ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وجوه مختلف اعجاز قرآن
۴ شهريور ۱۳۸۸, ۱۲:۲۷ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۴ شهريور ۱۳۸۸ ۱۲:۲۸ عصر، توسط tasbiheabi.)
ارسال: #1
وجوه مختلف اعجاز قرآن
قرآن معجزه جاوید خاتم الانبیاء است. از بدو نزول قرآن در مکه که با سوره های کوچک آغاز شد، رسول اکرم رسما بر آن " تحدی " کرد، یعنی مدعی شد که قرآن کار من نیست، کار خداست و از من و هیچ بشر دیگر ساخته نیست که مانند آن را بیاورد و اگر باور ندارید آزمایش کنید و از هر کسی که می خواهید کمک بگیرید، ولی بدانید که اگر جن و انس پشت به پشت دهند که مانند آن را بیاورند، قادر نخواهند بود مخالفان پیغمبر اکرم نه در آن زمان و نه در زمانهای بعد که اکنون چهارده قرن از آن می گذرد نتوانسته اند به این مبارزه طلبی پاسخ بدهند، آخرین سخن مخالفان آن عصر این بود که " جادو " است. خود این اتهام اعتراف ضمنی به خارق العاده بودن قرآن و نوعی اظهار عجز در برابر قرآن بود.مخالفان سرسخت پیامبر از هیچ معارضه ای با پیغمبر برای تضعیف و مغلوب کردنش مضایقه نکردند و تنها کاری که به آن دست نزدند زیرا صد در صد ناامید بودند همان بود که پیغمبر مکرر پیشنهاد می کرد و خود قرآن هم تصریح کرده است، یعنی آوردن لااقل یک سوره ( و لو سوره ای یک سطری مانند قل هوالله و سوره انا اعطیناک الکوثر ) مانند قرآن.


جنبه هاى اعجاز قرآن


قرآن از جنبه هاى مختلف معجزه است، يعنى فوق بشرى است. از نظر كلى اعجاز قرآن از دو جهت است: لفظى و معنوى.اعجاز لفظى قرآن مربوط مى شود به مقوله زيبايى، و اعجاز معنوى آن به مقوله علمى.پس اعجاز قرآن يكى از جنبه زيبايى و هنرى است و ديگر از جنبه فكرى و علمى.هر يك از اين دو جنبه - خصوصا جنبه علمى - به نوبه خود داراى چند جهت است . اخيرا بعضى از دانشمندان مصرى و ايرانى، مدعى نوعى اعجاز در قرآن از جنبه «فنى » ، يعنى نظام مخصوص در هندسه حروف و كلمات، و منحنى مخصوص در بالا رفتن تدريجى سطح آيات نازله شده اند.


الفاظ قرآن



بسيارى از سخنان زيبا مخصوص يك عصر است و با ذائقه عصر ديگر جور در نمى آيد و يا حد اقل مخصوص ذوق و ذائقه يك ملت است كه از فرهنگى مخصوص برخوردار مى باشند، ولى زيبايى قرآن نه زمان مى شناسد و نه نژاد و نه فرهنگ مخصوص. همه مردمى كه با زبان قرآن آشنا شدند آن را با ذائقه خود مناسب يافتند.هر چه زمان مى گذرد و به هر اندازه ملتهاى مختلف با قرآن آشنا مى شوند، بيش از پيش مجذوب زيبايى قرآن مى شوند. يهوديان و مسيحيان متعصب و پيروان برخى از مذاهب ديگر در طول چهارده قرن اسلامى انواع معارضه ها براى تضعيف مقام قرآن كرده اند، گاهى نسبت تحريف داده اند و گاهى در برخى قصه هاى قرآن خواسته اند تشكيك كنند و گاهى به شكلى ديگر عليه قرآن فعاليت كرده اند، ولى هيچ گاه به خود نديده اند كه از سخنوران ورزيده خود كمك بگيرند و به فرياد مبارزه طلبى قرآن پاسخ گويند و لا اقل يك سوره كوچك مانند قرآن بياورند و به جهانيان عرضه دارند.


هم چنين در تاريخ اسلام افراد زيادى پديد آمده اند كه به اصطلاح «زنادقه » يا «ملاحده » خوانده شده اند و برخى از آنها برجستگى فوق العاده داشته اند.اين گروه به اشكال و اقسام مختلف عليه «دين » به طور كلى و قرآن خصوصا سخنانى گفته اند و برخى از آنها خداوند سخن در زبان عربى شمرده مى شوند و احيانا به منازعه با قرآن برخاسته اند، ولى تنها كارى كه كرده اند آن بوده كه كوچكى خود و عظمت قرآن را روشن تر كرده اند.تاريخ از «ابن راوندى » ، «ابوالعلاء معرى » ، يا «ابوالطيب متنبى » شاعر نامدار عرب، داستانها در اين زمينه آورده است.اينها كسانى بوده اند كه خواسته اند قرآن را «كارى بشرى » جلوه دهند. افراد زيادى به ادعاى پيغمبرى برخاستند و سخنانى آوردند به خيال خود شبيه قرآن، و ادعا كردند كه اين سخنان نيز مانند قرآن از جانب خداست. «طليحه » ، «مسيلمه » و «سجاح » از اين گروه هستند.اين گروه نيز به نوعى ديگر كوچكى خود و عظمت قرآن را روشن نمودند.


عجيب اين است كه كلام خود پيغمبر كه قرآن بر زبان او جارى شده است، با قرآن متفاوت است.از رسول اكرم سخنان زيادى به صورت خطبه، دعا، كلمات قصار و حديث باقى مانده است و در اوج فصاحت است، اما به هيچ وجه رنگ و بوى قرآن ندارد. اين خود مى رساند كه قرآن و سخنان فكرى پيغمبر از دو منبع جداگانه است.
على(عليه السلام)از حدود ده سالگى با قرآن آشناست، يعنى سن على در اين حدود بود كه اولين آيات قرآن بر پيغمبر اكرم نازل شد و على مانند تشنه اى كه به آب زلال برسد آنها را فرا مى گرفت و تا آخر عمر پيغمبر در راس كاتبان وحى قرار داشت. على حافظ قرآن بود و هميشه قرآن را تلاوت مى كرد، شبها كه به عبادت مى ايستاد با آيات قرآن خوش بود.با اين وضع اگر سبك قرآن قابل تقليد مى بود، على با آن استعداد بى نظير در سخنورى و فصاحت و بلاغت كه بعد از قرآن نظيرى براى سخنش نمى توان يافت، مى بايست تحت تاثير سبك قرآن از سبك قرآن پيروى كند و خود به خود خطابه هايش به شكل آيات قرآن باشد، اما مى بينيم سبك قرآن با سبك على كاملا متفاوت است. آنگاه كه على در ضمن خطابه هاى غرا و فصيح و بليغش آيه اى از قرآن مى آورد كاملا متمايز است و ستاره اى را ماند كه در مقابل ستارگان ديگر درخشش فوق العاده دارد.


قرآن موضوعاتى را كه معمولا زمينه هنر نمايى بشر در سخن سرايى است و افراد بشر اگر بخواهند هنر سخنورى خويش را بنمايانند آن زمينه ها را انتخاب مى كنند و سخن خويش را با پيش كشيدن آنها زيبا مى سازند، از فخر، مدح، هجو، مرثيه، غزل و توصيف زيباييهاى طبيعت، مطرح نكرده و درباره آنها داد سخن نداده است، موضوعاتى كه قرآن طرح كرده همه معنوى است، توحيد است، معاد است، نبوت است، اخلاق است، احكام است، مواعظ است، قصص است، و در عين حال در حد اعلاى زيبايى است. هندسه كلمات در قرآن بى نظير است، نه كسى توانسته يك كلمه قرآن را پس و پيش كند بدون آنكه به زيباييهاى آن لطمه وارد سازد و نه كسى توانسته استمانند آن بسازد.قرآن از اين جهت مانند يك ساختمان زيباست كه نه كسى بتواند با جابجا كردن و تغيير دادن، آن را زيباتر كند و نه بتواند بهتر از آن و يا مانند آن را بسازد. سبك و اسلوب قرآن نه سابقه دارد و نه لاحقه، يعنى نه قبلا كسى با اين سبك سخن گفته است و نه بعدا كسى - با همه دعوتها و مبارزه طلبيهاى قرآن - توانسته است با آن رقابت كند و يا از آن تقليد نمايد. تحدى قرآن و مبارزه طلبى او هنوز هم همچنان مانند كوه پا برجاست و براى هميشه باقى خواهد بود.امروز هم همه مسلمانان با ايمان مردم جهان را دعوت مى كنند كه در اين مسابقه شركت كنند و اگر مثل و مانندى براى قرآن پيدا شد آنها از دعوى و ايمان خود صرف نظر مى كنند و اطمينان دارند كه چنين چيزى ميسر نيست.


معانى قرآن

اعجاز قرآن از نظر معانى نيازمند به بحث وسيع ترى است و لااقل نيازمند به يك كتاب است، ولى مى توان به طور مختصر زمينه اى به دست داد.مقدمتا بايد بدانيم قرآن چه نوع كتابى است؟آيا كتاب فلسفى است؟آيا كتاب علمى است؟آيا كتاب ادبى است؟آيا كتاب تاريخى است؟و يا صرفا يك اثر هنرى است؟ پاسخ اين است كه قرآن هيچكدام از اينها نيست.همچنانكه پيامبر اكرم، بلكه عموم پيغمبران، تيپ جدايى هستند، نه فيلسوف اند، نه عالم، نه اديب، نه مورخ و نه هنرمند و يا صنعتگر و در عين حال مزاياى همه آنها را - با چيزهايى اضافه - دارند، قرآن نيز كه كتاب آسمانى است، نه فلسفه است و نه علم و نه تاريخ و نه ادبيات و اثر هنرى، در عين حال مزاياى همه آنها را دارد بعلاوه يك سلسله مزاياى ديگر.قرآن كتاب راهنمايى بشر است و در واقع كتاب «انسان » است اما انسان آن سان كه خداى انسان او را آفريده و پيامبران آمده اند او را به خودش بشناسانند و راه سعادتش را به او بازگو كنند، و چون كتاب انسان است پس كتاب «خدا» هم هست، زيرا انسان همان موجودى است كه خلقتش از ما قبل اين جهان آغاز مى شود و به ما بعد اين جهان منتهى مى گردد، يعنى انسان از نظر قرآن نفخه روح الهى است و خواه ناخواه به سوى خداى خودش بازگشت مى كند.اين است كه شناسايى خدا و شناسايى انسان از يكديگر جدا نيست.



انسان تا خود را نشناسد خداى خود را به درستى نمى تواند بشناسد.از طرف ديگر، تنها توام با شناختن خداست كه انسان به واقعيت حقيقى خود پى مى برد. انسان در مكتب پيامبران - كه قرآن كامل ترين بيان آن است - با انسانى كه بشر از راه علوم مى شناسد بسى متفاوت است، يعنى اين انسان بسى گسترده تر است. انسانى كه بشر از راه علوم مى شناسد، در ميان دو پرانتز(تولد - مرگ)قرار دارد و قبل و بعد اين پرانتزها را تاريكى گرفته است و از نظر علوم بشرى مجهول است، ولى انسان قرآن اين پرانتزها را ندارد، از جهان ديگر آمده است و در مدرسه دنيا بايد خود را تكميل كند و آينده اش در جهان ديگر بستگى دارد به نوع فعاليت و تلاش و يا تنبلى و سستى اى كه در مدرسه اين جهان انجام مى دهد.تازه انسان ميان تولد و مرگ – آنچنان كه بشر مى شناسد - بسى سطحى تر است از آنچه پيامبران مى شناسانند. انسان قرآن بايد بداند: از كجا آمده است؟ به كجا مى رود؟ در كجا هست؟ چگونه بايد باشد؟ چه بايد بكند؟ انسان قرآن آنگاه كه به اين پنج سؤال عملا درست پاسخ گفت سعادت واقعى اش در اين جهان كه هست و در جهانى كه بايد برود تامين مى گردد.اين انسان براى اينكه بداند از كجا آمده و از چه منبعى آغاز شده است بايد خداى خود را بشناسد، و براى اينكه خداى خود را بشناسد بايد در جهان و انسان به عنوان آيات آفاقى و انفسى مطالعه كند و در عمق وجود و هستى تعمق نمايد.


و براى اينكه بداند به كجا مى رود، بايد درباره آنچه قرآن آن را «بازگشت به خدا» مى نامد، يعنى معاد و حشر اموات، هراسهاى قيامت و نعمتهاى جاويدان و عذابهاى سخت و احيانا جاويدان آن و بالاخره مراحل و منازلى كه در پيش دارد تامل كند و از آنها آگاهى يابد و بدانها اعتقاد پيدا كند و ايمان آورد و خدا را هم چنانكه اول و نقطه آغاز موجودات مى شناسد، آخر و نقطه بازگشت موجودات نيز بشناسد. و براى اينكه بداند در كجا هست، بايد نظامات و سنن جهان را بشناسد و مقام و موقع انسان را در ميان ساير موجودات درك كند و خود را در ميان موجودات بازيابد. و براى اينكه بداند چگونه بايد باشد، بايد خلقها و خويهاى انسانى را بشناسد و خودش را بر اساس آن خلقها و خويها بسازد. و براى آنكه بداند چه بايد بكند، بايد يك سلسله مقررات و احكام فردى و اجتماعى را گردن نهد. انسان قرآن علاوه بر همه اينها بايد به يك سلسله موجودات نامحسوس و غير مرئى، و به تعبير خود قرآن «غيب » ، به عنوان مظاهر و مجارى اراده الهى در نظام هستى ايمان بياورد، و هم بايد بداند كه خداوند متعال در هيچ زمانى بشر را كه به هدايت آسمانى نياز داشته است، مهمل نگذاشته و يك عدخ افراد نخبه كه پيامبران خدا و راهنمايان بشر بوده اند، از طرف خداوند مبعوث شده و پيام الهى را رسانده اند.انسان قرآن به طبيعت به عنوان «آيت » و به تاريخ به عنوان يك «آزمايشگاه » واقعى كه درستى تعليمات پيامبران را مى رساند، نظر مى افكند. آرى، انسان قرآن چنين است و مسائلى كه در قرآن براى انسان طرح شده اينها بعلاوه برخى مسائل ديگر است.

ادامه دارد.........

کد php:
tasbiheabi 
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۱۶ آبان ۱۳۸۸, ۱۱:۵۲ صبح
ارسال: #2
RE: وجوه مختلف اعجاز قرآن
در برخوردی اتفاقی که با سایت عجیب زیر که اتفاقاً به زبان فارسی است داشتم با وجوه متعددی از اعجاز علمی و عددی قرآن که با کدگشایی حاصل شده است مواجه شدم و تقاضا دارم شما هم مباحث آن را نگاه کنید و بگویید آیا نتیجه ای که من به آن رسیده ام درست است یا نه
http://sites.google.com/site/is19correct
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۷ دي ۱۳۸۸, ۱۲:۲۴ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۷ دي ۱۳۸۸ ۱۲:۲۵ صبح، توسط مراد.)
ارسال: #3
RE: وجوه مختلف اعجاز قرآن
با سلام
به نظر بنده براي حس كردن اعجاز قرآن بايد دقت نظر و ديدگاه هنري مان را خيلي تقويت كنيم.
ان شاءالله توفيقي حاصل شود و چشمانمان باز شود.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۱۲ دي ۱۳۹۵, ۱۱:۱۱ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۲ دي ۱۳۹۵ ۱۱:۱۵ عصر، توسط آشنای غریب.)
ارسال: #4
RE: وجوه مختلف اعجاز قرآن
مواردی از اعجاز عددی قرآن :
واژه ساعت در قرآن 24 بار آمده و شبانه روز نیز 24 ساعت هست.

واژه شهر (به معنی ماه ) در قرآن 12 بار بکار رفته و تعداد ماههای سال نیز 12 ماه هست.

واژه یوم به معنی روز در قرآن 365 بار بکار رفته و روز های شمسی نیز 365 روز است.
واژه سجده در قرآن 34 بار بکار رفته و نماز های یومیه نیز 34 سجده دارد.
واژه حیات در قرآن 71 بار بکار رفته و واژه موت نیز به معنی مرگ 71 بار آمده است.
واژه ابلیس در قرآن 11 بار بکار رفته و واژه استعاذه یعنی پناه بردن به خدا نیز 11 بار آمده است.
واژه دنیا در قرآن 115 بار آمده و واژه آخرت نیز 115 بار بکار رفته .
دو کلمه رجل به معنی مرد و امراه به معنی زن نیز مساوی با هم یعنی هر دو 24 بار به تعداد کل ساعات شبانه روز بکار رفته است.
کلمه ملائکه در قرآن 88 بار و کلمه شیاطین نیز 88 بار آمده است.
لفظ سبع به معنای هفت که عدد آسمان ها است 7 بار در قرآن بکار رفته است.


منبع :قرآن کریم

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا ، hamed
۱۴ فروردين ۱۴۰۱, ۰۲:۱۷ عصر
ارسال: #5
RE: وجوه مختلف اعجاز قرآن
اعجاز علمی قرآن
" و أن تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون" ( بقره/ 184)
و اینکه روزه بگیرید برای شما بهتر است اگر بدانید.
فواید روزه هم جنبه معنوی و هم جنبه فیزیکی انسان را در بر می گیرد. مهمترین جنبه معنوی روزه پرورش تقوا است.
اما از لحاظ بدنی روزه عامل مهمی در سلامت بدنی انسان به حساب می آید. در زیر نظر چند تن از پزشکان و دانشمندان مشهور در مورد روزه بیان شده است :


دکتر ژان فرموزان در باره فواید روزه داری چنین می گوید:
در آغاز روزه داری ، زبان باردار است ، عرق بدن زیاد میشود ، دهان بو میگیرد ، گاه آب بینی را می افتد و همه ، علامت شستشوی کامل بدن است. پس از سه ، چهار روز ، بو بر طرف میشود ، اسید اُوریک ادرار کاسته میشود و شخص احساس سبکی و خوشی خارق العاده ای میکند و در این حال اعضا هم استراحتی دارند.


دکتر کارلو آمریکایی در مورد فواید روزه می گوید:
روزه درمانی دراز مدت برای موارد زیر تجویز میشود:
1- فشار خون زیاد
2- تَصَلُّب شرائین که تازه آغاز شده
3- گرفتگی مجاری خون و لنف
4- آسم قلب
5- آنژین قلبی
6- سرطان خون
7- امراض عصبی،
8- اختلالات دستگاه متابولیسم ( چاقی ، نِقرِس ، ورم مفاصل ، رماتیسم
9- امراض کبد
10- ورم کیسه صفرا
11- امراض معده و روده
12- یبوست مزمن،
13- ورم لوزه مزمن
14- زکامهای حلق و بینی
15- زکامهای نای و نایژه
16- ناراحتیهای کلیه و مثانه
17- امراض زنان ( تورم لگن خاصره ، اختلالان قاعدگی ، نازایی ، یائسگی)
18- اگزما
19-دمل
20-کورک و کهیر
21-امراض چشمی مثل آب سبز،
22-سر درد مزمن،
23-افسردگی ،
24_ضعف..
25-هیجان شدید،
26- وسواس،
27- نوالژی ، مخصوصاً میگرن
28- صعب العلاج،
29- سرطان قبل از آشکار شدن .

دکتر کارلو :
روزه ای که اسلام واجب کرده ، بزرگترین ضامن سلامتی بدن است

دکتر کارل ( فیزیولوژیست بزرگ فرانسوی ) میگوید :
لزوم روزه داری در تمام ادیان تأکید شده است. در روزه ابتدا گرسنگی و گاهی نوعی تحریک عصبی و بعد ضعف احساس میشود ، ولی در عین حال کیفیات پوشیده ای که اهمیت زیادی دارند ، به فعالیت می افتند و بالاخره تمام اعضا مواد خاص خود را برای نگهداری و تعادل محیط داخلی و قلب قربانی میکنند.
دکتر کودل پا فرانسوی میگوید:
حدود هشتاد درصد بیماریها ناشی از تخمیر غذا در روده ها است که همه با روزه اصلاح می گردد.

خداوند می بیند می داند می تواند
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا