مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
۹ شهريور ۱۳۹۲, ۰۱:۴۱ عصر
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۹ شهريور ۱۳۹۲ ۰۱:۴۳ عصر، توسط یاس بهشتی.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد. «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10) حفظ آرامش در خانواده ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلیترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل میکنند. در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشم گیرتر است. زن میتواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتیها و آلام او باشد.1 هم چنان که میتواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند. هنگامى که پارسایى و خلوص ایوب پیامبر (علیهالسلام) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس هم چنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریتهاى تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانى او بردارند. همسر ایوب نیز که در همه این صحنهها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست میداشت، او را به این مصایب مبتلا نمیساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جاى دلدارى دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملال آور و پذیرش وسوسههاى شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتى تأدیب نماید.2 خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدى که با خدا بسته بود فرا خواند، ولى به پاس حمایتهاى بى دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جاى ضربات متعدد تازیانه، دستهاى چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند.3 در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودى خود را از ترک پشتیبانى مقطعى آن زن از همسرش (که تحت تأثیر القائات شیطانى بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادى که براى مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانى او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود. مهمترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالى است که آزردگى خاطر و ناراحتى او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندى که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتى آن را به شکلى بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولى پیامبر، لازم نیست به سوگندى که در پى آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحى را بر خود حرام گرداند نمونه دیگرى از آزردن همسر و برخورد قرآن با این شیوه رفتارى را در اولین آیه سوره تحریم مشاهده میکنیم: «یا أیّها النَّبیُ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبتَغِى مَرضاتِ أَزواجِکَ... » اى پیامبر! چرا در طلب خشنودى (بعضى از) همسرانت چیزى را که خداوند بر تو حلال گردانده است، تحریم میکنى؟ جمله «آیا خشنودى همسرانت را میخواهى»، بر این اشاره دارد که آن چه آن حضرت برخود حرام کرده، عملى حلال بوده 4 و بعضى از همسرانش از آن عمل ناراضى بودند و آن قدر آن حضرت را در مضیقه قرار دادند و اذیت کردند تا ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد.5 خداوند ضمن دلسوزى براى پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) که چرا حلالى را بر خود حرام کرده است و آن در حقیقت در اثر عتاب و سرزنش زنانى بوده که آن بزرگوار را آزردهاند، پیامبر را به شکستن این سوگند فرا میخواند و اعلام میدارد که حسدورزى نکوهیده گروهى از زنان، نباید مانع برخوردارى آن حضرت از حلال الهى گردد: «قَد فَرَضَ اللّهُ لَکُم تَحِلَّةَ أَیمانِکُم». (تحریم/2) به راستى که خداوند شکستن سوگندهایتان را (با دادن کفاره) بر شما روا داشته است. نکته جالب توجه در داستان قَسَم ایوب (علیهالسلام) و سوگند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آن است که در مورد ایوب، خداوند به دلیل آن که همسرش تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شد، سوگند او را تأیید نمود، ولى همسرش را مستحق تخفیف مجازات دانست و در داستان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) که آن حضرت براى خشنودى برخى از همسرانش و رهایى از آزار آنان چیزى را بر خود حرام کرده بود، آن جناب را به شکستن قسم و پیروى نکردن از خواسته نفسانى آنان فرا خوانده است. از مقایسه این دو حکم مختلف، مبنى بر عمل به عهد در داستان ایوب و شکستن آن در داستان پیامبر، مشخص میشود که مهمترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالى است که آزردگى خاطر و ناراحتى او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندى که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتى آن را به شکلى بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولى پیامبر، لازم نیست به سوگندى که در پى آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحى را بر خود حرام گرداند. قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت6 همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد هم چنان که در آغاز این بحث گفته شد، زن با جلب اعتماد همسرش میتواند محرم اسرار او گردد و در این صورت، حتى اگر نتواند در حل مشکلات او را یارى کند، میتواند سنگ صبور همسرش باشد و با شنیدن درد دل او و پوشیده داشتن رازهایش، مرهمى بر غم او نهد. همان گونه که اگر رازدار اسرار شوهرش نباشد، ضمن تشدید دلسردى و افسردگى وى، تزلزل نظام خانواده را نیز موجب میشود. آن جا که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) رازى را با یکى از همسرانش در میان نهاد و او آن راز را براى یکى دیگر از زنان افشا کرد، خداوند متعال، ضمن برخورد شدید با آنان، خاطر نشان ساخت که اگر به این توطئه ادامه دهند و با فاش کردن اسرار آن بزرگوار در پى ضربه زدن به شخصیت او برآیند، آن حضرت آنان را طلاق میدهد و همسرانى اختیار خواهد کرد که غم خوار و رازدار رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) باشند. قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت 6 همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد. «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ» (تحریم/ 10) خداوند درباره کافران مثلى میزند و آن همسر نوح است و همسر لوط که در حباله دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، سپس به ایشان خیانت کردند و آن دو (پیامبر) در برابر امر (و عذاب) الهى چیزى را از آنان باز نداشتند و [به آن دو زن] گفته شود: همراه سایر وارد شوندگان وارد جهنم شوید. پینوشتها: 1ـ وسایل الشیعه، ج 20، ص 32. 2ـ تفسیر فى ظلال، ج 5، ص 3021. 3ـ سوره ص/ 44. 4ـ در این که آن عمل چه بوده، اقوال مختلفی مطرح است و از آن جمله این که آن حضرت یکی از همسرانش (ماریه) را بر خود حرام کرد یا خوردن عسل را بر خود ممنوع نمود و یا از پذیرش زنی به نام «ام شریک» که خود را به رسول خدا بخشیده بود، خودداری می کرد. 5ـ تفسیر المیزان، ج 19، ص 522. فرآوری : زهرا اجلال بخش قرآن تبیان منبع :یاس ، شماره 32 |
|||
|
۲۰ آذر ۱۳۹۲, ۰۸:۱۹ صبح
(آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۰ آذر ۱۳۹۲ ۰۹:۲۶ صبح، توسط هُدهُد صبا.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
زنانند که به مردان اقتدار می دهند
اقتدار مرد از کجا به دست می آید؟ زن در خانه میهمان است یا صاحبخانه؟ اجازه گرفتن برای زن موجب حقارت است یا مایه کرامت؟ این بار دکتر غفرانی به این سوالها جواب می دهد. سرویس ما و زندگی به دخت؛ فرزانه حکمت/ از منظر ازدواج اسلامی زن میهمان است و مرد میهماندار. زن باید مهمانی خوش اخلاق و خوش زبان باشد که صاحبخانه از او راضی باشد. با این خوش زبانی است که دل صاحبخانه به دست می آید. اگر زنی دل شوهر را به دست بیاورد، همه چیز او را مال خودش کرده است. دیگر چه نیازی دارد که بگوید خانه باید به اسم من بشود؟ مرد ایرانی وشرقی برای خانواده همه کار می کند پس اگر زن تحصیل کرده شهری بجای اینکه یکسره پز مدرکش را بدهد، یاد بگیرد که از همسرش دلربایی کند، بنای زندگی چقدر محکم می شود؟ زنان باید بدانند که هر چه ظهورشان بیشتر می شود، نفوذشان بر مرد کمتر می شود و این مقدمه حقارت زن در خانه است. قرآن می گوید: کانت من الغابرین یعنی او خاک حقارت بر سرش نشسته است. چه وقت زن جایگاه والایی دارد؟ وقتی که در جای خودش باشد. زن ناظم است نه مدیر در هر مجموعه یک نفر باید رئیس و مدیر شود و یکی ناظم . در مدرسه یک مدیر هست و یک ناظم. مدیر رئیس است، و ناظم ریاست می کند و در این ریاست، مدیر پشتوانه اوست. در خانه هم مرد مدیر است و خانم، ناظم است و ریاست می کند. زن در این ریاست پشتش به مرد گرم است. زن شهری اشتباه می کند که می گوید من مدیر خانه ام. نتیجه چه می شود؟ نتیجه در مورد بچه خوب معلوم می شود. هفت سال اول قربان وصدقه بچه می روند. هفت سال دوم هم که یکسره به دیکته و انشای بچه می رسند. در هفت سال سوم این بچه در مقابل مادر می ایستد. آن وقت مادر به پدر می گوید که آخر تو هم چیزی بگو. باید پرسید الان چه چیزی بگوید؟ این پانزده شانزده سال قبلی پدر می توانست حرف بزند؟ نه. شما خانم، مدیر خانه بودی، او چه کاره بود؟ راهش این است که پدر مدیر باشد و مادر از ابتدا همه اش به بچه ها اقتدار پدر را گوشزد کند. فقط در این صورت است که خودش هم مقتدر است، چون پشتش گرم است. وگرنه وقتی بین پدر و مادر اصطکاک است، پشت زن هم خالی است . این جایگاه ها خیلی مهم است. شما رابطه آتش وآب را ببینید. گرما و آتش از راه ظرف به آب می رسد تا گرمای آتش وظرف و آب حفظ شود. اگر هر کدام از اینها یعنی آتش و ظرف و آّب درجایگاه درست خودشان باشند، آب توسط آتش گرم می شود؛ وگرنه هیچ آبی گرم نمی شود. در خانواده ای که افراد در جایگاه خودشان نیستند، حرمت ها مخدوش است . یک زن عاقل می داند که اگر بچه مال پدر شود، حرمت او هم حفظ می شود. زن خورشید خانه است . اگر او با گرمای وجودش حرمت پدر را بالا ببرد، خودش هم حرمت خواهد داشت. اما اگر زن به پدر خانه حرمت نداد، خودش هم حرمتی ندارد. برای این است که می گوییم زن در خانه مثل مهمانی است که احترامش به صاحبخانه واجب است و اطاعت او هم از صاحبخانه لازم . اجازه گرفتن کرامت است نه خفت قرآن در آیه ۵۹ سوره نور می فرماید: بچه ها سه بار باید برای ورود به حریم خصوصی پدر و مادر اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، بعد ازظهر و بعد از نماز عشا. اینها سه وقتی است که زن وشوهر باید با هم تنها باشند. از همین موقع بچه اجازه گرفتن را یاد می گیرد. اما قبل از آن باید دید بچه سه چهار ساله کجا باید اجازه گرفتن را یاد بگیرد؟ از خود مادرکه وقتی می خواهد دست به اسباب بازی او بزند، از بچه اجازه می گیرد. اینطوری او اجازه گرفتن را یاد می گیرد. این اجازه گرفتن خفت نیست، بلکه کرامت است برای مادر. در رابطه میان زن و مرد هم اجازه گرفتن زن از مرد خفت نیست، کرامت است. با این اجازه گرفتن زن به مرد یاد می دهد که از بزرگتر باید اجازه گرفت. یعنی که مرد هم باید در امورخود از ولی خود که خداست، اجازه بگیرد. با همین ترتیب است که زنان می توانند در جامعه کارهای مهمی را در مورد مردان انجام دهند. اینطور است که زنان می توانند مردان را به عقلانیت و اخلاق ارجاع دهند تا او درست و در دایره اصول عمل کند. از اقتدا تا اقتدار توصیه شده که در خانه نماز جماعت برگزار شود و زن به مرد اقتدا کند. چرا؟ چون از نظر ما محراب محل جنگ است . در محراب این مرد است که باید در صف جلو باشد تا از زن محافظت کند. این مرد که مورد اقتدای همسرش قرار گرفته، خودباوری پیدا می کند، او برای اینکه بتواند نقش محافظت از خانواده و زن را ایفا کند، نیاز به اقتدار دارد. این اقتدار را زنان باید به مردان بدهند. زنان در شش نقش مادری ، دختری، خواهری ، همسری ، خاله و عمه بودن این اقتدار را به مردان می دهند و به اصطلاح آنها را شارژ می کنند. زن شریک مرد است مثل بازوی جرثقیل که شریک یک لنگه بار است. او تعادل به مرد می دهد. همان بازوی کارگر است که در فیزیک می گوییم. در خانواده زن و مرد شریکند. یکی سرمایه گذار است و دیگری شریک اوست. آنکه پول می دهد، مرد است. زن و شوهر مکمل هم هستند و این به معنی این نیست که زن هم باید پول بدهد تا شریک باشد. او عامل آرامش است . (لتسکنوا) اما اگر قرار باشد زن عامل آرامش و تعادل باشد، باید خودباور باشد. باید صفات و خصوصیاتی داشته باشد که وزن و سنگینی خاصی داشته باشد. یک دخترخانم سطحی بین و دهن بین به درد این کار نمی خورد . زن باید مظهر صفاتی خاص باشد. متاسفانه خیلی از دختران امروز فقط مدرک می گیرند. مدرک به تنهایی نمی تواند هیچ کمکی به دوام یک زندگی کند.
آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۰ آذر ۱۳۹۲, ۰۱:۴۴ عصر
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
سلام ازاده خانوم چه عجب! منور کردید
بله فرمایش شما صحیح اما راستش دیگه من در موضوعی آنهم قرآنی نظر شخصی نمیدم و این حرف را محقق قرآنی که مویی سفید کردن در این راه زده با برداشت از آیات ببینید متن حرفشون صحیحه اما به قول ایشون ما واژه شناسی نمیدانیم و شما از مهمان و مهمان نواز تلقی خوبی نکردید در صورتی که ایشونم رابطه ی دوسویه اما با کرامت تری رو مثال زدن گاهی به عام معنی میشه و ما در کلاس ایشون فهمیدیم معنی خیلی از واژه ها را به شکل حقیقی آن نمیدانیم و تصویر ذهنیمون یکی نیست وگرنه همه میپذیریم آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
۲۱ آذر ۱۳۹۲, ۱۰:۱۲ صبح
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: مهم ترین نقش زن در خانواده از دیدگاه قرآن
محبت داری عزیزم
من بهتون حق میدم چون ایشون را و نوع نگاهشان را نمیشناسید اولش متعجب بشید اما ایون مهمان را به لحاظ کرامت ویژه ای که باید براشون قائل شد مثال زدن آيا به آيات قرآن نمى انديشند يا [مگر] بر دل هايشان قفلهايى نهاده شده است؟ سوره محمد(ص)/ آیه 24
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان
1 مهمان
بازگشت به بالابازگشت به محتوا