ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 8 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
امام حسن عسکری علیه السلام
۴ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۰۱ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۹:۱۰ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #1
امام حسن عسکری علیه السلام
بار دیگر شد ز کینه زنده غم های مدینه

چون بقیع ، سامرا از کین خراب است قلب شیعه در این ماتم کباب است

‏معتمد عباسى که همواره از محبوبیت و نفوذ معنوى امام در جامعه نگران بود، چون دید توجه مردم به امام روز بروز بیشتر مى‏شود و زندان و اختناق و مراقبت تاثیر معکوس دارد،



سرانجام به همان شیوه مزورانه دیرینه متوسل شد و امام را پنهانى مسموم ساخت.
دانشمند نامدار جهان تشیع، «طبرسى‏» ، مى‏نویسد:
بسیارى از دانشمندان ما گفته‏اند: امام عسکرى (علیه السلام) بر اثر مسمومیت‏به شهادت رسید، چنانکه پدرش و جدش و همه امامان، با شهادت از دنیا رفته‏اند. (۱)
«کفعمى‏»، دانشمند معروف شیعه، مى‏گوید:
او را «معتمد» مسموم ساخت (۲) و «محمد بن جریر بن رستم‏» ، از دانشمندان شیعى در قرن چهارم، معتقد است که: امام عسکرى(علیه السلام)در اثر مسمومیت‏به درجه شهادت رسید. (۳)
یکى از نشانه‏هاى شهادت امام توسط دربار عباسى، تحرکها و تلاشهاى فوق العاده‏اى بود که معتمد عباسى در روزهاى مسمومیت و شهادت امام، براى عادى جلوه دادن مرگ آن حضرت از خود نشان داد.
«ابن صباغ مالکى‏» ، یکى از دانشمندان اهل سنت، از قول «عبید الله بن خاقان‏» ، یکى از درباریان عباسى (که از احترام او نسبت‏به امام یاد کردیم) مى‏نویسد:
«... هنگام در گذشت ابو محمد حسن بن على عسکرى-علیه السلام-معتمد، خلیفه عباسى حال مخصوصى پیدا کرد که ما از آن‏شگفت زده شدیم و فکر نمى‏کردیم چنین حالى در او (که خلیفه وقت‏بود و قدرت را در دست داشت) دیده شود. وقتى «ابو محمد» (امام عسکرى) رنجور شد، پنج نفر از اطرافیان خاص خلیفه که همه از فقیهان دربارى بودند، به خانه او گسیل شدند. معتمد به آنان دستور داد در خانه ابو محمد بمانند و هر چه روى مى‏دهد به او گزارش کنند، نیز عده‏اى را به عنوان پرستار فرستاد تا ملازم او باشند، و همچنین به «قاضى بن بختیار» فرمان داد ده نفر از معتمدین را انتخاب کند و به خانه ابو محمد بفرستد و آنان هر صبح و شام نزد او بروند و حال او را زیر نظر بگیرند. دو یا سه روز بعد به خلیفه خبر دادند حال ابو محمد سخت‏تر شده و بعید است‏بهتر شود. خلیفه دستور داد شب و روز ملازم خانه او باشند و آنان پیوسته ملازم خانه آن بزرگوار بودند تا پس از چند روزى رحلت فرمود. وقتى خبر درگذشت آن حضرت پخش شد، سامراء به حرکت در آمد و سراپا فریاد و ناله گردید و بازارها تعطیل و مغازه‏ها بسته شد. بنى هاشم، دیوانیان، امراى لشکر، قاضیان شهر، شعرا، شهود و گواهان و سایر مردم براى شرکت در مراسم تشییع حرکت کردند، سامراء در آن روز یادآور صحنه یامت‏بود!
و روز هشتم ربیع الاوّل سال ۲۶۰ هجرى، روز درد آلودى در شهرسامراء بود خبر شهادت امام عسکرى‏علیه السلام در عنفوان شباب همه جا را فراگرفت. بازارها تعطیل شدند و مردم شتابان و گریان به سوى خانه امام رفتند. مورخان این روز غمبار را به روز قیامت تشبیه کرده‏اند، چرا؟ چون‏توده‏هاى محرومى که مهر و محبت خود را نسبت به امام، از ترس‏سرکوب نظام همیشه در خود نهان مى‏داشتند، آنروز عنان عواطف‏خروشان خویش را از کف دادند. آه که اهل بیت نبوّت در راه تحکیم شالوده‏هاى دین و نشر ارزشهاى‏توحید چه رنجها که متحمّل نشدند. چه خونها که از آنان نریختند و چه حرمتها که ندریدند و حقوق‏وقرابت آنان را به رسول خدا رعایت نکردند.
براستى محنت اولیاى خدا در طول اعصار چه بى شمار بوده و پایگاه‏وپاداش آنان در پیشگاه پروردگار چه بزرگ است! این امام بزرگوارى که اینک از دنیاى آنان رخت بر مى‏بندد در حالى که‏هنوز از عمر مبارکش ۲۸ سال نگذشته، با انواع محنتها دست و پنجه نرم‏کرد، از عهد متوکّل ستمکار و فرو مایه که دشمنى علیه اهل بیت رسالت ‏را سر لوحه کار خویش قرار داد و مزار ابى عبد اللَّه الحسین‏ (علیه السلام) را ویران‏کرد تا دوران مستعین که به خاطر کینه ورزیدن به خاندان پیامبرصلى الله علیه وآله آن‏حضرت را نزد یکى از سر سخت ترین مردانش زندانى کرد. ( این مرد اوتاش نام داشت که بعداً پس از دیدن پاره‏اى از کرامتهاى امام، به امامت‏آن حضرت ایمان آورد ).
همین خلیفه، در دوران خویش نزدیک بود امام‏را بکشد امّا خداوند او را فرصت نداد و وى از خلافت بر کنار شد. همچنین معتز در روزگار خویش مى‏کوشید امام را دربند کند لیکن آن‏حضرت به درگاه خداوند تضرّع کرد تا آنکه معتز نیز از دنیا رفت. حتّى در روزگار مهتدى امام از آزار وى در امان نبود، او مى‏کوشیدامام را در تنگنا قرار دهد تا آنجا که زندانى‏اش کرد و قصد کشتنش رانمود. لیکن امام به یکى از اصحابش به نام ابو هاشم اطلاع داد که: "ابو هاشم! این ستمگر، قصد کرده مرا امشب بکشد، امّا خداوندعمر او را کوتاه گرداند. مرا فرزندى نیست و خداوند بزودى مرا فرزندى‏عطا خواهد فرمود".(۴) بالاخره آنکه آن حضرت در دوره معتمد همواره تحت آزار و اذیت‏قرار داشت تا آنکه به دست وى به زندان افتاد.
آرى امام عسکرى‏علیه السلام بیشتر مدّت رهبرى خویش را در دشوارى‏وسختى گذارند و اکنون زمان وفات آن حضرت رسیده است: آیا امام به‏مرگ طبیعى وفات یافت؟ یا آنکه توسط زهر به شهادت رسید؟ زهر یکى از مشهورترین ابزارهاى ترور در نزد زمامداران آن عهد بوده‏ و ترس آنان نسبت به وجود رهبران دینى محبوبی مثل امام آنها را وامى‏داشته که با اتخاذ این روش ایشان را تصفیه کنند. دلیل دیگر ما بر اتخاذ این شیوه از سوى خلیفه، طرز بر خورد آنان باامام به هنگام بیمارى‏اش مى‏باشد. خلیفه به پنج تن از افراد مورد و ثوق‏خویش گفته بود که در طول مدّت بیمارى حضرت، همواره با او باشند. وى همچنین عدّه‏اى پزشک به خاطر آن حضرت طلبیده بود تا وى را شبانه ‏روز همراه باشند.(۵)
علّت این امر چه بود؟ دو علّت مى‏توان براى چنین رفتار شگفت آورى‏پیدا کرد: نخست: برائت جستن از مسئولیت ترور امام در برابر توده‏ها برحسب ضرب المثلى که در میان سیاستمداران معروف است: او را بکش‏وزیر جنازه‏اش گریه کن. دوم: همه مردم و بویژه زمامداران مى‏دانستند که ائمه اهل بیت‏علیهم السلام‏همواره از احترام بسیار توده‏هاى مردم بر خوردارند و شیعه بر این باوراست که امامت در میان آنان یکى پس از دیگرى منتقل مى‏شود.
و اینک ‏این امام یازدهم است که مى‏خواهد از دنیا رخت بربندد. بنابر این باید حتماً او را جانشینى باشد، امّا این جانشین چه کسى است؟ خلفاى عبّاسى پیوسته مى‏کوشیدند به هنگام شهادت یکى از ائمه پى‏ببرند که جانشین او کیست؟ به همین علّت ائمه‏علیهم السلام نیز به هنگام احساس‏خطر بر جانشین خود او را پنهان مى‏کردند تا وقتى که خطر از بین برود.
از دیگر سو احادیثى که در باره حضرت مهدى (عج) وارد شده، ازخاور تا باختر را فرا گرفته است و دانشمندان مى‏دانند که مهدى ‏دوازدهمین جانشین است و اگر بگوییم که زمامداران عبّاسى چیزى از این‏احادیث نمى‏دانستند، نا معقول مى‏نماید. از همین روست که مى‏بینیم‏آنان پیوسته و با هر وسیله‏اى مى‏کوشند تا نور الهى را فرو نشانند امّاهیهات. به این دلیل است که معتمد عبّاسى، به هنگام شدت گرفتن بیمارى امام‏تدابیرى استثنایى مى‏اندیشد. پس از آنکه امام چشم از جهان فرو مى‏بندد، معتمد دستور مى‏دهدخانه او را بازرسى کنند و کنیزانش را زیر نظر بگیرند. او نمى‏دانست‏ خداوند خود رساننده فرمان و کار خویش است و امام منتظر بیشتر از پنج‏سال است که به دنیا آمده و از دید جاسوسان مخفى شده است و برگزیدگان‏شیعه با وى بیعت کرده‏ اند.بدین گونه امام بواسطه زهر معتمد شهید شد.(۶)
پس از وفات و غسل و تکفین آن حضرت، ابو عیسى بن متوکّل ازجانب حکومت و به نیابت از خلیفه بر آن حضرت نماز گزارد و پس ازفراغت از نماز، صورت امام را نمایان ساخت و آن را بویژه به هاشمیهاوعلویها و مسئولان بلند مرتبه و قاضیان و پزشکان نشان داد و گفت: این‏حسن پسر على پسر محمّد پسر رضاست که به مرگ طبیعى، در بسترخویش مرده است و به هنگام رحلتش فلانى و فلانى از خادمان ومحرمان‏امیر المؤمنین و فلانى و فلانى از قاضیان وفلانى از پزشکان بر بالین اوحضور داشته‏اند آنگاه چهره مبارک آن حضرت را پوشاند.(۷) این اقدامات براى این بود که مبادا پاى حکومت در قتل امام به میان‏آید، و همین امر نشانگر آن است که حکومت از جانب مردم متّهم به‏کشتن امام بوده است.بدینسان امام عسکرى‏علیه السلام رحلت کرد و از پس خویش راهى درخشان‏بر جاى نهاد تا نسلها از روشنى آن هدایت گردند.
آن حضرت را در همان اقامتگاه شریفش در شهر سامراء، در کنار مزارپدر بزرگوارش، به خاک سپردند که تا امروز نیز زیارتگاه مسلمانان‏است. درود خدا بر او باد روزى که زاده شد و روزى که به شهادت رسیدوروزى که زنده بر انگیخته خواهد شد. و درود خدا بر هواخواهان‏ و پیروان او تا روز رستاخیز.
آخرین وصیت:‏
آفتاب امامت غروب مى‏کرد زیرا خداوند این گونه مقدّر کرده بود که‏این آفتاب از پس پرده غیبت صغرا و سپس غیبت کبرا پرتو افشانى کند. ازاین رو امام حسن عسکرى ‏علیه السلام بر دو بینش بسیار مهم تأکید کرد: نخست: تأکید بر شناخت غیبت و گرفتن بیعت براى ولى اللَّه اعظم ‏امام منتظر (عج) . دوم: تحکیم شالوده‏ هاى مرجعیت دینى.
الف - گرفتن بیعت براى امام منتظر احادیث فراوانى در باره امام حجّت منتظرعلیه السلام وجود دارد که ازپیامبر وتمام ائمه‏علیهم السلام صادر شده امّا تأکید امام عسکرى بر این امر تأثیررساترى داشت. چون آن حضرت، شخصاً امام را براى خواص از یاران‏خویش مشخص کرد. همچنین روایتهاى فراوانى در این باره وارد شده که‏به ذکر یکى از آنها اکتفا مى‏ورزیم.
احمد بن اسحاق بن سعید اشعرى روایت کرده است که: بر امام حسن‏عسکرى وارد شدم و خواستم در باره جانشینش از وى بپرسم. امّا آن‏حضرت خود بدون مقدّمه فرمود: "احمد بن اسحاق! خداوند تبارک و تعالى از زمانى که آدم را آفریدزمین را از حجّت خدا بر خلقش خالى نگذاشته و تا روز قیامت هم خالى‏نخواهد گذارد به برکت وجود او است که بلا از مردم زمین دور مى‏شودوباران فرو مى‏بارد وبرکات زمین برون مى‏آیند". گفتم: فرزند رسول خدا! پس از تو امام و خلیفه کیست؟ پس شتابان وارد اتاق شد. سپس بیرون آمد و بچّه‏اى روى دوش گرفته‏بود صورتش گویى ماه شب چهارده بود و سه سال از عمرش مى‏گذشت. سپس امام فرمود: "احمد! اگر کرامت تو بر خداى عزّ و جل و بر حجّتهایش نمى‏بود، این‏کودکم را به تو نشان نمى‏دادم. او همنام و هم کنیه رسول خدا و کسى است‏که زمین را از عدل و داد پر مى‏کند پس از آنکه ستم و بیداد پر شده باشد. احمد! حکایت او در این امّت همچون حکایت خضر و همانندداستان ذو القرنین است. به خدا سوگند چنان غیبت درازى کند که هیچ‏کس از هلاکت در آن رهایى نیابد مگر آنکه خداوند او را بر اعتقاد به‏امامتش استوار کرده و در طول این مدّت با دعا براى تعجیل فرجش‏همراهى نموده باشد".(۸)
ب - مرجعیت خردمندانه دینى‏ براى این امامت که امتداد رسالت الهى است باید کیان و موجودیت‏اجتماعى در جهان وجود داشته باشد. این کیان شیعیان مخلص وفداکارند.
از طرفى اینان نیز باید از نظامى اجتماعى و استوارى بر خوردار شوند تابتوانند در برابر رخدادها و مبارزه‏ جوئیها توانا باشند. این نظام در رهبرى‏مرجعیت تبلور مى‏یابد. بدین معنى که شیعیان به گرد محور عالمان الهى‏واُمَناى وى بر حلال وحرام، جمع شوند. از این رو در دوران امام‏عسکرى‏ علیه السلام شالوده نظام مرجعیت تحکیم یافت و نقش دانشمندان‏شیعه، بدین اعتبار که آنان وکلا ونوّاب و سفیران امام معصوم‏علیه السلام‏هستند، برجستگى ویژه‏اى پیدا کرد وروایتهاى فراوانى از امام‏عسکرى‏علیه السلام در باره نقش علماى دینى در بین مردم منتشر شد که یکى ازآنها همان روایت معروفى است که امام عسکرى‏علیه السلام از جدّ خویش امام‏صادق‏علیه السلام روایت کرده است و در آن آمده: "آن که از فقیهان خویشتندار است و دین خویش را پاسدار و با هوا وهوس‏خود ستیزه کار و امر مولاى خویش را فرمانبردار، پس بر عوام است که از اوتقلید کنند". از همین رو دانشمندان هدایت یافته، به نور اهل بیت‏علیهم السلام امور امّت‏را در دوران امام عهده دار شدند و با امام در باره مسائل مشکلّى که با آنهابر خورد مى‏کردند، نامه مى‏نگاشتند و امام هم پاسخهاى به آنها مى‏نوشت‏و نامه‏ ها را به امضاى (توقیع) خویش مهر مى‏کرد. این نامه‏ها پیش علمابه تواقیع معروف شد و برخى از آنها از سوى امام عسکرى‏علیه السلام شهرت‏ خاصّى کسب کردند.
_______________________________________________________
۱) اعلام الورى، الطبعه الثالثه، دار الکتب الاسلامیه، ص ۳۶۷.
۲) حاج شیخ عباس قمى، الانوار البهیه، مشهد، کتابفروشى جعفرى، ص ۱۶۲.
۳) دلائل الامامه، نجف، منشورات المکتبه الحیدریه، ۱۳۸۳ ه. ق، ص ۲۲۳.
۴) حیاه الامام العسکرى، ص‏۲۵۴، به نقل از مهج الدعوات، ص‏۲۷۴.
۵) حیاه الامام العسکرى، ص‏۲۶۷ به نقل از ارشاد، شیخ مفید، ص‏۳۸۳.
۶) حیاه الامام العسکرى، ص‏۲۶۷ به نقل از ارشاد ص‏۳۸۳.
۷) همان مأخذ، ص‏۲۶۸ به نقل از ارشاد همان مأخذ صفحه.
۸) حیاه الامام العسکرى، ص‏۲۶۳.
منبع:
سیره پیشوایان، مهدى پیشوائى، ص۶۵۶

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
صفحه 2 (پست بالا اولین پست این موضوع است.)
۱۹ بهمن ۱۳۹۲, ۰۱:۵۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ ۰۱:۵۵ عصر، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #11
RE: امام حسن عسگری علیه السلام
حسینعلی پورافضلی:
منشور سبک زندگی اسلامی درنامه‌های امام عسکری (ع) به ایرانیانIdea[تصویر:  IMAGE635274098491519777.jpg]

ایرانیان همواره یاران باوفایی برای اهل بیت(ع) بوده و در طول تاریخ این وفاداری را بارها به اثبات رسانده اند. امام حسن عسکری (ع) در نامه‌هایی خطاب به ایرانیان، این وفاداری را ستودند.

امام حسن عسکری (ع) در یکی از نامه‌های خود به اسحاق بن اسماعیل و شیعیان نیشابور، پس از توضیح نقش امامت در هدایت امت اسلامی می‌فرماید: «ابراهیم بن عَبده، نامه مرا برای همه بخواند تا جای سؤال و ابهامی باقی نماند».
از میان نامه های امام حسن عسکری(ع)، نامه‌ایشان به شیخ بزرگوار ابن بابویه قمی (رحمت ا...) که در شهر مقدس قم مدفون است از این نظر که دارای نکاتی درباره سبک زندگی و توصیه های تربیتی و اخلاقی برای شیعیان است، حایز اهمیت فراوانی است.
امام حسن عسکری(ع) در نامه ای برای علی بن بابویه پس ازحمد و سپاس خدا و درود بر پیامبر و عترت پاکش فرمودند: «سفارش می‌کنم تو را ای شیخ و مورد اعتماد و فقیه من، ابوالحسن، علی بن الحسین قمی، خداوند تو را بر آنچه مورد خشنودی اوست موفق بدارد، و در پرتو رحمتش فرزندان شایسته در نسل تو قرار دهد.(سفارش می‌کنم تو را) به تقوا و پرهیزکاری و برپاداری نماز و دادن زکات، زیرا نماز از کسی که زکات نمی دهد، قبول نمی‌شود، و تو را سفارش می‌کنم به بخشیدن لغزشهای دیگران، فرو بردن خشم هنگام غضب، صله رحم، ایثار و همکاری با برادران دینی و کوشش در تأمین نیازهای آنها در هنگام سختی و آسانی، تعقل و خردمندی، هنگام جهل و نادانی، دین شناسی و استواری در امور و فراگیری قرآن و پیوند معنوی با آن، خوش اخلاقی، امر به معروف و نهی از منکر که خداوند می‌فرماید: «از بسیاری از درِ گوشی(و جلسات محرمانه) آنها(منافقان و منکران) خیر و سودی نیست، مگر کسی که امر به کمک به دیگران یا کار نیک یا اصلاح در میان مردم کند و هر کس برای خشنودی خداوند چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.» و دوری از همه زشتی‌ها و بر تو باد به نماز شب، همانا پیامبر(ص) به علی(ع) چنین وصیت کرد: ای علی بر تو باد به نماز شب، بر تو باد به نماز شب، و کسی که نماز شب را سبک بشمرد از ما نیست.»
به سفارش ما عمل کن، و آنچه را به تو امر کردم، به همه شیعیانم امر کن تا به آن عمل کنند.
و بر تو باد به صبر و انتظار فرج امام مهدی(عج)، همانا پیامبر(ص) فرمود: بهترین اعمال امت من، انتظار فرج است، و همواره شیعیان ما در اندوه هستند، تا پسر من آشکار گردد، همان که پیامبر(ص) در مورد او چنین مژده داد: او سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد کند، ای شیخ من! و ای مورد اعتماد من ابوالحسن! صبر کن و همه شیعیانم را به صبر و استقامت امر کن؛"اِنَ الْاَرْضَ لِلهِ یُورِثُها مِنْ عِبادِهِ، وَالْعاقِبَهُ لِلْمُتَقینَ؛ همانا سراسر زمین از آن خداست و آن را به هر کس بخواهد(و شایسته بداند) واگذار می‌کند و سرانجام(نیک) برای پرهیزکاران است.»
انتهاي خبر/ قدس آنلاين / کد خبر: 189077

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، hamed
۱۹ بهمن ۱۳۹۲, ۱۱:۴۶ عصر
ارسال: #12
RE: امام حسن عسکری علیه السلام
همزمان با فرارسیدن ولادت با سعادت امام حسن عسکری علیه‌السلام، نحوه ازدواج این امام همام با نرجس خاتون را با استناد به کتاب «در انتظار خورشید ولایت» نوشته عبدالرحمن انصاری مرور می‌کنیم:
مادر امام زمان (عج) از طرف پدر، دختر یشوعا فرزند امپراطور رم شرقی و از طرف مادر نوه شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی که وصی او نیز به شمار می‌رفت، بود. نرجس که از زیبایی و جمال ظاهری برخوردار بود، از کودکی تحت تعلیم جدش قرار گرفت و با بهره گیری از از اساتید زبر دست آن روزگار، علوم و کمالات فراوان کسب کرد و زبان‌های مختلف از جمله زبان عربی را آموخت. ماجرای ازدواج این بانوی بزرگ اسلام بسی جالب و شگفت انگیز است.
به حکم قیصر پادشاه روم مقرر شده بود که نرجس خاتون به عقد پسر عموی پدرش درآید اما از آنجا که اراده خدا بر این قرار گرفته بود که ایشان همسر امام حسن عسکری(ع) و مادر حضرت امام مهدی (عج) باشد این دستور عملی نشد و مراسم عقد این بانوی گرامی قبل از هر گونه اقدامی دگرگون شد؛ صلیب‌ها شکست و پسر عمویش از تخت به زمین افتاد.
به دستور پادشاه مجلس عقد، دوباره تشکیل و آراسته شد اما این بار نیز همان وقایع تکرار شد تا سه مرتبه.
جزئیات ازدواج آن بانوی گرامی در روایات اسلامی به این صورت بیان شده است:
«بشر بن سلیمان» برده فروش، از فرزندان ابو ایوب انصاری و از شیعیان و همسایگان امام هادی(ع) می‌گوید: روزی امام توسط غلام خود مرا احضار کرد و فرمود: می‌خواهم تو را به فضیلتی بزرگ که مایه برتری تو بر شیعیان می‌شود، برسانم. سپس با خط مبارک خود نامه‌ای به خط رومی نوشته و آن را مهر کرد و به همراه دویست و بیست اشرفی به من تحویل داد و فرمود: به بغداد برو و از میان اسیران رومی که با کشتی به آنجا آورده شده‌اند کنیزی را به این خصوصیات از عمربن زید خریداری کن، پیش از تو کسی می‌خواهد آن کنیز را به سیصد دینار بخرد اما آن کنیز به زبان عربی می‌گوید اگر تو حضرت سلیمان و دارای حشمت او باشی من به تو رغبتی ندارم، بیهوده مال خود را از بین مبر!
بشر بن سلیمان به منظور اجرای دستور امام علی‌النقی (ع) روانه بغداد شد. حوادث همانگونه که آن حضرت فرموده بود، یک به یک اتفاق افتاد.
بشربن سلیمان وقتی فروشنده را دید نامه امام را به وی داد و گفت این نامه را به کنیز بده در صورتی که خواست آن را به من بفروش.
نامه به نرجس خاتون رسید او پس از باز کردن و خواندن مطالب نامه به شدت گریست و به برده فروش خطاب کرد که من را به صاحب این نامه بفروش، اگر از این کار امتناع کنی خود را هلاک می‌کنم. حضرت نرجس خاتون نامه را می بوسید و می گریست.
بشر بن سلیمان بعد از توافق با برده فروش خطاب به حضرت نرجس خاتون ‌‌گفت: آیا نامه‌ای را می‌بوسی که نویسنده آن را نمی‌شناسی؟
نرجس گفت: معرفت و شناخت تو اندک است اگر پیامبر و جانشینان آنان را می‌شناختی چنین نمی‌گفتی، گوش کن تا ماجرای خود را برایت بگویم.
من نوه قیصر پادشاه روم هستم در آن شب بعد از به هم خوردن مراسم عقد خواب دیدم که حضرت عیسی و گروهی از حواریون در قصر جدم اجتماع کرده‌اند همان جایی که تخت پسر عموی پدرم مستقر بود میزی که نور از آن می درخشید، قرار داشت طولی نکشید که حضرت محمد (ص) و داماد و جانشینش و جمعی از فرزندان وی وارد قصر شدند، حضرت عیسی از آنان استقبال کرد پیامبر اکرم (ص) در حالی که به امام حسن عسکری (ع) اشاره می‌کرد فرمود: ای روح‌الله من به خواستگاری دختر وصی شما شمعون، برای فرزندم آمده‌ام.
در این حال، حضرت عیسی نگاهی به شمعون کرد و فرمود: چه شرافتی نصیب تو شده است با این پیوند مبارک موافقت کن شمعون نیز گفت: موافقم. سپس رسول خدا (ص) بالای منبر قرار گرفت و خطبه‌ای ایراد کرد و ضمن آن خطبه، مرا به عقد فرزندش در آورد و حاضرین را بر این موضوع گواه گرفت.
صبح که بیدار شدم، خواب خود را از ترس جانم به کسی تعریف نکردم از آن به بعد عشق امام حسن عسکری (ع) تمام وجودم را تسخیر کرد. از شدت عشق آن حضرت چند روز از خوردن و آشامیدن باز ماندم؛ کم کم لاغر و رنجور شدم، طولی نکشید که سخت بیمار شدم به طوری که تمام پزشکان حاذق از علاجم ناامید شدند. در این هنگام جدم روبه من کرد و گفت هر آرزویی داری بگو تا برآورده کنم، من هم اسیران مسلمان را به آزاد کردن سفارش کردم. با آزاد کردن آنها اظهار بهبودی کردم او هم از این واقعه خشنود شد و نسبت به اسیران مسلمان ادای احترام کرد.
چهارده شب بعد از این ماجرا حضرت فاطمه (س) و حضرت مریم و حوریان بهشتی را در خواب دیدم حضرت مریم به من فرمود: ایشان (حضرت زهرا) بانوی بانوان جهان و مادر شوهر توست، من دامن مبارک حضرت فاطمه (س) را گرفته و گریه می کردم از اینکه امام حسن عسکری (ع) به دیدنم نیامده بود به وی شکایت کردم. ایشان فرمودند:
او به دیدن تو نمی‌آید چون تو پیرو مذهب نصاری هستی و به خدا شرک می‌ورزی، خواهرم مریم از دین تو به خدا پناه می‌برد. اگر می‌خواهی خدا و حضرت عیسی و حضرت مریم از تو خشنود باشد به یگانگی خدا و خاتمیت پدرم حضرت محمد (ص) گواهی ده!
پرسیدم: آئین مسیحیت را ترک گویم؟
حضرت فاطمه (س) پاسخ داد: آئین تو همان آئینی نیست که عیسی (ع) به آن ایمان آورد اگر امروز عیسی (ع) اینجا می‌بود خودش هم از پدرم محمد (ص) پیروی می‌کرد.
از این رو من هم به تعلیم فاطمه زهرا (س) شهادتین را گفتم و مسلمان شدم، بعد از اسلام آوردن هر شب امام را در خواب می‌دیدم.
بشر بن سلیمان گوید: از نرجس پرسیدم چه شد که در جمع اسیران مسلمان در آمدی؟
حضرت نرجس پاسخ داد: شبی حضرت امام حسن عسکری (ع) را در خواب دیدم ایشان فرمودند: فلان روز جدت قیصر لشکری به جنگ مسلمانان می‌فرستد در آ ن روز تو به طور ناشناس و در لباس خدمتکاران به همراه عده‌ای از کنیزان از فلان راه به آنها ملحق شو، من هم دستور آن حضرت را اجرا کرده و در لباس خدمتکاران به لشکر روم پیوستم، دیده‌بانان سپاه اسلام ما را دیدند و اسیر کردند من تا کنون به کسی نگفته‌ام که نوه پادشاه روم هستم.
بشربن سلیمان نرجس خاتون را نزد امام هادی علیه‌السلام برد و آن حضرت نیز او را برای فرا گیری واجبات دینی و اعمال مستحبی به پیش حکیمه خاتون برد و به او خطاب کرد که او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد است.
http://www.598.ir/fa/news/203326

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
۱۰ دي ۱۳۹۳, ۱۲:۲۳ صبح
ارسال: #13
RE: امام حسن عسکری علیه السلام
آثار فروتنی: امام حسن عسکری علیه السلام می فرمود: کسی که به حقوق مردم آشناتر از دیگران باشد و به ادای آن اهتمام ورزد، نزد خدا مقامی برتر از دیگران دارد و کسی که در دنیا در برابر برادران مؤمن خویش تواضع و فروتنی کند، نزد خدا در زمره صدیقین و از شیعیان واقعی علی بن ابی طالب علیهماالسلام خواهد بود.

دو تن از برادران دینی و مؤمن علی بن ابی طالب علیهماالسلام که پدر و فرزند بودند، نزد حضرت آمدند. امام به احترام آنان برخاست و در صدر مجلس جایشان داد و خود مقابلشان نشست و دستور داد غذا بیاورند. پس از غذا، قنبر تشت و پارچ (ابریق) و حوله ای آورد. قنبر خواست آب به دست مهمانها بریزد که امیرمؤمنان برخاست و پارچ را از او گرفت تا خود آب به دست مهمان بریزد. او خود را به خاک انداخت و گفت: ای امیرمؤمنان چگونه راضی شوم که خدا مرا در چنین حالی ببیند. حضرت فرمود: بنشین و دست خود را بشوی تا خدای عزوجل ببیند برادر مؤمن تو که برتر از تو نیست، دست تو را می شوید تا در قبال آن خدا دهها برابر مردم دنیا، در بهشت مراپاداش دهد... .

چون از شستن دست مهمان (پدر) فراغت یافت، آب را به دست محمد حنفیه داد و فرمود: فرزندم! اگر این پسر به تنهایی مهمان ما بود، آب بر دستش می ریختم؛ ولی خدا دوست ندارد بین پدر و فرزند در یک مکان به یک گونه رفتار شود. اکنون که پدر به دست پدر آب ریخت، باید فرزند به دست فرزند آب ریزد. محمد نیز به دست پسر آب ریخت.

[آنگاه امام حسن عسکری علیه السلام فرمود:] شیعه واقعی کسی است که در این موارد از علی علیه السلام پیروی کند.(11)
11. احتجاج، ج2، ص267.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3850/29669/

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط آشنای غریب ، hamed
۸ بهمن ۱۳۹۳, ۰۵:۰۲ عصر
ارسال: #14
RE: امام حسن عسکری علیه السلام
http://ahadith.ir/fa/ahadith/ahadith-14m...e-h-a.html

قطب راوندی می گوید : حسن بن علی عسکری (علیه السلام) اخلاقش مانند اخلاق رسول خدا (ص) بود و آن حضرت مردی گندم گون ، خوش اندام ، زیبا روی و جوان بود ، جلال و هیبت و اندامی نیکو داشت ، خاص و عام با نظر عظمت به او می نگریستند و او را برای فضلش تعظیم و برای عفاف و صیانت و زهد و عبادت و صلاح و اصلاحش مقدم می داشتند ، او مردی بزرگوار و نجیب و فاضل بود ، بارهای گران به دوش می گرفت و به فقرا می رسانید ، در برابر روزگار اظهار ناتوانی نمی کرد و اخلاق او مانند اخلاق پدرانش خارق العاده بود. ترجمه انوارالبهیه صفحه 334 { از تالیفات حاج شیخ عباس قمی (ره) }

آيا به آيات قرآن نمى‏ انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟
سوره محمد(ص)/ آیه 24
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، آشنای غریب
۳۰ آذر ۱۳۹۴, ۰۶:۴۶ صبح
ارسال: #15
RE: امام حسن عسکری علیه السلام
امام حسن عسکرى(ع):


ازافشاى اسرار ورياست طلبى بپرهيز كه اين دو آدمى رابه هلاكت مى كشاند.


خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا