عصرگاه با طعم مشاعره

[هُدهُد صبا]

به نام خداوند جان و خرد

سلامي چو بوي خوش آشنايي

به همه شما اهالي شعر و ادب

با مشاعره موافقيد؟

سه شنبه ها بعد از نماز مغرب چه طوره؟

خودتون شعر مي سراييد يا از هر بزرگوار ديگري لطفا نام را ذكر كنيد كه ياد رو هم گرامي بداريم.

لطفا حداقل يه بيت باشه

و ترجيحا در يه جمله مفهوم زيباي شعر رو هم بيان كنيد.

[مریم گلی]

یا رب از ابر هدایت برسان بارانی
پیشتر زانکه چو گردی ز میان برخیزم

[hamed]

مراعهدیست باجانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چوجان خویشتن دارم

[مریم گلی]

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

[zeinab]

بسم الله الرحمن الرحیم

مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ

چرا که تو وعده کردی و او بجاآورد

[hamed]

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم
با عقل آب عشق به یک جو نمی‌رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم

[گمنام]

ماه درخشنده چو پنهان شود

شپره بازیگر میدان شود

[مریم گلی]

دل از من برد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد

[hamed]

دگر بـاره رســیــد باز اربـعـیــن
جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین

[مریم گلی]

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوستتر دارند
جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

[zeinab]

بسم الله الرحمن الرحیم

از نامه ی سیاه نترسم که روز حشر

بافیض لطف او صد ازین نامه طی کنم