ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اشعار میلاد امام زمان (عج)
۶ تير ۱۳۹۲, ۰۷:۴۸ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۷ تير ۱۳۹۲ ۱۱:۴۱ صبح، توسط parsgho.)
ارسال: #1
اشعار میلاد امام زمان (عج)
به مناسبت فرارسیدن میلاد امام عصر،گزیده ای از اشعار میلاد امام زمان (عج) تقدیم شما
[تصویر:  en1260.jpg]
دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمینآسمان ِ دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند
ای مسیح آل پیغمبر سلام
انتهای سوره ی کوثر سلام
ای کتاب راز های مرتضی
یادگار حضرت خیرالنسا
ای صفات تو صفات انبیا
حاصل جمع ِ تمام اولیا
ای قدم هایت صراط المستقیم
حافظ آیات قرآن کریم
ای امام صالحان در روی خاک
اکفیانی اکفیان روحی فداک
السلام ای آفتاب پشت ابر
السلام ای اوج قله ، کوه صبر
السلام ای آخر هر دلخوشی
عاقب از غم تو ما را می کُشی
السلام ای فخر آدم در زمین
یادگار حضرت روح الامین
تو تمام چارده نور مبین
جلوه ی زیبای ربُ العالمین
تو حدیث ناب عترت در زمین
زاده حیدر امیر المومنین
تو همان نوری که از روز ازل
کرد خالق روی ماهت بی بدل
تو سرشت ناب از نسل علی
نور رب در جلوه ی تو منجلی
عمر تو تاریخ ساز عالم است
مبداء آن از رسول خاتم است
ترسم آخر من نبینم روی تو
صورت زهرائی و دلجوی تو
تو کجائی شیعه می خواند تو را
پس نمی گوئی جوابش را چرا
کی می آیی دل تمنایت کند
تا که روزی بوسه بر پایت کند
کی می آیی عقده از دل وا کنم
روضه خوانی پیش تو آقا کنم
کی می آیی کربلا را تاب نیست
در میان خیمه دیگر آب نیست
وای بر طفل رباب و اضطراب
خیمه خیمه جستوی جرعه آب
آب نَبوَد تا که سیرابش کند
جرعه ای نوشاند و خوابش کند
کربلا و یک بیابان اشک و آه
شیرخواره در میان قتلگاه
نام تو آمد در آنجا بر زبان
کی می آیی حضرت صاحب زمان
ای خوش آن روزی فرج برپا شود
با دو دست فاطمه امضا شود
[تصویر:  ff8.jpg]
بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است
جان از دریچه نظرم ، چشم بر در است
بازآ دگر که سیه دیوار انتظار
سوزنده ‌تر ز تابش خورشید محشر است
بازآ ، که باز مردم چشمم ز درد هجر
در موج خیز اشک چو کشتی ، شناور است
بازآ که از فراق تو ی غیب از نظر
دامن ز خون دیده چو دریای گوهر است
ای صبح مهر بخش دل ، از مشرق امید
بنمای رخ که طالعم از شب ، سیاه ‌تر است
زد نقش مهر روی تو بر دل چنان که اشک
آیینه ‌دار چهره ‌ات ای ماه منظر است
ای رفته از برابر یاران " مشفقت "
رویت به هر چه می ‌نگرم در برابر است
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، nilforoosh ، hamed
۲۲ خرداد ۱۳۹۳, ۱۰:۰۰ صبح
ارسال: #2
Heart RE: اشعار میلاد امام زمان (عج)
کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته

شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته


غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد

و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته


دل دریایی ما را به دریا می برد روزی

به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته


ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را

درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته


نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن

بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته


کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را

ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته


فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان

ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته


به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر

و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته


ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن

که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، Bitanem
۱۳ خرداد ۱۳۹۴, ۰۶:۴۱ عصر
ارسال: #3
Rainbow RE: اشعار میلاد امام زمان (عج)
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن

این خاک تشنه، بی ‌تو به باران نمی ‌رسد
باغ خزان زده به بهاران نمی ‌رسد

خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بی‌ قرار توست

تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفه ی خاتمیتی

تو سِرّ سجده‌ های ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی

ماتمکده ‌ست کعبه ی بی ‌تو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق

با صد هزار جلوه ی مشهود می ‌رسی
با نغمه ی الهی داوود می ‌رسی

موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ ست
نیل است که به شوق تو سینه شکافته ‌ست

سیمای تو ز یوسف مصری ملیح تر
همراه تو مسیح و تو از او مسیح تر

آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌ حد است
خوی و خصال تو همه عین محمد است

همراه توست معجزه ‌های پیمبری
داری به روی شانه عبای پیمبری

مولا بیا به دین بده روح دوباره ای
با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره ای

برپاست نهروان و جمل ‌های دیگری
بیت الحرام و لات و هُبَل‌ های دیگری

هر سنگ را نگاه تو سجّیل می ‌کند
یا هر پرنده را چو ابابیل می ‌کند

باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی
باز آ که باز عدل علی را علم کنی

باز آ که در مدینه قیامت به‌ پا شود
صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود

در چشم تو شکوه الهی خلاصه است
صلح و جهاد تو همه عین حماسه است

در هر نگات نور خدا موج می ‌زند
امید سید الشهدا موج می‌ زند

آمیزه ی صلابت و احساس دیدنی ست
در قامتت رشادت عباس دیدنی ست

سمت تو آب‌های روان سجده می ‌کنند
بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌ کنند

بی ‌انتهاست لایتناهی ست علم تو
آئینه ی علوم الهی ست علم تو

تا واژه واژه ات ملکوت حقایق است
در هر نگات جلوه ی صد صبح صادق است

داری به دوش پرچم باب الحوائجی
در دست توست خاتم باب الحوائجی

چشم رئوف توست بهشت برین ما
نور ولایتت شده حصن حصین ما

دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست
پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست

شوق تو در هدایت ما بی‌ نهایت است
چشمان روشن تو چراغ هدایت است

برپا شده ست در دل عالم چه محشری
دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری

من تشنه ی نگاه توأم أیها العزیز
دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز

تا کی نصیب ماست "اَرَی الخَلق" و "لا تُری"
کی می‌ شود نوای "اَنا المَهدی" تو را ...

از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
"عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان"

Roseدر انتشار آنچه خوبیست و اثری از عشق در آن هست آخرین نفر نباشیدArrow
من یک اخراجی هستم
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا