ادبیات عاشورایی
۶ دي ۱۳۸۹, ۰۳:۵۸ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
ادبیات عاشورایی
بخش اندکی از قصیدهٔ «سیف فرغانی» (قرن ششم و متعلق به سرزمین کنونی فرغانه در ازبکستان) در مصیبت حسین و یاران باوفای او:
ای قوم، در این عزا بگریید برکشتهٔ کربلا بگریید در ماتم او خمش مباشید یا نوحه کنید، یا بگریید اشک از پی چیست؟ تا بریزید چشم از پی چیست؟ تا بگریید همچنین شعر معروف محتشم کاشانی (سدهٔ ۱۰ قمری) در رثای واقعه کربلا که اینگونه آغاز میشود: باز این چه شورش است؟ که در خلق عالم است باز این چه نوحه وچه عزا وچه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است؟ کز زمین بی نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا؟ کزو کار جهان وخلق جهان جمله درهم است گویا، طلوع میکند از مغرب آفتاب کآشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا، بعید نیست این رستخیز عام، که نامش محرم است [[/color]امید وارم خدا پنجره باز اتاقت باشد |
|||
|
۵ تير ۱۳۹۱, ۰۸:۱۹ صبح
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: ادبیات عاشورایی
خواب
خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت بالها را می خرید و دستها را می فروخت خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود اشکهایش را به یک لبخند صحرا می فروخت او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود ماه زیبا را به تاریکی شبها می فروخت گریه می کردند آنشب نخلهای نینوا در کنار کودکی تنها که خرما می فروخت خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند دستهایش در میان رود دریا می فروخت در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۷ آبان ۱۳۹۲, ۰۸:۵۱ صبح
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: ادبیات عاشورایی
زبانحال حضرت امام حسین (ع) بر بالین برادر قارداش دور ایاقه یالقوزام من قویما منی تک اوغولسوزام من آچ گـوزلریوی آمانـدی قارداش قارداش اؤلومی یاماندی قارداش آرام دلیم تالاندی قـارداش قارداش دور ایاقه یالقوزام من ای عشق مِناسینون فـداسی بیر مشک سویون ندور بهاسی بیر بیلـه ویـروبلا اوخ یـاراسی قارادش دور ایاقه یالقوزام من سن سیـز تؤکرم عذاره قانیاش من سندن ازل اولیدوم ایکاش ای عترتیمـون پناهی قارداش قارداش دور ایاقه یالقوزام من تـا سـن واریـدون علـی عیالی ائتمـزدی اسیرلیقی خیـالی سن سیز پوزولوب حـرم جلالی قارداش دور ایاقه یالقوزام من دوتمور دانیشام دلیم ابوالفضل نه نوعی گلوم دیله ابوالفضل سن سیز بوکولوب بئلیم ابوالفضل قارداش دور ایاقه یالقوزام من غم چکمه کی یوخ آنان بوچولده وار حالیوه چوخ یانان بو چولده دور ای منی تک قویان بو چولده قارداش دور ایاقه یالقوزام من بـو چولـده جهـاداکبر ائتدون جان تشنه وئـروب مرامه یئتدون قویدون الیمی بئلیمده گئتدون قارداش دور ایاقه یالقوزام من شاعر: شهاب
در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
۲۷ آبان ۱۳۹۲, ۰۲:۳۹ عصر
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: ادبیات عاشورایی
با سلام . اگر زحمتی نیست این شعر رو معنی میکنید . سپاسگزارم .
خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
۴ آذر ۱۳۹۲, ۱۱:۰۰ صبح
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: ادبیات عاشورایی
زبانحال حضرت امام حسین (ع) بر بالین برادر " ترجمه "
برادر بلند شو تنهایم من تنهایم مگذار داغ پسر دیده ام من *** چشمانت را باز کن برادر داغ مرگ برادر سخت است برادر ارامش قلبم بر هم خورد برادر برادر بلند شو تنهایم من *** ای فدای منای عشق بهای یک مشک اب چیست که اینهمه زخم تیر و پیکان خورده ای برادر بلند شو تنهایم من *** بی تو چشمانم خون بار است ای کاش از اول در کنار توبودم ای امید و پناه عترت من برادر برادر بلند شو تنهایم من *** تا تو زنده بودی اولاد علی اصلا به اسیر شدن فکر نمی کرد بی تو (در غم تو) احوال اهل حرم دگرگون شد برادر بلند شو تنهایم من *** زبان برای بیان کردن ندارم ابوالفضل چگونه این را بگویم ابوالفضل به تو کمرم(قامتم ) خم شد ابوالفضل برادر بلند شو تنهایم من **** غم مخور که مادرت در این صحرا نیست خیلی ها برای احوالات تو در این صحرا ناراحت هستند بلند شو که مرا در این صحرا تنها گذاشتی برادر بلند شو تنهایم من *** در این صحرا جهاد اکبر کردی تشنه لب جان دادی و به مقصود رسیدی کمرم را شکستی و مرا تنها گذاشتی و رفتی برادر بلند شو تنهایم من در انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشید من یک اخراجی هستم
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا