فلسفه و اهداف قیام عاشورا از دیدگاه امام حسین(ع)
۱۸ آبان ۱۳۹۲, ۰۴:۱۷ عصر
ارسال: #1
|
|||
|
|||
فلسفه و اهداف قیام عاشورا از دیدگاه امام حسین(ع)
با توجّه به این که بهترین و مطمئنترین سند برای شناخت فلسفه و اهداف نهضت سیدالشهدا(ع)، کلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبهها، سخنان، نامهها و وصیتنامه امام حسین(ع) که در باره اهداف و انگیزههای قیام عاشورا است و نیز برخی از تعابیر زیارت نامههای متعدّد و مختلف که از امامان دیگر در باره حضرت رسیده است و در آنها به انگیزه قیام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس با استخراج فهرستوار اهداف قیام، به تفسیر و تحلیل آنها، میپردازیم :
1 ـ امام حسین(ع) در مکه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبهای شورانگیز و کوبنده، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها در باره پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاستهای دینستیزانه حاکمان اُموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیتهایش را برضدّ نظام ستمگر حاکم (که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد) چنین اعلام فرمودند: خدایا تو میدانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضدّ حاکمان اُمَوِی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزونخواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانههای دینت را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمینهایت را آشکار کنیم. میخواهیم بندگان ستمدیدهات در امان باشند و به واجبات و سنّتها و احکامت عمل شود. از این جملات میتوان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیتهای امام حسین(ع) که در عصر حاکمیّت یزید جزء اهداف قیام حضرت به شمار میرفت، استخراج کرد: الف ـ احیای مظاهر و نشانههای اسلام اصیل و ناب محمدی ب ـ اصلاح و بهبود وضع مردم سرزمینهای اسلامی ج ـ مبارزه با ستمگران اُموی جهت تأمین امنیّت برای مردم ستمدیده د ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی 2ـ امام حسین(ع) ضمن وصیّتنامهای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمّد بنحنفیّه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد: من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستمگری حرکت کردم. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بنابیطالب عمل کنم. و در زیارتهای مختلف که در باره امام حسین(ع) از امامان(ع) وارد شده، این تعابیر فراوان دیده میشود: «اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ اَقَمْتَ الْصَّلوهَ وَ آتَیْتَ الزَّکوهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ» گواهی میدهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی. از این عبارات، اهداف ذیل را از قیام حضرت، میتوان استفاده کرد: الف ـ طلب اصلاح در امور امّت پیامبر(ص) ب ـ امر به معروف ج ـ نهی از منکر د ـ عمل به سیره رسولخدا(ص) و امیرالمؤمنین(ع) همانند برپایی نماز و پرداخت زکات 3 ـ حضرت در نامهای که در زمان اقامت خویش در مکّه در پاسخ دعوت به نامههای اشراف و بزرگان کوفه مبنی بر آمدن به کوفه، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند: به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد. امام(ع) در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حکومتی میداند که رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد: الف ـ به کتاب خدا حکم کند. ب ـ عدالت را در جامعه حاکم کند. ج ـ متدیّن ومعتقد به دین خدا باشد. د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی کند. 4ـ حسین بنعلی در نامهای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علّت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان میکند: من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش میخوانم. همانا سنّت پیامبر(ص) از بین رفته است و بدعت زنده شده است. و در جواب عبدالله بنمُطیع میفرماید: کوفیان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون امیدوارند (که با رهبری من) نشانههای حقّ زنده و بدعتها نابود شود. و نیز در نامهای که به شیعیان بصره نوشتند، فرمودند: من شما را به زنده کردن نشانه های حقّ و نابود کردن بدعتها میخوانم. از مجموع نامه و پاسخ حضرت، این اهداف را میتوان برای نهضت عاشورا استفاده کرد: الف ـ دعوت (و عمل) به کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ ص ـ ب ـ احیای سنّت پیامبر(ص) که از بین رفته است، و برپایی مظاهر حقّ و حقیقت ج ـ از بین بردن بدعتها (که جایگزین احکام خدا و سنّت پیامبر(ص) شده است). 5ـ اباعبدالله درخطبهای که پس از برخورد با حرّ بنیزید رِیاحی در منزل «بَیْضَه» ایراد فرمودند، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبر ـ ص ـ، چنین بیان کردند: ای مردم ! رسولخدا ـ ص ـ فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنّت رسولخدا ـ ص ـ مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار میکند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد، برخدا است که او را در جایگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان (ای مردم) بدانید که اینها تن به فرمانبری از شیطان داده و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نمودهاند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کردهاند و من شایستهترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم از این خطبه و یا نامه، علّت قیام سیدالشهدا(ع) را میتوان این امر دانست که حاکمان بنیاُمَیّه (به ویژه یزید) اقدامات ضدّ دینی زیر را مرتکب شدهاند: الف ـ فرمانبری از خدا را رها کرده و به اطاعت از شیطان رو آوردهاند؛ ب ـ فساد را (در زمین) آشکار کردهاند؛ ج ـ حدود الهی را تعطیل کردهاند؛ د ـ بیتالمال را به خود اختصاص دادهاند؛ ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام کردهاند. از این رو است که در زیارات وارده در باره امام حسین(ع)، شهادت به برپایی احکام الهی و سنّت پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) توسط حضرت، داده شده است: «اَشْهَدُ اَنَّکَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللهِ وَ حَرَّمْتَ حَرامَ اللهِ وَ اَقَمْتَ الصَّلاهَ وَ آتَیْتَ الزَّکاهَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ دَعَوْتَ اِلی سَبِیلِکَ بِالْحِکْمَهِ وَ الْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ» شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی و نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند و اندرز نیکو، به راه روش خود، فراخواندی. و همچنین: شهادت میدهم که تو به عدل و داد امر کردی و(مسلمانان را) به سوی این دو دعوت کردی. 6ـ پیشوای سوّم درمنزل «ذوحُسَم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند: آیا نمیبینید که به حقّ عمل نمیشود و از باطل بازداشته نمیشود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حقّ خواهان دیدار خدا باشد. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمیبینم. امام(ع) درباره ذلتناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیّر کرده بود، میفرماید: «... هیهاتَ مِنَّا الذِلّه یأبی اللهُ ذلکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...» از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و رسول او از آن ابا دارند. نکته شایان توجّه در این فراز آن که امام حسین(ع) عدم ذلتپذیری خود را مستند به امر خدا و سیره رسولخدا(ص) و مؤمنان میداند، چرا که مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسّی به سیره رسولخدا، به هیچ رو به ذلّت تن در نمیدهد. و نیز در جای دیگر فرمود: به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمیدهم و همانند فرار بردگان، فرار نمیکنم. . و باز فرمود: مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلّت است. از مجموع این سخنان، این اهداف را میتوان استفاده کرد: الف ـ ترویج حقّ و عمل به آن ب ـ نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن ج ـ عدم پذیرش زندگی ذلّتبار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت آخرت. 7ـ امام صادق(ع) در زیارت اربعین، هدف از نهضت حسینی را چنین بیان میفرماید: (حسین بن علی(ع)) جان خویش را در راه تو (خدا) فدا کرد تا بندگانت را از بیخبری و سرگردانی گمراهی نجات دهد. از دیدگاه امام ششم، سیدالشهدا(ع) با نهضت عاشورا، اهداف زیر را تعقیب میکردند: الف ـ نجات مسلمانان از بی خبری نسبت به احکام دین و وظایف خویش در برابر پروردگار ب ـ رهایی بندگان خدا از گمراهی با آگاه ساختن آنان به لزوم پیروی از رهبران واقعی دین [color=#777]نویسنده :سیدابراهیم غیاث الحسینی[/color] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۱ مهر ۱۳۹۵, ۰۹:۲۸ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۱ مهر ۱۳۹۵ ۰۹:۳۰ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: فلسفه و اهداف قیام عاشورا از دیدگاه امام حسین(ع)
روزها همچنان از پی هم میگذرند و دوباره محرم با آن حال و هوای سحرانگیزش از راه میرسد. دوباره عطر خوش حسینی به مشام میرسد و نوای «یاحسین»گوش جان را نوازش میدهد. عاشورا نه یک حادثه که یک فرهنگ است، فرهنگى برخاسته از متن اسلام ناب که نقش حیاتى را در استحکام ریشهها، رویش شاخهها و رشد بار و برهاى آن ایفا کرده است. درباره رویداد عاشورا بسیار گفته و نوشتهاند. اما شنیدن دلایل این قیام بزرگ، از زبان خود امام، شیرینی و حلاوت و بصیرت فراوانی، به دلوجان میبخشد. 1ـ امام حسين(ع) در مكه ضمن يادآوري وظيفه سنگين و تكليف خطير علما و بزرگان شهرها درباره پاسداري از كيان دين و اعتقادات مسلمانان و پيامدهاي سكوت در برابر جنايات امويان، از خاموشي آنان در برابر سياستهاي دينستيزانه حاكمان اُموي انتقاد كرده و هرگونه همراهي و سازش با آنان را گناه نابخشودني دانستند. 2- ضمن وصیتنامهای كه هنگام خروج ازمدينه و در زمان وداع با برادرش محمّد بنحنفيّه براي وي نوشت، هدف از حركت خويش را چنين بازگو كرد: من نه از روي سرمستي و گستاخي و نه براي فساد و ستمگری حرکت کردم، بلكه تنها براي طلب اصلاح در امّت جدم حرکت کردم. ميخواهم امربهمعروف و نهي از منكر كنم و به سيره جدم و پدرم علي بن ابیطالب عمل كنم. 3- حضرت در نامهاي كه در زمان اقامت خويش در مکه در پاسخ دعوت به نامههاي اشراف و بزرگان كوفه مبني برآمدن به كوفه، نوشتند، فلسفه قيام خود را چنين بيان فرمودند: به جانم سوگند، پيشوا كسي است كه به كتاب خدا عمل كند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حقّ باشد، خود را به آنچه درراه خدا هست پايدار بدارد. 4- حسين بن علی در نامهاي كه ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همياري و همراهي با وي كرده است، علّت و هدف از نهضت خويش را چنين بيان ميكند: من شمارا به كتاب خدا و سنّت پيامبرش ميخوانم. همانا سنّت پيامبر(ص) از بين رفته است و بدعت زنده شده است. و در جواب عبدالله بن مطیع ميفرمايد: كوفيان به من نامه نوشته و از من خواستهاند به نزدشان بروم، چون اميدوارند (كه با رهبري من) نشانههاي حقّ زنده و بدعتها نابود شود. و نيز در نامهاي كه به شيعيان بصره نوشتند، فرمودند: من شمارا به زنده كردن نشانههای حقّ و نابود كردن بدعتها ميخوانم. 5- اباعبدالله در خطبهای كه پس از برخورد با حرّ بنيزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر ـ ص ـ، چنين بيان كردند: اي مردم! رسول خدا(ص) فرمودند: كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسول خدا ـ ص ـ مخالفت ورزيده در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار ميكند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، بر خدا است كه او را در جايگاه (عذابآور) آن ستمگر قرار دهد. هان اي مردم! بدانيد كه اينها تن به فرمانبری از شيطان داده و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نمودهاند، درآمدهاي عمومي (بیتالمال) مسلمانان را به خود اختصاص دادهاند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام كردهاند و من شايستهترين فرد براي تغيير دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم. 6- ایشان در منزل «ذوحُسَم» در توجيه حركت خويش چنين فرمودند: آيا نميبينيد كه به حقّ عمل نميشود و از باطل بازداشته نميشود؟ (در چنين شرايطي) بايد مؤمن، به حقّ خواهان ديدار خدا باشد. من چنين مرگي را جز شهادت و زندگي با ظالمان را جز ننگ و خواري نميبينم. امام(ع) درباره ذلت ناپذیری خود بهعنوان هدف ديگر از قيام خويش، بيانات ديگري نيز دارد، ازجمله در مقابل پيشنهاد عبيدالله كه حضرت را بين كشته شدن و بين بيعت كردن با يزيد مخيّر كرده بود، ميفرمايد: «... هيهاتَ مِنَّا الذِلّه يأبي اللهُ ذلكَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المؤمنُونَ ...» از ما دور باد كه پستي را پيشه خود كنيم، (چراکه) خدا و رسول او از آن ابا دارند. و نيز در جاي ديگر فرمود: به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بيعت) همانند شخص خوار به آنان (پيروان يزيد) نميدهم و همانند فرار بردگان، فرار نميكنم. و باز فرمود: مرگ در عزت، بهتر از زندگي در ذلّت است. همگان پس از شناخت ابعاد آن موظف اند خود و جامعه خود را با آن مقایسه و از آن درس و عبرت بیاموزند. مهدی کرمی [/font][font=tahoma] خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
۱۴ مهر ۱۳۹۵, ۱۱:۰۲ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: فلسفه و اهداف قیام عاشورا از دیدگاه امام حسین(ع)
عظمت عاشورا به عظمت معرفتی آن است
اساس عالم بر عقل و عشق است و طبیعتاً مظهر کامل آن، واقعه کربلا و محرم است. واقعه کربلا اوج زندگی است؛ عصاره است. حضرت سیدالشهدا(ع) همان طور که مظهر عشق الهی است مظهر کامل عقل الهی هم است، سید الشهداء (ع) اگر عقل الهی نداشت، عشق الهی هم نداشت. عقل امام حسین (ع) و سایر اولیاء از عشقشان جدا نیست. واقعه کربلا ارزش معرفتی دارد و عظمت گناه دشمنان او هم به علت عظمت جهل آنها بوده است. دکتر_دینانی خداوند می بیند می داند می تواند
|
|||
|
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا