ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱۶ فروردين ۱۳۹۲, ۰۸:۲۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۶ فروردين ۱۳۹۲ ۰۸:۴۰ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #1
ایکاش...
به‌نام جان آفرین
ایکاش آفریدگار را درک و جاه و جلالش را در باور می‌نشاندیم.
ایکاش فهم می کردیم که خداوند بی اندازه دوستمان دارد.
ایکاش خود را می شناختیم و خویشتن را باور می داشتیم.
ایکاش قدر مقام خود می دانستیم و به حد منزلت خود پی می‌بردیم.
ایکاش انسان‌ها عطای خداوند را برخویش می دانستند.
ایکاش فرزندان آدم چون او فقط یک خطا می کردند و این همه گناه نبود.
ایکاش پس از سال‌های سال شیطان دیگر خجالت می‌کشید.
ایکاش می گذاشتند هرکسی به زندگی خود بپردازد.
ایکاش از دیگران ایراد نمی گرفتیم.
ایکاش تجسّس در زندگی دیگران نمی‌کردیم.
ایکاش خیانت و جنایت نبود و حتّی این دو کلمه نابود می‌شد.
ایکاش غیبت دیگران نمی‌کردیم و بدِ دیگران را نمی‌خواستیم.
ایکاش سری بی عشق و دلی بی‌دلدار نبود.
ایکاش پرده‌ها برای مدتی کوتاه کنار می‌رفت.
ایکاش امکان برگشت زمان میسّر بود.
ایکاش می‌شد احوال برزخیان را نظاره کنیم.
ایکاش دلی نمی‌شکست و نفرینی در کار نبود.
ایکاشسینه‌ دردمندی نبود و آه جانکاهی بر نمی‌آمد.
ایکاش همیشه دعا میشد و دعا ها اجابت میگشت.
ایکاش شادی چون خورشید با دوام و انوارش در همه جا نفوذ میکرد.
ایکاش پرواز فوج ملائک را میدیدیم.
ایکاش همیشه خنده بود و هرگز غنچه اش پژمرده نمیشد.
ایکاش مردم قدر خورشید را هم میدانستند.
ایکاش غم ها یخ میزدند و غصه ها سر از لاک خود بیرون نمی آوردند.
و ایکاش کاشکی ها و ایکاشها و حسرت ها نبود.
استاد گرامی:حاج حسن پور شبانان

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط iambehnam ، hamed
۱۷ فروردين ۱۳۹۲, ۱۰:۰۴ صبح
ارسال: #2
RE: ایکاش...
سلام.

ای کاش این انجمن جایی برای ارائه‌ی نظرات و پیشنهادات و انتقادات به صورت عمومی داشت تا من مجبور نباشم بگردم دنبال مربوط ترین عنوان (ایکاش ...) و توی اونجا نظر بدم.
ای کاش این انجمن موضوع بندی بهتری داشت ... آخه مثلا تفسیر, این موضوع خیلی گسترده است و حالا را نگاه نکنید ممکنه بعدا نشه اونا سر و سامان داد و بقیه هم همینطور یه کم به gharian.ir نگاه کنید
ای کاش میشد لیست اعضای انجمن را دید ... تا بشه درست تر دوست انتخاب کنیم. مگه دیدنشون چه مشکلی داره که ما نمیبینیم؟
ای کاش ...
فعلا همینا بسه و اگه دیدم رسیدگی شد بعدا دوباره میام.
یا حق

................................................
امضا نمیدم, مزاحم نشو!
http://daftarche.blog.ir
................................................
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۸ مهر ۱۳۹۲, ۰۸:۵۴ صبح
ارسال: #3
RE: ایکاش...
ای کاش کم تر شکایت می کردیم و بیش تر گوش می دادیم.

ای کاش در انتقاد کردن منصف و در پذیرش انتقاد، سخاوت مند بودیم.

ای کاش بهانه جویی ها را کنار می گذاشتیم و در به در، دنبال محبت می گشتیم.

ای کاش پیش فرض ها و غرض ورزی ها جایشان را می دادند به دل پاکی ها و گذشت ها.

ای کاش راه بغض را می بستیم و پا می گذاشتیم در جاده ی لبخند.

ای کاش رسم مثبت اندیشی پیشه می کردیم.

ای کاش تنهایی نبود.

ای کاش من و تو و او بر سر سفره یی می نشستیم که در آن فقط و فقط صمیمیت تقسیم می شد.

ای کاش آن قدر بر سر این سفره می ماندیم که دیگر نه من بودم، نه تو و نه او.

ای کاش هرچه بود، ما بود.

سیده منصوره خادم

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط mah19 ، فاطمه گل
۸ مهر ۱۳۹۲, ۰۸:۳۳ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ مهر ۱۳۹۲ ۰۸:۳۶ عصر، توسط nilforoosh.)
ارسال: #4
RE: ایکاش...
ببخشین جمله " ای کاش آن قدر بر سر این سفره می ماندیم که دیگر نه من بودم، نه تو و نه او. " یعنی چی؟

Rose سالها دل طلب جام حم از ما میکرد ...... وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است ..... طلب از گمشدگان لب دریا میکرد Rose
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۹ مهر ۱۳۹۲, ۰۸:۵۳ عصر
ارسال: #5
RE: ایکاش...
او؟؟؟

خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۱۰ مهر ۱۳۹۲, ۰۱:۲۵ صبح
ارسال: #6
RE: ایکاش...
ببخشین جمله " ای کاش آن قدر بر سر این سفره می ماندیم که دیگر نه من بودم، نه تو و نه او. " یعنی چی؟


سوالی رو مطرح کردید که جواب اونو از دیدگاه خودم میتونم بدم حال منظور نویسنده چه بوده و تو چه شرایطی

قرارگرفته نمیدونم . به هر حال اینطور نتیجه گیری میکنم که آرزوی اینو داشته با کسانی که بر سر سفره ای

نشسته اند صمیمیت حکمفرما باشه اگه کمبودی هست قانع باشند کدورتی بینشون نباشه قهری دعوایی

جرو بحثی نباشه البته سفره شاید کنایه است میتونه مجموعه ای رو تشکیل بده که از افراد خاصی تشکیل

شده اند و مشکلی بینشون وجود داره. کسی حرف کسی رو نمیفهمه هر کدوم کار خودش رو انجام میده عدالتی بر قرار نیست و.....

حال ایشان آرزومندند فقط و فقط صمیمیت باشد و کشمکشی بین ایشان نباشد ، منیتی نباشد، همه همدیگر

رو درک کنند فرقی بین کسی نگذارند و همه را به چشم خوب نگاه کنند و هوای یکدیگر رو داشته باشند . برای

رسیدن به این اهداف آرزویش این است که آنقدر با این موانع به وجود آمده مبارزه کند که منها توها و اوها

نباشند آنچه میماند مایی باشد که جمعی را تشکیل دهد که صمیمیند خوبند و یکدیگر را درک میکنند همین .

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط mah19 ، فاطمه گل ، nilforoosh
۱۰ مهر ۱۳۹۲, ۱۲:۲۲ عصر
ارسال: #7
RE: ایکاش...
ممنون اشنای غریب
توضیحاتتون به جا بود...تشکرSmile

خدایا دستانم خالی اند و دلم غرق در آرزوها ، یا دستانم را توانا کن یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
۱۰ مهر ۱۳۹۲, ۰۳:۵۷ عصر
ارسال: #8
RE: ایکاش...
Roseاز توضیحات خوبتون ممنونم. منظورم از طرح این سوال این بود که نظر نویسنده را به نوعی تایید کنم. به اعتقاد من دنیای آشفته آفرینش رو به وحدت قدم بر میداره. روزی میرسه که همه یک چیز میشند.

Rose سالها دل طلب جام حم از ما میکرد ...... وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است ..... طلب از گمشدگان لب دریا میکرد Rose
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط mah19 ، فاطمه گل
۲۴ دي ۱۳۹۲, ۰۱:۳۵ صبح
ارسال: #9
ایکاش...
کودک که هستی
با هرچه که هست
شادی
بزرگ که میشوی
با هرچه که نیست
غمگین

Rose حالا که آمده ای چترت را ببند...
در سرای ما جز مهربانی نمیبارد...
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط Bitanem ، آشنای غریب
۲۶ بهمن ۱۳۹۲, ۱۰:۴۰ عصر
ارسال: #10
RE: ایکاش...
ای کاش دریابیم؛


زجرهایی را که با دستان خود؛


و به عنوان حکمت به دوش می کشیم؛


علتش چیزی نیست جز دوری از خدا؛


و طولانی تر شدن جاده ی زمین تا آسمان ...!


مرجان سرخ

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، Bitanem ، Entezar
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا