فلسفه تفاوت ارث زن
۲۰ بهمن ۱۳۸۸, ۰۲:۲۱ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
فلسفه تفاوت ارث زن
فلسفه تفاوت ارث زن و مرد در اسلام
: قسمت اول: چکیده از جمله اشكالاتى كه طرفداران برابرى همه جانبه حقوق زنان با مردان مطرح مىكنند، موضوعِ ارث زن در اسلام است؛ اینان مىگویند: چرا اسلام ارث زن را كه ناتوانتر از مرد است، نصف مرد قرار داده است؟ آیا این ظلم به زن نیست؟ نگارنده در این نوشتار مختصر، بر آن است كه با كنكاش در منابع حقوق اسلام، فلسفه این حكم اسلامى را تبیین كند. در این نوشتار، ابتدا تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل پیش از اسلام و در ادیان آسمانى غیر از اسلام، بررسى مىشود. سپس به چگونگى ارث زن در اسلام اشاره مىشود و ضمن پاسخ به اشكالهاى مطرح شده، فلسفه تفاوت ارث زن و مرد، بیان مىگردد و بر این نكته تأكید مىشود كه قانون ارث در فقه، بر اساس عدالت اقتصادى، اجتماعى و روانى و طبق اصل تقسیم مال بر پایه حاجت، وضع شده است. مقدمه: یكى از موضوعهایى كه براى طبیعى مسلكان صدر اسلام و طرفداران برابرى همه جانبه زنان با مردان در عصر كنونى، بهانهاى شده براى حمله به اسلام، موضوع ارث زنان است. اشكال به این صورت مطرح مىشود كه اسلام در باب ارث با تصویب كمتر بودن نصیب زن از مرد، شخصیت و ارزش انسانى زن را نادیده گرفته است! طرفداران امروزین حقوق زن مىگویند: دیگر جهان آزاد و افكار زنده نمىتواند قبول كند كه هرگاه مثلا شوهر بمیرد، زن از او یك چهارم (در صورت نداشتن فرزند) و یا یك هشتم (در صورت داشتن فرزند) ارث ببرد؛ ولى چنانچه زن بمیرد، شوهر یك دوم (در صورتى كه زن فرزند نداشته باشد) و یا یك چهارم (در صورت داشتن فرزند) از اموال او را به عنوان میراث، مالك شود! چرا زن بیچاره كه ناتوانتر است باید یك سهم و مرد كه تواناتر است دو سهم ببرد؟ آیا این از انصاف و عدالت به دور نیست؟ نگارنده براى آن كه اشتباه طرفداران تساوى حقوق زنان با مردان را روى دایره تحقیق ریخته و فلسفه این حكم اسلامى را در باب ارث، از روى منابع حقوق اسلامى توضیح دهد، بعد از بیان مفهوم ارث، در بخشهاى زیر به بحث و تحقیق مىپردازد: 1ـ تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف؛ 2ـ ارث زن، در ادیان الهى غیر از اسلام؛ 3ـ فلسفه تفاوت ارث زن و مرد ادامه دارد...... |
|||
|
۲ اسفند ۱۳۸۸, ۱۰:۲۹ عصر
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
سلام آقای زمانی
ممنون از پست قشنگتون،ولی جمله ی آخرش یه ایهام اساسی داره... لطفاً تجدید نظر بفرمایید. آقاجان بدانید و بدانند که لبخند رضایت شما را با هیچ چیز عوض نخواهیم کرد |
|||
۳ اسفند ۱۳۸۸, ۰۱:۱۶ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
قسمت دوم
فلسفه تفاوت ارث زن مفهوم «ارث»، در لغت و اصطلاح در قاموس اللغة آمده است: ارث و میراث به معناى بقاء و باقیمانده چیزى است و وارث به معناى باقى، یكى از نامهاى خداوند است. ارث در لغت عرب از «ورث یرث، ورثا و ارثا...» به معناىانتقال مال یا دارایى متوفى به دیگرى (خویشاوندان نسبى یا سببى)، بدون عقد (قهرا) است. همچنین در فرهنگ معین براى واژه ارث، چند معنا ذكر شده است، از جمله: «میراث بردن، مال و دارایى شخص متوفى را صاحب شدن، تركه، باقى گذاشتن مالى پس از مرگ خود، خواه با وصیت نامه باشد یا بدون آن، حقوقى كه شخص به سبب مرگ افراد، مستحق مىگردد.» اغلب فقهاى اسلام «ارث» را تعریف نكردهاند؛ چنان كه محقق حلى در شرایع الاسلام بحث ارث را با موجبات آن آغاز نمود. ولى شهید ثانى در شرح لمعه مىنویسد: میراث، صیغه مفعال، و اصل آن از موراث بوده و «یاى» آن منقلب از واو است. میراث یا از ارث گرفته شده یا از موروث. بنابر اول [معناى مصدرى]، یعنى: استحقاق انسان، نسبت به مال متوفى، اصالتا به دلیل خویشاوندى نسبى یا سببى و بنابر معناى دوم (مفعولى)، یعنى: آن چیزى كه انسان در اثر فوت دیگرى، مستحق مىشود و نیز در مفتاح الكرامة آمده است: میراث عبارت است از آنچه كه انسانى با مرگ دیگرى در اثر رابطه خویشاوندى نسبى و یا سببى اصالتا استحقاق پیدا مىكند. در قانون مدنى ایران نیز مانند اغلب قوانین دنیا، ارث تعریف نشده؛ با این حال، در ماده 140 قانون یاد شده، ارث را از اسباب تملك شناخته شده است و در تعریف آن آمده است: «انتقال قهرى دارایى و تركه متوفى به ورثه او. منظور از دارایى، حقوق مالى متوفى است كه هنگام فوت، دارا بوده است.) تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف از زمانى كه بشر، مفهوم مالكیت را درك كرد و زندگى جمعى پا گرفت، هركس از جهان رخت برمىبست، اموال و دارایىاش به تصاحب دیگران درمىآمد. قبل از اسلام در میان اقوام و ملل متمدن و غیر متمدن جهان، این مصادره تابع زور مدارى بود؛ به گونهاى كه هركس نیرومندتر بود، اموال شخص متوفى را به تصاحب درمىآورد و افراد ضعیف و ناتوان و از جمله زنان و كودكان را محروم مىساخت. در اینجا، براى فهم بهترمطلب، نگاهى اجمالى مىافكنیم به تاریخچه ارث زن در میان اقوام و ملل مختلف قبل از اسلام: 1ـ ارث زن در روم رومیان با وجود این كه تمدن درخشانى داشتهاند، زنان را همانند دیگر اموال، ملك مرد محسوب مىكردند و موجوداتى ناقص و ضعیف الارده مىانگاشتند. آنان، براى خانواده و دودمان استقلال اجتماعى خاصى قائل بودند؛ استقلالى كه آن را از نفوذ و تأثیر حكومت نسبت به حقوق افراد آن خانواده در برابر هم، مصون دارد. در حقیقت، هر خانوادهاى در حوزه خانوادگى خود از لحاظ امر و نهى و قوانین جزائى و سیاسى، استقلال داشت. طبق همین اصل، سرپرست هر خانواده مورد اطاعت آن خانواده بود و نسبت به آنها سمت فرمانروایى و قیمومت كامل داشت و افراد خانواده از قبیل زن و فرزند و بردگان و خدمتگزاران، همگى در تحت سیطره و سرپرستىاش بودند و با وجود او، مالك چیزى نبودند. از این رو، هنگامى كه یكى از دختران آن خانواده، مالى را كه به عنوان مهریه به اذن سرپرست، مالك گردیده بود و یا یكى از پسران كه به اذن او صاحب مالى شده بود، از دنیا مىرفت، سرپرست آن خانواده براساس سیطره و مالكیت مطلق خود، تمامى آن اموال را به ارث مىبرد. بر طبق الواح دوازدهگانه ژوستیى نیانوس، امپراطورى روم كه از كهنترین اسناد تاریخى حقوق روم است، دختران و زنان به طور كلى از ارث محروم بودند و میراث فقط به فرزندان پسر تعلق داشت. هیچ كس حق نداشت كه حتى، تنها فرزند دختر ازدواج نكرده خود را وارث خویش قرار دهد. اگر پدرى تنها چند دختر داشت، مىبایست براى یكى از آنها شوهرانتخاب كند، تا بتواند شوهر دخترش را وارث خود قرار دهد. در روم قدیم، نه تنها زن از ارث محروم بود، بلكه اساسا محجور به شمار مىرفت و مىبایست در تحت قیمومیت پدر، شوهر، برادر، پسر و یا یكى از اقوام ذكور منسوب به شوهر كه در میان اقوام او بر دیگران مقدم بود، قرار مىگرفت. از مطالب ذكر شده، درمىیابیم كه در تمدن روم هرگز به زنان تحت عنوان دختر، همسر، مادر یا خواهر ارث نمىدادند؛ زیرا این موضوع موجب مىشد كه مال و ثروت، از خانوادهاى به خانواده دیگر منتقل شود و از آنجا كه آنان براى بیت (دودمان و خانواده) اصالت و استقلال قائل بودند، (چنان كه اشاره شد) هرگز به این موضوع كه با استقلال و اصالت بیت منافات داشت، تن در نداده و آن را جایز نمىدانستند. 2ـ ارث زن، در تمدن یونان یونانیان، تمدن شكوفایى داشتند. افلاطون و ارسطو به عنوان مشاهیر آن تمدن كهن، معتقد بودند كه زن، تنها براى خدمت به مرد و دوام نسل به وجود آمده است و شخصیتى بین انسان و حیوان دارد. در تمدن یونان نیز، میراث خانوده به فرزندان پسر مىرسید و زنان و كودكان به طور كامل از ارث محروم بودند. البته بعد از مدّت زیادى، طریق مخصوصى براى ارث دادن به دختران و زنان، در بین آنها رایج شد؛ مثلاً براى این كه دختر بتواند ارث ببرد، كسى را به پسرخواندگى قبول نموده و بعدا دختر خود را به ازدواج او در مىآوردند؛ در نتیجه چون پسرخوانده ارث مىبرد، زن و شوهر عملاً در ثروت خانوادگى شریك مىشدند؛ بدین طریق، دختر مىتوانست نصیبى از میراث خانواده داشته باشد و یا از طریق وصیت، اموالى به زن یا دختر مىدادند. در هر صورت، اصلكلى، محرومیتزن از ارث بوده است. 3ـ ارث زن، در هند، مصر، چین و ژاپن در دنیاى قبل از اسلام، موضوع تبعیض در ارث و محروم كردن زنان، اختصاص به روم و یونان نداشت؛ بلكه در شرق دنیاى آن روز؛ یعنى هند و چین و ژاپن، همچنین مصر كه ریشه در تمدن كهن داشت، این محرومیت حكمفرما بود؛ بهگونهاى كه در مصر قدیم، تركه متوفى به پسر بزرگتر منتقل مىشد و برادران و خواهران دیگر، مىبایست زندگى مشتركى را به ریاست برادر ارشد داشته باشند. به هر حال، زنان از ارث بردن محروم بودند. در تمدن هند، طبق مجموعه قوانین «مانو»، زن از ارث محروم بود و تحت قیمومت مرد قرار داشت. طبق این قانون، پس از مرگ پدر، اموال او به فرزندان پسرش منتقل مىشد. هرگاه متوفى جز دختر، فرزند دیگرى نداشته باشد، باید دخترش را مكلف به تولید پسرى كرد، تا آن پسر بتواند وارث قانونى جد مادرى خود گردد. در برخى از قبایل هندى، زن پس از شوهرش به عنوان تركه به ارث مىرسید و یا بر اساس رسم «ساتى» او را به همراه جسد شوهرش در آتش مىافكندند و یا او را خفه كرده و به همراه شوهرش در گور مىنهادند و این امر را نشانه اعلام وفادارى و عشق زن هندى به شوهرش قلمداد مىكردند. در برخى از قبایل هندى، زن حكم دام را داشت و در بین ورثه تقسیم مىشد. در چین و ژاپن، بویژه در عصر كنفوسیوس، پدر مالك زن و فرزندان به شمار مىرفت؛ حتى حق داشت، آنها را بكشد. گاهى زن وظیفه داشت، براى اثبات وفادارى به شوهر، خود را بكشد. مادران همواره آرزوى داشتن پسر مىكردند. دختران و زنان از ارث محروم بودند. اگر همه فرزندان پدر، دختر بودند، پدر پسرى را به فرزندى قبول كرده و او را وارث خود قرار مىداد 4ـ ارث زن، در اروپا ادامه دارد علی زمانی |
|||
|
۱۰ اسفند ۱۳۸۸, ۰۲:۰۰ صبح
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
قسمت سوم
4ـ ارث زن، در اروپا در حقوق اروپایى بنا به اصل همخونى consanyvinite)) هر كس كه از نظر خون به متوفىنزدیكتر باشد، به تنهایى ارث مىبرد و دیگران را از ارث محروم مىسازد. این طرز تفكر، در پارهاى كشورها تا قرون اخیر ادامه داشت؛ به گونهاى كه در قانون مدنى به اصطلاح مترقى كشور فرانسه، در مناطق ژرمنى براى زن مطلقا حقى قائل نبودند. قانون مدنى ناپلئون، زن را در شمار ورثه قرار داد؛ البته در موردى كه هیچ یك از طبقات وراث نسبى تا دوازدهمین درجه وجود نداشته باشند. بنابراین، كمتر موردى اتفاق مىافتاد كه زن از دارایى شوهر ارث ببرد. سرانجام آخرین مرحله ترقى زن در این قانون، در مارس 1891 میراث ثابتى براى زن پیشبینى شد كه در هر صورت از میراث شوهر محروم نگردد. در انگلستان نیز تا چندى قبل، تمامى ماترك پدر، تنها به پسر ارشد منتقل مىشد و اگر متوفى فرزند ارشد پسر نداشت، ارث منحصر به فرزندان ذكور بود. 5ـ ارث زن، در جاهلیت وضعیت زن در میان اعراب جاهلیت از همه جا اسفانگیزتر بود. زن در میان آنان، مانند كالا خرید و فروش مىشد و از هرگونه حقوق اجتماعى و فردى، حتى ارث به طور كلى محروم بود. اموال متوفى را فقط رشیدترین پسران كه قدرت سوار شدن بر مركب جنگى و دفاع از دودمان و خانوده را داشت، به ارث مىبرد و حتى پسران كوچك نیز از ارث محروم بودند. اعراب جاهلیت، نه تنها زن را از ارث محروم مىكردند، بلكه گاهى را جزء اموال و دارایى متوفى به حساب مىآوردند و به صورت سهم الارث تصاحب مىكردند. اگر متوفى، پسرى از زن دیگر داشت، وى جامهاش را بر سر زن پدر، یا روى خیمهاش افكنده و بدین وسیله او را تصاحب مىكرد و پس از آن، اگر لازم مىدانست، با همان مهریه اولیه با او ازدواج مىكرد یا او را به عقد ازدواج دیگرى درمىآورد و مهریهاش را تصاحب مىكرد یا آن كه آن زن فدیهاى مىداد و خود را از قید و مالكیت پسر متوفى خارج مىساخت و یا تا آخر عمر در خانه او مىماند و پس از مرگ اموالش به عنوان میراث به پسر مىرسید. در تأیید این سخن، علامه طباطبایى؛ در تفسیر گرانسنگ المیزان مىفرماید: گفتهاند در دوران جاهلیت، شخصى به نام ابوقیس اسلت ازدنیا رفت و پسرش، لباس خود را بر روى همسر پدرش كبشیه بنت معن افكند و او را به عقد ازدواج خویش درآورد و سپس وى را ترك كرد و از دادن نفقهاش خوددارى نمود. زن نزد رسول اكرم9 آمد و عرض كرد: یا رسول الله، نه از شوهر ارث بردم و نه آزادم گذاردهاند شوهر دیگر برگزینم. قرآن كریم در سوره نساء، ضمن اشاره به این رویه سخیف، آن را تحریم كرده است. در هرصورت، اعراب جاهلیت نه تنها زن را از ارث محروم مىكردند، بلكه او را جزء اموال متوفى به ارث مىبردند. شایان توجه است كه محرومیت از ارث زنان در میان اعراب، علل مختلفىداشت؛ علت عمده آن، جلوگیرى از انتقال ثروت خانوادهاى به خانواده دیگر بود؛ زیرا آنان سهم زن را در تولید مثل، كم و ضعیف مىدانستد. مؤید این سخن، مثلى است كه در میان اعراب رواج داشت: «و انما اُمهات الناس اوعیه»یعنى: مادران (زنان) فقط ظروفى هستند كه در آن، نطفه مردان پرورش مىیابد و فرزند به وجود مىآید. بنابراین، اعراب جاهلیت براى مردان، نقش اصلى را در تولید مثل قائل بودند. به اعتقاد آنها فرزندزادگان پسرى یك مرد، فرزند او و جزء خانواده او شمرده مىشدند؛ اما، فرزندزادگان دخترى او، فرزندان او و جزء خانواده او به حساب نمىآمدند؛ بلكه جزء خانواده پدر شوهر محسوب مىشدند و این مطلب، در شعر معروف جاهلى منعكس است: بنونا بنو ابنائنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد یعنى: فرزندان پسران ما، فرزند هستند، اما فرزندان دختران ما، پسران مردان بیگانهاند. بر اساس همین تفكر، به دختر ارث نمىدادند، تا چه رسد به نوه دخترى. یكى دیگر ازعوامل محرومیت زنان از ارث در میان اعراب، ضعف قدرت رزمى آنها بود؛ زیرا شعار اعراب این بود: «لا یرثنا الا من یحمل السیف و یحمى البیضه» یعنى: آن كسى كه نمىتواند شمشیر بكشد و از قبیله دفاع نماید، نباید از ارث بهره ببرد.در تفسیر القرآن العزیز آمده است: در میان اعراب جاهلیت، زنان و كودكان به این دلیل كه نه سوارى مىدانستند و نه قدرت حمل سلاح و جنگ با دشمن، از ارث محروم بودند. 6ـ ارث زن در ایران در تمدن ایران باستان اساسا زن جزئى از اموال و دارایى متوفى به شمار مىآمد. میان آریایىها محرومیت دختر از ارث، یك قاعده بود؛ ولى هرگاه پدر مىمرد و دختر ازدواج نكرده بود، مىتوانست به اندازه نصف سهم پسر از تركه پدرش برخوردار گردد. در این نظام (با توجه به این كه نكاح با محارم و تعدد زوجات رایج بود.)، بسیار اتفاق مىافتاد كه از میان زنان، زنى كه بیشتر از دیگران محبوب شوهر بود، به عنوان یكى از پسران وى پذیرفته شده و تمامى تركه شوهر به او تعلق مىگرفت و بقیه زنان، از ارث محروم بودند. همچنین در تمدن ایران باستان به دخترانى كه شوهر كرده بودند نیز به جهت این كه مال پدر به خارج از خانواده منتقل نشود، ارث نمىدادند؛ ولى به دخترانى كه هنوز ازدواج نكرده بودند، به اندازه نصف سهم پسر ارث مىدادند. بنابراین، اگر دخترى ازدواج مىكرد (مشروع یا نا مشروع)، از پدر یا كفیل خود ارث نمىبرد. ادامه دارد.... التماس دعا علی زمانی |
|||
|
۹ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۸:۴۱ عصر
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
جناب آقای علی زمانی عزیز سخنان شما متین اما شما فکر نمیکنین که انسان ها با گذشت زمان و تجزیه و تحلیل مسائل و اتفاقات دیدشون روشن تر میشه؟ یعنی مثلا انسان های اولیه غذا هایشان را خام خام میخوردن چون آن ها این کارو میکردند پس شما هم این کارو میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این قضیه درست مثل ارث زن میمونه ممکن که انسان های جاهل در زما قدیم ارث کمی به زن ها میدادند و یا شاید هم اون هارو مثل هندی ها از ارث محروم میکردند اما در زمان حاضر دیگه نباید اینطوری باشه !!!!!!!!!!!!! اگه حرف های منو خوندین و روش فکر کردین و من حقیرو لایق بحث کردن دیدین منو در جریان بذارین تا بتونیم تبادل نظر کنیم........................ با تشکر
|
|||
۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹, ۰۲:۰۵ عصر
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
سلام
دوست گرامی که لطف فرموده و نظرشون را اعلام نمودند؛ توجه بفرمایند که: 1- ما فعلا در این نوشتار همانطور که از اول هم عرض کردیم به بررسی سیر تاریخی ارث زن می پردازیم.(لطفا از ابتدا مطالعه نمایی) 2- بعد از پایان بررسی تاریخی، وارد بحث ماهیتی خواهیم شد و انجا به بیان نظرات می پردازیم. 3- ملاک اصلی برای ما در بررسی ارث زن ، نص صریح قران کریم و ایات و روایات می باشد و قطعا نظر ما همان است که شارع مقدس 1400 سال پیش آنرا وضع نمود. 4- شما نیز دقت بفرمایید قبل از هر اظهار نظری ابتدا مطلب نوشته شده را مطالعه نموده و تا رسیدن به بحث نظرات کمی صبر پیشه نمایید. صراحت بیان بنده را به بزرگواریتون پذیرا باشید ؛ خوشحال میشویم شما نیز در بحث شرکت نمایید. التماس دعا |
|||
|
۲۶ مهر ۱۳۸۹, ۱۱:۳۴ صبح
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
بانهايت قدرداني وتشكر اگر امكانش هست نوشته هايتان را به ايميلمmaryammsmارسال نمايد
|
|||
۲۵ فروردين ۱۳۹۱, ۰۴:۰۱ عصر
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
با سلام
لحن تندتان جاي بحث وشكايت دارد وهمچنين برخي از جمله هايتان متاسفانه بي ادبانه است يعني چه زن از مرد ناتوانتر است؟ همچنين بيان اين مطالب بدون مطرح كردن حرف اخر وتوجيه اين مسيله نوعي بي ادبي به حرمت زن است . پس بگذاريد من كلام اخر را اول بزنم اين كه ارث زن نصف ارث مرد است دليلش اين است كه به زن هم نفقه مي رسد هم مهريه اينكه حالا مهريه را نمي دهند وفقط يه چيز تشريفاتي است بماند ودر عوض زن هيچ مسيوليتي در قبال خرج خانواده ندارد شوهرش حتي اگر از گرسنگي بميرد به زن ربطي ندارد وقتي هم به زن ارث مي رسد مي تواند ان را هر مدلي كه دلش خواست خرج كند يا پس انداز كند ولي مرد از انجايي كه با توجه به دارايي بايد نفقه دهد طبيعتا بايد خرج كند پس بهتر است اين حكم را به نفع مردان تفسير نكرده وانان را بر زنان برتري ندهيم كه حقيقتا برتري هر كس به خاطر تقواي اوست |
|||
|
۲۶ فروردين ۱۳۹۱, ۰۲:۱۲ عصر
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
یار قرآنی حقوق زن جمله آخرتون عالی و به جا بود ولی لحنتون خیلی خیلی خشن.علی زمانی بنده خدا فقط تاریخ رو بیان کرده ضامن ظلم به زنها در قرون گذشته که نیست.در جواب جمله ناتوانی زن بالاخره بعضی جاها مردا تواناترند و بعضی جاها هم زنا دیجه.مهریه هم فرق کرده نصف زندانی ها حبس سکه اند با قیمت قربونش برم که هر روز بیشتر از دیروز.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن اعداء هم اجمعین |
|||
۳ شهريور ۱۳۹۳, ۱۱:۳۲ صبح
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: فلسفه تفاوت ارث زن
مطلب جالبی بود
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا