ارسال پاسخ 
 
امتیاز موضوع:
  • 1 رأی - میانگین امیتازات: 5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
۱ آذر ۱۳۹۰, ۰۲:۱۷ عصر
ارسال: #1
بهاییت
بسم الله الرحمن الرحیم

با درود به یاران قرآنی

این موضوع برای قرار دادن نظرات و ایده های یارن است بنده نیز تحقیقاتم رو راجع به این موضوع قرار خواهم داد انشالله.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، del shekaste ، هُدهُد صبا
۲۸ دي ۱۳۹۰, ۰۱:۴۴ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۸ دي ۱۳۹۰ ۰۱:۴۷ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #2
RE: بهاییت
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ(1) وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فىِ دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا (2)
فَسَبِّحْ بحِمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابَا(3)
قسمت اول

مقدمه

دین مبین اسلام با تعلیمات آسمانی خود همواره قلبهای میلیونها انسان تشنه حقیقت را در طول تاریخ به خود جذب نموده و هم اکنون نزدیک به 5/1 میلیارد انسان ، مفتخر به پیروی از تعلیمات آن هستند آئین جذاب اسلام به سرعت قلبهای بسیاری از مردم جهان را بسوی خود جلب کرده و انشاء الله بزودی تنها دین نجات بخش بشریت شناخته خواهد شد. هم اکنون بسیاری ازمردم آمریکا علاقمند به شنیدن ومطالعه تعلیمات قرآن شده وهمه روزه اخبار تشرف این افراد به دین مبین اسلام در گوشه و کنار گیتی شنیده میشود وچنین است وضع سایر کشورهای جهان.

دشمنان اسلام، همواره برای مقابله با فراگیر و جهانی شدن آن به انواع حیله ها از راه اندازی جنگ تا تهاجم فرهنگی متوسل شده اند. یکی از برنامه های دشمنان استعمارگر، ساختن ادیان دروغین است که در دویست ساله گذشته بعنوان یک برنامه موفق مورد پیگیری آنان بوده است. یکی از فرقه های دروغین، فرقه ضاله و مضله بهائیت است. امروز، این فرقه با حمایت آمریکا و صهیونیستها با سازمان یافتگی بی سابقه به دنبال جذب افراد می باشد و در این زمینه برنامه های گسترده ای را طراحی و اجراء می نمایند؛

خوشبختانه علمای شیعه، این نگهبانان با قدرت عالم تشیع، کتابهای فراوانی در این زمینه نگاشته اند که در پایان این کتاب، فهرست آن برای محققین ذکر خواهد شد. لکن به نظر رسید لازم است کتاب کم حجمی برای استفاده عموم طبقات نگاشته شود تا لازم ترین مطالب در رابطه با این فرقه گمراه به آگاهی مردم برسد.


بهائیت را بشناسیم
همانگونه که در مقدمه ذکر شد، یکی از اقدامات استعماری ساختن ادیان و مذاهب دروغین بود ازاین رو پس از قرن سیزدهم پیدایش مذاهب ساختگی زیاد شد و هدف اصلی آن مبارزه با اسلام اصيل و پيروان و رهبران آن بود. غلام احمد قاديانى در پاكستان، حسينعلى بهاء و پسرش عبدالبهاء در ايران و عبدالوهّاب در حجاز، مذاهب قاديانى، بابيت، بهاييت و وهّابيت را پديد آوردند.[1]

[1] علل پيشرفت و انحطاط مسلمين ص : 133 نقل به مضمون



در ادامه خواهیم خواند:





آشنائی با شخصیتهای بنیانگذار

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط del shekaste ، هُدهُد صبا
۲۸ دي ۱۳۹۰, ۱۲:۲۵ عصر
ارسال: #3
RE: بهاییت
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏



آشنائی با شخصیتهای بنیانگذار
سید محمد علی باب شیرازی
باب پیش از سحر اول محرم سال ۱۲۳۵ هجری قمری «مهر ماه سال 1198 شمسی» در محله بازار مرغ شیراز به دنیا آمد. پدرش محمدرضا پسر میرزا ابوالفیح و مادرش فاطمه بیگم بودند. پدر باب که بزاز بود و در محله بازار وکیل شیراز حجره داشت، در نخستین سال‌های زندگی باب وفات کرد. بعد از فوت پدرش در خانه دائیش علی محمد که وصی پدرش نیز بود بزرگ شد.

سید علی‌محمد شیرازی معروف به "باب" اگر چه ادعاهای متفاوتی داشته، اما در مجموع می‌توان وی را شارع دین بابی خواند و بهائیان او را مبشر دین بهائی می‌دانند. او خود را بشارت دهندهٔ دینی دیگر که قرار بوده پس از او از طرف خداوند توسط «من یظهره‌الله» فرستاده شود، معرفی کرده‌است و او به کرّات در آثار خود به ظهور «من یظهره‌الله» اشاره می‌کند. پس از او افراد بسیاری ادعا کردند من یظهره الله‌اند. به اعتقاد بهاییان، من یظهره‌الله همان میرزا حسینعلی نوری است که او را بهاءالله می‌خوانند. باب در سال 1266قمری برابر با 1229 شمسی در سن 31 سالگی در تبریز به فرمان امیرکبیر تیرباران شد. از القاب وی می‌توان به «نقطه اولی» و «مبشر امرالله» و «سید ذکر» اشاره کرد.

بابيان و بهائيان اعتقاد دارند كه او شش مرتبه ادعاي خويش را تغيير داد. در مرتبه اول به سيد ذكر مشهور مي شود و ادعاي «ذكريت» مي كند. در مرتبه دوم ادعاي «بابيّت» مي نمايد و خود را باب و نايب خاص امام زمان [sup](عج)[/sup] و واسطه خير و فيض بين او و مردم معرفي مي كند. در مرتبه سوم دعوي «مهدويت» مي نمايد و خود را مهدي موعود مي داند. در مرتبه چهارم ادعاي «نبوت» مي كند و خويشتن را پيامبر معرفي مي نمايد. در مرتبه پنجم ادعاي «ربوبيت» و در مرحله و مرتبه ششم دعوي «الوهيت» مي كند.[2]

باب ابتدا خود را باب (وسیله ارتباط) و نائب (نماینده) امام غایب دانسته‌است. او در آثار ابتدائیش خود را ذکر و غلام امام غایب معرفی می‌کند و در آنجا ادعایش این است که از طرف امام غایب فرستاده شده تا مردم را برای ظهورش آماده سازد. او بعد تر در اواخر دوران زندانی بودنش در ماکو ادعایش را بزرگتر کرد. در نامه‌ای که مدتی قبل از انتقالش به چهریق نوشت او خود را شخص مهدی موعود خواند. او در دادگاهی که کمی بعد از ورودش به چهریق در تبریز برگزار شد این ادعا را علنی کرد و به صورت غیر رسمی از سوی بسیاری از علمای حاضر محکوم به مرگ شد. نهایتا خود را مبشر نامید که به آمدن پیامبری بعد از خود بشارت داد.



[2] «کتاب بهائيان» نوشته «سيدمحمد باقر نجفي»

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
۲۹ دي ۱۳۹۰, ۰۲:۲۵ صبح
ارسال: #4
RE: بهاییت
بسم رب الحسین
سلام
واقعا دستتون درد نکنه کار خیلی بزرگیه

فقط یه سوال تفاوت ادعای محمد علی شیرازی در مرتبه ی پنجم (ربوبیت) و مرتبه ی ششم (الوهیت) چیه ؟
یا حق

دعامیکنم غرق باران شوی Rose چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند Rose دعا میکنم جزو یاران شوی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط safirashgh ، هُدهُد صبا
۲۹ دي ۱۳۹۰, ۰۱:۲۵ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۹ دي ۱۳۹۰ ۰۱:۴۶ عصر، توسط safirashgh.)
ارسال: #5
RE: بهاییت
بسم الله الرحمن الرحیم
ادعاي شگفت انگيز "خدا بودن(الوهيت)"جناب بهاءالله در کتب فرقه ي بهاييت:
قبل از بيان اين بخش استعاذه ميکنم و گويم :اعوذبالله من الشيطان الرجيم و شبهه
1-ميرزا حسينعلي خان نوري معروف به "بهاءالله"در کتاب "بديع"گفته:"«انني انا الله لا اله الا انا کما قال النقطه (ميرزا علي محمد الشيرازي)من قبل و بعينه يقول من يأتي من بعد» .
بدون ترديد من خدا هستم و خدايي جزمن نمي باشد چنانکه ميرزا علي محمد شيرازي هم گفت خداست و بعد از اين افرادي مدعي اين مقام خواهند شد.!!!!!!!! ( بديع ص154)
2-عباس افندي در کتاب "تاريخ صدر الصدور گفته:«مقام حضرت اعلي ميرزا علي محمد الو هيت شهودي و مقام جمال اقدس و اقدم (ميرزا حسينعلي)احديت ذات هويت وجودي ورتبه اين عبد (عباس افندي)عبوديت حقيقي وهيچ تفسير و تاويلي ندارد.!!!!!!!!!! (تاريخ صدر الصدور ص207)
3-جمال مبارک (ميرزا حسينعلي) در قصيده ورقاييه مي گويد:«کل الالوه من رشح امري تالهت کل الربوب من طفح حکمي تربت» همه خدايان از اثر من به خدايي مي رسند وتمام پروردگاران از ريزش حکم من به مقام ربوبيت رسيدند.!!!!!!!!(مکاتيب ج2-ص254/255)
4-يکي از بهاييان از عبد البهاء پرسيد:مقصود ا زمالک دنيا در انجيل چيست؟ پاسخ داد:مالک دنيا جمال مبارک (ميرزا حسينعلي) است. .!!!!!!!!(مکاتيب ج3-ص404)
5- عباس افندي وخواهرش (ورقه عليا)بهاييان را به پرستش وبندگي وستايش بهاءالله تشويق مي کردند و عبوديت اغنام در برابر بهاءرا مي ستو دند و بهاييان را "بندگان جمال مبارک ابهي و بندگان صادق جمال مبارک "خطاب مي کردند.!!!!!!!!(مکاتيب ج2-ص56/ص12//14//33//37)
6-« اسجدوا الله ربکم العلي الاعلي الذي کان في جبروت البقاء باسم البهاءوفي ملکوت السماء بالعلي مذکورا.»
در برابر پروردگار علي اعلي سجده کنيد که در جبروت بقا آسمانها با نام بهاء است ودر ملکوت اسما بانام علي خوانده مي شود.!!!!!!!(مبين ص167)

با سلام خدمت دلشکسته گرامی
اگر نیاز بود به این قسمت هم سر بزنید. البته امید وارم جواب سوالتان را گرفته باشید.

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، del shekaste ، هُدهُد صبا
۵ بهمن ۱۳۹۰, ۱۱:۴۲ عصر (آخرین ویرایش در این ارسال: ۸ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۳۰ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #6
Smile RE: بهاییت
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ‏
نقش استعمارگران در پدید آمدن بابیت و بهائیت

«پرنس كينياز دالگوركي» وزيرمختار دولت روسيه تزاري در نخستين سالهاي سلطنت ناصرالدين شاه قاجار بود. او ابتدا به عنوان مترجم سفارت روسيه در سال 1834 م به ايران آمد و با تظاهر به اسلام از حسن ظن و سادگي برخي از مسلمين سوءاستفاده و در ميان آنان نفوذ مي كرد. وي از همين رهگذر موفق به نفوذ در خانقاه! احمد گيلاني شد و در همانجا به شناسايي افراد مستعد براي اهداف مورد نظر خود پرداخت. دالگوركي بعد از مدتي به عتبات مي رود و در مجالس درس «سيدكاظم رشتي» با سيدعلي محمد شيرازي (باب) آشنا مي شود. وي در كتاب خاطرات ايام سفارت خود در ايران، بخشي را به روابط خود با سيدعلي محمدباب اختصاص داده وطي آن تشريح كرده است كه چگونه سيدعلي محمد باب در آفتاب سوزان بر روي بام مي رفت و ساعتها به خواندن اوراد و ادعيه فرقه «شيخيه» مي پرداخت. پرنس دالگوركي اعتراف مي كند كه سيدعلي محمدباب معتاد به حشیش و بنگ بود و من هم باتشويق وي به مصرف هرچه بيشتر اين مواد سعي در تخريب مشاعر او داشتم و در اين راه هم توفيق يافتم. تا جايي كه ادعاي تصرف در ماه و ستارگان را داشت و بعدها هم مدعي مهدويت شد.[3]

پرنس كينياز دالگوركي درباره نحوه آشنايي و تلقين مطالب و تعاليم خود به علي محمد باب چنين مي گويد:«من فكر كردم چگونه است كه اين عده قليل شيعه بر يك دولتي مثل عثماني غلبه كرده اند و چگونه همين جماعت با يك عده قليل جنگ هايي با روسيه نموده و يك لشكر انبوه را از ميان برداشته اند. آن وقت دانستم كه (اين پيروزي ها) به واسطه اتحاد مذهبي و عقيده و ايمان راسخي است كه در دین اسلام وجود دارد. من هم در صدد ایجاد دين تازه ديگري افتادم كه اين دين وطن نداشته باشد. زيرا فتوحات ايران به واسطه وطن دوستي و اتحاد مذهبي بوده است. (پس از آشنايي با علي محمد در عتبات) سيدعلي محمد دست از دوستي من نمي كشيد و بيشتر مرا مهمان مي كرد و قليان محبت را با هم مي كشيديم.

او خيلي ابن الوقت و مرد متلون الاعتقادي بود و نيز به طلسم و ادعيه و رياضيات و جفر و غيره عقيده داشت. چون ديد من در علم حساب و جفر و مقابله و هندسه مهارت دارم، براي رسيدن به مقصودش شروع به خواندن حساب در نزد من نمود. با اين همه هوش با هزاران زحمت چهارعمل اصلي را در نزد من خواند و بالاخره گفت من كله رياضي درست و حسابي ندارم. شب هاي جمعه درسر قليان سواي تنباكو چيزي مثل موم خورد مي كرد. . . به من هم تعارف نمي كرد، به او گفتم چرا قليان را به من نمي دهي بكشم؟ گفت: تو هنوز قابل اسرار نشدي كه از اين قليان بكشي. اصرار كردم تا به من داد كشيدم. . . خنده فراوان كردم. . . روزي از او پرسيدم اين چه چيزي بود؟ گفت: به عقيده عرفا اسرار و به قول عامه چرس. . . دانستم حشيش است و فقط براي پرخوري و خنده خوب است، ولي سيد مي گفت مطالب رمز به من مكشوف مي شود. گفتم. . . مي خواستي (موقع حساب خواندن) بكشي كه زودتر فهم مطالب كني، به واسطه (كشيدن) حشیش اصلاً ميل درس و مطالعه از او فراري شده بود و دل به درس خواندن نمي داد. روزي در سر درس آقاي آقاسيدكاظم (رشتي) يك نفر طلبه تبريزي از آقا سؤال كرد: آقا حضرت صاحب الامر كجا تشريف دارند؟ آقا فرمود: من چه مي دانم شايد در همين جا تشريف داشته باشند، ولي من او را نمي شناسم. من مثل برق خيالي به سرم آمد كه سيدعلي محمداين اواخر به واسطه كشيدن قليان چرس و رياضت هاي بيهوده با نخوت و جاه طلب شده بود. . . شبي كه قليان چرس را زده بود من بدون آنكه قليان كشيده باشم با يك حال خضوع و خشوع در حضور او خود را جمع كرده گفتم: حضرت صاحب الامر! به من تفضل و ترحمي فرماييد بر من پوشيده نيست توئي، تو. . . من مصمم شدم يك دكان جديدي در مقابل دكان شيخي باز كنم و اقلاً اختلاف سوم را من در مذهب شيعه ايجاد كنم. گاهي بعضي مسائل آسان از سيد مي پرسيدم، او هم جواب هايي مطابق ذوق خودش كه اغلب بي سر و ته بود، از روي بخار حشيش مي داد، من هم فوري تعظيمي كرده و مي گفتم تو باب علمي يا صاحب الزماني، پرده پوشي بس است، خود را از من مپوش. . . (روزي) مجدداً به منزل او رفتم و تقاضاي تفسير سوره عم را كردم،سيد هم قبول اين خدمت كرد و قليان چرس را كشيده شروع به نوشتن نمود (وقتي سيد حشیش مي كشيد به قدري چيز مي نوشت كه يكي از تندنويس هاي نمره اول بود) ولي اغلب مطالب او را من اصلاح مي كردم و به او مي دادم كه بلكه او تحريك و معتقد شود باب علم است. آري سيد بهترين آلت براي اين عمل بود. خواهي نخواهي من سيد را با اينكه متلون سست عنصر بود، در راه انداختم و چرس و رياضت كشيدن او هم به من كمك مي كرد. . . (سيدعلي محمد) هميشه ترديد داشت و مي ترسيد دعوي صاحب الامري بكند، به من مي گفت كه اسم من مهدي نيست، گفتم من نام تو را مهدي مي گذارم. تو به طرف ايران حركت كن. . . من به شما قول مي دهم كه چنان به تو كمك كنم كه همه ايران به تو بگروند، تو فقط حال ترديد و ترس را از خود دور كن. . . هر رطب و يابسي بگويي مردم زير بار تو مي روند، حتي اگر خواهر را به برادر حلال كني. . . سيد بي نهايت طالب شده بود كه ادعايي بكند ولي جرأت نمي كرد. من براي اينكه به او جرأت بدهم به بغداد رفته، چند بطر شراب خوب شيراز يافتم و چند شبي به او خوراندم. كم كم با هم محرم شديم و به او به هر وسيله اي بود رگ جاه طلبي او را پيدا كردم و او را به حدي تحريك كردم كه كم كم دعوي اين كار بر او آسان آمد،به سيد گفتم از من پول دادن و از تو دعوي مبشري و بابيت و صاحب الزماني كردن. او را راضي كردم و به طرف بصره و از آنجا به طرف بوشهر رفت.در نامه هايي كه به هم مي نوشتيم او خود را نايب عصر و باب علم مي خواند، من در جواب او را امام عصر مي خواندم همين كه او رفت من در عتبات شهرت دادم كه حضرت امام عصر ظهور نموده و همين سيد شيرازي امام عصربود و به حال ناشناس در سر درس آقاي رشتي حاضرمي شده. . . »[4]
____________




[3] خاطرات پرنس دالگوركي، كتابفروشي حافظ، سيدابوالقاسم مرعشي.



[4] خاطرات پرنس دالگوركي، كتابفروشي حافظ، سيدابوالقاسم مرعشي، ص 30 تا .35

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط hamed ، del shekaste ، seyedebrahim ، هُدهُد صبا
۱۳ بهمن ۱۳۹۰, ۱۲:۴۶ صبح (آخرین ویرایش در این ارسال: ۱۳ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۵۴ صبح، توسط safirashgh.)
ارسال: #7
RE: بهاییت
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر حوصه در خوانش نمایید مطلوب دوستان است . به هوش باشید هر جا بدنبال عرفان نباشید


«بهائیت» گرگی در لباس میش

اولین تکنیک جذب بهائیت مبتنی بر «فریب» است که با استفاده از عنصر فریب، افراد را به سوی خود جذب می‌کنند، در واقع آنها گرگ‌هایی در لباس میش هستند، به طوری که ظاهری در لباس حق و باطلی در باطن دارند و از همین ظاهر و افعال زیبا در صدد جذب افراد است.



عرفان‌ها و فرقه‌های جدید، ابتدا با تعبیری به روز از دین و به عنوان راهی شیرین‌تر و هموارتر برای رسیدن به خدا و ایجاد آرامش در بین مردم، معرفی می‌‌شوند، ولی همین راه‌های جدید به سوی خداوند، زنگ خطر جدی از سوی سازمان‌ها و جامعه‌شناسان و دین‌شناسان را به صدا در آورده‌اند، از این رو مدتی است رادیو تهران با برنامه‌ای تحت عنوان «شطرنج با شیطان»، روزهای پنج‌شنبه از ساعت 13:30 تا 14:30 به بررسی فرقه‌های نوظهور، راه‌های نفوذ میان گروه‌های مختلف و سرانجام این فرقه‌ها می‌پردازد.

آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از دومین برنامه «شطرنج با شیطان» است که با حضور «سید کاظم موسوی» به عنوان مجری ـ کارشناس، «مهناز رئوفی» یکی از برگشتگان به دامن اسلام و از نجات یافتگان از فرقه بهائیت، به موضوع چگونگی شیوه‌های جذب بهائیت پرداخته است که متن آن به ابتکار خبرگزاری فارس منتشرمی‌شود:

* «بهائیت» گرگی در لباس میش است

مهناز رئوفی با تاکید بر اینکه فرقه بهائیت از تمام تکنیک‌های فرقه‌های دیگر در جذب افراد کوشا است، ابراز داشت: اولین تکنیک جذب بهائیت مبتنی بر «فریب» است که با استفاده از عنصر فریب، افراد را به سوی خود جذب می‌کنند، در واقع آنها گرگ‌هایی در لباس میش هستند، به طوری که ظاهری در لباس حق و باطلی در باطن دارند و از همین ظاهر و افعال زیبا در صدد جذب افراد است. وی با بیان اینکه بهائیت اصرار دارد خودش را به عنوان یک دین معرفی کند، در حالی که دست ساز بشری است، افزود: بهائیت برای تفرقه انداختن میان شیعیان و از بین بردن اتحاد مسلمین ایجاد شده است، چرا که اگر فرقه‌ای در میان مسلمانان نباشد، مسلمانان با هم متحد می‌شوند و اسلام جهان را فتح می‌کند.

* بهائیت از اعتقاد مردم به امام زمان(عج) سوء استفاده می‌کند

این بهائی مسلمان شده با اشاره به اینکه بهائیت از اعتقاد مردم به امام زمان(عج) نهایت استفاده را می کند، اظهار داشت: «میرزا حسینعلی نوری» از پیروان باب بود که پس از اعدام وی توسط امیرکبیر ادعای «من یظهر اللهی» کرد و گفت «من مهدی موعود هستم» و به این شکل ادعای مهدویت کرد و خودش را «بهاءالله» و پیروانش را «بهایی» نامید، بعد از «بهاء»، پسرش به نام «عباس افندی» که خودش را «عبدالبهاء» یعنی بنده بهاء نامید، جانشین وی شد و پس از او نیز «شوقی افندی» که نوه دختری عبدالبهاء بود، اداره امور بهائیان را برعهده گرفت.

* شناخت بهائیت تنها با قلب کاملاً‌ پاک از اعتقادات مقدور است!

وی با بیان اینکه «عباس افندی» شیوه‌های جذب و تبلیغ را به افراد وهابی یاد داد، گفت: یکی از شیوه‌های آنان این بود که اشخاص را از هر آنچه که فکر می‌کنند و ایمان درونی، خالی کنند، به طوری که ادعا می‌کنند، افراد باید از یک قلب کاملاً پاک از هرگونه اعتقاد و علایق برخوردار باشند، تا آمادگی شناخت حقیقت در بهائیت را کسب کنند! رئوفی با اشاره به اینکه وقتی انسان خود را از هرگونه اعتقادی پاک کند، مانند کسی که تازه متولد شده است، خواهد شد، در این هنگام هر گونه اطلاعاتی را می‌توان در ظرف خالی قرار داد، اذعان داشت: افرادی که جذب بهائیت می‌شدند، فکر می‌کردند که به راستی بهائیت خانه آمال و آرزوهای آنهاست و با استفاده از احساسات مردم به امام زمان(عج) بیان می‌کردند که ما همان کسانی هستیم که در کتب ادیان در طول تاریخ بشارت ما داده شده است و آن روز فرا رسیده است و منجی بشریت ظهور کرده است!

* افراد ساده‌اندیش و مشکل‌دار؛ سوژه اول جذب بهائیان

وی با بیان اینکه بهائیت برای جذب افراد، اشخاص را به چند دسته تقسیم می‌کنند، افزود: شناسایی افراد ساده اندیش و رفتن به روستاهای دور و انگشت گذاشتن بر روی افرادی که سواد و آگاهی کامل ندارند، در گام ابتدایی آنان قرار دارد، همچنین شناسایی افرادی که دارای مشکلات خاصی نظیر مشکل اقتصادی یا داشتن اعتراض نسبت به جامعه هستند، با پر و بال دادن به مشکل افراد در صدد جذب افراد بر می‌آیند و از این منظر بهائیت خود را حلال مشکلات معرفی می‌کنند.

* دستورات خلاف عقل در تعالیم 12 گانه بهائی مشهود است

این بهائی مسلمان شده با اشاره به فعالیت داخل شهری بهائیت، ابراز داشت: رفت و آمد با همسایگان و افراد سست ایمان نیز از دیگر اقدامات بهائیت به شمار می‌رود، آنان تعالیم دوازده گانه خود را به دیگر افراد ارائه می‌دهند، اما رهبران بهائیت بر عکس تعالیم خود عمل می‌کنند، هیچ یک از اعمال آنها مبتنی بر علم و عقل نیست، جالب این که آنها اجازه هیچ گونه مطالعه کتاب خارج از بهائیت را به افراد نمی‌دهند، به طوری که «نوری» می‌گفت همه کتاب‌ها به غیر از کتب من باید سوزانده شود!، همه خانه‌ها و اماکن مذهبی حتی دانشگاه‌ها باید از بین بروند!، این قبیل دستورات هیچ یک مبنای عقلی نداشت، در حالی که اولین موهبت الهی به انسان عقل است.

* 9 رئیس بهایی توسط افراد بهائی انتخاب می‌شوند، عصمت آنها چگونه قابل تبیین است

وی با بیان اینکه آنها با این ترفند که تا 15 سالگی در بهائیت بمانید و بعد دین خودتان را انتخاب کنید، ادامه داد: اگر فرد 15 ساله بخواهد غیر از بهائیت را انتخاب کند، بیچاره و از خانواده طرد می‌شود، جالب اینجاست که رهبران بهائیت توسط خود بهائیان انتحاب می‌شوند، رهبران بهائی که تعداد آنان 9 است در «بیت العدل» واقع در سرزمین‌های اشغالی قرار دارند، به طوری که تمام دستورات اداری، حقوقی و در کل تمام مسائل بهائیان از «بیت العدل» صادر می‌شود! بهائیان اعتقاد دارند که این 9 نفر جانشینان خداوند در زمین هستند! به گونه‌ای که این عده ملهم به الهامات غیبیه هستند و عصمت برخودارند! و هر دستوری که از سوی آنها صادر شود، از طرف خداست! و باید بدون چون و چرا انجام دهند.

* عصمت جمعی رهبران بهایی مضحک است

رئوفی با اشاره به اینکه این 9 نفر در خفا و زندگی روزمره خود مرتکب گناه می‌شوند، تاکید بهائیان بر عصمت جمعی این رهبران را خنده‌آور توصیف کرد و بیان داشت: این نه نفر انسان‌های ناپاکی هستند، چطور ممکن است که یک دفعه مصون از خطا شوند! در واقع کسانی که در بهائیت باقی می‌مانند، انسان‌های احمقی هستند که کنترل ذهن خود را از دست داده‌اند و توسط بهائیت شستشوی مغزی شده‌اند.

وی با بیان اینکه فرقه ضاله بهائیت با بر دوش نهادن مسئولیت‌ها و ماموریت‌های زیاد بر بهائیان راه هر گونه فکر و تعقل را بر آنها سد می‌کنند، افزود: بمباران شدید محبت اعضای بهائی را به سمت و سویی می‌برد که او فکر کند که خوشبختی و سعادت تنها در بهائیت وجود دارد! یا وجود مهدکودک برای کودکان 2 ساله و شستشوی مغزی آنان از کودکی و برگزاری جلسات اخلاق «عبادالرحمان» و دادن مأموریت‌های مختلف، زمانی را برای امرار معاش باقی نمی‌گذارد و افراد بهائی را وابسته به بهائیت می‌کند

بسم الله الرحمن الرحیم
حسبنا الله و نعم الوکیل ... آل عمران 173...پشت و پناه ما خداست و چه پشت و پناه خوبی.
مشاهده وب‌سایت کاربر یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط del shekaste ، hamed ، seyedebrahim ، هُدهُد صبا
۱۵ بهمن ۱۳۹۰, ۰۵:۵۳ عصر
ارسال: #8
RE: بهاییت
سلام
خیلی ممنون
خواستم بدونم این موضوع خاتمه پیدا کرد ؟؟؟

دعامیکنم غرق باران شوی Rose چو بوی خوش یاس و ریحان شوی
چو یاران مهدی شمارش کنند Rose دعا میکنم جزو یاران شوی
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس شده توسط هُدهُد صبا
ارسال پاسخ 


پرش به انجمن:


کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

بازگشت به بالابازگشت به محتوا