلُ مِن سَبعینَ أَلفِ عابِدٍ.1))
امام معصوم علیه السّلام می فرمایند: همانا عالمی که به مردم، معارف دین شان را یاد می دهد و ایشان را به امام شان دعوت می کند، از هفتاد هزارعابد برتر است.

(( قالَ علی بنُ محمّدِ الهادی علیه السّلام: لَولا مَن یَبقی بَعدَ غَیبَةِ قائِمِکُم مِن العُلَماءِ الدّاعینَ اِلَیهِ وَ الذّابّینَ عَن دینِهِ بُحَجَجِ اللهِ، وَ المُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِالله مِن شُبّاکِ اِبلیسَ وَ مَرَدَتِهِ وَ مِن فَخاخِ النَّواصِبِ، لَما بَقِیَ اَ حَدٌ اِلَّا ارتَدَّ عَن دینِ اللهِ وَ لکِنَّهُمُ الَّذینَ یُمسِکُونَ أَزِمَّةَ قُلُوبِ ضُعُفاءِ الشِّیعَةِ، کَما یُمسِکُ صاحِبُ السَّفینةِ سُکّانَها، اولئِکَ هُمُ الأَفضَلُونَ عِندَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.2))
امام هادی علیه السّلام می فرمایند: اگر نبودند افرادی از علما که بعد از علما که بعد از غیبت قائم شما، مردم رابه سوی او دعوت و راهنمایی می کنند و با دلایل و برهان خداوند، از دین او دفاع می کنند و بندگان ضعیف خدا را از دام ابلیس و سرکشان و نواصب نجات می دهند، احدی نمی ماند مگر آن که از دین خدا خارج می شد، ولی این علما، زمام دل های شیعیان ضعیف ما را به دست می گیرد؛ همان گونه که ناخدای کشتی، سکّان کشتی را به دست می گیرد. همانا ایشان برترین افراد نزد خداوند عزّو جلّ می باشند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــ
مکیال امکارم 2 ص 274.
بحار ج2 ص6 باب8 ح12.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط zeinab ، Montazer Almahdi
۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۱۱:۳۹ صبح
ارسال: #9
RE: راه وصال
تکلیف هفتم
تکلیف دیگر، ذکر مناقب و فضایل حضرت مهدی علیه السّلام است. روایات اسلامی با بیان استحباب ذکر مناقب و فضایل امامان معصوم علیه السّلام، به ویژه امام عصر علیه السّلام ، مؤمنان را به ذکر فضایل اهل بیت علیه السّلام ترغیب و تحریص می نمایند، بی شک، ذکر مناقب و فضایل آن حضرت، ذکر معروف و نشر و توسعۀ آن بوده و مصداق کامل وواقعی دشمنی با شیطان است.

(( قالَ الکاظمُ علیه السّلام: وَ اِنَّ المُؤمنینَ یَلتَقِیانِ فَیَذکُرانِ اللهَ ثُمَِ یَذکُرانِ فَضلَنا اَهلَ البَیتِ فَلا یَبقی عَلی وَجهِ اِبلیسَ مُضغَةُ لَحم اِلّا تُخَدَّدَُ حَتّی اَنَّ رُوحَهُ تَیتَغیثُ مِن شِدَّةِ ما یَجِدُ مِنَ الاَلَمِ.1))
امام کاظم علیه السّلام می فرمایند: ( و همانا دو مؤمن که با یکدیگر دیدار نموده و خدا را یاد می کنند، آن گاه فضل ما اهل بیت را ذکر می نمایند، برصورت ابلیس گوشتی باقی نمی ماند، مگر این که آب می شود تا آن جا که روح او از شدت دردی که می کشد، به التماس در می آید.)

(( قالَ علیُّ بنُ الحسین علیه السّلام : وَ اَمّا حَقُّ ذِی المَعرُوفِ عَلَیکَ فَاِن تَشکُرَهُ وَ تَذکُرَ مَعرُوفَهُ وَ تَنشُرَ لَهُ المَقالَةَ الحَسَنَةَ.2))
امام سجاد علیه السّلام می فرمایند: و امّا حق کسی که به تو نیکی و خوبی نموده است، آن است که از او سپاس گزاری کنی و کار خوب او را یاد آورشوی و در حق او گفتار و مطلب نیک و خوب را نشر و گسترش دهی.)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- کافی ج2 ص188 ح7.
2- تحف العقول ص265؛ مکارم الاخلاق ص 459.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، admin ، zeinab ، Montazer Almahdi
۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۷:۳۵ عصر
ارسال: #10
RE: راه وصال
تکلیف هشتم

دیگراز تکالیف، حضور و شرکت در مجالس و محافلی است که در آن ها ذکر فضایل و مناقب حضرت مهدی علیه السّلام با اجداد و خاندان بزرگوار او می شود. باید در این مجالس نشست و به این مجالس بها داد و آن ها را پر رونق کرد، که این محّبت و ارادت واقعی به آن حضرت است .

شخصی از امام باقر علیه السّلام روایت می کند که آن حضرت به من فرمودند:
(( أَتَخلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ ما شِئتُم؟ فَقُلتُ: اَی وَاللهِ ... .
فَقالَ علیه السّلام: اَما وَ اللهِ لَوَدَدتُ اَنّی مَعَکُم فی بَعضِ تِلکَ المَواطِنِ، اَما وَاللهِ اِنّی لَاُحِبُّ ریحَکُم وَ اَرواحَکُم، وَ اَنَّکُم عَلی دینِ اللهِ وَ دینِ مَلائِکَتِهِ، فَأَعینُوا بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ.1))
( آیا با هم می نشینید {دور از چشم نااهل} و با هم سخن می گویید و آن چه می خواهید بیان می دارید ؟
عرض کردم: آری به خدا سوگند... . حضرت فرمودند: به خدا سوگند! هر آینه دوست داشتم، در بعضی از آن جاها با شما بودم و به خدا سوگند! همانا من بوی شما و ارواح شما را دوست دارم و همانا شما بر دین خدا و دین فرشتگان او هستید، پس با پرهیزکاری و کوشش و جدّیت در دین، خود را یاری کنید.)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ​ـــــــــــــــــــــــــــــ
1- کافی ج2 ص187 ح5

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مشکات ، admin ، Montazer Almahdi
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا