ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
میلاد حضرت مسیح
۶ دي ۱۳۹۱, ۰۸:۲۱ صبح
ارسال: #1
میلاد حضرت مسیح
بشارت عيسي
ـ و ياد کن آنگاه که فرشتگان گفتند: «اي مريم، خدا تو را به کلمه اي از خود که نامش مسيح، عيسي بن مريم است، نويد مي دهد که در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان (الهي) و با مردم در گهواره و در بزرگسالي سخن مي گويد و از نيکان و شايستگان است.
ـ مريم گفت: «من از تو به خداي رحمان پناه مي برم، اگر پرهيزگار باشي.»
ـ (جبرئيل) گفت:«همانا من فرستاده پروردگارت هستم تا تو را پسري پارسا و پاکيزه ببخشم.»
ـ مريم گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندي باشد و حال آنگه هيچ بشري به من دست نزده است؟»
ـ گفت: «اين چنين است، خدا آنچه بخواهد، مي آفريند، چون اراده چيزي کند، به او گويد: («باش») پس مي شود. اين بر من آسان است و تا او را نشانه اي براي مردم و رحمتي از سوي خويش کنيم؛ اين کاري است حتمي و شدني.»......قرآن مجيد، سوره مريم آيات 16 تا 22.
ـ پس به او عيسي (ع) بار گرفت و با وي به مکاني دور بيرون رفت. آنگاه درد زايمان او را به سوي تنه درخت خرمايي کشانيد؛ گفت: «اي کاش پيش از اين مرده بودم و به فراموشي سپرده شده بودم». پس (کودک) از زير او ندايش داد: «غمگين مباش، پروردگار تو از زير پايت جويي روان ساخت، و خرما بن را به سوي خويش بجنبان تا بر تو خرماي تازه چيده فرو ريزد؛ بخور و بياشام و چشم روشن دار و اگر از آدميان کسي را ديدي، بگو: «من براي خداي رحمان روزه (سکوت) نذر کرده ام و امروز مطلقاً با هيچ انساني سخن نمي گويم».
پس مريم او را برداشته، نزد کسانش آورد؛ گفتند: «اي مريم، چيزي شگفت آورده اي. اي خواهر هارون، نه پدرت مرد بدي بود و نه مادرت! » مريم به او اشاره نمود؛ گفتند: «چگونه با کودکي خرد که در گهواره است، حرف بزنيم؟»
ـ (کودک) گفت: «من بنده خدا هستم، به من کتاب داده و پيامبرم گردانيده است و مرا هر جا که باشم، با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش نموده و مرا به مادرم نيکوکار کرده و گردنکشي بدبخت نگردانيده است و درود بر من، روزي که زاده شدم و روزي که بميرم و روزي که زنده برانگيخته شوم».
نبوت عيسي (ع):
ـ و چون عيسي با نشانه ها و دلائل روشن آمد، گفت: «همانا براي شما حکمت آورده ام (تا هدايت شويد) و تا برخي از آنچه را که درباره اش اختلاف مي کنيد، برايتان بيان کنم، پس از خدا بترسيد و مرا پيروي کنيد. همانا خداي يکتا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد، اين است راه راست.»
ـ اما آن گروهها (فرق مسيحي) ميان خود اختلاف کردند؛ پس واي بر ستمکاران از عذاب روزي دردناک! آيا چشم به راه چيزي جز قيامت اند که ناگهان بديشان فرا رسد در حالي که بي خبرند؟ در آن روز دوستان، برخي دشمن برخي ديگرند، مگر پرهيزگاران.
حواريان:
ـ و چون عيسي کفر آنان را آشکارا دريافت، گفت: «چه کساني در راه خدا ياوران من اند؟»
حواريان گفتند: «ما ياوران خداييم به خدا ايمان آورديم و گواه باش که ما تسليم هستيم. پروردگارا، ‌به آنچه نازل کرده اي، ايمان آورده ايم و از اين پيامبر پيروي کرديم، پس ما را در شمار گواهي دهندگان بنويس.» پس گروهي از بني اسرائيل ايمان آوردند و گروهي کافر شدند. کساني را که ايمان آوردند، بر دشمنانشان مدد کرديم تا چيره و پيروز شدند.
توطئه جهودان:
مرگ يا حيات عيسي (ع)؟
ـ آنها (براي کشتن عيسي) مکر کردند، خدا هم مکر کرد و خدا بهترين مکر کنندگان است، آنگاه که خدا گفت: «اي عيسي، من تو را بر مي گيرم و به سوي خود بالا مي برم و از (آلايش)) کافران پاکت مي سازم و تا روز قيامت آنان را که از تو پيروي نمايند، فرادست کافران قرار مي دهيم سپس بازگشتشان به سوي من است و من در آنچه اختلاف مي کرديد، ميانتان حکم خواهم کرد....
ـ و (خدا جهودان را) به سبب کفرشان و تهمت بزرگشان بر مريم و اين سخنشان که: «ما مسيح – عيسي بن مريم، پيامبر خدا – را کشتيم.» و حال آنکه او را کشتند و نه بردار کردند، بلکه برايشان مشتبه شد و کساني که درباره او اختلاف نمودند، بي گمان در ترديدند؛ آنان را به حال او هيچ علمي نيست، تنها پيرو گمانند و به يقين او را نکشته اند، بلکه خداوند او را به سوي خود بالا برد و خدا پيروزمند و حکيم است هيچ يک از اهل کتاب نيست، مگر آنکه پيش از مرگش به او ايمان خواهد آورد و او در روز رستخيز بر (ايمان) آنان گواه خواهد بود.
ـ پس به کيفر ستمي که يهوديان کردند، ...... چيزهاي پاکيزه اي را که برايشان حلال شده بود،‌ حرام کرديم..... و براي کافرانشان عذابي درد آور آماده کرده ايم؛‌ ولي راسخانشان در علم و آن مؤمناني را که به آنچه بر تو و به آنچه پيش از تو نازل شده ايمان مي آورند، و همچنين برپا دارندگان نماز و دهندگان زکات و مومنان به خدا و روز واپسين را پاداش بزرگي خواهيم داد.
ـ همانا داستان عيسي نزد خدا مانند داستان آدم است؛ او را از خاک آفريد، سپس گفت: «بشو» شد. حق از پروردگار توست؛ پس از شک داران مباش.
خلاصه و گزينش - داستان پيامبران/ محمد لاريجاني/ انتشارات اطلاعات/ 1380/ ص 915
ويژگيهاي مسيح (ع) در قرآن
- عيسي بنده خدا و پيامبر او بود: "قال اني عبدالله اتاني الکتاب و جعلني نبياً[1]".
- او فرستاده خداوند به سوي بني اسرائيل بود: "و رسولا الي بني اسرائيل اني قد جئتکم بايه من ربکم اني اخلق لکم من الطين کهيئه الطير فانفخ فيه فيکون طيرا باذن الله... [2]".
- مسيح, يکي از پيامبران اولوالعزم و صاحب کتاب و شريعت بوده است: "شرع لکم من الدين ما وصّي به نوحاً والذي اوحينا اليک و ما وصينا به ابراهيم و موسي و عيسي ...[3]" در آيه اي ديگر مي فرمايد: "وقفّينا علي آثارهم بعيسي بن مريم مصدقاً لما بين يديه من التوراة و اتيناه الانجيل فيه هدي و نور ...[4]".
- خداوند, نام عيسي مسيح را براي او برگزيد و وي را در دنيا و آخرت, آبرومند و مقرب قرار داد: "اذ قالت الملائکه يا مريم انّ الله يبشرک بکلمه منه اسمه المسيح عيسي بن مريم وجيها في الدنيا و الاخرة و من المقربين[5]".
- مسيح (ع), کلمه و روح خداوند بود: "يا اهل الکتاب لاتغلوا في دينکم و لاتقولوا علي الله الا الحق انما المسيح عيسي بن مريم رسول الله و کلمته القاها الي مريم و روح منه ...[6]".
- او از پاکان و برگزيدگان به شمار مي آمد:" وزکريا و يحيي و عيسي و الياس کل من الصالحين ...[7]".
- هر جا که بود, منشأ برکت و خير بود و به مادرش نيکي مي کرد: "وجعلني مبارکاً اين ما کنت و اوصاني بالصلاة و الزکاة ما دمت حياً. و براً بوالدتي و لم يجعلني جباراً شقياً[8]".
- مسيح (ع) بر خود, سلام مي فرستاد, چنانکه قرآن مي گويد: "والسلام علي يوم ولدت و يوم اموت و يوم ابعث حياً[9]".
- او از کساني بود که خداوند به آنها کتاب و حکمت آموخته بود: "ويعلمه الکتاب و الحکمه و التوراة و الانجيل[10]".
- او بود که مژده آمدن پيامبر اسلام را داد: "و اذ قال عيسي بن مريم يا بني اسرائيل اني رسول الله اليکم مصدقاً لما بين يدي من التوراة و مبشراً برسول يأتي من بعدي اسمه احمد... [11]".
گرچه در قران کريم, ويژگيهاي بسياري براي عيسي مسيح (ع) آمده اما سزاوار است در اينجا به گفتگويي ميان او و خداوند اشاره کنم تا از خلال آن به اندازه ادب و بندگي آن حضرت پي ببريم و در ضمن بدانيم که آن وجود شريف, هيچ گاه خود را خدا نخواند واز همه نسبت هاي ناروا و زشتي که به او داده مي شود, بيزار است. خداوند مي فرمايد: "و اذ قال الله يا عيسي بن مريم ءانت قلت للناس اتخذوني و امي الهين من دون الله قال سبحانک ما يکون لي ان اقول ما ليس لي بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما في نفسي و لا اعلم ما في نفسک انک انت علام الغيوب. ما قلت لهم الا ما امرتني به ان اعبدوا الله ربي و ربکم و کنت عليهم شهيداً ما دمت فيهم فلما توفيتني کنت انت الرقيب عليهم و انت علي کل شي شهيد. ان تعذبهم فانهم عبادک و ان تغفرلهم فانک انت العزيز الحکيم. قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابداً رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظيم[12]".
همانگونه که آشکار است, مسيح به شدت مقام الوهيت, براي خود را نفي کرده و از آن بيزاري مي جويد. علامه طباطبايي در تفسير الميزان درباره اين گفتگو مي گويد: "اين کلام, بس شگفت بوده و فشرده بندگي را با خود, همراه دارد؛ در بردارنده ادبي دل انگيز است که عيسي مسيح (ع) در برابر خداي خود به کار مي گيرد. او اعتراف مي کند که حق او نبوده تا درباره خود ادعايي کند, چه او در برابر چشم خدا بوده است و اينکه او ذره اي از آنچه خداوند برايش معين نموده تجاوز نکرده است و چيزي جز آنچه مأمور به گفتنش بوده, نگفته و کاري جز آنچه خداوند مأمور به انجامش نموده نکرده است و آن کار همان شهادت است. اما درباره آنچه که خداوند در روز بازپسين با امت او خواهد کرد, مي گويد که من هيچ جايگاهي ندارم تا ببخشم و يا عذاب کنم و اين خداوند است که اراده بخشش يا عذاب مي کند.[13]"
با تأملي در آيات مورد بحث در مي يابيم که مسيح, نه تنها الوهيت خود را نفي مي کند؛ بلکه مسئله فدا و بخشش گناه اصلي با کشته شدن خود را نيز برنتابيده و رد مي نمايد.
3_- مريم, 30.
4- آل عمران, 49.
5- شوري , 13.
6- مائده , 46.
7- آل عمران , 45.
8- نساء , 171.
9- انعام, 85-87.
10- مريم, 31-32.
1- مريم, 33.
2- آل عمران, 48.
3- صف, 6.
4- مائده, 116-119.
1- الميزان , ج 6, ذيل آيات ياد شده.


[تصویر:  80683182710471481126.gif]
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا