ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شاگرد و استاد
۲۱ بهمن ۱۳۸۸, ۰۸:۱۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۱ بهمن ۱۳۸۸ ۰۸:۲۰ عصر، توسط کبوتر حرم.)
ارسال: #1
شاگرد و استاد
استاد و شاگرد

روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد . او پرسید : آیا خداوند هر جیزی را که وجود دارد ، آفریده است ؟ دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : بله .

استاد پرسید : هر چیزی را ؟

پاسخ دانشجو این بود : بله هر چیزی را .

استاد گفت : در این حالت ، خداوند شر را آفریده است . درست است ؟ زیرا شر وجود دارد .

برای این سوال ، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند . استاد از این فرصت حظ برده بود که توانسته بود یکبار دیگر ثابت کند که ایمان و اعتقاد فقط یک افسانه است .

ناگهان ، یک دانشجوی دیگر دستش را بلند کرد و گفت : استاد ، ممکن است که از شما یک سوال بپرسم؟

استاد پاسخ داد : البته .

دانشجو پرسید : آیا سرما وجود دارد ؟

استاد پاسخ داد : البته ، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید ؟

دانشجو پاسخ داد : البته آقا ، اما سرما وجود ندارد . طبق مطالعات علم فیزیک ، سرما عدم تمام و کمال گرماست . و شئی را تنها در صورتی میتوان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد . و این گرمای یک شئی است که انرژی آن را انتقال می دهد . بدون گرما ، اشیاء بی حرکت هستند ، قابلیت واکنش ندارند . پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم .

دانشجو ادامه داد : و تاریکی ؟

استاد پاسخ داد : تاریکی وجود دارد .

دانشجو گفت : شما باز هم در اشتباه هستید ، آقا . تاریکی فقدان کامل نور است . شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید ، اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور ، نور می تواند تجزیه شود . تاریکی لفظی است که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم .

و سرانجام دانشجو پرسید : و شر ، آقا ، آیا شر وجود دارد ؟ خداوند شر را نیافریده است . شر فقدان خدا در قلب افراد است ، شر فقدان عشق ، انسانیت و ایمان است . عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند . آنها وجود دارند . فقدان آنها منجر به شر می شود .

و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند .

نام این دانشجو آلبرت انیشتین بود .

[تصویر:  129527151249331011401512215792409924497.jpg]
آقا جون دلم برات تنگ شده...


[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ-ZD_iIZqFSfZpRm-xxLT...xDLhNJO-cY]

آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط مصطفی ، مشکات ، safirashgh ، masomi ، هُدهُد صبا
۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۱۰:۵۹ صبح
ارسال: #2
RE: شاگرد و استاد
هو المحبوب
سلام بی کران نثار کبوتر حرم :
فکر می کنم موضوعاتی رو که ما در این تالار از وجود قلم بس توانایتان بهره جسته ایم ، خوانش می نماییم؛و شما نگارنده ی آن باشید به نحوی مرتبط به دروس دانشگاهی تان باشد . سپاس بنده و دیگر خوانندگان را اینگونه ارشاد می نمایید . بابت موضوعات" عطش" جا دارد تشکر ویژه بنمایم ." باتشکر از جنابعالی". خداوند به شما عمر با عزت بدهد. یا علی (ع).

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۶ بهمن ۱۳۸۸, ۰۳:۵۳ عصر
ارسال: #3
RE: شاگرد و استاد
سلام عرض می شود جناب سفیر عشق

امام صادق علیه السلام: شخص آن گاه به مقام اخلاص می رسد که ستایش و نکوهش خلق در نظرش یکسان باشد. چراکه ستوده درگاه خدا با نکوهش خلق نکوهیده نگردد و نکوهیده درگاه خدا با ستایش خلق ستوده نگردد.

از حسن نظر شما نسبت به مطالب ارائه شده تشکر می کنم.
ان شاءالله که ستوده درگاه خداوند باشیم.


[تصویر:  images?q=tbn:ANd9GcQ-ZD_iIZqFSfZpRm-xxLT...xDLhNJO-cY]

آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، هُدهُد صبا
۱۹ آبان ۱۳۹۵, ۰۴:۰۵ عصر
ارسال: #4
Lightbulb RE: شاگرد و استاد
استاد اصولا منطق چیست؟
معلم کمی فکر کرد و جواب داد: گوش کنید، مثالی می زنم، دو مرد - پیش من می آیند. یکی تمیز ودیگری کثیف من به آن ها پیشنهاد می کنم حمام کنند. شما فکر می کنید، کدام یک این کار را انجام دهند؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه!

معلم گفت: نه، تمیزه. چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدرآن را نمی داند. پس چه کسی حمام می کند؟

حالا پسرها می گویند: تمیزه!

معلم جواب داد:...

نه، کثیفه، چون او به حمام احتیاج دارد. وباز پرسید :

خوب، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند: کثیفه !

معلم دوباره گفت: اما نه، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد وکثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند: هر دو!

معلم بار دیگر توضیح می دهد: نه، هیچ کدام! چون کثیفه به حمامعادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند: بله درسته، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است

معلم در پاسخ گفت: خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق! و از دیدگاه هر کس متفاوت است

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا