ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 0 رأی - میانگین امیتازات: 0
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
خمس و زكات, كامل كننده يكديگر
۸ فروردين ۱۳۹۵, ۰۳:۵۴ عصر
ارسال: #1
خمس و زكات, كامل كننده يكديگر
در كنار زكات, مالياتهاى ديگرى از جمله خمس, مطرح است و به نظر مى رسد آنها دو ماليات جداى از هم نيستند, بلكه كامل كننده يكديگرند و براى هدفى يگانه نهاده شده اند اين دو واجب مالى ثابت, گرچه هريك از منابعى خاص برآورده مى گردند, ولى در بسيارى از احكام همانندند.هر دو عبادتند و نياز به قصد قربت دارند, هر دو سبب پاكى مالها و تزكيه نفس مى شوند و فلسفه تشريع آنها, يكسان است. در حقيقت, خمس و زكات, دو ركن مهم نظام مالياتى اسلام را تشكيل مى دهند. ثروتمندان, در راستاى راست آمدن عدالت اجتماعى بايد بخشى از مال و داراييهاى خويش را مستقيم و يا از راه دولت اسلامى به گروههاى فقير و نيازمند و برآوردن نيازهاى عمومى و بر آوردن مصالح مسلمانان, انتقال دهند.
شايد براى همين بوده است كه بسيارى از پيشينيان از فقها, مسائل مربوط به خمس را در كتاب مستقلى در فقه نياورده اند, بلكه بيشتر, مسائل آن را در ذيل كتاب زكات و يا در بين بحثهاى ديگر آورده اند. چنانكه ابوالصلاح حلبى از پيشينيان فقهاى اماميه (447 ـ 374هـ ق.) مسائل مربوط به خمس و زكات و برخى ديگر از واجبات مالى را در فصلى زير عنوان (حقوق مالى) آورده است.139
شيخ طوسى نيز در خلاف, قسمتى از مسائل مربوط به خمس را در كتاب زكات و بخشى از آن را در كتاب (فىء وقسمة الغنائم) وكتاب (قمسة الصدقات) قرار داده است.140 در (مبسوط) نيز مسائل مربوط به خمس در (كتاب زكات) آمده است.141 سيد مرتضى در (انتصار)142و ديگر كتابهاى فقهى.
بر همين اساس گروهى از محققان احتمال داده اند كه در واقع خمس هم نوعى زكات و يا از شاخه هاى زكات است; زيرا زكات معناى گسترده اى دارد و همه گونه هاى صدقات واجب وحتى خمس و ديگر واجبات مالى را در بر مى گيرد. تعبيراتى نظير (الطهارة والنماء) ويا (مايخرجه الإنسان من حق اللّه تعالى الى مستحقيه) و (الحق الواجب فى المال) و مانند آن كه در كتابهاى فقه ولغت درمعناى (زكات) آمده است, مى تواند پشتيبان اين احتمال باشد143.
علامه عسكرى با اشاره به گستردگى معناى زكات, در قرآن مى نويسد:
(وبما انّ الزكات لوحظ فيها الوجوب, ايّ حق اللّه فى المال, نرى انها تشمل انواع الصدقات الواجبة والخمس الواجب و غير هما من كل ما كتب اللّه على الأنسان فى المال ويشهد لهذا ماورد فى كتاب رسول اللّه لملوك حمير: (وآتيتم الزكاة من الغنائم خمس اللّه وسهم النبى وصفّيه وما كتب الله على المؤمنين من الصدقة) فان لفظ (من) بعد الزكاة لبيان انواع الزكاة المذكورة بعدها...)144
از آن جا كه در زكات, واجب بودن حق خداوند در اموال, مقرر گرديده, مى بينيم كه همه گونه هاى آن را: صدقه هاى واجب و خمس واجب و غير آن دو, هرآنچه خداوند بر انسان قرار داده است, در بر مى گيرد. گواه اين سخن نامه پيامبر اكرم(ص) به پادشاهان حمير است كه: (وبپردازيد زكات را از غنيمتها, خمس خدا و رسول برگزيده او, و آنچه خداوند از صدقه بر مؤمنان واجب گردانيده است.) واقع شدن كلمه (من) پس از زكات, براى بيان گونه هاى زكاتهايى است كه پس از آن آمده اند.
به موجب اين احتمال, كه گروهى ديگر از فقيهان روزگار ما, نيز آن را يادآور شده اند, و كار برد گسترده واژه (زكات) در قر آن و احاديث, امكان دارد استفاده شود كه زكات, به معناى گسترده, همه واجبات مالى, چه خمس و زكات و چه ديگر واجبات مالى را, در بر مى گيرد.
بنابر اين, منابع خمس و زكات كامل كننده يكديگرند, چه آن طور كه احتمال داديم, آنها دو شاخه و دو فرع از يك اصل مالياتى باشند و چه دو واجب مستقل مالى وجداى از يكديگر باشند. از اين روى, بر فرض كه گذشت زمان, نوع سرمايه ها را تغيير دهد و به جاى گاو و گوسفند و شتر و موارد ديگر زكات, سرمايه ها و كالاهاى ديگرى عمده داراييها را تشكيل دهند و... در اين اصل مهم كه براى راست آمدن هدفهاى الهى و ريشه كن شدن فقر و محروميت و... بايد برخورداران, بخشى از داراييهاى خود را به عنوان ماليات بپردازد, فرقى نمى كند; زيرا اگرقانون زكات آنها را در بر نگيرد, قانون خمس آنها را بر مى گيرد. از آن جا كه هم منابع خمس و هم مقدارى كه از مال, بايد از باب خمس جدا گردد, بسيار بيشتر از زكات است, مى تواند به آسانى هدفهاى اسلامى را تحقق بخشد.
از باب نمونه: منابع خمس, همه درآمدها و فايده هايى است كه بهره انسان مى شود. روشن است كه , يا بيست درصد مجموعه درآمدى كه از راههاى گوناگون به دست مى آيد, اگر درست گردآورى شود, از همه منابع زكات بيشتر است.
بنابر اين, خمس, كه كامل كننده زكات است, همه گونه هاى داراييها را در بر مى گيرد. بويژه هم خمس و هم زكات در اختيار دولت اسلامى قرار مى گيرد, تا هزينه كند.
امكان دارد گفته شود: كه هزينه هاى (مصارف) خمس و زكات فرق مى كند. برابر آيات شريفه و رواياتى كه از امامان رسيده, زكات بسيار گسترده است و موارد مصرف خمس محدود. در خمس, نيمى از حكومت است, كه در زمان غيبت در اختيار ولى امر مسلمانان, يا فقيه جامع الشرايط قرار مى گيرد و نيم ديگر هم براى روبه راه كردن زندگى فقيران و نيازمندان و برآوردن هزينه در راه ماندگان از سادات و...
بله, درست است كه مصرفهاى خمس و زكات, تفاوت دارند, ولى:
1 . بسيارى از فقها, از جمله امام خمينى, آن را حق يگانه و همه آن را در اختيار حاكم اسلام مى دانند كه وى زندگى سادات فقير را از آن تأمين كند و به هر گونه كه مصلحت بداند در مصالح اسلام و مسلمانان به مصرف برساند. در حقيقت, حاكم, زندگى نيازمندان از سادات را بايد از اين گونه ماليات, برآورده سازد, نه اين كه نيمى از مجموعه خمس مال آنان باشد.
2 . بر فرض كه نيمى از آن هم در اختيار حاكم باشد, با توجه به درصد بالا و نيز گستردگى قلمرو آن باز هم مى تواند بودجه مهمى را تشكيل دهد.
3 . در جاى خود ثابت شده است كه خمس و زكات و ديگر مالياتها را بايد در اختيار امام(ع) و حاكم اسلامى گذارد و پيداست كه اگر همه اين مالها در اختيار حاكم باشد, بسيارى از اين ناهماهنگيها و اشكالهايى كه مطرح مى شود, پيش نمى آيد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا