ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تفسیر سوره نور ، آیه های 1 تا 10
۲ اسفند ۱۳۹۲, ۱۲:۴۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ ۱۰:۲۵ عصر، توسط mina azartab.)
ارسال: #1
Lightbulb تفسیر سوره نور ، آیه های 1 تا 10
زنا و تفسیر سوره مبارکه نور و آیه های شریفه 1 تا 10

به نام خدا

با سلام و احترام،

با توجه به اینکه در مورد راه اثبات زنا که از طرف اسلام، بسیار مشکل و سخت مقرر شده است ابتدا به مورد ماهیت این نوع جرم پرداخته سپس به مبحث اصلی یعنی تفسیر آیه های شریفه سوره نور خواهیم پرداخت.
جرم زنا از لحاظ اسلام با مجازات سنگینی روبرو است ولی باید توجه داشت که راه اثبات آن نیز به قدری سخت و دشوار است که به راحتی قابل اثبات نیست. در واقع شارع مقدس راه اثبات زنا را بسیار واقع بینانه و در نهایت با وسواس شدید وضع و بیان نموده است که راه اثبات زنا میبایست به چه صورتی باشد. حال، بعد از اثبات زنا با توجه به راه سخت و دشوار آن، در مرحله بعدی باید اثبات شود که آیا این زنا محصن یا محصنه بوده است یا نه!!

اثبات احصان بودن عمل زنا بسیار سخت تر از اثبات خود زنا است!!


اگر با دقت کافی به موضوع مورد بحث نگاه شود این نتیجه گیری حاصل میگردد که اگر به مقداری جزئی در قضاوت در مورد آن بی دقتی شود و یا [احساسی] عمل گردد چه بسا مجازات سنگین و سرنوشت تلخی برای یک انسان که شاید مستحق آن نمیباشد رقم خواهد خورد!


با نگاه عمیق به شیوه ائمه و معصومین (ع) در مورد نوع برخورد و رفتار ایشان در مواجه با این نوع قضاوت به خوبی میتوان دریافت که منظور از مجازات و یا ماهیت گناه چیست.

خداوند بزرگ و مهربان آفریننده انسان است و برای اینکه انسان بتواند راه صحیح و اشتباه را از هم تمیز دهد او را بر آن داشته است که قانونی را برای کنترل بدیها و زشتیها وضع نماید. اما این قانون باید خصوصیاتی داشته باشد از جمله برای همه یکسان باشد براساس گفته های کتاب الهی و منشاء اصلی و بدون احساسات فردی باشد و بر اساس مرجعی خاص به آن عمل شود و اینطور نباشد که بر اساس تفاسیر غلط و یا دید نادرست از مرجع قانون، بخشی از آن عمل شود و بخشی عمل نگردد!

شاید شخصی که مشغول لذت بردن از گناه خویش میباشد اصلا منظورش گناه نیست! یا فکر نمیکند گناه میکند و یا شاید هم چون حیوانی بد ذات باشد!!


انسانها همگی در مورد احساسات خدادادی یکسانند و یک انسان هر قدر هم بی احساس باشد شاید در جایی با نگرشی خاص بر موضوعی خاص، تحت تاثیر احساسات خویش عمل نموده و به بیراهه برود! باید توجه داشت که گناه، فقط نوع شناخته شده آن نیست بلکه ممکن است در هر موردی پیش آید. به طور مثال: شخصی که به عنوان قاضی در مورد جرمی چون زنا قضاوت میکند اگر خدا را در نظر نگرفته و احساسی برخورد کند و به این نتیجه شخصی برسد که شخص مقابل زنا کرده پس باید مجازات شود و بدون اینکه به انسانیت و راه اثبات دقیق جرم فکر کند، تحت تاثیر احساسات عمل نماید، قطعا مفسده تر از همان شخصی خواهد بود که در مورد جرم او در حال قضاوت است!!


بنابراین به طور کامل و با نگرش دقیق پیرامون شیوه و عملکرد معصومین (ع) و با در نظر گرفتن بسیاری از موارد، میبایست قضاوت را آغاز نمود.

مواردی چون قتل و سرقت و ضرب و شتم اگر که با زنا همراه گردد قطعا قضاوت را شدیدتر و سخت تر مینماید اما باز هم باید در مورد هر جرمی با آرامش و شیوه اثبات همان جرم گام برداشت.

اقرار و شهادت با طرق خاص و بسیار سخت، آغاز کار میباشد.

اقرار یعنی فردی در نزد قاضی محترم 4 بار به عمل زنا اقرار نماید و شهود یعنی 4 شاهد عاقل و بالغ که عمل زنا را (دخول آلت تناسلی مرد به زن را همچون ورود نخ به سوزن و کاملا از نزدیک) دیده باشند و همگی عمل زنا را به مانند هم و بدون مکث و تفکر و تردید تعریف نمایند(که بعید به نظر میرسد که شخصی اینقدر وقیح باشد که بخواهد در نزد 4 نفر عمل دخول را انجام و ادامه دهد به طوری که آن 4 نفر کاملا صحنه را ببینند!).

در واقع اگر شخصی در نزد 4 نفر، عمل زنا و دخول را انجام و ادامه دهد مطمئنا یا کاملا دیوانه است و یا انسانی است که قصدش فقط لذت بردن نیست بلکه قصدش ترویج و اشاعه فحشا است. همچنین اگر شخصی به عنوان اقرار مراجعه نماید، حتما وقیح است!! و قصدش این است که به جای توبه در خفاء، کار زشت خود را وقیحانه به شخص یا اشخاصی اعلام نماید که اسلام میفرماید به جای اقرار بهتر است که توبه انجام شود.


به نظر میرسد که منظور اسلام اولا نزدیک نشدن انسانها به این گناه شنیع است و دوم اینکه اگر چنانچه صرفا به دلیل جایزالخطا بودن انسان، گناهی صورت گرفت که ترویج فحشایی درآن صورت نگرفته باشد (4 شاهد عادلی وجود نداشته باشد که صحنه دخول را ببینند و همگی مانند هم تعریف نمایند) یا اقراری صورت نپذیرفته است، بنابراین شخص نباید مجازات گردد و باید به درگاه خداوند متعال و در خفاء توبه نماید.

با کمی دقت و موشکافی میتوان به این منظور اسلام و شرع پی برد،که ترویج فحشاء ماهیت مهم اعمال مجازات میباشد، چرا که حتی اگر دو نفر به صورت عریان و حتی در آغوش یکدیگر دیده شوند مادامی که عمل دخول(همچون نخ بر سوزن)مشاهده نگردیده است هیچگاه عمل زنا اثبات و احراز نخواهد شد! پس این موضوع چگونه است که چه همسر دار یا غیر همسر دار، با جنس مخالفش لخت و عریان در حال معاشقه هستند ولی زنا ثابت نمیشود!! یا اینکه حتی اگر 4 شاهد وجود داشته باشد اما دخول را حتی یکی از آنها ندیده باشد باز هم حد جاری نخواهد شد و یا اینکه اگر دونفر انسان عاقل و بالغ صحنه دخول را ببینند و شهادت دهند باز هم حد جاری نمیگردد(حتما میبایست 4 نفر باشند!!)

بنابراین با وجود این سخت گیری در اثبات گناه زنا، پی خواهیم برد که شخصی که زنای او ثابت میشود یا بسیار وقیح است که در اذعان عمومی، عمل دخول را انجام میدهد و ادامه میدهد (صرفا لخت بودن زن و مرد دلیل بر زنا نیست مگر اینکه اقرار کند یا 4 نفر با مراتب خاص دخول را مشاهده نمایند)، و یا اینکه قاضی در قضاوت خویش اشتباه نموده است!!!


از باب قضاوت قاضی نیز باید عنوان نمود که قاضی میبایست صحت شاهدان را به دقت احراز نماید و یقین حاصل نماید که در شهادت شهود بینه هیچ دروغی یافت نمیشود. برای اینکار کافی است با نگاه کردن به چشمان شاهدان، سوالاتی در مورد نحوه دخول، نوع پوشش اطراف، رنگ اطراف، زمان، مکان و یا هرچیزی که ممکن است آن 4 نفر شاهد بخواهند تناقض گویی نمایند بپرسد (اگر چنانچه قصد شهادت دروغ دارند در جایی معلوم گردد) و همچنین در مورد اقرار نیز ترجیحا میبایست در 4 مجلس و زمان متفاوت پرسجو گردد که شاید شخص مرتکب، بر آن شود که اقرار خود را به 4 مرتبه نرساند و رهایی یابد. (کتاب گناهان کبیره جلد 1 آیت الله دستغیب)

اشخاصی که در نزد علی (ع) و یا پیغمبر (ص) به جهت اقرار به گناه مراجعه مینمودند، حضرات به بهانه ها و سوالهای مختلفی آنان را به منزلشان میفرستادند تا اقرار آنها به اندازه 4 دفعه نگردد مگر آنکه اشخاص، خود بر مجازات خویش تاکید مینمودند!!

در مورد شهود نیز بسیار سختگیری وجود داشت:

روایت است 3 نفر نزد علی (ع) رفته و شهادت دادند عمل زنا و دخول دونفر را در حال زنا دیده اند و هر 3 نفر صحنه را به مانند هم تعریف نمودند. حضرت بعد از شنیدن شهادت شهود فرمودند نفر چهارم کجاست؟ آن 3 نفر گفتند در راه است!! حضرت دستور دادند هر سه نفر را شلاق زدند!!


(براساس روایت امام صادق (ع): در زمان علی (ع) شخصی از فرمانده هان ایشان آمده و گفت در فلان جا عمل زنا انجام میدهند. علی (ع) خود به آن مکان رفته و از دور گناه را مشاهده نمودند، ایشان بلافاصله چشمان خود را بسته و با سرو صدای بلند فریاد زدند: شنیده ام که در این مکان گناه میکنند و خدا را در نظر نمیگیرند!! آن دو نفر که در حال انجام گناه بودند صدا را شنیده و از منطقه گریختند! حضرت برگشت و وقتی فرمانده پرسید یا علی (ع) آن گناه کاران را به سزای عملشان رساندید؟ جواب دادند: من گناهکاری ندیدم! فقط دونفر را در حال فرار دیدم!!)

امام صادق (ع) میفرماید اگر شاهد زنا باشم هرگز جزو 3 نفر اول شهادت نخواهم داد زیرا بیم آن دارم یکی از آن سه نفر پشیمان شود و یا ضد و نقیض تعریف کند من هم شلاق بخورم!

حضرت علی (ع) میفرماید تجسس در زندگی دیگران نکنید و هرگاه از دور عمل گناهی را شاهد هستید با سرو صدا مرتکب را ازحضورتان مطلع نمایید تا مرتکب گناه بلافاصله گناه خویش را بدون اینکه شرمنده شود و متوجه شود شما میدانید بپوشاند!!

-----------------------------------------------------------------------------

بررسی قانون مجازات اسلامی جدید:

در مطالب یاد شده بالا اثبات جرم زنا از دید معصومین (ع) و اسلام بررسی گردید و حال باتوجه به اینکه قانون مجازات اسلامی نیز بر اساس شرع مقدس اسلام و شیوه معصومین (ع) وضع گردیده است به تفاسیر و مطالب مختصر ولی مفیدی پیرامون مواد قانونی مندرج در قانون مجازات اسلامی جدید خواهیم پرداخت:

ماده 217 : صراحتا عنوان مینماید که مرتکب، اگر علم، قصد و شرایط کیفری رفتار ارتکابی را بداند و علاوه بر آن به حرمت شرعی گناه نیز آگاه باشد مسئول انجام گناه بوده و مجازات میگردد.

با دقت بر این مطلب، مقنن محترم متذکر شده است که اگر شخصی صرفا از روی وساوس ذاتی و از روی ناآگاهی، عملی گناه انجام داده است و به حرمت شرعی گناه آگاه نبوده است مجازات او واجب نیست و بهترین استنباطی که میتوان از این مطلب انجام داد این است که بر طبق شرع مقدس، اگر شخص مرتکب، قصد اشاعه فحشا نداشته و چه بسا انسان بی آزاری است که از روی ناآگاهی کامل، این عمل گناه را انجام داده است مسئول نیست. [سختی راه اثبات زنا از همین ماده قانونی نیز مشخص میگردد]

ماده 218 : با استناد به این ماده از قانون مجازات اسلامی جدید نیز منظور مقنن مشخص است که باز هم در تلاش است که راه اثبات زنا را مشکل نماید و به شیوه معصومین (ع) عمل نماید. چرا که به خوبی میدانیم آن شخصی که در حال گناه زنا است در بیشتر مواقع به مسولیت کیفری آن آگاه نیست و از روی وسوسه ذاتی و بدلیل فشار زیاد جسمی گناهی را مرتکب شده است! بنابراین باید رها گردد! [مگر آنکه شخص واقعا موجود بد ذاتی باشد و نه تنها از روی قصد و آگاهی، عمل زنا و دخول را انجام داده است بلکه انسانی است وقیح]

ماده 221: این ماده قانون مجازات عنوان مینماید که زنا عبارت است از دخول آلت تناسلی مرد در زن و با استناد به این ماده قانونی واضح است که شهود میبایست صحنه دخول را کاملا دیده و به مانند هم تعریف نمایند در غیر این صورت زنا احراز نمیگردد.

-- بعد از عمل به شیوه معصومین(ع) و برقراری عدالت کامل و در نظر گرفتن احکام و مراتب خاص در قضاوت،

اگر چنانچه جرم زنا اثبات گردد، حد آن اجرا میگردد که 100 تازیانه خواهد بود.

اما پس از اثبات زنا بر طبق طرق شرعی و راه سخت آن، حال باید بررسی نمود که آیا مرتکب شامل احصان میگردد یا خیر؟

در اینجاست که کار، بسیار مشکل میشود و با کمی بی احتیاطی و بی دقتی چه بسا خود قاضی محترم ممکن است با یک قضاوت نادرست نعوذ بلله قاتل گردد!!

احصان شرایطی دارد که بسیار حائز اهمیت است.


قانون گذار محترم به صراحت در ماده 226 قانون مجازات اسلامی جدید میگوید چنانچه مرد یا زن، دارای همسر دائمی باشند و ضمن آن هر وقت که بخواهند بتوانند با یکدیگر جماع نمایند!! دارای شرایط احصان خواهند بود.

این یعنی اینکه مرد یا زن هر وقت بخواهد باید همسرش برای جماع در دسترس او باشد و اگر در دسترس او نباشد و آن شخص با جنس مخالف دیگری عمل زنا انجام دهد شرایط احصان را نداشته و رجم[سنگسار] نمیگردد.

در واقع منظور مقنن محترم مشخص است و این نشان میدهد که مقنن محترم در کمال آگاهی کامل از منظور اسلام و با توجه به شیوه علی (ع) و در نظر گرفتن شرایط کنونی و بدون احساسات فردی و انسانی، این قانون را وضع نموده است،

معلوم است چنانچه اگر هر انسانی هر وقت که بخواهد همسرش در دسترس باشد و با او جماع نماید آیا دیوانه است که سراغ دیگری برود؟

و در واقع اگر چنانچه با وجود اینکه همسرش هر لحظه در اختیار اوست باز هم به سراغ دیگری برود و اینقدر وقیح بوده است که زنای او نیز ثابت شده است[در نزد بیشتر از 4 نفر شاهد عادل، زنا کرده است یا اقرار نموده است] از نظر اسلام باید حد بر او جاری گردد. [البته باید اثبات گردد که مرتکب با همسرش تمکین داشته است و پس از آن زنای احصان احراز شود!! و این خود یکی از مشکلترین موضوعات است و بسیار شبهه بر انگیز است، چرا که ممکن است بر اثر اختلافات یا نفرت و یا مسائل دیگر، مرتکب و همسرش تمکین نداشته باشند ولی همسر مرتکب به دروغ ادعای تمکین نماید!!]
ماده 227 : با عنایت به محتویات این ماده قانونی نیز راه اثبات احصان و شرایط احراز احصان، به شیوه علی (ع) نزدیکتر شده و اسلام، به خوبی از لحاظ مقنن محترم رعایت گردیده است و مقنن صراحتا میگوید اموری از قبیل مسافرت، حبس، حیض و بیماری، زوجین را از احصان خارج مینماید. بنابراین قانون گذار به صراحت عنوان مینماید که شرایط احصان بسیار حائز اهمیت است.

منظور قانون گذار محترم واضح است:

1- شرایط اثبات زنا با مراتب خاص

2- شرایط اثبات احصان با شرایط خاص.

زنا خود بر اساس طرق شرعی(اقرار و شهود با مراتب خاص) اثبات میگردد که البته علم قاضی در صحت شهود بینه نیز جایگاه ویژه ای دارد اما علم قاضی به طور مستقیم و بدون وجود بینه در اثبات زنا به خصوص احصان منتفی است و به خصوص تکنولوژی فیلم و امثالهم در این رابطه اعتباری ندارد.

ماده 211 قانون مجازات اسلامی جدید در مورد علم قاضی میگوید:

- ماده 211 قانون مجازات اسلامي جديد مقرر مي‌دارد: «علم قاضي عبارت از يقين حاصل از مستندات بيّن در امري است که نزد وي مطرح مي‌شود. در مواردي که مستند حکم، علم قاضي است، وي موظف است قرائن و امارات بيّن مستند علم خود را به ‌طور صريح در حكم قيد كند.

تبصره- مواردي از قبيل نظريه کارشناس، معاينه محل، تحقيقات محلي، اظهارات مطلع، گزارش ضابطان و ساير قرائن و امارات كه نوعاً علم‌آور باشند مي‌تواند مستند علم قاضي قرار گيرد. در هرحال مجرّد علم استنباطي كه نوعاً موجب يقين قاضي نمي‌شود، نمي‌تواند ملاك صدور حكم باشد.»

با توجه به سياق اين ماده کاملا مشخص مي‌شود که مستندات علم قاضي بايد بيّن و روشن بوده و هيچ شکي در آن نباشد، همچنین این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در هنگام قضاوت و حصول علم،

قاضی مربوطه در مورد چه جرمی در حال قضاوت است؟ چرا که هر جرمی بنا بر نوع جرم انجام گرفته مجازات دارد و منظور از مجازات هر جرمی نیز باید روشن باشد

همچنین علم قاضی مستقیما در مورد نوع جرم صادق نیست بلکه در مورد صحت شهود بینه و نوع دعوی حائز اهمیت میباشد.

(علی (ع) در مورد دعاوی از قبیل نزاع امور مالی، قتل و امثالهم با توجه به قرائن و ادله معتبر به علم خود در صورت یقین اتکا مینمودند و در مورد مدارک و ادله به طور کامل تحقیق مینمودند تا حقی ضایع نگردد،

اما در مورد جرایم منجر به مجازات حدود حتی با وجود احراز علم یقین، به بهانه های مختلفی سعی در جلوگیری از اجرای حکم مینمودند و در مورد اقرار سعی در منصرف نمودن اقرار کننده و در مورد شهود سعی در نپذیرفتن شهادت داشتند مگر آنکه مرتکب بر مجازات خویش تاکید داشته یا به طور کامل قصد ترویج فحشا داشته یا عواقب عمل مرتکب زنا موجب قتل یا ضرر و زیان بسیار به اشخاص مختلف شده بود)


در مورد ماده 211 ق.م.ا.ج ، مقنن محترم بر کلمه "بین" تاکید دارد! از طرفی در تبصره اعلام مینماید که ملاک حکم نمیتواند علم قاضی باشد اگر که یقین حاصل نگردیده است.

[ولی متاسفانه عنوان نشده است که نوع نگرش قاضی به انواع جرم باید چگونه باشد! زیرا نحوه قضاوت و حصول علم بر طبق راه های اثبات آن مثلا در قتل و کلاه برداری با نوع نگرش در مورد زنا (که راه اثبات آن طرق شرعی است متفاوت است]

بنابراین علم قاضی در مواردی که بدون شبهه به یقین تبدیل گردد و همچنین نوع نگرش در مورد نوع جرمی که در آن رابطه در حال قضاوت میباشد (بر اساس طرق و راه های اثبات آن) میتواند در نظر گرفته شود که در ذیل به آنها اشاره میگردد.
با توجه به آیه شریفه 15 از سوره نساء نیز میتوان به خوبی درک نمود که منظور از 4 شاهد چیست؟!!
منظور آیه شریفه دقیقا تاکید مینماید که ممکن است با وجود 3 شاهد بسیار قابل قبول و حتی از علماء به راحتی علم به زنا حاصل گردد!!!!
اما نباید حکمی صادر گردد!!
چرا که آیه شریفه فقط و فقط و صرفا بر وجود 4 شاهد آنهم بر اساس احکام خاص دلالت دارد (همگی باید صحنه دخول را همچون ورود نخ بر سوزن دیده باشند و به مانند هم مکان و انچام گناه و شرایط را تعریف نمایند!)


در واقع بیشترین منظور از علم قاضی در مورد حدود در رابطه با شناسایی و راستی آزمایی مربوط به صحت شهود میباشد!! چرا که ممکن است شهود دست به یکی کرده و بخواهند آبروی مومنی را ببرند !! و یا شخصی از روی دیوانگی بخواهد اقرار به گناهی نماید که صحت نداشته است!!
پس ماهیت و منظور کلی از علم قاضی این نیست که قاضی در صدد احراز زنا بر اساس استنباط و علم خود باشد!!


بلکه باید با تدبیر و علم خویش تا آخرین لحظه در صدد احراز صدق گفتار شهود و احراز صدق طرق شرعی باشد و نه چیز دیگر و همچنین در صدد نجات مرتکب در صورت توبه و حتی در صورت حصول علم به توبه شخص، در ضمیر خود باشد!!


- در جرایمی چون قتل، یا فعالیتهای سیاسی و از این قبیل، شرط عقل آن است که همواره تحقیقات گسترده ای انجام شود و به طور مثال: اگر دوربین و صدا و پیام کوتاه وجود دارند نیز میبایست در کنار دیگر ادله و مدارک دیگر، مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس تحقیقات، از دیگر موارد همچون کارشناسی و معاینه محل وقوع جرم، استشهاد محلی، پرس و جو و بازجویی از اقوام و آشنایان متهم و دیگر تحقیقات استفاده نمود تا حقیقت روشن و علم قاضی در مورد این نوع جرایم به یقین تبدیل گردد.


{اما سوال اینجاست که آیا در مورد گناه زنا و راه اثبات حقیقت نیز این چنین خواهد بود}؟

آیا اسلام به طور جدی به دنبال اثبات زنا است؟! یا اینکه با قرار دادن راه اثبات بسیار دشوار برای چنین گناهی (اقرار و شهود با مراتب خاص) به دنبال حفظ آبروی مرتکب و اجتماع است؟


نکته قابل توجه این است که اولا: اسلام و قانون، صراحتا و تاکیدا و مکررا عنوان نموده است که تجسس و تحقیق پیرامون زنا و جرایم منافی عفت اکیدا ممنوع است


(مگر در مواردی که 1- مشهود باشد یا (4 شاهد وجود داشته باشند که با مراتب خاص شهادت دهند).

2- شاکی خصوصی که البته باید در مورد شاکی خصوصی نیز محتاط عمل نمود تا صرف گمانه زنی در مورد اشخاص، تحقیقات انجام نشود که در نهایت باعث بر ملاء شدن گناهی قبلا انجام گرفته و توبه شده گردد و چه بسا باعث نابودی کانون خانواده ای گردد که فرزندان و سرنوشت چندین انسان را به بدترین نحو دگرگون سازد.

3- عمل زنا منجر به قتل و دیگر جرایم از این قبیل شده باشد.

قاضی میبایست در موارد حدود بسیار سنجیده عمل نماید و به جرم با دید اسلام و طرق شرعی بنگرد و منظور مجازات اسلام را برای این نوع جرایم درک نماید و توجه نماید که جرم انجام گرفته آیا به قصد اشاعه و ترویج فحشاء بوده است؟ آیا 4 نفر شاهد(با شرایط خاص)، مرتکب را در هنگام ارتکاب جرم مشاهده نموده اند؟ آیا اقرار صورت پذیرفته است؟

در این میان قاضی نباید صرف وجود فیلم و گمانه زنی های بی مورد و پیام کوتاه و امثالهم

که پر از ابهام میباشند استناد نماید

در مورد ابهامات موجود در تصاویر فیلم و دیگر ادله که حاصل پیشرفت تکنولوژی میباشند

باید عنوان نمود که از کجا معلوم ادله غیر از شهود و اقرار مانند فیلم ساختگی نباشد؟! یا برخی از قسمتهای فیلم دست نخورده باشد؟! یا صدا گذاری نشده باشد؟! یا انعکاس نور، عمل دخول را واقعی نشان بدهد! در صورتی که ممکن است دخولی صورت نگرفته؟!

ممکن است فیلم به جهت اخاذی از مرتکب گرفته شده است اما مرتکب مدتهاست در خفاء توبه نموده (و هیچ شاهدی هم وجود ندارد که زنا را دیده باشد) و از فیلم نیز اطلاعی نداشته ولی به یکباره فیلمی رو شده است و همه طرق شرعی و توبه و زندگی فرد را دچاره مخاطره نموده است!!


**** در صورت حقیقی بودن فیلم، آیا میتوان حکم صادر نمود؟ آیا مغایر با فلسفه 4 شاهد بر طبق طرق شرعی نیست؟ زیرا که قاضی خود 1 نفر است و بر فرض اگر بخواهد به 3 نفر دیگر نیز نمایش دهد خود این عمل ترویج گناه نیست؟ یا اینکه با عقل سلیم در تضاد نمیباشد؟ ****

در مورد سامانه اس ام اس نیز از کجا معلوم که سامانه پیام کوتاه در رایانه مرکزی مخابرات و به لحاظ دشمنی مثلا با یک مقام بالا رتبه، توسط اشخاصی تحریف نشده باشد! و یا از کجا معلوم که اشتباه تایپی اختلال کلمه ای در سیگنال رخ نداده است!

و یا از کجا معلوم که دو نفر فقط از راه گفتن کلمات بسیار زشت، قصد رابطه معاشقه وار داشته اند ولی نه هرگز همدیگر را دیده اند و نه هرگز قصد زنا داشته اند و چون نمیخواستند گناه نمایند اینگونه خود را ارضاء نموده اند و خیلی ابهامات از این قبیل که از بحث خارج خواهد بود)

ثانیا: در اسلام و شرع مقدس، در مورد گناه زنا و اثبات آن کاملا تاکید شده است که راه اثبات، میبایست فقط از طرق شرعی باشد(اقرار و شهود ولاغیر).

ثالثا: پیغمبر اسلام (ص) و معصومین (ع) با وجود اینکه اثبات زانی و زانیه توسط طرق شرعی صورت میگرفت، باز هم تا آخرین لحظه سعی بر این داشتند که متهم را به نحوی از مجازات تبرئه نمایند (مثلا میگفتند تعداد اقرار کافی نبوده و یا شهود اعتبار کافی ندارند و ..) تا چه برسد به اینکه طرق شرعی در کار نبوده باشد!!!

{با توجه به کتاب آیت الله دستغیب جلد 1 گناهان کبیره: قاضی میبایست در راستای انکار متهم عمل نماید نه اقرار} و این بدلیل حفظ آبروی خطا کار و همچنین جهت جلوگیری از اشاعه فحشاء و وقاحت عمل بوده است. به نظر میرسد که اسلام سعی بر این داشت تا از اشاعه فحشا جلوگیری نموده و همواره به عنوان یک گناه شخصی بدان نگریسته است و خطاکار را مرتبا به توبه دعوت مینماید مگر اینکه عمل فوق را 4 نفر عادل و بالغ دیده باشند و یا خود شخص تاکید بر زنا داشته باشد.

در اینجا بحث علم قاضی را با عنایت به استفتای آیت الله صانعی و مکارم شیرازی میبندیم و به ادامه بحث خواهیم پرداخت:


- حضرت آیت الله العظمی صانعی:
بسمه تعالی
باعرض سلام ؛
ج- علم قاضي در حقوق مدني و اجتماعي كه از حقوق النّاس است، اگر مستند به امارات و قرائني باشد كه معمولاً موجب علم یقین است و مي توان آن قرائن را ارائه داد تا مورد از مظانّ تهمت نباشد و قاضي متّهم نگردد، حجّت است و به عمل معصومين(عليهم السلام) معتضد و مؤيّد است و هر چه قاضي در فنّ قضا قوي تر باشد، تحصيل علم برايش زيادتر و راحت است;
امّا در باب حدود ( حق الله) كه جنبه عِرضي دارد، مانند زنا و لواط، راه اثباتش منحصر به 4 مرتبه اقرار خود متّهم، آن هم از روي اختيار و بدون هيچ شائبه توطئه و نقشه.
يا 4 شاهد عادل است، آن هم به نحوه خاصّي كه در روايات آمده است،
نه شهادت حدسي و نه هرگونه شهادت حسّي و قرائن و شواهد! گرچه موجب يقين صد در صد هم باشد، چه رسد به اطمينان!
موضوع، حكم حاكم به اجراي حدود نيست، ناگفته نماند كه علم حاكم، جنبه موضوعيّت دارد نه طريقيّت و مقتضاي اصل هم، عدم جواز حكم است. در تعزيرات هم كه به نوعی جنبه عِرضي دارد، تنها شهادت عدلين و اقرار متّهم، ولو يك مرتبه حجّت است; (در حدود اینگونه نیست و 4 مرتبه است) و امّا غير آن حجّيت علم قاضي، همانند حقوق اجتماعي كه گذشت و سيره عملي اميرالمؤمنين(عليه السلام) بر آن بوده و به جهت جلوگيري از تخلّفها و معصيتها كفايت مي كند.
ناگفته نماند كه در مسائل حدود كه جنبه حقّ الله دارد و مسائلِ عرضي مطرح است، تحصيل علم براي قاضي، غير واجب، بلكه مذموم (اگر نگوييم ممنوع) است، چون امر به دَرءِ حدود با شبهه شده «اِدرَئوا الحدود بالشبهات» و جمله معروف «الحدود تدرء بالشبهات» از همين امر و حديث و روايات عمليّه استفاده شده است.
وسلام


- حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
بسمه تعالی
با اهداء سلام و تحيت؛
پاسخ:
اسناد و نوشته هاى معتبر عقلايى ، حجت شرعيه است; ولى نوار و فيلم و مانند آن دليلى براعتبارش نيست و حجيت علم قاضى تنها در صورتى است که از مبادى حسيه، مانند مشاهده(شواهد مشهود و روشن شرعی و بینه) يا قريب به حس، حاصل شود.(الحدود تدرء بالشبهات)


حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی: قاضی با علم خودش نمیتواند احصان را احراز نماید. زنای محصنه میبایست توسط طرق شرعی محرز گردد.

-----------------------------------------------------------------------------------

mall">
****حال به بحث اصلی یعنی تفسیر آیه های شریفه سوره نور میپردازیم****


آیه شریه 2 سوره نور میفرماید: شما مومنان باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات نمایید و هرگز درباره آنان در دین خدا رافت و ترحم روا ندارید اگر به روز قیامت و خدا ایمان دارید و جمعی از مومنان میبایست نظاره گر این مجازات باشند.


-- پس واضحترین منظور آیه شریفه در مورد اشخاصی است که زنای آنها اثبات شده است!! اما منظور اصلی که در دل موضوع نهفته است چیست؟!!
منظور اصلی همان منظور اسلام است که عنوان مینماید شخصی که وقیحانه در مقابل چشمان 4 نفر دخول را انجام و ادامه داده است منظورش لذت بردن و یا گناه شخصی نیست بلکه اعشای فحشا و ترویج فحشا است و بنابراین باید مجازات گردد.
به طور کلی آیه میخواهد بگوید که اول زنا باید اثبات گردد و سپس زنا کار مجازات گردد!! با کمی تفکر پی خواهیم برد که راه های اثبات زنا نیز بسیار مشخص است 4 بار اقرار و یا 4 شاهد قابل قبول (با احکام خاص و اینکه همگی صحنه دخول را دیده باشند و ...) در واقع این جدی بودن و تاکید آیه را نباید ظاهری قضاوت کرد و عوامانه نگاه کرد و مثلا اگر دونفر لخت دیده شوند و یا 3 نفر شهادت به دخول دهند و یا چیزهای دیگر پس زنا محقق شده است و باید مجازات شوند!! نه اینطور نیست و در ادامه آیه ها نیز تاکید خداوند متعال به باز بودن راه توبه و الزام شهادت 4 نفر تاکید شده است.


-- در آیه شریفه 4 سوره نور:

خداوند متعال صریحا میفرماید که آنانکه به زنان عفیف مومنه نسبت زنا میدهند و سپس بر گفته خویش 4 شاهد نمیآورند 80 ضربه تازیانه زده و پس از آن هرگز شهادت آنها را نپذیرید که مردمی فاسقند.

در معنی این آیه شریفه به خوبی مشخص است که منظور خداوند مهربان و توبه پذیر از اینکه میفرماید 4 نفر شاهد عادل باید به زنا شهادت دهند چیست. اول اینکه 3 نفر و کمتر مورد قبول نیست!! حال چنانچه اگر زنی زنا نماید و دخول را انجام داده باشد و 2 نفر صحنه را ببینند و کاملا به مانند هم در نزد حاکم شرع شهادت دهند آیا باید 80 ضربه تازیانه بخورند!!! و آیا آن زن، با وجود انجام دخول، زنا کار نیست و مجازات نمیگردد؟!!

بله کاملا درست است!! بر طبق فرمایشات خداوند متعال، آن دو نفر شاهد شلاق میخورند و آن زن با وجود زنا و دخول مجازات نمیگردد، زیرا عمل زنا را 2 نفر دیده اند نه 4 نفر!!

پس به خوبی میتوان نتیجه گرفت که خداوند مهربان به فکر حفظ آبروی مومنین بوده است و گناهی که در آن قصد ترویج گناه وجود ندارد را مجازات نمیکند بلکه به توبه و پرهیز از گناه در خفاء دعوت مینماید.


از آیه شریفه 5 تا 10 سوره نور:


واضح است که باز هم منظور خداوند توبه پذیر و مهربان از معنی آیه های یاد شده چیست:

در واقع حفظ آبروی زن مومنه است.

اگر مردی به همسرش تهمت زنا بزند در حالی که هیچ شاهدی ندارد باید به کتاب و آیه های الهی، 4 مرتبه سوگند بخورد که زنش زنا کرده است و در دفعه پنجم به نام الله سوگند یاد نماید و در این صورت، لعنت خداوند بر او باد اگر دروغ گفته باشد.

چنانچه با سوگند بار پنجم آن مرد، زنش را بر اجرای حد لازم بدانند [آن زن در مقام دفاع از خود باید] 4 بار سوگند یاد نماید و در بار پنجم به نام الله سوگند یاد کند که گناه زنا انجام نداده است،

در اینصورت است که حد از او ساقط میشود و نیازی به مجازات نیست، فقط خداوند میفرماید غضب خداوند بر او باد اگر که به دروغ سوگند یاد کرده باشد و مرد از راستگویان بوده باشد.

و بلاخره در آیه 10 سوره نور، خداوند متعال و مهربان گناه کار را به توبه دعوت مینماید و در واقع منظور اینست که اگر هم دروغی گفته شده است و به منظور خلاصی از مجازات، سوگندی یاد شده است، اگر چنانچه توبه واقعی انجام گردد وهرگز تا آخر عمر به دنبال این گناه نرود و از خداوند طلب آمرزش نماید قطعا خداوند مهربان شخص مرتکب را خواهد بخشید چرا که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.


وسلام.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا